کتاب وظیفه ادبیات گردآوری و ترجمهای از ابوالحسن نجفی است. این زبانشناس و مترجم توانمند و برجستهی ایرانی در زمان حیات خود، عضو پیوستهی فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود و از محضر فرهیختگان و استادان بنامی علمآموزی میکرد. فعالیتهای علمی و ادبی نجفی بیشتر در حوزهی ترجمهی متون ادبی، ویراستاری، زبانشناسی و وزن شعر فارسی بوده است. کتابهای «فرهنگ فارسی عامیانه» و «غلط ننویسیم» از تألیفهای این اندیشمند و بازگردان فارسی کتاب «خانوادهی تیبو» از ترجمههای اوست. کتاب «وظیفه ادبیات» مشتمل بر ۲۴ مقاله از بیست نویسندهی مشهور و صاحباندیشهی خارجی است که با کوشش ابوالحسن نجفی انتخاب و ترجمه شده و به گفتهی مهدی یزدانیخرم زمانی که این اثر در ایران به چاپ رسیده، از کتابهای بسیار بحثبرانگیز نظری دربارهی جایگاه ادبیات بوده است. ازآنجاکه نگارندهی کتاب معتقد بوده حقیقت فقط از مواجهه و تقابل آرای گوناگون و گاه مخالف پدیدار میشود، در این کتاب آرای موافق و مخالف را درخصوص جایگاه و وظیفهی ادبیات در کنار هم آورده است. او در این اثر چهار بحث را در باب ادبیات مطرح کرده و مقالههای نویسندگان غربی را برای تکمیل این اثر ترجمه کرده است. این مقالهها و سخنرانیها بهجهت آشنایی ادبیات شرق و غرب در انجمن اروپایی نویسندگان نوشته و انجام شده است. نخستین گردهمایی در لینگراد تحت عنوان «ادبیات و واقعیت» شکل گرفته است. یک سال پس از آن، گردهمایی دیگری در پاریس برای بحث و تبادل نظر دربارهی اینکه «ادبیات چه میتواند بکند؟» صورت گرفت. نویسندگان در نشست سوم که در فنلاند بود، به موضوع «ادبیات و سیاست» پرداختند. نگارنده در بخش پایانی کتاب، موضوع «وظیفه ادبیات» را مطرح کرده است.
ابوالحسن نجفی، زبان شناس، مترجم، ویراستار بزرگ کشور و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در سال ۱۳۰۸ در خانوادهای مذهبی و سنتی متولد شد. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در اصفهان گذراند و در رشته ادبیات فارغ التحصیل شد. در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران زیر نظر استادانی چون پرویز ناتل خانلری، فاطمه سیاح و موسی بروخیم به تحصیل در رشته زبان فرانسه پرداخت. سپس در رشته زبان شناسی در سوربن زیر نظر آندره مارتینه به ادامه تحصیل مشغول شد.
او ابتدا به عنوان دبیر در اصفهان مشغول به کار شد. سپس در گروه ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان به تدریس پرداخت و تا سال ۱۳۴۹ در آنجا بود. در همان سال به تهران آمد و همکاری خود را با موسسه فرانکلین آغاز کرد. همزمان به عنوان استاد مدعو در گروه زبان شناسی دانشگاه تهران نیز مشغول شد. او همچنین مدتی در دانشگاه آزاد (پیش از انقلاب)، مرکز نشر دانشگاهی و گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی نیز همکاری داشت. در مرکز نشر دانشگاهی به تدریس «وزن شعر فارسی»، «مبانی زبان شناسی و کاربرد آن در زبان فارسی» و «امکانات زبان فارسی در ترجمه» مشغول بود.
