More than a century after the author delivered his meditation on the 13th chapter of I Corinthians, the need for genuine Christian love remains as great as ever. Drummond writes, "To love abundantly is to live abundantly, and to love forever is to live forever". In this analysis of the love chapter, he highlights the basic truth that God is love; therefore, "everything that loves is born of God".
The Brazilian author PAULO COELHO was born in 1947 in the city of Rio de Janeiro. Before dedicating his life completely to literature, he worked as theatre director and actor, lyricist and journalist. In 1986, PAULO COELHO did the pilgrimage to Saint James of Compostella, an experience later to be documented in his book The Pilgrimage. In the following year, COELHO published The Alchemist. Slow initial sales convinced his first publisher to drop the novel, but it went on to become one of the best selling Brazilian books of all time. Other titles include Brida (1990), The Valkyries (1992), By the river Piedra I sat Down and Wept (1994), the collection of his best columns published in the Brazilian newspaper Folha de São Paulo entitle Maktub (1994), the compilation of texts Phrases (1995), The Fifth Mountain (1996), Manual of a Warrior of Light (1997), Veronika decides to die (1998), The Devil and Miss Prym (2000), the compilation of traditional tales in Stories for parents, children and grandchildren (2001), Eleven Minutes (2003), The Zahir (2005), The Witch of Portobello (2006) and Winner Stands Alone (to be released in 2009). During the months of March, April, May and June 2006, Paulo Coelho traveled to celebrate the 20th anniversary of his pilgrimage to Saint James of Compostella in 1986. He also held surprise book signings - announced one day in advance - in some cities along the way, to have a chance to meet his readers. In ninety days of pilgrimage the author traveled around the globe and took the famous Transiberrian train that took him to Vladivostok. During this experience Paulo Coelho launched his blog Walking the Path - The Pilgrimage in order to share with his readers his impressions. Since this first blog Paulo Coelho has expanded his presence in the internet with his daily blogs in Wordpress, Myspace & Facebook. He is equally present in media sharing sites such as Youtube and Flickr, offering on a regular basis not only texts but also videos and pictures to his readers. From this intensive interest and use of the Internet sprang his bold new project: The Experimental Witch where he invites his readers to adapt to the screen his book The Witch of Portobello. Indeed Paulo Coelho is a firm believer of Internet as a new media and is the first Best-selling author to actively support online free distribution of his work.
زیبا بود.تمام حرفش دو چیز بود: •فقط سه چیز است که برای انسان میماند و در زندگی ارزش دارد: ایمان، امید و عشق. •اما این فقط عشقه که باعثِ دوتای دیگه میشه.فقط اگر عشق داشته باشی،انسانیت،دین،خوشحالی و دنیای بهتری داریم.ایمان،امید،اخلاق و معنا داریم.
چون کسی که عاشقه هیچوقت نمیتونه آدم بدی باشه. کسی که عالم عشق رو دیده و این مدیده رو تجربه کرده،دیگه فقط میخواد این احساس رو گسترش بده. و منظور نویسنده روی معشوق زمینیه ولی عشق زمینی چیز کم اهمیتی نیست چون باعثِ: عشق به خالق و عشق به خویشتن میشه. و در کل همه چیز دنیا، با عشق حل میشه چون تنها چیزیه که یا کمه یا اشتباه معنی شده و یا بد استفاده میشه.
و نظر و تجربهی شخصی خودم؟ به.شدت.باهاش.موافقم.
*در ادامهی این کتاب، از پائولو کوئلیو حتما رمان "کنار رود پیدرا نشستم و گریستم" رو بخونید؛ دقیقا و کاملا مکمل این اندیشهها در قالب یه رمان خیلی خوش نویس و دوست داشتنی بود که من پارسال خوندم و تطابقش با حرفهای این کتاب برام جالب بود.
