چقدر از خوندن این سفرنامه لذت بردم همیشه ژاپن کشوری جالب بوده برام و دوست داشتم بیشتر از فرهنگش و آداب و رسومش بدونم که خوشبختانه آقای ضابطیان خیلی خوب توضیح داده.
اول اینکه برای منی که با فرهنگ ژاپن آشنایی بسیار محدودی داشتم (سورپرایز! اوتاکو نیستم!) خوندن این سفرنامه کلی چیزهای جدید داشت. اینکه آدم میفهمه چی شد که ژاپن، ژاپن شد؛ و چقدر همه مردمش تو این رعایت قوانین و فرهنگشون کمر همت بستن؛ باعث شد یه جاهایی واقعا بهشون غبطه بخورم.
ایرادی که بهش وارد بود این بود که برخلاف سفرنامه های قبلی خیلی سیر زمانی مشخصی نداشت ( یا لااقل من متوجهش نشدم) و اینکه دقیقا بین ورود به ژاپن و خروج ازش، وقایع به چه ترتیبی اتفاق افتادن کمی مبهم بود. و مورد بعدی که البته نمیشه بهش گفت ایراد، این بود که این کتاب پر از اطلاعات عمومی بود و کمتر جنبه خاطره نویسی داشت؛ و خب من ترجیح میدادم کما فی السابق برعکس این قضیه باشه.
راستش من یک عدد اوتاکوی سفرنامههای ضابطیان و انیمه، فرهنگ و کلا چیز میزای ژاپنی هستم. از وقتی سفرنامهی نصفه و نیمهی ژاپن یامینپور رو خوندم دعا میکردم ضابطیان بره ژاپن و سفرنامهش رو بنویسه. حتی پیشنهاد کرده بودم اسم سفرنامه، سرزمین آفتاب باشه و طبیعتا وقتی سفرنامهش دراومد در کالبد نمیگنجیدم. ژاپن همیشه به نظرم کشور خاصی بوده، با نقاشیها، معابد، ساقههای بامبو، کیمونو، باران، مه، چشمههای آب گرم و طبیعت فوقالعاده. غیر ازون من از بچگی با کارتونها، انیمهها، داستانها و نقاشیهای شاگوهیراتا بزرگ شدم و نقشی که این کشور در زیبا کردن کودکی من داشته تقریبا به اندازهی آمریکا و محصولات دیزنیه.
ضابطیان استاد نوشتن سفرنامههای زندهست، شناخت زیادی از شخصیتش ندارم ولی از سفرنامههاش همیشه لذت بردم و فقط قیمت بالای سفرنامههاشه که اذیتم میکنه، توی مقدمه یه چیزی دربارهی شرکت فلایتیو هم نوشته بود که از ته قلب امیدوارم نظر شخصیش باشه و نه تبلیغ.
نکات کلی: شهرای بزرگی که باید حتما ببینید توکیو، کیوتو، اوساکا و اگر به تاریخ علاقهمندین هیروشیما هستن. ژاپن انواع و اقسام هتلهای کابینی، کپسولی و ویلج هتلهارو داره. هتلهای بزرگ و زنجیرهای هم مثل همهجای دنیا پیدا میشه. فقط حواستون باشه اگر به قصد دیدار رباتهای پذیرش و دایناسور دارید هتل رزرو میکنید همه شعبات دایناسور ندارن :) و اینکه صبحانه رو با هتل رزرو نکنید چون اغلب باب طبع نیستن، مگر توی هتلهای بزرگ با بوفه باشین.
