Il y avait à Montmartre, au troisième étage du 75 bis de la rue d'Orchampt, un excellent homme nommé Dutilleul qui possédait le don singulier de passer à travers les murs sans en être incommodé. Il portait un binocle, une petite barbiche noire et il était employé de troisième classe au ministère de l'Enregistrement. En hiver, il se rendait à son bureau par l'autobus, et, à la belle saison, il faisait le trajet à pied, sous son chapeau melon. Dutilleul venait d'entrer dans sa quarante-troisième année lorsqu'il eut la révélation de son pouvoir.
Marcel Aymé was a French novelist, children's writer, humour writer, screenwriter and theatre playwright. His writings include The Man Who Walked Through Walls (Le Passe-Muraille), one of his most famous short stories for which there is a monument in the Montmartre Quarter of Paris.
Read in Funny Ha Ha anthology translated into English. This was a funny story about a guy who finds a mysterious pill and after ingesting it discovers that can pass though walls. It was interesting to read what he does with the power and how the story ends.
ادبیات فرانسه همیشه برای من محبوبترینه و به اعتقاد من این کتاب یکی از بهترینهای جادوی قلم فرانسویه. پنج تا داستان کوتاه که فضایی بین واقعیت و خیال و طنز دارند و هر کدوم پر از خلاقیت و ایده و شگفتیان! جذاب و محصورکننده! سبک روایت و فکر پشت هر قصه جور متفاوتی هیجان زدهام میکرد و برای داستان بعدی مشتاقتر میشدم. تمامی داستانها در پاریس میگذرند و توصیفات اِمه کاری میکنه که بعد از خوندن آخرین داستان احساس کنی زمانی رو هر چندکوتاه در مونتمارتر رویایی زندگی کردی.. اِمه هم دوره سلین بوده و جزو نویسندههای معروف و موفق قرن ۲۰ فرانسه است. این کتاب رو در سالهای جنگ جهانی دوم نوشته، و ابوالحسن نجفی سالها پیش اونو ترجمه کرده که متاسفانه در دسترس نیست؛ اما این ترجمه هم فوق العاده بینقص و عالیه.
مارسل امه نویسنده و نمایش نامه نویس پرکار فرانسوی ایست که علاوه بر نوشتن ، به روزنامه نگاری و نوشتن فیلمنامه هم می پرداخت ، با جست و جویی کوتاه در اینترنت می توان فیلمهایی را که براساس فیلم نامه های امه ساخته شده اند پیدا کرد . مجموعه داستان دیوار گذر شامل پنج داستان از امه است ، مکان همه این داستان ها شهر پاریس و محله مونمارتر است . مونمارتر تپه ای به ارتفاع 130 متر در شمال پاریس است که بر تمام شهر دید کاملی دارد ، محله مونمارتر به شدت مورد توجه توریستهاست و کلیسای سکره کر در این محله و بر بالای این تپه قرار دارد ، کافه معروف مولن روژ که شهرت جهانی دارد در همین منطقه است ، هنرمندان زیادی از جمله پیکاسو در این منطقه زندگی می کرده اند و محله دوتوقت همچنان پر از نقاشان و هنرمندانی ایست که بساط خود را پهن کرده اند و البته روش نقاشی کشیدن آنها بر پایه طنز و کاریکاتور از رهگذران است . مارسل امه در چنین جایی می زیست . در تمام داستان های کتاب می توان طنزی تلخ و سیاه را دید ، نویسنده با هوشیاری از نگاه توریستی به پاریس و مونمارتر خودداری کرده و به جای آن دنیایی واقعی و حقیقی آفریده است . نگاه امه به زندگی اگرچه بدبینانه است اما سیاه نیست ، امه در کنار واقعیت از قدرت تخیل خود هم استفاده کرده و به همین دلیل فضای داستان های او اندکی فانتزی هم هست . داستان چهارم کتاب ضرب المثل تنها داستان این مجموعه است که رویکردی واقع گرایانه داشته و آخرین داستان کتاب چکمه های فرسخی هم با استادی نویسنده فضایی میان واقعیت و تخیل دارد . در پایان باید گفت دیوار گذر اثری ایست متفاوت وگیرا که توانایی جذب خواننده را دارد .
