The author of The Dark Side of the Light Chasers now examines shadow elements--the negative attitudes, thoughts, and behaviors that block people's progress toward happiness and success in their lives and relationships.
Debbie Ford was an American author of self-help books. Her first book, "The Dark Side Of The Light Chasers", spawned eight more books in the genre and dealt with confronting one's "dark side" rather than ignoring it. Ford also hosted television and radio shows related to her books.
She passed away due to complications from cancer in 2013.
It seemed like it would have been a great book for me to read several years ago, when I first embraked on this healing path. It didn't sync up well with where I am on that path now, so a lot of information didn't apply, but there were some good things that I needed to refresh on, so it was useful for that. It's definitely great for anyone who is just starting out on that path & is still holding onto a false sense of self.
Your "story" either powers or disempowers. Moves you forward or holds you back. Who knew that getting to know that shadow, that part we don't want to acknowledge, let alone own, has even the slightest to do with anything? :)
مدتی است که با ولع هرچه تمام تر دفترچه ی خاطرات نویسندگان محبوب خود را می خوانم . ولی می بینم در اصل انگار می خواهم برای نقاط ضعف خود شریک جرمی پیدا کنم . زیر جملاتی خط می کشم که نویسنده به بی شخصیتی خود اقرار می کند . من اگر در جستجوی سرمشقی باشم باید آثاری را بخوانم که نویسندگانش با وجود بحران هایی که گرفتارش بوده اند به اتمام رسانده اند آلبا دِسِس پِدِس – رمان عذاب وجدان
تا کی خودت رو تو داستانی مخفی می کنی که پایان مشخصی داره ؟
جدی ترین سوالی که نویسنده مطرح می کند و می توانم بگویم شاید تازه ترین حرفی باشد که در این مدت شنیده ام . اما از آنجایی که نویسنده صرفاً بر اساس تجربه های خود ، ماجرا را جلو می برد و توانایی علمی چندانی ندارد در پاسخگویی به این سوال تا حدی می ماند و به شیوه های مراقبه روی می آورد . اگرچه تکنیک های این کتاب و حرف های او برای بازندگان می تواند مفید واقع شود و آن ها را تا حدی از مهلکه ی پوچی نجات دهد اما در گام بعدی و سوق دادن به موفقیت حرف تازه ای ندارد و حول این جمله که با سایه ای از خود یا تصویری از خود در تماس هستیم می چرخد . ( بحث مفصل تر و فلسفی تر در باب تصاویری که با آن ها زندگی می کنیم را در اثر رهایی از دانستگی کریشنامورتی بهتر می توان یافت ) . انگار که با تصویری از خود آینده ای را شکل می دهیم و در راستای این آینده مرزهایی را پدید می آوریم و به این شکل تمام آداب و رفتار خود را در سایه ی این محدودیت که همه ی ما را در بر نمی گیرد سپری می کنیم
یکی از دلایلی که ذکر می شود این است که داستان های ما پایان مشخصی دارند و به طور کلی قابل پیش بینی هستند پس از آنجا که محافظه کاریم و به آرامش و سکون رضا می دهیم و در پی تجربه ی ناشناخته ها نیستیم رغبتی برای از دست دادن شان نداریم توجیه دیگری که می توان ارائه داد این است که انسان ها به دلیل عدم شناخت درست خود دست به خلق تصویری از خود می زنند که ملهم از خاطرات گوناگون است و گاهی در پس این نقاب ها رازی است که نمی خواهیم هرگز برملا شود
چه چیزی را پنهان می کنیم ؟ شاید یک آتئیست در پس تمام جار و جنجالی که راه انداخته خدا پرست باشد و نمی خواهد این نکته را بپذیرد ، شاید مردی که در ارتباط با زنان به مشکل بر می خورد هم جنس گرا باشد و از آن بی خبرست و شاید دختری که مصرانه تمام خواستگارهایش را رد می کند دلباخته ی کسی است که تمایلی ندارد حتی نام او را به زبان آورد . همه و همه در پی انکار برخی از راز های درونند
یک سری از کد هایی که به صورت زیر صدا برای خود پخش می کنیم از این جمله اند : من برای کسی مهم نیستم ، بد شانسم ، بی اهمیتم ، مرا نمی خواهند ، خاص نیستم ، هیچ وقت به جایی نمی رسم ، هیچ کس مرا دوست ندارد ، نا موفقم و تمام تاسف ها ، اگر ها وکاش های دیگر . بیشتر اوقات به دنیال دلایل و مدارکی در زندگی می گردیم تا اثبات کنیم که حق با ما بوده است یا حتی بدتر از آن رقابت یا ماجرایی را از ترس صحت این نکات منفی شروع نمی کنیم . برای نشنیدن جواب منفی هرگز به کسی که دوستش داریم ابراز علاقه نمی کنیم یا از ترس شکست خوردن مجدد قید شرکت در هر رقابتی را می زنیم چرا که از قبل خود را بازنده می دانیم . حتی در نوع پوشش خود و ارتباط با دیگران در پی مخفی کردن رازی هستیم که تمایل نداریم دیگران از آن با خبر شوند . البته همه ی داستان هایی که به خود می گوییم منفی نیستند مثلا خود را کامل و شکست ناپذیر قلمداد می کنیم . به طور کلی تمام تصاویر از وقایع به دور هستند گاهی وقت ها غرق شدن در داستان های خود سبب گم کردن زمان اکنون و بی خبری از مکان و غوطه خوردن در رویا ها میشود . زمان می گذرد و روح و جسم ما در یک مکان با هم نیستند و به این ترتیب معنی زندگی را از دست می دهیم