شهرها: ازینجا به بعد رو مثل ضابطیان مینویسم :) اگر توکیو بودید حتما به اونسن (حمام آب گرم طبیعی) هانایو، برج توکیو اسکای تری، چهارراه شیبویا و خیابان یودوباشی و محلهی آکیهابارا که پاتوق انیمهبازهاست سر بزنید. ضمنا توکیو یک برج ایفل هم دارد که از برج ایفل اصلی ۹ متر بلندتر است و دیدنش خالی از لطف نیست. موزهی اوریگامی توکیو هم در نوع خودش یک اثر هنری محسوب میشود. در ضمن تماشای مراسم چای ژاپنیها هم از واجبات است. یادتان باشد با خودتان تبدیل برق ۱۱۰ به ۲۲۰ ولت ببرید که کارتان لنگ نماند. اگر هم لنگ ماند عیب ندارد، هرجای خیابان استوانهای شیشهای دیدید که تویش یک نوار قرمز و آبی میچرخد یعنی یک آرایشگر همان نزدیکیهاست. تعظیم کردن به سبک ژاپنی را یاد بگیرید چون تعظیم خانم با آقایش فرق دارد. قبل از صرف غذا "ایتاداکیماس" بگویید که یه چیزی در مایههای نوش جان خودمان است، غذا را هم کامل بخورید. سوشی، رامن و تمپورا را حتما امتحان کنید، هورت کشیدن هم در رستورانهای ژاپن مجاز است. اگر گذرتان به یوکوهاما افتاد سراغ میناتومیرای ۲۱ بروید و گاندام غول پیکر را هم ببینید. دیدنیترین شهر ژاپن اما به گمانم کیوتوست با معابد قشنگ و فوقالعادهش و پارک گوزنهای نارا. سعی کنید حتما مراسم گلآرایی ژاپنیها (ایکبانا یا کادو)، نواختن ساز کوتو، رقص سنتی بوگاکو و رقص با ماسک نِوِه را حتما از نزیک تماشا کنید. طرفداران کشتی کج هم به فکر رزرو بلیط سومو باشند.
به رسم سفرنامهی ایتالیا اواخر و اواسط کتاب هم از فرهنگ ژاپن و خصوصیات اخلاقیشون کلی صحبت شده که کتاب رو غنیتر میکنه، خصوصیاتی مثل توجه به جزییات، برنامهریزی وسواسگونه و نیاز به قابل پیشبینی کردن همه چیز، تمیزی و البته احترام! احترام خیلی خیلی زیاد.
راستی آیا میدانستید؟ آیا میدانستید ژاپن سه برابر لندن و پاریس رستوران و غذافروشی دارد؟ آیا میدانستید سومین دیزنیلند به جای توکیو قرار بود در کیش یا آبادان ساخته شود؟ آیا میدانستید مغازههای فروش لباس دست دوم (تاناکورا) نام خود را از نام خانوادگی شوهر اوشین خدابیامرز که شغلش فروش لباس دست دوم بود، قرض گرفتهاند؟ آیا میدانستید بیشتر مردهای متاهل ژاپنی دوست دختر دارند و اغلب هم این اتفاق از سوی همسرانشان خیانت محسوب نمیشود؟ آیا میدانستید آدامس خرسی محصولی ژاپنیست؟ آیا میدانستید سرآشپزهای ژاپنی پس از خروج مشتری از رستوران تا محو شدن مشتری در افق، او را با نگاه مشایعت میکنند؟ آیا میدانستید در ژاپن هر آدمی مهر مخصوص خودش را دارد که در مکاتبات و کارهای بانکی و .. استفاده میشود؟ آیا میدانستید ژاپنیها اصولا اعتقادی به ابراز محبت از طریق تماس بدنی (مثلا بغل کردن) ندارند؟
انتظار سفرنامه داشتم که بعد از خوندن فهمیدم دقیقا همینه که روی جلد هم هست، نوشته ها و عکس های سفر به ژاپن اگه مدل سفرنامه بود وقایع به ترتیبی که اتفاق افتاده بود روایت میشد بیشتر دوست داشتم جالبه قبل اینکه تمومش کنم فکر کردم بهترین های آقای ضابطیان چای نعنا و موآ بوده ولی اومدم دیدم موآ رو دو ستاره دادم که یادم نیست چرا کمتر دوستش داشتم ولی ظاهرا بهترین ها برای من چای نعنا و نوشابه زرد بوده دو دستی هم خیلی معمولی بود.
از اینکه اولین کتابم تو سال جدید یه کتاب چاپی بود که دستم گرفتم خوندم و عکس های رنگی و حال و هوای سفر داشت خیلی خوشحالم.