او در همان ابتدای کار خود در سال ۱۳۳۲ به همراه عبدالحسین آل رسول و احمد عظیمی، انتشارات نیل را در تهران پایه گذاری کرد. انتشارات نیل به همراه موسسه فرانکلین در ایران جزو نخستین انتشاراتی بودند که مبنای کار خود را بر ویرایش و کنترل ترجمه استوار کرده بودند. از او که در میان نسل دوم ترجمه در ایران پس از ورود مدرنیته قرار میگیرد، به عنوان الگوی نسل خود و نیز نسل سوم از جمله رضا سیدحسینی، فولادوند، لی لی گلستان و… یاد میکنند. به لطف ترجمههای دقیق و بسیار زیبای آنان بود که ادبیات قرن بیستم فرانسه به ایران معرفی شد. – برخی از آثار: غلط ننویسیم، فرهنگ دشواریهای زبان فارسی، ۱۳۶۶ مبانی زبانشناسی و کاربرد آن در زبان فارسی، ۱۳۷۱ فرهنگ فارسی عامیانه، ۱۳۷۸ وظیفۀ ادبیات، ۱۳۵۶ بچههای کوچک قرن، کریستیان روشفور (ترجمه)، ۱۳۴۴ شیطان و خدا، ژان پل سارْتْر (ترجمه)، ۱۳۴۵ گوشهنشینان آلتونا، ژان پل سارْتْر (ترجمه)، ۱۳۴۵ شنبه و یکشنبه در کنار دریا، روبر مرل (ترجمه)، ۱۳۴۶ کالیگولا، آلبر کامو (ترجمه)، ۱۳۴۶ ادبیات چیست؟ ، ژان پل سارْتْر (ترجمه)، ۱۳۴۸ استادکاران، آرتور آدامُف (ترجمه)، ۱۳۴۹ همان طور که بودهایم، آرتور آدامُف (ترجمه)، ۱۳۴۹ پرندگان میروند در پرو میمیرند، رومن گاری (ترجمه)، ۱۳۵۲ ژان پل سارْتْر، هِنری پیر (ترجمه)، ۱۳۵۶ دربارۀ نمایش، ژان پل سارْتْر (ترجمه)، ۱۳۵۷ نژاد و تاریخ، کلود لوی استروس (ترجمه)، ۱۳۵۸ ضدّخاطرات، آندره مالرو (ترجمه)، ۱۳۶۳ نویسندگان معاصر فرانسه (برگزیدۀ داستانهای کوتاه)، ۱۳۶۶ خانوادۀ تیبو، روژه مارتن دوگار (ترجمه)، ۱۳۶۸ وعدهگاه شیر بلفور (مجموعۀ داستان)، ژیل پرو (ترجمه)، ۱۳۷۴ شازده کوچولو، آنتوان دوسنت اگزوپری (ترجمه)، ۱۳۷۹ عیش و نیستی، تیری مونیه (ترجمه)، ۱۳۷۹ بیستویک داستان از نویسندگان معاصر فرانسه، (ترجمه)، ۱۳۸۴ گمگشته، ژیل پرو (ترجمه)، ۱۳۸۷.
کتاب چهار بخش دارد: ادبیات و واقعیت: مجموعهی سخنرانیهایی است که در سال ۱۹۶۳ در شهر لنینگراد (سنپیترز بورگ) انجام شده و برای اولینبار نویسندههای اروپای غربی و شرقی در یک مجمع سخرانی میکنند. ادبیات چه میتواند بکند؟ یک سال به دعوت روزنامهای نویسندگان در پاریس دور هم جمع میشوند. ادبیات و سیاست: تقریبا در همان سال نشست دیگری در شهر لاهتی فنلاند نیز انجام میشود. افزودهها: مقالههای پراکندهای با موضوع ادبیات است که توسط مترجم اضافه شده. این نشستها همزمان با بحثهای «رمان نو» در فرانسه است و بخشی از موضوعات سخنرانی در مورد این موضوع است. نویسندگان شوروی نیز بیشتر با نگاه رئالیسم سوسیالیستی و ادبیات متعهد سخنرانی میکنند.