این کتاب غافل گیرم کرد... و چه غافل گیری خوشایندی! از مارسل امه قبلا چیزی نخونده بودم... و شاید اسمش رو هم نشنیده بودم... ولی اصلا انتظار همیچین کتابی رو نداشتم... کتاب شامل پنج داستان کوتاهه که در ساده ترین حالت ممکن به زیبایی آدم رو متحیر میکنن... داستان اول دیوار گذر... جایی بود که من میخکوب شدم... سادگی داستان و پایان خاصش واقعا مجذوبم کرد... داستان دوم کارت هم ایده ی بی نظیری داشت... از اون دست ایده ها که مدت ها تو ذهن میمونه... داستان های بعدی "حکم" و "ضرب المثل" و "چکمه های هفت فرسخی" هم داستان های قشنگی داشتن... ولی من بین این سه تا داستان چکمه ها رو بیشتر دوست داشتم... شاید به خاطر لطافت و سادگیش......
از ترجمه هم خیلی راضی بودم... ترجمه ی خیلی خوبی بود...
احتمالا اسم این نویسنده به گوشتون نخورده، به گوش ما هم نخورده بود. مارسل امهی فرانسوی هم دورهی سلین بوده و توی فرانسه در همون حد معروف و شناخته شده است. این کتاب پنج داستان کوتاهه که اسم اولینش هست دیوارگذر و اسم کتاب هم از همین داستان گرفته شده. ترجمه کتاب واقعا خوب بود و توی مقدمه ذکر شده که داستان دیوارگذر رو ابوالحسن خان نجفی هم ترجمه کرده و این اسم وامدار ترجمه ایشونه😍. یه جیبی دوست داشتنی کم حجم و خوش خوان از نشر ماهی که هرسه نفرمون از خوندنش لذت بردیم😊
اما... قبل از هر چیزی... پاشید برید این کتاب رو بخرید و بخونید😁 باور کنید این توصیه خیلی جدیه😎 داستانهای سورئال متفاوت و جذاب با درون مایه جنگ و ماجراهای عجیب و هیجان انگیز، بسیار خلاقانه، موجز و پرکشش که تمهای متفاوتی باهم داشتند و همین جذابیتش رو افزایش داد برامون. یعنی فقط میشه به مغز هیجانانگیز امه آفرین گفت !! چون داستانها کوتاه هستن نمیشه موضوعشون رو لو داد ولی بدونید که قطعا هیجان زده میشید از خوندنشون👌🏻 جالبه بدونین که مارسل امه این کتاب رو در زمان جنگ جهانی دوم وقتی که فرانسه اشغال شده بوده نوشته، برای همینم فضای داستانها یکمی تلخه. البته اگر سبک رئال دوست دارید شاید این کتاب براتون جذاب نباشه ولی بازم یه شانس بهش بدید. ما که کیف کردیم😊 یه عصر پاییزی دلچسب و این کتاب و قهوه ترکیب جذابیه، از دستش ندید. از سایتای اینترنتی تهیه کنید قیمتش کمتر میفته براتون و چون داستاناش خیلی نقلی هست و نه انقدر سطحی که دلزده شید و نه خیلی سنگین که خوندنش نیاز به سکوت مطلق داشته باشه پس به راحتی میتونه همه جا همراهتون باشه و تایمتون رو پر کنه. (دو نفرمون توی سفر این کتاب رو خوندیم، اینم شاهد عینی بر جمله قبل😁)
از بین داستانها سه تای اول (دیوارگذر، کارت😍 و حکم🥰) رو بینهایت دوست داشتیم. تم کارت و حکم بازی با زمان بود🤦🏻♀️ داستان ضربالمثل یعنی داستان چهارم برامون جذاب نبود چون رئالترین داستان کتابه و داستان پنجم یعنی چکمههای هفت فرسخی که درست صفحه آخر سورئال میشه هم قدر بقیه هیجان زدهمون نکرد هرچند که معتقدیم لطیفترین داستان کتابه.