>>Die Liebe ist Lebenskraft,...<< „Und die Liebe hört niemals auf“ nach einem Text von Henry Drummond – geschrieben von Paulo Coelho – ein Buch mit zentralem Thema: die Liebe. Und doch ist es so viel mehr... denn was wäre all unser Leben ohne die Liebe? Und ist die Liebe nicht vielfältig in unserem ganzen Sein, immer präsent? Paulo Coelho hat hier seine eigenen Gedanken zu Henry Drummond's Text mit eben diesem in eine ganz bezaubernde Symbiose gebracht, die mich persönlich tief erreichen konnte. Natürlich beinhaltet dieses Buch christliche Botschaften, doch Coelho selbst gibt dem Leser an die Hand sich daran nicht festzuklammern, sondern die Aussagen des Buches allumfassend auf spiritueller Ebene zu betrachten und das war für mich ein ganz wichtiger Punkt, der mich ganz unbefangen hat an dieses Buch gehen lassen. Für mich gab es hier wirklich viel Input, der mich auf meinem Weg begleiten wird. Ich würde nicht sagen, dieses Büchlein ist ein Leitfaden, aber ganz sicher ein Buch zum Nachdenken, vielleicht zum umdenken und ganz sicher zum begreifen, was Liebe in unserem Leben bedeuten kann, bedeutet und wie wichtig sie letztlich für jeden einzelnen von uns ist denn... „Und die Liebe hört niemals auf“ … 💖
Passend zu diesem kleinen, kurzen Büchlein wird auch meine Rezension nicht besonders lang. Mich persönlich konnte das Buch leider nicht ganz abholen, aber das liegt wahrscheinlich einfach daran, dass ich nicht besonders religiös oder spirituell bin. Wenn das etwas ist, was man gerne mag, dann ist es sicherlich eine nette Lektüre für zwischendurch. Bei "Der Alchemist" ging es mir übrigens ähnlich, allerdings hatte mir das besser gefallen, da es eine Geschichte erzählt hat.
کتاب، داستان نداشت. با اینکه به شکل داستان شروع شده بود. که روزی مردمی گرد آمدند و جویای سخن تازه ای بودند و چنین و چنان شد که جوانکی شروع به صحبت کرد، و باقی مواعظی بود درباره اینکه عشق عطیه برتر است و تنها چیزی ست که جاودان می ماند و آن گاه که همه چیزِ دیگر زایل می شود اگر عشق نورزیده باشی هیچ برایت نمانده است. ولی استفاده از این جوان گویا فقط بدین جهت بود که نویسنده مواعظ را از زبان خود نگفته باشد. که تاثیر کلامش بیشتر شود. اما بخش بعدی کتاب که زندگینامهٔ مختصری بود از پولس رسول، و بعد رسالهٔ اول وی به قُرنتیان، برایم به لحاظ آشنایی با اندیشه و کلام او جالب بود. با اینکه نثر روانی نداشت و ظاهراً خواسته بودند به متن کهن وفادار باشند.
Ein wunderschönes Buch über die Bedeutung und Definition der Liebe. Das Buch ist aber sehr spirituell/christlich, also das muss man mögen & auch darüber informiert sein. Ansonsten wirklich sehr gut, meiner Meinung nach aber ein wenig repetitiv.
Just when you think you know all there is to know about love,this book reminds you. I love this man and his relevance to life. I love that even a sentence can bring me back to love true meaning.
In diesem Buch nimmt Paulo Coehlo Bezug auf einen Text von Henry Drummond, der sich zusammenhängend lesen lässt. Es geht um die Liebe in all ihren Facetten und Gestslten. Was ist Liebe wie erkennt man sie und wozu braucht man sie. Mit all diesen Fragen beschäftigt sich Coehlo und versucht die Leserschaft ebenfalls zum beantworten der Fragen zu animieren.
Dabei ist es ihm besonders wichtig,daß Thema unabhängig einer Glaubensrichtung zu sehen,denn Liebe ist in jedem Sandkorn dieser Erde wichtig.
حتي خطاهاي ما به ياد نخواهد آمد. بر اساس آنچه نكرده ايم در مورد ما قضاوت خواهد شد. چرا كه عشق را درون خويش محبوس نگاه داشتن، يعني برخلاف روح خدا حركت كردن.