از لحاظ تاریخ ادبیات و آشنا شدن با نگاهها و تئوریهایی که نویسندههای آن زمان داشتند، کتاب مفیدی است (از این لحاظ ۳ ستاره به کتاب میدهم) اما از لحاظ لذت بردن از متن و سخنرانیها (به جز چند سخنرانی مثل اوژن یونسکو و…) جذاب نبود. بهخصوص سخنرانی نویسندگان شوروی که رنگ و بویی از حکومتی بودن و محافظهکاری داشت. (از این لحاظ دوستاره)
این کتاب، همانطور که مترجم در مقدمه یادآور شده، درواقع ذیلی بر «ادبیات چیستِ» سارتر بهشمار میآید و در چهار فصل، همان سؤالات بنیادی پژوهش سارتر را واکاوی میکند. این چهار فصل عبارت است از: «ادبیات و واقعیت»، «ادبیات چه میتواند بکند؟»، «ادبیات و سیاست؟» و «افزودهها». عمدهی بخشها سخنرانیهای نویسندگان گوناگون دراینباره است که در یکیدو همایش جهانی که با محوریت این موضوع در دههی ۱۹۶۰ برگزار شده بوده، ایراد شده بوده است. کانون اصلی مناقشههای نویسندگان، مسئلهی «سومندی ادبیات» و بهویژه «سودمندی رمان نو» است. نکتهی جالبتوجه دراینمیان، رویاروشدن دو زیستجهان فکری شرق و غرب است و بیان آزادانهی دیدگاههای هواداران هریک از این دو نظرگاه. نویسندگان شرقی در مقابل نویسندگان و اندیشمندان ادبی غرب قرار میگیرند و هر دو طرف، بیهیچ پروا و ملاحظهای، یکدیگر را نقد میکنند. این بهنقدکشیدنها البته به دو حزب یا اندیشهی شرقی و غربی منحصر نیست؛ بلکه شرقیها و غربیها هریک خودشان را نیز به چالش میکشند و درباب چیستی ادبیات و کاراییهای احتمالی آن به گفتوگو مینشینند. ازاینحیث، فضایی بس مغتنم فراهم شده است که خواننده میتواند از هر نگاهی، چیزی بشنود. موضوعی که بهروشنی در میان این گفتارها بهچشم میآید، منحصرکردن ادبیات و بهویژه ادبیات متعهد است به داستان. البته بهخوبی پیدا است که شمار بسیاری از این نویسندگان زیر نفوذ دیدگاههای سارتر درباب ادبیاتِ متعهدند و ازآنجاکه سارتر تعهدمندی را در شعر یکسره رد میکند، در این گفتوگوها هم شعر و کارکردهای آن بهکلی مغفول میماند. با وجود نظرهای درخشان و پرمغزی که نویسندگان در جایجای این نوشتارها مطرح کردهاند، چنین مینماید که بهسبب ذوقیشدن بخشی از بحثها و نیز ماهیت همیشه سیّالِ ادبیات، این گفتوشنیدها در همان فضای دموکراتیکی که آغاز میشود، بیهیچ نتیجهی جزمی و استواری بهپایان میرسد؛ و بهگمان من، شاید این پایانِ باز هم چندان بیمعنی نباشد. هرکس ذوق و سلیقهای دارد و ادبیات، در مفهوم وسیعش، بازتاب همین گستردگی و گونهگونگی است. درحقیقت، تنوعی که در ادبیات است، عامل اصلی گیرایی آن شمرده میشود؛ زیرا هرکس میتواند بستهبه پسند شخصیاش، خوراک روحش را در ادبیات بجوید. بخشهایی از سخنان تأملانگیز اوژن یونسکو درباب ادبیات و دنیای امروز: ـ من معتقدم که جهان از شهامت خالی است و برای همین است که ما رنج میکشیم. همچنین معتقدم که رؤیا و تخیل، و نه زندگی سطحی، مستلزم شهامتاند و حقایقی اصلی و اساسی در اختیار دارند و آشکار میسازند؛ و حتی (برای دلخوشی ذهنهایی که فقط فایدهی عملی را میبینند) معقتدم که اگر امروز هواپیماها در آسمان پرواز میکنند، برای این است که ما پیش از پروازکردن، خیالِ پروازکردن را در سر داشتهایم. ما توانستهایم پرواز کنیم؛ چون در خیال دیدهایم که پرواز میکنیم. و پروازکردن کاری بیهوده است. فقط پس از پیدایش پرواز، لزوم آن را ثابت یا ابداع کردهاند تا عذری برای بیهودگی عمقی و