یک مجموعه داستان خواندنی با پنج داستان کوتاه؛ البته در اصل ده داستان بوده که لابد خواندن پنج تایشان دین و ایمانمان را بر باد میداده که حذفشان کرده اند!
مارسل امه این داستانها را در سالهای جنگ جهانی دوم نوشته و اغلب داستانها در پاریس اشغال شده توسط آلمانها میگذرد، البته از جنگ به طور مستقیم سخنی نمیرود و روایت پیرامون زندگی روزمره آدمها در آن دوران میگردد.امه با طنزی تلخ کاستیها و حماقتهای جامعه را برایمان بازگو میکند.
داستان کارت را بسیار دوست داشتم، فوق العاده خلاقانه و هوشمندانه نوشته شده بود.مدام به یاد وقفه در مرگ ساراماگو و ایده نابش می افتادم؛ روح هر دو نویسنده شاد که روح و روانمان را شاد کردند.
رئالیسم جادویی + طنز سیاه + چاشنی فرانسوی! با اینکه نور جادویی کتاب واسه اولین بار از لابهلای صفحات کتاب مادام کاملیا به صورت نوجوونم تابید، اما به شخصه از نویسندههای فرانسوی دل خوشی ندارم:)) هرچند بهتر از انگلیسیهان. اما این کتاب واقعاً خوب بود؛ یه چیزی مثل ژان تولی ولی جادوییتر. داستان دیوارگذر هم من رو یاد آکاکی آکاکیویچ (داستان شنل گوگول) انداخت و به این فکر کردم آدمهای معمولی بیچاره اگر قدرتی مثل دیوارگذر داشتن، چه بلایی سر خودشون یا دیگران میاوردن؟
در حقیقت ۴.۵ بود ولی حیف که نمیشه این ستارهها رو نصف کرد. :< وقایعی با چاشنی فراوونی از خیال و سفر و جهش در زمانهایی که تو بیشتر داستانهای این مجموعه وجود داشت، شگفتزدهم میکرد. اصلاً جوری نبود که دل آدمو بزنه یا غیرواقعی بودنش به چشم بیاد و برقراری ارتباط رو سخت کنه. اوّلین اثری بود که از مارسل امه میخوندم و واقعاً ازش لذّت بردم. یعنی بیشک جزو مجموعه داستان کوتاههایی میشه که اگه کسی داستان کوتاه خواست، بهش معرفی کنم. تنها داستانی که دوست نداشتم، داستان سوم "حکم" بود. داستان اول و دوم که درخشان بودن (مخصوصاً داستان دوّم که ایدهی نابی پشتش بود) ولی با خوندن داستان سوم و چهارم، یعنی "حکم" و "ضربالمثل" از خیالی بودن داستانها کمتر میشد و انگار فاز ماجرا عوض میشد. ولی تو داستان آخر، دوباره به روند قبل برمیگشت و آدمو برای پایان مشتاق میکرد. چون واقعاً داستانها جوری هستن که فقط با خوندن جملهی آخر کامل میشن. یعنی غیرقابل پیشبینی. این کتابو فروشندهی غرفهی این انتشارات تو نمایشگاه کتاب بهم پیشنهاد کرد و الآن واقعاً خوشحالم که به حرفش اعتماد کردم و کتابو خریدم. :}} یعنی در آخر جناب مارسل امه، دمت گرررم :>
اگه بخوام به هر کدوم از داستانها جدا نمره بدم، به دیوارگذر ۴ میدم، به داستانهای کارت و حکم که به نظرم عالی بودن ۵، به ضربالمثل ۳ و به چکمههای هفتفرسخی هم ۳.
