Jump to ratings and reviews
Rate this book

آگاهی

Rate this book

280 pages, Unknown Binding

First published January 1, 2007

9 people are currently reading
70 people want to read

About the author

محمدجعفر مصفا

15 books55 followers

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
19 (55%)
4 stars
7 (20%)
3 stars
5 (14%)
2 stars
2 (5%)
1 star
1 (2%)
Displaying 1 - 3 of 3 reviews
Profile Image for فرآمرز.
39 reviews11 followers
December 26, 2018
تنها زمانی خواهی توانست طعم حقیقی آزادی و رهایی را بچشی که افسار اندیشه هایت را به دست بگیری؛ خوب که نگاهشان کنی خود خواهی فهمید.

این کتاب خیلی اتفاقی به دستم رسید؛ قطعاَ اتفاق خوبی بوده. چون مطالبی رو شرح میده که شاید بیشترین نیاز رو به دونستنشون تو این بخش از زندگیم داشتم.

محوریت کتاب پدیده ای به اسم "خود" را تشریح می کند و با جزییات مناسب و مفیدی ماهیت پدیده، نحوه ساز و کار، و نتایج موجودیت دادن به آن را بازگو می نماید. نتیجه گیری نویسنده از همان آغاز به بی محتوایی و پوچی "خود" است، و هر آنچه را که برای بازگویی این واقعیت در اختیار دارد به کار می بندد تا حقیقتی در پشت پرده اذهان پنهان شده را واکاوی کند. حقیقتی به روشنایی روز اما در پوششی تاریک و سیاه. تنها اساس شکل گیریش را بگویم کافی ست: این "خود" همان چیزی که تو "من " مینامیش، و هویت و شخصیتت را در بازتابش میبینی، فقط و فقط بر پایه اشتباهات شکل گرفته؛ چه اشتباهاتی؟ افکارت، و تعبیرها و تصوراتی که از کودکی به خوردت داده اند. هم اکنون نگاهی بدون دخالت اندیشه به آن بنداز، بگو چه میبینی؟ غیر از تصویر چیز دیگری هست؟

هر آنکس که خواهد زندگی سرشار از سرور و شعف،با حس همیشگی و ابدی "بودن" را تجربه کند، صفحات این کتاب را به دقت بخواند؛ که در آن کلیدهایی است برای بازگشایی اتاق تاریک ذهن.
Profile Image for Zahra.
43 reviews21 followers
Read
May 13, 2013
به نظر من اگر بخواد سیری باشه بهتره بعد تفکر زائد این کتاب خونده بشه. و بعدش رابطه ها و بعدش با پیر بلخ.
دیدگاه عرفانی شو نویسنده تو این کتاب بیشتر نشون میده که اینم از زیرکی های محمد جعفر مصفا هست.
حتما بخونیدش.
699 reviews29 followers
November 10, 2019
دلهره

تمام رفتارهای انسان هویت فکری - خواه در شکل دفاع باشد، خواه در شکل نمایش باشد یا حمله - ریشه در ترس دارد. وقتی حمله و پرخاش می‌کند از ترس است؛ وقتی هم تسلیم می‌شود باز از ترس است. نمایش‌های آن نیز به خاطر ترس است.

و انسانی که می ترسد، در زندگی فوق‌العاده محتاط و دست‌به‌عصا راه می‌رود. هرگز باز و بی‌پروا نیست. چنین انسانی وقتی از روی تجربه دریافت که در فلان رابطه باید حمله و پرخاش کند و در فلان رابطه باید تسلیم بشود و کوتاه بیایید، در رابطه‌های بعدی نیز آن‌گونه عمل می‌کند که قبلاً تجربه کرده است.

این جریان مساله عادت را پیش می‌آورد. در نتیجه تمام زندگی انسان به صورت تکرار یک مقدار رفتارهای کلیشه ای در می‌آید. از ترس این که مبادا تعادل و ایمنی شکسته‌بسته‌ای که در آن قرار دارد به هم بخورد، همیشه عمل و رفتاری خواهد داشت که مطمئن باشد مخلّ تعادل و ایمنی او نخواهد بود. زندگی چنین انسانی مثل کسی است که روی زمین یا مرداب سست راه می‌رود؛ و همیشه باید مواظب باشد تا پایش را جایی بگذارد که قبلاً گذاشته و نسبت به آن نوعی اطمینان پیدا کرده. و پا را جای پای قبلی گذاشتن یعنی زندگی در عادت. و عادت یعنی کهنگی؛ یک کهنگی توأم با دلهره!
Displaying 1 - 3 of 3 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.