ذاتی آن بتراشند؛ عملی بیهوده که درعینحال، نیاز است. (۲۷۰) ـ انسانِ امروز اسیرِ ضرورت است و نمیفهمد که چیزی میتواند فایده نداشته باشد و این را هم نمیفهمد که باطناً همان چیز مفید است که میتواند بیفایده باشد، فرساینده باشد. اگر فایدهی چیزِ بیفایده و بیفایدگیِ چیز مفید را نفهمند، هنر را نمیفهمند و کشوری که در آن هنر را نفهمند، کشور بردهها و آدمهای کوکی است؛ کشور مردم بدبخت است؛ مردمی که نمیخندند و لبخند نمیزنند؛ کشوری بیذوق و بیروح. (۲۷۱) ـ تنهایی، جدابودن از دیگران نیست؛ بلکه در خود فرورفتن و تأملکردن است؛ و حالآنکه جماعات و جوامع کنونی غالباً، چنانکه گفتهاند، از «تنهایانِ گردهمآمده» تشکیل شدهاند. در زمانهایی که مردم میتوانستند تنها باشند، هرگز سخن از «ارتباطناپذیری» بهمیان نمیآمد. ارتباطناپذیری و جداافتادگی، مضامین سوگناک جهان امروزند که در آن همهچیز مشترکاً صورت میگیرد و همهچیز مرتباً ملی یا اجتماعی میشود و انسان دیگر نمیتواند تنها باشد؛ زیرا حتی در کشورهای بهاصطلاح فردگرا، شعور فردی بهواقع در معرض تسلط و تخریبِ فشار دنیای غیرشخصی و فرسایندهی شعارها قرار گرفته است. چه عالی و چه دانی، چه سیاسی و چه تجاری، اینها از جنس همان تبلیغات نفرتانگیزند که بیماری قرن ما است. (۲۷۱تا۲۷۲)
مقالههای اوژن یونسکو و کامو رو دوست داشتم. چهار پنج تا مقاله بود که چیز زیادی ازشون نفهمیدم. در کل کتابیه که فکر میکنم باید بیشتر از یه بار خونده بشه.
ترجمه درجه یک، متن کتاب از دل همایش دراومده، همایشی که یه عده ادم حسابی صحبت کردن من خودم طرفدار فرمم، فرم و نه تکنیک، یا شکل، یا شیپ، فرمی که حس خلق میکنه بهترین کتابی که امسال تا اینجای کار خوندم، سراسر لذت بردم و حتما بارها بهش رجوع میکنم،
این که نویسندگانی دیدگاه خودشان را دربارهی هنر، ادبیات و نوشتن بیان میکنند و خواننده مواجه شود با تضارب آرای برخی از مهمترین نویسندگان جهان، فرصتیست برای علاقهمندان به این مقولهها. برای من از لذتبخشترین لذتهاست: نویسندگانی که از نوشتن — و چیزهای دیگر — میگویند. تنها بدیاش این است که ترجمهی سخنرانیهاست و فرمش با جستارها یا مقالات ادبی جور نیست. خیلی جاها تکرار دارد و توضیحِ واضحات.
. کتاب #وظیفه_ادبیات تدوین و ترجمه ی #ابوالحسن_نجفی شامل چهار بخش با عنوان های زیر است. #ادبیات_و_واقعیت (منتخبی از مهم ترین سخنرانی های نویسندگان شرق و غرب در ماه اوت ۱۹۶۳ که به همت انجمن اروپایی نویسندگان در شهر #لنینگراد ایراد شد و انعکاسی جهانی یافت) .
#ادبیات_چه_می_تواند_بکند؟ (شامل همه ی سخنرانی های انجمنی است که سال ۱۹۶۴ به دنبال مجمع #لنینگراد در #پاریس برگزار شد.) .
#ادبیات_و_سیاست (شامل سخنرانی های مجمع دیگری از نویسندگان است که همزمان با مجمع #پاریس در #فنلاند تشکیل شد و همچنین دو مقاله از دو نویسنده اروپایی که در تایید یا رد آن نوشته شده است) .
#افزوده_ها (در این قسمت مترجم چند مقاله و مبحث دیگر را از میان کتاب ها و نشریه های مختلف به منظور تکمیل مطالب این مجموعه در پایان کتاب آورده است. است.) .
در این مقالات نویسندگان درباره ی رمان متعهد و رمان نو که در مقابل آن قرار دارد،مسئولیت نویسنده و به ویژه رمان نویس در برابر خودش،اثرش و خوانندگانش و...تبادل نظر می کنند. . #وظیفه_ادبیات#ابوالحسن_نجفی #انتشارات_نیلوفر . @niloofarpub .