«دو دستی» یکی از متفاوت ترین سفرنامه های منصور ضابطیان بود، از این جهت که بر اساس خط زمانی خاصی پیش نرفته بود. من این کتابو خیلی دوست داشتم، یکی از دلایل این همه علاقم به این کتاب اینه که روزی که خریدمش یکی از روزای قشنگ زندگیم بود(از اون روز بگم که بارون میبارید، هات چاکلت و کروسان داشتم و پیاده روی میکردم که یهو با یه کتابفروشی بزرگ و قشنگ روبه رو شدم و این کتابو خریدم که یه یادگار از اون روز واسم بمونه) دلیل دیگشم اینه که قلم ضابطیان رو خیلی دوست دارم، خلاصه اینکه لذت بردم:)
کلا من عاشق و دیوانه ژاپن بودم و هستم. از همون بچگی که کارتون ( انیمه ) ژاپنی میدیدم تا الان که به ادبیات ژاپن علاقهمند شدم همیشه دور چیزهای ژاپنی میپلکیدم. حتی تو سینما هم ژاپن رو ترجیح میدم ♡ الان هم خواندن سفرنامه رو با سفرنامهی ژاپن آقای ضابطیان شروع کردم :) و چه انتخاب خوبی بود.
این کتاب واقعا زیبا نوشته شده. قلم آقای ضابطیان خیلی شیرینه و من کتاب رو تو یک عصر تا شب و بعد صبح فرداش تموم کردم. خیلی لذت بردم، انگار با آقای ضابطیان همسفر بودم و خودم هم داشتم مراسم چای یا عروسی رو تجربه میکردم. برعکس آقای ضابطیان، من غذاهای ژاپنی رو دوست دارم و عاشق تازه بودن و با طراوت بودن غذاهاشون هستم. کاش میتونستم یک سفر برم ژاپن و یکماه بمونم و لذت ببرم. امیدوارم و براش تلاش میکنم ♡
عاشق فصلهای زردآلوی ژاپنی و چای سبز شدم و بنظرم خیلی جذاب بودن. مخصوصا هم از چای سبز خوشم اومد چون قبلش کتاب چای اثر اوکاکورا کاکوزو رو خونده بودم و برام جالب بود که آقای ضابطیان واقعا یک مراسم چای رو تجربه کرده. کاش این فصل طولانیتر بود.
شما میدونستید یک رباط عظیمالجثه تو ژاپن وجود داره که حرکت میکنه به نام گاندام؟ خیلی عجیب بود واسم، حتی اسمش هم نشنیده بودم. خیلی دوست دارم برم و از نزدیک ببینمش. جالب نیست؟ همه چیز در مورد ژاپن و ژاپنیها جالبه.
شیفتهی فرهنگ احترام گذاشتن ژاپنیها به همدیگه شدم. ولی از طرفی هم وقتی حرف کار کردن تو ژاپن میشه انگار مردم ربات هستن. اینقدر نظم و احترام و با تمرکز کار کردن برای ساعات طولانی با حقوق کم خیلی ناراحت کننده است. قبلا دوست داشتم ژاپن زندگی کنم ولی الان به یک سفر بسنده میکنم ^-^
ژاپن همیشه برای من کشور مورد احترامی بوده، درسته که بعد از خوندن کتاب بعضی از نظراتم نسبت بهش تغییر کرد و دیدم بازتر شد ولی با این حال همچنان جز کشورهایی که دلم میخواد تا وقتی در قید حیات هستم یه سری بهش بزنم :)
مرسی که از اسلامپ درم آوردی🥲 تو کتابای قبلی نویسنده جوری از ژاپنی ها میگفت که اصلا فکرشم نمیکردم یه کتاب کاملو به ژاپن اختصاص بده برای همین وقتی تو کتاب فروشی کتابو دیدم شاخ دراوردم!