۳ داستان اول رگههایی از رئالیسم جادویی داشتن و میتونم بگم داستانهای کارت و حکم جزو بهترین داستان کوتاههایی هستن که تاحالا خوندم.
I am embarrassed to say I had not heard of Marcel Aymé until I came across his work while searching for magic realist books. I was somewhat relieved to hear that my bibliophile husband hadn't either. And yet Aymé is a writer described by George Simenon as The greatest French writer of the day.
Unfortunately little of Aymé's writing has been translated into English, which, if this collection of short stories is anything to go by, is a great shame.
There are ten short stories in this book and nearly all can be considered magic realism. I was reminded of Kafka when I read the book. Aymé's approach is to take a fantastical element, set it in a realistic setting and follow the internal logic to its conclusion.This appeals to me - as I said in my review of The Peculiar Sadness of Lemon Cake I like there to be a logic within the story. Dutilleul, the man who walks through walls, starts hardly using his "gift" at all but a series of actions and events take him down a slippery path. Likewise the woman who can duplicate herself starts with just one other self , but after a while her other selves are duplicating and the numbers increase exponentially.
Some of the stories are amusing surrealism, but others have a dark tone to them. Published in 1943, the stories reference the grim reality of life in occupied France. The most striking is Tickets on Time in which in response to shortages the government decides to put unproductive consumers to death by rationing the number of days they are alive. Unproductive is defined to include the rich, elderly, unemployed, writers and artists and of course Jews. Sadly the subject matter is still relevant in 2013.
My favourite story was The Seven-League Boots. This story looks at a gang of boys and their relationships, and the wider context of social status. Not until the end is there much sign of magic realism. In this and in all the stories, Aymé's strength is the characterization of the stories' participants. Despite being short stories the characters' motives and emotions are well defined and explored. No wonder Simenon admire Aymé so much.
امان از خلاقیت و طنازی 😍 ۵ تا داستان کوتاه از مارسل امه (قفلی و عشق جدیدم 😍) با ترجمه عالی و روون آقای اصغر نوری
کتابا، نوشته ها و داستان ها کمک میکنن خودمو پیدا کنم، وقتی کتابی به وجدم میاره اینجوری میشم که bingo! انگار پازلِ نزدیک شدن به خودمو یه مرحله جلو کردم و آقای ِمه هم بنده رو به اون Wow رسوند، اینجوری که وسط خوندن کتاب از هیجان میرفتم بقیه کتابایی که ترجمه شده بود ازشونو چک میکردم که سریع آذوقه بعدی مهیا شه 😂 داستان اول، داستان مردیه که اتفاقی کشف میکنه استعداد رد شدن از دیوار ها و داره ... داستان دوم، فرض کنین روزایی که زندگی میکنین تو هر ماه به خاطر اقدامات دولت کوپنی شه! دو سال از جنگ حهانی گذشته و با امضا یه قرارداد بین المللی زمان به یکباره ۱۷ سال جلو بره بدون اینکه کسی خاطره و زندگی از دست داده باشه ... ایده ها ناب👌🏻 پرداختن و طنز تلخ بین سطور عالی اصلا هیچی نمیتونم بگم جز ❤️🫡 ممنون از فروشندهی شهر کتاب که اصرار کرد بخونمش، ممنون از آقای نوری که اسمشون رو ترجمه ها حجتو بر بنده تموم میکنه وکلی نویسنده خفنو از طریق ایشون شناختم🙏🏻 و ممنونم از آقای الله دادی( مترجم کتاب خصم) که وقتی گفتنمارسل امه از نویسندگان مورد علاقشونه، خوندن تنها کتابی که از امه داشتم شد اوجب الواجبات 🙏🏻🍀
داستان های مارسل امه بعد دیگری هم دارند. بعدی در داستان نویسی که کمتر دیده ایم و آن بازی با لایه های دیگری از زندگی است و نوشته را از خشکی واقعیت می رهاند. تجربه خواندن داستان های مارسل امه با ترجمه خوب اصغر نوری پیشنهادی است که نمی توان آن را رد کرد.