در پيشگاه خداست كه ملت ها گرد هم مي آيند. داوري ما در حضور تمامي آدميان انجام خواهد شد. و هر انسان خود به داوري خويش خواهد نشست.
عشق زندگی است. عشق هرگز خطا نمیکند، و زندگی، تا زمانی که عشق هست، به خطا نمیرود. در بنیانِ تمامی مخلوقات، عشق همچون عطیهی برتر حاضر است – زیرا هنگامی که هر چیز دیگری به پایان میرسد، عشق میماند. پائولو کوئلیو در این کتاب به بازآفرینی تحلیل هری دروموند بر نامه پولس رسول به قرنتیان می پردازد و در این تحلیل، سه فضیلت برای انسان بر می شمرد: ایمان، دانش و عشق و نتیجه می گیرد که عشق فضیلت برتر انسان است. دوست عزیز عشق از ۹ عنصر تشکیل شده است ۱ـ برد باری (( عشق برد بار است )) ۲ـ مهربانی (( مهربان است )) ۳ـ سخاوت (( عشق در آتش حسد نمی سوزد )) ۴ـ فروتنی (( غرور ندارد )) ۵ ـ ظرافت (( عشق اطوار ناپسندیده ندارد )) ۶ ـ تسلیم (( نفع خود را خواهان نیست )) ۷ ـ تسامح (( خشم نمی گیرد )) ۸ ـ معصومیت (( سو ء ظن ندارد )) ۹ ـ صداقت (( از ناراستی شاد نمی شود اما با راستی به شعف می آید )) دوست عزیز این ۹ عنصر عطیه ی برتر را تشکیل می دهند عشق زندگی است عشق هرگز خطا نمی کند و زندگی تا زمانی که عشق هست به خطانمی رود.بنیان تمامی مخلوقات، عشق همچون عطیه ی برتر حاظر است. زیرا هنگامی که هرچز دیگری به پایان میرسد عشق می ماند. دوست عزیزتر از جانم ، بدان اگر به زبان مردم و فرشتگان سخن بگویم و عشق نداشته باشم به نحاس صدا دهنده و سنج فغان کننده ماننده شده ام . اگر صاحب علم پیشگویی باشم آگاه باشم بر تمام اسرار و تمامی دانشها ، اگر ایمانم چنان کامل باشد ، تا آن جا که کوه ها را جابجا کنم و عشق نداشته باشم هیچم و اگر تمامی اموالم را میان فقرا تقسیم کنم و اگر بدن خود را به آتش بسپارم اما عشق نداشته باشم هیچ حاصلی به دستم نیست . دوست عزیز آنگاه که طفل بودم همچون طفلی سخن می گفتم و احساسم کودکانه بود آنگاه که مرد شدم کارهای کودکانه را ترک گفتم چرا که اکنون در آینه می بینم معهاوار، در آن هنگام، چهره به چهره میبینم اش. اکنون دانشی جزیی دارم، و در ا هنگام خواهم شناخت همان گونه که شناخته شدم اینک اما، سه چیز می ماند : ایمان، امید و عشق اما برترین آنها عشق است. دوست خوب من، شاید تو هم مثل من همیشه این سوال را از خود پرسیده باشی که مهمترین عنصر هستی ما چیست ؟ من با خواندن این کتاب دریافتم که عنصر اصلی هستی هر انسان از سه چیز تشکیل شده است ۱ـ ایمان ۲ ـ امید ۳ ـ عشق ، که مهمترین آنها عشق است همان طور که قطعه ای از انجیل را برایت خواندم که اگر ایمانم تا حدی باشد که کوه ها را جابجا کنم ولی عشق نداشته باشم هیچم . پس من، تو و مایی که تا کنون فکر میکردیم که ایمان مهمترین عنصر هستی ما است بدان که سخت در اشتباه بودیم چون ایمان فقط راهی است که ما را به عشق اعظم (( عشق به خدا )) می رساند. عشق از نیکو کاری هم بالا تر است چون نیکوکاری تنها یکی از تجلی های عشق است و کل همواره مهمتر از جزء است و نیکو کاری همواره یک راه است یکی از راه های بسیاری که عشق بکار می گیرد تا انسانی را با انسان دیگر یگانه کند. عزیزم رنگین کمان عشق از (( ۹ عنصر تشکیل دهنده عشق )) خوب توجه کن ببین ما کدام یک از رنگها را نداریم امیدوارم خیلی سریع به این موضوع پی ببری تا بتوانیم هر دوی ما در سرزمین عشق در زیر سایه معشوق پیروز و سربلند بایستیم.