اما در این باره نویسنده با زیر بنایی الهی و فلسفه ای دل خوش کنک و کمی جبر گرایانه نظرات خود را ابراز می کند . از جمله اینکه تمام تجربیات خوب یا بد در راستای شکل دهی اکنون ما و در راستای یک سیر تکاملی صورت پذیرفته است و نباید آن ها را در دسته های خوب یا بد خلاصه کنیم ، بلکه باید یکپارچه کرده و به صورت یک کل که تجربیات زندگی را تشکیل می دهند در نظر گرفت چرا که فقط به این طریق ( منظور تجربه های تلخ ) میشد که درسی از زندگی آموخت . حال که مسئولیتی در قبال اندوخته های خود داریم باید فردی ، جامعه ای ، کشوری و یا هرچیز دیگری را سر و سامان دهیم تا از تجربه های مفید ما نفع و از تجربه های بد ما درس بگیرند
به قول استیو تولتز وقتی که این همه تلاش می کنی یک نفر را فراموش کنی ، خود این تلاش تبدیل به خاطره می شود . هنگامی که با این داستان ها کلنجار می رویم ، انرژی صرف می کنیم تا از زندگی خود بیرون شان کنیم ثمره ای نداشته و به ماندنشان کمک کرده ایم .شاید بهتر باشد گاهی به جای مقاومت تسلیم این ندای درون شده و رازی را که در خود مخفی کرده است بر ملا سازیم . نباید به خود امید الکی بدهیم که همه چیز درست میشود ، چون هیچ چیز به خودی خود قرار نیست درست شود . حقیقت همین قدر تلخ است و عموم مردم ترجیح می دهند به ارزنی امید دل ببندند تا این واقعیت محتوم. زمانیکه کارهای نشاط آور انجام نمی دهیم ، خودمان را کنار گذاشته ایم ، خود را تحقیر می کنیم ، ورزش نمی کنیم ، در آینه به خود ایراد می گیریم و... وقتی که به خودمان رحم نمی کنیم چگونه انتظار بهبود شرایط و دیده شدن از بیرون را داریم ؟ زمانی که اصالت و شرافت خود را در یابیم گامی بلند برداشته ایم
نویسنده خدا پرست است و برای کسی که اندیشه های او را نمی پذیرد قبول خیلی از باورها دشوار است . اما من گمان می کنم که خود نویسنده نیز در سایه و یا کدی گیر افتاده که نمی تواند از آن فرار کند . و آن هم این است که ما رسالتی داریم و باید آنرا به سر انجام برسانیم . اگرچه می دانم در خلا نمی توان فکر کرد و باید دست آویزی فلسفی برای گفتار وجود داشته باشد اما از آنجا که ذهن علم گرای من درگیر کوانتوم و اصل عدم قطعیت هایزنبرگ است ، شکاکانه از خود می پرسم که با چه اطمینانی می توان گفت که هرکسی یک نابغه است ؟ با چه اطمینانی می توان گفت که ما برای کائنات اهمیتی داریم ؟ با چه اطمینانی می توان گفت که معنایی در پس جهان نهفته است ؟ یاد طنز افسونگران تایتان می افتم ، اینکه تمام هدف خلقت انسان رساندن چرخ دنده ای به دست یک آدم فضایی بوده که در سیاره ی زحل فضا پیمایش خراب شده بود همچنین نمی خواهم به این شعر سعدی اتکا کنم که این مدعیان در طلبش بی خبرانند ، آنرا که خبر شد خبری باز نیامد اما فکر میکنم که بیشتر مشکلات ما انسان ها غرق شدن در موازین اخلاقی ، چارچوب های اجتماعی و دروغ هایی است که از جنس شرافت و انسانیت برای خود دست و پا کرده ایم و حقیقت خود را ریاکارانه زیر نقاب این محدودیت ها پنهان ساخته ایم . می توان پا را فراتر از تمام محدودیت ها ، تمام موانعی که سد حرف زدن ، ابراز احساسات ما میشوند گذاشت و با تمام وجود ، وجود خود را ابراز کنیم . حتی لازم نیست دنبال معنایی برای زندگی بگردیم چرا که همین لحظه ی اکنون است که واقعیت دارد ( یا حداقل واقعی می نماید ) تا به تراژدی سو تفاهم آلبر کامو دچار نشویم
ما به داستانمان میچسبیم تا تغییر نکنیم و دو نکتهی مهم در تغییر نکردن وجود دارد، یکی ترس از تغییر و دیگری، مقاومت در برابر آن است. البته مقاومت در برابر آنچه موجود است، نتایج بدی دارد، زیرا درون ما را به هم میریزد وآن موضوع را بزرگتر میکند
Obviously, I loved this book. I had read "The Dark Side of the Light Chasers" prior to this, and loved it as well. This book is great for someone struggling with self esteem, letting go of the past, and just not loving themselves. It gives realistic exercises to try (written ones) and challenges you to be your best self. Love it.