ماچ به مغزت مارسل امه. چه خلاقیتهایی! داستانهای کتاب اینجورین که اوایلش یه لبخند و حتی شاید خنده همینجوری روی لبته بعد یهو به آخرش که میرسی یه غمِ خاصی میگیرتت. خوندنش کِیف داد. حتی برای منی که داستانکوتاه چندان مورد علاقم نیست!
Ce livre audio contient deux nouvelles (ou plutot deux bijoux) écrites par Marcel Ayme et lues par Denis Polydades. C'est un plaisir exquis -- la harmonie parfaite entre le texte et la narration.
Le Passe-muraille -- la sculpture au coeur de Monmartre Image credit: Wikimedia commons, Carl Campbell
📍اولین کتابی که از این نویسنده خوندم!یک مجموعه داستان کوتاه شامل پنج داستان #فوق_العاده و #خلاقانه و #هوشمندانه و #متفاوت و تمام صفات خوب... 📍میزان تخیل نویسنده غافلگیرم کرد!اصلا نمیتونم حسم رو بعد از خوندن هر داستان بیان کنم،فقط با خودم میگفتم چطور میشه همچین چیزی نوشت! 📍هر قصه رو که میخوندم نمیتونستم تا ساعتها از فکرش بیام بیرون.اصلا انتظار نداشتم یه #داستان_کوتاه انقدر خوب باشه و حسرت میخورم که چرا اینهمه وقت توی کتابخونهم بود و سراغش نرفته بودم! 📍این کتاب جزو قوی ترین کتابهاییست که خوندم،و این قلم از خلاقانه ترین و جذابترین قلمهاست! 📍لذت خوندن این کتاب محشر رو از خودتون دریغ نکنید.بخونید و کیف کنید که چطور میشه با تکیه بر قدرت تخیل،مشکلات رو به شکل متفاوت بیان کرد و جامعه رو نقد کرد! 📍اگر به #طنز_تلخ در سبک سوررئال و با ته مایه سیاسی،مذهبی علاقه دارید قطعا از خوندنش لذت میبرید. 📍واقعیتش،انقدر کتاب خوب بود که فقط میخواستم بخونمش و لذت میبردم و اصلا به ترجمه دقت نکردم،اما ایراد خاصی ندیدم. 📍هیچی نمیتونم بگم فقط بخونیدش، بخونیدش، بخونیدش
بسیار خوشم آمد که بعد از مدتها دوباره داستانهایی خواندم که با روایت و خیالپردازیای درجه یک، نوشته شدهاند تا خواننده بیش از آن که پیامی بگیرد و در مسائلی عمیق برود، بتواند از داستان لذت ببرد... شاید نویسنده هم داستان را تنها برای این نوشته که پیش از هرچیز از لذت نوشتن بهرهای ببرد، و جالب آن که پیامهای زیرپوستی و بسیار نامحسوس کتاب هیچ دستکمی از پیامهای پرطمطراق داستانهایی که تا سطح انتقال پیام نزول کردهاند، ندارد. این اولین کتابی بود که از مارسل امه خواندم و بدون شک از این به بعد کتابی از او دیدم خواهم خواند... نویسندهای که در این چند داستان کوتاه اما بیهمتا، من را یاد نویسندهی بزرگ گونتر گراس و شاهکارش طبل حلبی انداخت.