یه سفرنامهی نرم و گرم دیگ از ضابطیان. من واقعا با این سفرنامهها حال میکنم خیلی گوگولی و جالبن. همه چیی توی کتاب خوبه و حس خوبی بهم میده. دم طراح گرافیکشم آقای قنبری گرم که اینقد همه چی رو مناسب و خوب کنار هم قرار داده. . توی طول خوندن کتاب همش درحال غبطه خوردن بودم حقیقتا. ژاپن واقعا کلی افسانه و داستان داره که شنیدن و خوندن هرکدومش لذت بخشه. من خودم عاشق سنتهاشون، عقایدشون، نحوهی مراسمشون، فرهنگشون، هنرشون و... هستم. . تنها مشکلم با سفرنامهها اینه که عکسهای داخلش سیاه سفیده و من واقعا نمت :)))))). . یه قسمت هم توی کمبینیها یه غلط اطلاعاتی!!! داشت که جای سنپای و کوهای رو اشتباه نوشته بود که به واسطه انیمهها یادم مونده بود :))))). . هر واژه و اصطلاحی هم که توی کتاب آورده شده بود همش توی ذهنم با ویساکترهای انیمهها پخش میشد :دی. . خلاصه با اینکه کتاب رو یه شب موقع بیخوابی شروع کردم و همهی کتاب رو هم توی قسمتهای مختلف، توی شبهای دیگ موقع بیخوابی خوندم(حتی امشب/امروز که دارم ساعت پنج صبح ریویو مینویسم) واقعا تجربهی قشنگی بود و پیشنهاد میشه.
آقا یه نفر که سفرنامههای دیگهای هم خونده لطفا به من بگه این با استاندارد های سفرنامه همراستا بود یا نه:) به طور کلی از خوندنش لذت بردم، خوشخوان و سبک بود و جزئیات با ظرافت گفته شده بود و خسته کننده نبود. نمیدونم چرا ولی به نظرم خیلی جا داشت که بیشتر گفته بشه ولی در همین حدم برای من خوب بود.
اگرچه سفرمان با منصور ضابطیان به ژاپن به دلچسبی استانبولی و سهرنگ نبود. اما به شدت لذت بخش بود. ژاپن ، سرزمینی که به قدری تفاوت دارد که انگار از سیاره ی دیگری آمده است.
با ضابطیان رفتیم کیوتو، چای سنتی خوردیم و برگشتیم. جای شما خالی
من طرفدار سفرنامه های آقای ضابطیان هستم و این هم با توجه به تفاوتهای فرهنگی ژاپن و سنتی بودن آن حاوی نکات جالب بسیاری برای من بود. البته من خودم هم در فوریه ۲۰۱۷ سفری به ژاپن برای کار داشتم که برای من هم حاوی نکات بسیار جالبی بود بطوریکه من هم یک سفرنامه و یک گزارش مصور در این خصوص تهیه کردم و در کانال تلگرام پادکست گذاشتم. https://t.me/charkhehpodcast
کتاب دو دستی کتابی بود که قطعا انگیزه ی من را برای سفر به این کشور واقعا بر انگیخت واقعا حس میکردم پا به پای نویسنده از آن چایی های خاص با آداب خاص ترش مینوشم و در خیابان های شلوغ ژاپن میچرخم .... کتاب ارزش خواندن دارد 🥰🩷🩷
This entire review has been hidden because of spoilers.
نامبر وان من از سفرنامه های منصور ضابطیان، تا این لحظه🌟 از اونجایی که به دلایلی من علاقه خاصی به ژاپن دارم، کنجکاو بودم که ببینم این سفرنامه چی قراره برام تعریف کنه. تمام طول خوندنش به دلایل مختلف تحت تاثیر قرار میگرفتم: 📌گاهی به دلیل حسرتایی که میخوردم((جریان دیزنی لند) و حس پیگیری و مشتری مداری و احترام و نظمی که دارن که خیلی جاها دقیقا برعکس ماهاست(مثلا پیگیری فروشنده ای که تا آخرین لحظه نگران بود که یه مسافر رندوم که چند ثانیه ست دیده، تونست گوشیشو شارژ کنه؟!)) 📌گاهی به خاطر اطلاعات تاریخی که بهم داده میشد 📌 گاهی به دلیل عکسهایی که داخل کتاب بود و استوری هایی که قبلا تو پیج نویسنده دیده بودم. برای من از بقیه سفرنامه هاشون جامع تر بود انگار. از همه لحاظ، تعریف وقایع، جنبه های اجتماعی و انسانی سفر، اطلاعات تاریخی-سیاسی کشور و.... بنابراین بسیار لذت بردم.