دبی فورد، در کتاب «راز سایه» به ما کمک میکند داستان مان را رمز گشایی کنیم و به وحدت وجود برسیم. او به ما میگوید که چگونه از کاستیها و زخمهایمان بهره ببریم.هدف مقدس و گنج راستین ما در داستان شخصی مان نهان است. کشف این داستان کلیدی است که میتواند کمک کند، همان کسی بشویم که آرزویش را داشته ایم. http://sarbook.com/product/297763
Another read completed during lockdown 2020 - perfect for dealing with what was happening in the big wide world and iro my journey of healing and recovery.
Imho a must read for anyone grappling with their inner reality.
Great book!! I can’t say it caught me from the beginning.. but I have to say it definitely delivers.. if you are dealing with your story and think you have a pattern in any part of your life, I would dare you to give it a try.. after 40% of the book I couldn’t stop... little by little the author gives you the way to catch your story, embrace it... even get the best of it and realizing I am who I am because I have let it shape me... and I can use it to be my best :)
Couldn't make it through. I was hoping with the emphasis on "Shadow" and "Story" it would be Jungian. It's got a Jungian bent, but it's closer to a blend of garden variety AA rhetoric and saccharine Live Laugh Love signage that middle aged ladies stock up on at yard sales.
Helpful for some, I'm sure, but most decidedly not what I was after.
کتاب خوبی بود. اما زاویه دید کتاب با دیدی که قبلا به تفکرات و احساساتمون داشتیم کاملا متفاوته. کتاب سعی داشت که مارو توجیه کنه، اما از نظر من تا حدی موفق به این کار نشده بود. با همه این موارد، بعضی از نکاتی که از کتاب میفهمید، بسیار موثر و لذت بخش است و باعث پیشرفت در ادامه زندگیتان میشود
Easy, accessible read about a life changing opportunity. Come to understand your own "poor me" story and rewrite it for a happier future. I highly recommend this book for people who want to make a change from the inside out.
Debbie Ford gives you a whole new perspective on YOU! Her insight cuts deep to the soul and puts you in touch with your shawdow - which when we are honest - we all have. Nicely done.
First, a couple of things stood out for me in this book. One, she told the story of a self-help addict who was stuck for many years, and never did get out of her rut -- because this woman was never brave enough to experience the pain before attempting to let go (if that makes sense). The author makes a convincing case of not letting any teaching or book dominate your life, especially if you are still stuck after a year. At that point, she suggests trying something else (maybe a new therapist) -- and that makes a lot of sense to me.
Another point that resonates with me is the idea that a great weakness in one context can be a great strength in another. (If you're a sensitive person, the life of a soldier is not for you, but maybe you'd be a great therapist or gardener.)
A third idea I liked is that of rewriting your story, by not avoiding the pain and loss, but by focusing on what was learned. I could say I wasted years of my life being depressed. Or I could say I dealt with an illness as best I could; I learned to deal with pain without becoming an addict; I learned to enjoy my own company and I went on with my life.
I'd give this one 3 1/2 to 4 1/2 stars if I could, with a half star being taken off due to the pedestrian writing style. That said it is an easy read. I look forward to reading her earlier book.
Fantastisk bog der handler om, hvordan du kommer i kontakt med dine skyggesider og at forstå hvordan du kan bruge det i din personlige udvikling. Debbie Ford formidler sit personlige udviklingsarbejde i et flydende sprog. Arbejder du med din personlige udvikling, er bogen absolut "must read" for dig som har indset, at skyggearbejde er styrkende. Bogen henvender sig til dig som allerede er i gang med din udviklingsproces, særlig fordi Debbie anvender en del metaforer for at komme i kontakt med de dybere niveauer i din bevidsthed.
I was surprised by how much I liked this and how much I learned from it. I still haven't really internalized all of its lessons, but after one read I feel like I understand myself better, and it has helped to solidify some of the things I knew before, but never put into words or even recognized. I think anybody could learn something from this book if they read it with an open mind and a willingness to look twice at themselves.
I don't read self-help books, generally, because of the type of repetitive, overly dramatic, and painfully simple writing style (Debbie Ford is better than some, but on writing quality alone this would have rated a 1 for me). However, she has a valuable message, and her exercises for self-cultivation were very helpful for me.
Debbie Ford proposes a new idea to me. Accept light and dark within yourself and make friends with your story. Own your story and don't let it own you otherwise I'd be in trouble. Profit from your story, not let it profit from you.