تنوع داستان ها جالب بود. به قول مترجم در مقدمه کتاب، دو عنصر طنز و خیال در همه هست. البته برخی دوستان نکات جالبی را در ریویرهاشان گفته اند که چون من یک خواننده حرفه ای نیستم، در آن حد بلد نیستم، ولی از کتاب لذت بردم و بعضی جاها کیف کردم. ترتیب پسندیدن داستان دوم، که طنز فوق العاده ای داشت داستان پنجم، خواندنی، صمیمی و دلنشین در ژانر فانتزی داستان سوم و چهارم داستان اول
کتاب از پنج داستان کوتاه تشکیل شده که سعی میکنم در مورد هرکدوم کمی بنویسم. داستان دیوارگذر:مردی به نام دتیول که در شهر مونتمار زندگی می کرد ،متوجه میشه که از استعداد غیرعادی عبور از دیوارها برخوردار هست.وقتی به پزشک مراجعه میکنه،پزشک علتش رو خستگی مفرط دتیول تشخیص میده و براش دارو تجویز می کنه.اما دتیول از خوردن دارو خودداری میکنه و از این به بعد شاهد حوادث غیرعادی در زندگی ذتیول هستیم.داستان مایه هایی از طنز و کمدی رو داره و بر پایه رئالیسم جادویی نوشته شده ،ایده د��ستان خیلی خوب بود اما پرداخت برای من ضعیف بود و اتفاق ها قابل پیشبینی بود،اما تبدیل شدن دتیول رو از منشی ای ترسو به اسطوره ای که مردم در موردش حرف بزنن رو دوست داشتم و اون میلش به دیده شدن و تبدیل از یک شخصیت ضعیف به قوی ،طوری که خودش رو لو داد.
داستان کارت: داستان از جایی شروع میشه که دولت بخاطر قحطی تصمیم میگیره افرادی که نقش مهمی در اجتماع ندارند مثل بیکارها،سالخورده ها و بازنشسته ها رو از بین ببره ،و کارتی رو توزیع میکنه که افراد برحسب مفید بود حق دارند روزهایی رو زندگی کنن و هر کسی سخت به دنبال ارتقا رتبه و زندگی بیشتر هست،یک جایی نویسنده متوجه میشه خودش هم باید روزهای کمی رو زندگی کنه و ضربه ای که میخوره خیلی برای من جالب بود،فضای داستان اون رو به سمت داستان های دیستوپیایی و آخرالزمانی میبره و باز هم سبک نویسنده رئالیسم جادویی هست.
داستان سوم حکم تفاوت چندانی با داستان دوم نداره ،بر پایه رئالیسم جادویی و فضای دیستوپیایی و فانتزی نوشته شده،مردم از جنگ خسته شدن و دلتنگ زندگی عادی قبل از جنگ هستن و دولت ها که نمی تونن جنگ رو متوقف کنن تصمیم می گیرن زمان رو هفده سال به جلو حرکت بدن...
داستان ضرب المثل در مورد پدری مستبد و سرسخت به نام مسیو ژاکوتن هست که تصمیم داره سرمیز شام کاندید شدن خودش رو برای نشان برگ نخل آکادمی به خانوادش اطلاع بده ،اما وقتی میبینه جو مسرت بخش نیست،دچار هویت قربانی میشه و احساس میکنه همه اعضای خانواده ازش سواستفاده میکنن و خشمش رو روی پسرش فرافکنی میکنه.داستان کاملا واقع گرا هست و فکر میکنم از بعد روانشناختی حرف های زیادی برای گفتن داره.
داستان چکمه های هفت فرسخی،در مورد کودکانی هست که برای به دست آوردن یک چکمه جادویی با هم رقابت میکنن و درنهایت همه راهی بیمارستان می شن،داستان کاملا واقع گرا هست فقط لخر داستان عنصر خیال اضافه میشه تا از تلخی ش کم کنه. از داستان لذت بردم،از فانتزی و کمدی بودنش. . آدم هرگز نمی تونه خودخواهی انسان ها رو از بیخ و بن از بین ببره
. سایه ای شکننده بود ،با چهره ای تکیده و آکنده از اندوه.از آن دست آدم ها که بدبختی و حقارتشان شبیه صدقه ی تقدیر است. انگار ادامه حیاتشان به خاطر سهم کوچکی است که از شور حیات برده اند.