چرا می خواهیم تا ابد زندگی کنیم ؟ چون می خواهیم فردا کسی را که دوست داریم به سوی ما بیاورد. چون می خواهیم یک روز دیگر با کسی که کنار ماست زندگی کنیم. چون می خواهیم کسی را بیابیم که سزاوارعشق ما باشد و او نیز به نوبه ی خود بتواند همانگونه که ما سزاوار آنیم به ما عشق بورزد.بنابراین وقتی انسان کسی را ندارد که دوستش بدارد میل عمیقی به مرگ در وجودش می دود.هنگامی که دوستانی دارد، کسانی که دوستش دارند و دوستشان دارد زندگی می کند.
در حالیکه هر چیز دیگری به پایان می رسد ....عشق می ماند...عشق ابدی است و زندگی جاوید سراسر به عشق پیوسته است...
Un libro sobre el Amor. (No el amor romántico, sino el Amor puro, como valor y don). Su mensaje principal proviene de la famosa Carta de San Pablo a los Corintios (lectura que leímos el día de nuestra boda y que representa mucho para nosotros). Creía que conocía muy bien esa lectura hasta que este libro llegó a mis manos y me di cuenta de cuánto da de sí y cuánto nos puede enseñar. Un libro corto pero profundo, directo y bonito. Todo se resume al Amor. Lo más importante de la vida es amar. Como dice la famosa cita de San Agustín: “Ama, y haz lo que quieras” (en ese orden).
Paulo Coelho, once again, manages to take a simple concept and dissect it in such a way that I am forever changed. In this adaptation of Henry Drummond's story, the topic of love as it's spelled out in Paul's letter to the Corinthians is applied to every day life. In this, we are all given reason to pause as we reflect on the areas we are failing to love, and the simple ways we can make that change. The book is short, but it's a heavy read.
این کتاب را با اصرار یه دوست عزیز که خیلی خوبه تحت عنوان: عشق ورای ایمان «موهبت الهی» از انتشارات کتاب پارسه خوندم. (یعنی نه اینکه کامل خونده باشم، نصفه ولش کردم.😐) (خب قشنگترین متنی که من در مورد عشق خوندم، یک فصل از کتاب پیامبر جبران خلیل جبران تحت عنوان عقل و عشق بود. و به نظر من واقعاً عقل و علم در کنار احساس و عشق در زندگی خیلی مهمه.)
پائولو کوئیلو در این کتاب سه فضیلت را برای انسان برمیشمرد ایمان، دانش و عشق و نتیجه میگیرد عشق فضیلت برتر انسان است.
ولی به نظر من عشق فضیلت برتر نیست. به نظر من برای انسان عقل و علم و احساس هر سه خیلی مهم هستند. و اصلا نمیشه احساس یا به اصطلاح ایشون عشق را برتر شمرد. چه بسا انسانهایی که با احساسشون بدون استفاده از عقل و علم، فجایع بزرگی را رقم زدند.
و خب اصلا این کتابها، آدمها و مطلبهایی که میگن عشق که باشه همه چیز خوب میشه و درست پیش میره و بدیها از بین میرن برام قابل قبول و قابل درک نیست.
نمیدونم به نظرم این مطالب برای اونایی که قبولشون دارن یه حس آرامش خلسه آور ایجاد میکنه و باعث امید و مثبت نگری و حس شادیشون میشه. و بخاطر همین این مطالب را خیلی دوست دارن.