داستان کتاب: مثل تمامی کتابهای آقای منصور ضابطیان سفرنامه هستند و این کتاب داستان سفر به ژاپن است. اگر اهل خواندن سفرنامه و اشتیاق به دانستن در مورد مردم ژاپن و کشورش دارید میتوانید از خواندن این کتاب لذت ببرید
نظر من: کتاب پر حجمی بود نسبت به دیگر سفرتامهها و اطلاعات جالبی داشت. میتوانم بگویم مشکل این کتاب استفاده کم از تصاویر در مورد مواردیست که در موردش صحبت میشود.
نثر که شبیه همه کارهای قبلی ضابطیان هست دوست داشتنی و روان ولی شاید اولین باری بود که سفرنامهای از ایشون خوندم و دلم نخواست اون کشور رو ببینم!!! از بس که ژاپن توش قوانین و سنتهایی که برام عجیب هست داره. واقعا به نظرم هرکسی جز خود ژاپنیها نتونن با این هم رسم و سنت و قوانین ریز برای هرچیزی کنار بیاد!
با ضابطیان همیشه خوش میگذره اگرچه موافقم با دوستان که این کتابش صفا و صمیمیت کتابهای قبلی رو نداشت و بیشتر به سمت تجاری بودن حرکت کرده بود که به شخصه برای منی که یک سال اخیر خیلی از کارای ایشون رو خوندم، اتفاق غم انگیزیه.
نمیدونم چند سال پیش کی به من گفت سفرنامههای ضابطیان به درد تو نمیخوره و چرا گفت ولی خب خوشحالم که این کتاب رو هدیه گرفتم و خوندمش و فهمیدم که اشتباه میکردم تا الان نمیخوندم سفرنامههاش رو. مهمترین چیزی که من از خوندن این کتاب فهمیدم این بود که مطمئن شدم ژاپن آخرین مقصدی هست که دوست دارم بهش سفر کنم :) روایت ضابطیان رو دوست داشتم و خلاف خیلیا اینکه به ترتیب روز ننوشته بود، سفرنامه رو برام جالبتر کرد.
با اینکه ژاپن برای من جزو مقاصد جذاب و دوستداشتنی بود و هست، ولی این کتاب رو کمتر از باقی کتابهای جناب ضابطیان دوست داشتم، کتاب از حالت سفرنامه و یادداشت روزانه و خاطرات درومده بود، و یک رسالتی در انتقال مفاهیم و فرهنگ و آداب و رسوم و تاریخ داشت، کتاب راهنما بود تا سفرنامه. البته این معنا نیست که کتاب رو دوس نداشتم یا خوندنش لذتبخش نبود، که بود، بسیار هم لذتبخش بود، در باب مقایسه با سایر آثار نویسنده عرض میکنم، که سبکش متفاوت شده بود و من مدل قبلی رو بیشتر دوس داشتم. وگرنه که خوندنش نشاط داد و تموم شدنش گویی اتمام سفر خودم بود.
کتابای قبلی منصور ضابطیان توقعمو یکم بالا برده بودند که بنظرم این یکی تا الان ضعیف ترینشون بوده. +نمیدونم کسی غیر از من هم توجه کرده یا نه اما یه جاهایی شوخیای زشتی داشت...