نمیدانم تابهحال در یک انجمن ادبی یا یک مناظرهی ادبی شرکت کردهاید یا نه. این کتاب، خودش یکی از آن مناظرههای فوقالعادهای است که میتوان در این زمینه خواند. تصور کنید مجموعهای از بهترین نویسندگان اروپای غربی و شرقی در کنار هم جمع شدهاند و به معنای واقعی کلمه، دارند همدیگر را میکوبند. این کتاب حس هیجانی را در اد��یات به من داد که ۴ سال ادبیات خواندن در بهترین! دانشگاه کشور نداد. ترجمهها فوقالعادهست و از آقای نجفی جز این توقع نمیرود. متنها حتی در سنگینترین حالتشان قابلدرک و رواناند و لذت مطالعه را بیشتر میکنند. در آخر فقط یک نکتهی منفی به ذهنم رسید که شاید هم نکتهی منفی نباشد و واقعا آقای نجفی بهعنوان انتخابکنندهی مقالات در این مسئله نقشی نداشته باشند. آن هم این است که چرا مقالات بیشتر از اروپای غربی بود و در کل کفهی ترازو بهطرف تئوریهای هنرمحور سنگینی میکرد؟ از آن عجیبتر، این بود که از کلِ اروپای غربی تا جایی که من متوجه شدم همهی نویسندگانی که در این کتاب متنی دارند، اهل فرانسه بودند! البته این ایرادی که گرفتم، فقط بهخاطر ذهن ایرادگیرِ من است و از ارزش کتاب چیزی کم نمیشود. :)
کتاب «وظیفۀ ادبیات»، شامل چند مقاله از نویسندگان مختلف جهان است که در آن شاهد آراء گوناگون و دیدگاههای مختلف نویسندگان دربارۀ ماهیّت و وظیفۀ ادبیات هستیم. کتابی درخورِتوجه و خواندنی که توسط ابوالحسن نجفی ترجمه و گردآوری شده است.
برخی ادبیات را صرفاً خواندن و نوشتن و به اعتباری دیگر نفسِ زبان دانسته و هیچگونه تعهّد و وظیفهای بر ادبیات حمل نمیکنند و معتقدند که ادبیات انقلاب نمیکند، مانع بیداد نمیشود، مانع خفتن نمیگردد و ادبیات واقعیت نیست؛ لذا هیچ کمکی به انسان نمیکند جز آنکه او را به خیال برَد و تا مدتی سبب سرگرمیاش شود. از طرفی دیگر افرادی چون ژان پل سارتر ادبیات را مضاعف شدن زبان دانسته و آن را سبب رسیدن انسان به آگاهی و آزادی شمردهاند و ادبیات را ملتزم معرفی میکنند. (نجفی، ۱۳۶۴: ۱۷۰ الی۱۸۰). منبع:
_ نجفی، ابوالحسن، ۱۳۶۴، وظیفۀ ادبیات، تهران، کتاب زمان.
گول عنوان خشک و مدرسه ای کتاب رو نخورید. نویسنده های اروپا و شوروی جمع شدن تا از ادبیات بگن و اینجا اختلاف نظرها و جدل ها فقط بین غرب و شرق نیست. از پافشاری رمان نویی ها مثل روب گری یه و ناتالی ساروت به عدم تهد هست تا ایمان نویسنده هایی مثل د بووار و سارتر و کامو به جایگاه رهایی بخش ادبیات. از بیهوده خواندن ادبیات هست تا ادبیات خواندن انسان. مجموعه سخنرانی هایی که به هم طعنه می زنن ولی همزمان هم رو تکمیل میکنن. ویترین کاملی از نقش هزار نقش ادبیات
این کتاب رو در شرایط عجیبی خوندم. بغد از مدتها عشقم به ادبیات زنده شده بود و دنبال چیزی بودم که سیرابم کنه. و این کتاب به بهترین شکل ممکن این کار رو برام انجام داد. شبا دراز میکشیدم و توی دعوای شرق و غرب، دعوای ساروت و سارتر غرق میشدم و فکر میکردم آره، تئوری ادبی یعنی این.