ولی من نمیتونم با این خیالات زندگی کنم. مفهوم مادی زندگی، اتفاقات واقعی، تاریخ از نظر من پر رنگتر از معنویاته.
به نظر اینا برای درک مفهوم و هدف زندگی و شناختن راه زندگی کافی نیست. و حرفها یه بخشی از زندگی و افکار و اعتقادات را میتونه بسازه و اینجور که این کتاب میخواد بگه از همه چیز والاتر و مهمتر و قدرتمندتره، نیست! یعنی اگه اینقدر اصرار نداشت که عشق از همه چیز مهمتره شاید تا آخر میخوندمش. چون از نظر منم عشق و احساس خیلی مهمه. ولی برتر از عقل و علم نیست😧
Well the book was quite short, if it would be considered a book?
Pretty much written through the eyes of Henry Drummond, and the main message of the book was established quite early in that Love is the essence of life.
So yes, The Supreme Gift = Love. Spoiler alert! Sorry. Also quite Christian based in its writing as Henry Drummond was a preacher in his time, from what can be understood.
As this book was written as a sermon, it does have a preachy undertone, and keeps one going for a good hour or two (if that's your cup of tea). When comparing this to book to one of Paulo's earlier books, this book would be more a monologue in contrast to the Manuscript of Accra which was more of a dialogue between the Copt (Egyptian priest) and the various crowd members asking questions in regards to life.
Not a bad book, but nothing new in terms of food for thought. A few good different looks in what Love does represent though, which can be savoured if one wants.
Jesus preached Sermons which made him God..Reaading Paaulo's books these days, it seems like he too is wanting to earn that spot real bad. Expecting a proper story line from paulo would be foolish as he is much of an ' OSHO' type writer..and he doesnt disappoint. The book starts with 'Love is ' & ends with ' Love is'. The author tires you with a long boring speech on love & nothing else in between..Its like reading a 50 page defination on love in a dictionary. There is no soul in the writing nor it touches you at any point..Even 5 yr old kids can write a more Interesting sermon on love..Its that bad !!
"There is no happiness in having and getting, only in giving." Paulo Coelho is my truly favorite author. He has always been a great writer and has always been a great man with great wisdom. I have always learned things from his books, things which usually take time to come to me. This book of his which he has adapted , isn't really a well known one. I don't know what has made me feel the need for buying and choosing it to read first but i truly have faith that i was meant to read it i was chosen to read it.
I don't know what to say.Well...I like Coelho's works and I adore them but this one...This wasn't necessary to exist. I understand love and all the definitions in the book but...NO.
خوندن این کتاب کمتر از نصف روز طول میکشه ولی بعد از خوندنش شاید اون طوری که از بقیه ی آثار پائولو کوئلیو حس خوبی میگیریم،از این اثر اون نمیگیریم.هدف پائولو تعریف عشق و ترویج عشق بوده و بعضی از پاراگراف ها ممکنه آدم رو به خودش بیاره اما نه اون طوری که بخوای بگی این کتاب خوبه.درحدی که وجود کتاب رو نشون بده.همونطورکه گفتم وجود این کتاب متاسفانه الزامی نداشته است.
