شامل چند مقاله درباره دورۀ پایانی حیات سیاسی و اجتماعی خیوه در مقام یک واحد مستقل سیاسی؛ دورهای که در خلال آن و در جریان دگرگونیهای حاصل از فروپاشی تزاریسم و برآمدن حاکمیت بلشویکها، عرصه بر ظهور طیف متنوعی از گرایشهای سیاسی باز شد۰ عنوان مقالات: ---حکومت مرکز و مخالفت پیرامون خیوه، ۱۹۲۴- ۱۹۱۰؛ از: دوب یاروشوسکی؛ با عنوان اصلی: Dov B. Yaroshevski, The Central Government and peripheral opposition in Khiva 1910-24, in The USSR and the Muslim World: Issues in Domestic and Foreign Policy. 1984 Taylor and Francis, p. 16. --- نقطه پایانی بر خانات خیوه؛ از: ان شیهی؛ با عنوان اصلی: Ann Sheehy, The End of the Khanate of Khiva, Central Asian Review, Vol. 15 (1) 1967, p. 13. --- جنیدخان پادشاه صحرای قراقوم --- چگونه غول ترکمن از چنگ بلشویکها فرار کرد؛ از: سرتیپ میرحسین یکرنگیان
کتاب حاضر چند مقاله از خوارزم در دوران معاصر است. خوارزم در دوران باستان و پس از آن در دوران اسلامی جزء به هم پیوستهای از ایالتهای گسترده ایران زمین، با ویژگیهای فرهنگی بسیار نزدیک به هم بود. در تحولات دوران معاصر خوارزم ابتدا تحت سیطره روسها قرار گرفت و جزو مناطق شوروی سابق درآمد. پس از آن با استقلال تاجیکستان، این منطقه به بازیابی هویت خود پرداخت، هر چند که به علت گسست فرهنگی و تأثیر همهجانبه حکومت کمونیستی بسیاری از این مواریث از دست رفت و حتی برگشتن برخی از آنها دیگر امکانپذیر نیست، ولی با تجدید روابط فرهنگی، یادآوری مراودات گذشته و بازکاوی تاریخ، میتوان برخی از این علایق را که باقی مانده است حفظ کرد.
به همین دلیل روابط و مراوداتی که در سالهای اخیر با کشورهای حوزه آسیای میانه و بویژه جوامع فارسی زبان آن حدود برقرار شده، به تدریج برای زدودن زنگ و غبار نشسته بر رشتهای دیرینه از پیوندهای گسترده منطقهای گامهایی برداشته شده است؛ اگرچه این گامهای اولیه به دلیل تمرکز بر حوزههای آشنا و مشترک فارسی زبان هنوز صورت جامع و گستردهای نیافته و در نتیجه دانستههای اخیر ما نیز بیشتر رد حول و حوش سرگذشت تاجیکستان و اندکی هم بخارا و سمرقند متمرکز شده است، ولی از اهمیت دیگر حوزههای آن نمیتوان غافل شد.
آنچه در این کتاب آمده، ترجمه فارسی چند مقاله است در مورد سرگذشت خوارزم در مراحل نخست چیرگی روسها بر آن سامان و شکل خاصی که تلاش آنها برای حفظ و تداوم این چیرگی در پی انقلاب 1917 م روسیه به خود گرفت. مقاله نخست درباره خیوه در بین سالهای 1910 ـ 1924 و توجه روسها به آن است.
در کنار بحث رویکرد روسها به خیوه، یکی دیگر از مباحثی که در این مقالات مورد نظر بوده، مناسبات بین ازبک نشینان خیوه و اقلیت ترکمن بوده که به علت نقش جنیدخان رهبر ترکمنان این ناحیه در شمال خراسان برای ما اهمیت دارد.
جنید خان دومرتبه به ایران آمده است، یکی در سال 1916 م در پی سرکوب شورش عشایر آسیای میانه و دیگری در واپسین سالهای زندگیش که به دنبال اقتدار فزاینده بلشویکها دست از موطن خود کشیده و از طریق ایران رهسپار افغانستان شد. این تحولات در اواخر پاییز و زمستان 1307 ش باعث بروز آشوبهایی در شمال خراسان شد که اطلاعات جسته و گریختهای از آن در دست است.