. شیفتگی شان تقریبا وصف ناپذیر بود،شبیه رویابی دلپذیر که آدم در آن،لحظه به لحظه ،نسبت به زندگی ای که در انتظار اوست،آگاهی رنج آوری پیدا می کند.
دیوارگذر نام یکی از پنج داستان کتاب است. بیشتر داستانهای کتاب به زبان طنز روایت میشود. طنزی متفاوت که از شوخیهای سیاسی و جنسی معمول استفاده نمیکند و بیشتر با قرار دادن آدمها در موقعیتهای خاص حماقتهایشان را نشان میدهد. به نظرم کتاب خوبی بود. طنز متفاوتی داشت و توانسته بود موقعیتهای احمقانه خوبی به وجود بیاورد http://choobalef.blogfa.com/post/212
من داستان دوم و آخر رو قدرتمندتر دیدم. این اثر شما رو بهتر میکنه. نمونهی زیباتری از گروتسکهای جورج اورولی و فقیرنویسیهای دیکنزی و احساسگرایی هوگو. امه یک پله، فقط یک پله تا اسطوره شدن، مثل همنامش پروست، فاصله داره. خوندنی و ارزشمند.
از پنج داستان کتاب سه داستانش: "دیوار گذر"، "کارت" و "حکم" بینهایت دوست داشتنی بودند به قدری که یک شب قبل از خواب ساعتها به تمام المانهای داستانیِ "حکم" فکر کردم که شاید در خواب و رویا ادامهاش را تجربه کنم..! این اولین کتابیست که از مارسل امه میخوانم و گمانم آشناییِ دلپذیری بود.. :)
اعتراف میکنم بعد از خوندن داستان دیوارگذر سعی کردم از دیوار رد بشم ولی خب متاسفانه خوردم به جسم سخت دیوار اصلا کسی دیوارگذر رو بخونه سعی نکنه از دیوار رد بشه از ما نیست🫠🫠
داستان دیوارگذر و ضربالمثل خیلی عالی بود. داستان کارت هم ایده جالبی داشت.
داستانهایی با سبک سورئال و برخی هم رئالیسم با طنزی سیاه.
Aymé is an incredibly creative writer. When you read his stories, you often find yourself smiling at the wit and absurdity of his imagination, but that smile slowly fades into something deeper—perhaps not sadness exactly, but a quiet, unsettling sorrow. It’s the kind of feeling that lingers, that makes you pause and reflect. His stories draw you into a space where humor and melancholy intertwine, leaving you to question yourself, your society, and how you might react if you ever found yourself in the strange, yet oddly familiar situations he describes. There’s a haunting quality to his writing that transforms the ordinary into something both magical and profoundly human.
یه گوشهای از جذابیت کتاب و مطالعه همینه، اینکه وقتی داری داستانی میخونی که انقدر جذاب و خلاقه، کیف میکنی و همزمان چشمات از نبوغ نویسنده در ۱۰۰ سال پیش میدرخشه و غرق تو تخیل کتاب میشی و لذت میبری. ۴ داستان اول بشدت خلاقانه و قشنگ بودن، و داستان آخر هم خوب بود، ولی نه به قشنگی باقی داستانها. خیلی لذت بردم
بیشتر از همه داستان ضرب المثل رو دوست داشتم. از بقیه رئال تر و قابل فهم تر و خوشخوان تر بود. بعد از اون داستان دیوارگذر، مردی که میتونست از دیوارها رد بشه و کله اش رو از دیوار اتاق رییسش بیرون بیاره و بهش فحش بده به نظرم خیلی خوب بود :)))