Das Erbe von Henry Drummond adaptiert in die heutige Zeit und meine neue ,Bibel‘! 🙌 Ich hätte am liebsten jede der 110 Seiten markiert und euch alle Stellen rausgeschrieben. Es ist so wunderbar, regt auf jeder Seite zum Nach-/Umdenken an und lässt sich so sehr auf sein eigenes Leben anwenden. Fazit: Ich kannte die Rede von Drummond bereits, aber Coelho hat sie nochmal richtig schön und aktuell aufbereitet und auf das wichtigste ,reduziert‘: ,Die Liebe ist das höchste Gut und hört niemals auf!‘ 🤍
قسمتی از متن کتاب: عشق از نه عنصر تشکیل شده است: بردباری: عشق بردبار است مهربانی: مهربان است سخاوت: عشق در آتش حسد نمی سوزد فروتنی: غرور ندارد ظرافت: عشق اطوار ناپسندیده ندارد تسلیم: نفع خود را خواهان نیست تسامح: خشم نمی گیرد معصومیت: سوء ظن ندارد صداقت: از ناراستی شاد نمی شود، اما با راستی به شعف می آید. میتونم بگم از تاثیر گذار ترین کتابهایی بود که تا الان خوندم
Este libro lo leí dos días antes de hacer mi primera comunión, y de lo que me sirvió❤. Te hace recordar el amor y la importancia de Dios en tu vida, y te deja marcado de por vida con esperanza, confianza en Dios, y amor.
اسم پائولو کوئلیو رو زیاد شنیده بودم ولی نمی دونستم یک نویسندهی معروف برزیلی هست که هنوز هم زنده است، کتاب «کیمیاگر»اش یکی از پرفروش ترین کتاب های دنیاست، البته من تازه فهمیدم و هنوز نخوندمش، اولین کتابی که دارم ازش می خونم «عشق ورای ایمان» هست که توسط اعظم خرام ترجمه شده و انتشارات کتاب پارسه هم به بهترین شکل ممکن چاپش کرده، این کتاب رو خیلی دوست داشتم، عاشقاش شدم، چون مدام دربارهی عشق صحبت می کرد، البته من آدمی هستم که به عشق به معنای عرف اون هیچ اعتقادی ندارم.
«مهم ترین مسئله در زندگی چیست؟
همهی ما می خواهیم که زندگیمان را به بهترین شکل بگذرانیم و از روزها و ساعت مان به شکلی درست استفاده کنیم چون می دانیم هیچ کس نمی تواند به جای ما برایمان زندگی کند. بنابراین باید بدانیم سعی و تلاشمان را باید بر چه چیز معطوف کنیم؟ هدف نهایی زندگی ما چیست؟»
***
یا خوانده ایم که «خدا عاشق بندگانش است و او محبت بی پایان است» یا شنیده ایم که «قانون و شریعت الهی بر اساس محبت انسان ها به هم تکمیل می شود و خدا عشق مطلق است»، اما چرا اینقدر در مورد عشق صحبت شده است؟ بشر در طول زمان به این اندیشه و تفکر رسیده که راه رسیدن به بهشت، عمل به حکم و دستورات خداست و از طرفی صدها حکم و فرمان الهی را می بینیم که منطبق با قوانین ذاتی بشر است. رسولان و پیامبران الهی مسیر را برای ما روشن کردند. در واقع آنها به ما راهی سادهتر را نشان دادند. اگر فقط یک کار را سر لوحه اعمالمان قرار دهیم، خود به خود به تمام دستورات و فرامین الهی عمل خواهیم کرد و آن عمل، عشق ورزیدن و عاشق بودن است، در این صورت ناخودآگاه به تمام قوانین عمل خواهیم کرد.
***
در بسیاری از ادیان، روز یا اوقات خاصی برای عبادت تعیین شده و آن لحظات، لحظاتی مقدساند. آیا وقتی عاشق کسی باشیم، مشتاقانه منتظر روز و ساعت ملاقات با محبوبمان نیستیم؟ آیا نمی خواهیم خود را در راه این عشق فدا کنیم؟ این دقیقا همان مفهوم عشق به خداست. اگر چنین عشقی داشته باشیم، ناخودآگاه به تمام قوانین پروردگار عمل خواهیم کرد. عشق ما را ملزم می کند تا از دستورات خدا با اشتیاق اطاعت کنیم، وقتی کسی عاشق است، نیازی نیست به او بگوییم به پدر یا مادرش احترام بگذارد، لازم نیست تعهدات او را یادآوری کنیم یا به او بگوییم نباید دیگران را به قتل برساند، گفتن این قوانین در واقع اهانت به اوست چون او عاشق همنوعان خودش هست، عشق راز زندگی است.