من قلم منصور ضابطیان رو واقعا دوست دارم ، ولی با این کتابش به اندازه سباستین نتونستم ارتباط بگیرم نمیدونم شاید میخواست نشون بده که واقعا هم ژاپن نتونسته اون چیزی که انتظار داشته رو برآورده کنه یا شاید اون لذت رو نتونسته بود از سفرش ببره که به خواننده هم منتقل کنه
وابی سابی در واقع یک فلسفه ژاپنی در باب پذیرش نواقص است. که زندگی را سادهتر و ارزش هر آنچه را در اختیار داریم بیشتر نمایان میکند. وابی سابی بر سه واقعیت اصلی متمرکز است: هیچ چیز دوام نمیآورد، همه چیز تمام میشود و هیچ چیز کامل نیست. وابی سابی در واقع دیدن زیبایی و کمال در نقص، سادگی و ناپایداری همه چیز در جهان است. فلسفه وابی سابی میگوید که برای لذت بردن از زندگی نباید منتظر کامل شدن و بینقص بودن آن باشیم؛ چرا که جهان زودگذرتر از آن است که بتوانیم خیلی چیزها را برای دو بار تجربه کنیم. وابی سابی به ما یاد میدهد که این لحظه فقط همین حالا وجود دارد و دوباره نخواهد آمد؛ پس بهتر است از ناکامل بودن به عنوان فرصتی برای رشد استفاده کنیم. این یک نوع قیام علیه کمالگرایی است که بسیاری از ما به آن دچاریم و نه تنها باعث پیشرفتمان نمیشود که مثل یک بلوک بزرگ سیمانی مقابلمان خودنمایی میکند.
اول از همه باید بگم از اون سفر هایی بود که همیشه آرزوی رفتن ش رو دارم ، و چقدر خواندنش لذت بخش بود و البته چقدر مقایسه ها کردم کشور و ملت خودم رو با ژاپنی که کشور نوپایی بعد از نابودی های جنگ جهانی دومه . از نظر من حجم ش نسبت به سفرنامه هایی که قبلا ازشون خوندم بیشتر بود ، جزئیات هم همینطور ، تو این سفرنامه علاوه بر آدم ها ، روحیات و عادات زندگی شون به مکان ها ، آیین ها و تاریخ کشورشون هم بیشتر پرداخته شده بود و چقدر عالی بود . هر بخش کتاب هم طولانی تر و کامل تر نوشته شده بود که لذت همسفر شدن رو دو چندان میکرد . عکس ها فوق العاده بود ولی مشکل همیشگی من با سیاه و سفید بودنشونه ، که راهکارش سر زدن به هایلایت صفحه ی اینستاگرام شون بود و دیدن همزمان فیلم ها و عکس های سفر . خیلی جالب بود که قسمت هایی که امکان سانسور داشت هم کامل چاپ شده بود _در مورد مسائل جنسی در ژاپن _. نکات و ریزبینی های زیادی در این سفر وجود داشت که آقای ضابطیان خوب بهشون توجه و برامون بازگو کرده بود . در کل یک سفرنامه ی همه چی تمام بود.
این سفرنامه ضابطیان توی سیر نوشتن با قبلیها متفاوت بود، فصلای اول حتی بخش بندی کردن خاطرات اذیت کننده شده بود ولی به مرور حسش از بین رفت و اطلاعات جدید سرگرم کننده شد. یک نکته مثبت هم این بود که کنار عکسایی که نیاز به توضیح داشتن توضیح داده شده بود که مربوط به کدوم قسمته، چیزی که توی یکسری از سفرنامهها جای خالیش حس میشه. چندجای کتاب تیکه پرونی، تعریف و یا اشاره به موضوعاتی با رنج سنی داشت که دیدنشون اذیتم کرد! در کل بااینکه نسبت به حد معمول اطلاعات بیشتری از ژاپن داشتم ولی باز از خوندن خاطراتی که نویسنده تجربه کرده بود لذت بردم.
از همان سطور اول کتاب صمیمیت، روان بودن و همچنین پختگی قلم نویسنده من را به شدت جذب خود کرد. نویسنده در این سفرنامه از جزئیات مکانها، رفتارها و آدمها نوشته بود و من واقعا این را دوست داشتم. بخش مراسم چای سنتی و ماچاخوران واقعا جذاب بود و به یاد ماندنی! عکسها هم واقعا تکمیلکننده عالی برای این کتاب است. واقعا لذت بردم و دوستش داشتم.