Jump to ratings and reviews
Rate this book

زارابل

Rate this book
زارابل از خارستان گذشت و زد به تپه‌های برشته. می‌رفت سراغ تله‌های کار گذاشته زیر بوته‌ها و رملک‌ها و خم جویبارهای لاغر. توی راه مثل همیشه خاطرات گذشته به یادش آمد. روزگاری که تپه‌ها مملو از زندگی بود. وقتی که از هر طرف دسته‌های کبک گلو سیاه یا خاکستری مواج با فرح‌های سینه خال‌خالی از نزدیک آدمیزاد بی‌هیچ واهمه‌ای می‌گذشتند و همین که به آن‌ها نزدیک می‌شدی فرح‌ها به سرعت می‌گریختند و بزرگ‌ترها پرواز می‌کردند و صدای سینه و بال و نفس خود را در آسمان می‌پراکندند. به خودش آمد، زل زده بود به بوته‌های خشک و آسمان خالی. اما صدای قاقبی قاقبی کبک‌ها و آوای زنگوله‌گون و چنگسان سایر پرندگان از هر سو انگار در گوشش می‌ریخت. نم پشت پلکش را گرفت و به سمت تپه‌ها گام برداشت. خورشید عالم‌سوز در قلب آسمان بی‌حرکت ایستاده و بر زمین تف و آتش می‌ریخت.

166 pages, Paperback

Published January 1, 2024

4 people are currently reading
10 people want to read

About the author

احمد حسن‌زاده

4 books5 followers

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
5 (27%)
4 stars
6 (33%)
3 stars
5 (27%)
2 stars
2 (11%)
1 star
0 (0%)
Displaying 1 - 6 of 6 reviews
Profile Image for Saman.
338 reviews166 followers
June 10, 2025
زارابل نوشته احمد حسن زاده، شش داستان کوتاه رو شامل میشه که پنج داستان نخست این مجموعه در یک جغرافیای مخصوص یعنی گچساران و روستاهای حوالی اون روایت میشه که برخی شخصیت‌ها مثل خاله مخمل و نگهدار در بعضی داستان‌ها تکرار دارند. داستان‌ها شخصیت محور هستند و هر داستان ما وارد دنیای فکری و ذهنی شخصیت اصلی میشیم . عنصر جادو و فراواقعیت در برخی از داستان‌های این مجموعه استفاده شده که با اینکه این مساله مورد علاقه من نیست ولی ابدا برام مشکلی نداشت و تونستم داستان‌ها رو با جدیت بخونم. این کتاب رو میشه جزو ادبیات اقلیمی حساب کرد. نمونه ای که الان در ذهنمه برای یکسان بودن محل جغرافیایی یک مجموعه داستان و حضور و تکرار چند شخصیت در داستانها ، عزاداران بیل غلامحسین ساعدی است.. نثر حسن زاده دلنشین و توصیفات او از مکانها و طبیعت اون اقلیم جذاب بود. داستان‌ها گیرایی زیادی داشتند. در سه داستان نخست مجموعه به نام‌های زارابل، زاراگل و قلندر ما زندگی سه شخصیت رو میخونیم که هر کدوم از اینها نه اینکه بخوام منجی،بلکه حلال مشکلات ساکنان اون منطقه بودند.شاید بشه منجی هم بهشون نسبت داد. زارابل کسی بود که شکارچی ماهری بود و نیازهای مردم منطقه رو برطرف می‌کرد.او به درخواست یکی از مدیران منطقه ای مجبور به شکار بز کوهی میشه که خیلی هم شکارش سخته.اون مدیر به زارابل قول میده اگر بز رو واسش بیاره،مجوز شکار رو بهش میده.ماجرا اینجاست که زارابل چند روز پیش بزی رو شکار کرده و آورده خونه خودش اما مادر زارابل عاشق اون بزه و مخاطب در ادامه وارد این چالش میشه و سرانجام این قضیه رو متوجه میشه. زاراگل یک اوستا بنای همه کاره ایست که با استفاده از باقیمانده مصالح شرکت نفت، خانه های اهالی روستاهای منطقه رو تعمیر وبازسازی می‌کرد. این داستان یک نقد درست و حسابی به ثروتمند بودن ذاتی اون منطقه و در عین حال فقیر بودن مردمان ساکن اون ناحیه رو نشون میده. نقدی که نه گل درشت و تو ذوق زننده است و نه سطحی. زاراگل جایی با مدیر شرکت پیمانکاری صحبت می‌کنه و مدیر ازش میخواد که کارهای مردم رو انجام نده و بیاد زیر بیرق شرکت کار کنه. این دور بودن فضای ذهنی و دنیای زاراگل با مدیر، به خوبی در خلال این گفت‌وگو ها نشان داده شده.اینقدر فاصله بین این دو نفر و عدم اعتماد بود که هیچ‌گونه وفاقی در پس این گفت‌وگوی صوری امکان شکل گرفتن نداشت. در داستان سوم با فردی به نام قلندر مواجه هستیم که ساز میزنه و میخونه. مردم برای رفع ماتم و غصه هاشون به اون رجوع می‌کنند و از او درخواست خواندن دارند.صدای قلندر برای مردم شفابخشه! به قدری این داستان لطیف و دلنشین نوشته بود که بسیار دوستش داشتم.انگار صدای سوزناک قلندر، سوزی که از سویدای دل برمیاد و منم هم لا به لای کلمات حسن زاده این سوزناکی مرهم بخش رو می‌شنیدم. کلمات در این داستان صدا داشتند. خاتمه این داستان مثل داستان نخست با استفاده از عنصر جادو بود. فکر می‌کنم اگر سلیقه من رئالیسم جادویی بود حظ کامل از این داستان‌ها می‌بردم هر چند که باز هم دست خالی از این داستانها نبودم و بهره خودم رو سعی کردم ببرم. در مورد داستانها این نکته رو هم بگم همزمانی داره با جنگ ایران و عراق و در داستان دوم اشارات بیشتری به این مساله میشه. دختر همیشه بهار ساکن ماه داستان دیگری از این مجموعه بود که یک تفاوتی با سایرین داشت و اونم اینکه شخصیت اصلی داستان از اهالی اون منطقه نبود و پزشکی بود که به اونجا اعزام شده بود. تغییر لحن پزشک به درستی انجام شده بود و تفاوت او با مردم بومی منطقه مشهود بود. من اصلا مطمئن نیستم این داستان رو درست فهمیده باشم، یه برداشتی دارم که فکر میکنم ما وارد خواب و وهم و خیال دکتر شدیم و همه چیز در واقع خواب آقای دکتر بود. اگر این باشه واقعا جالب و جذاب بود.بسیار داستان نفسگیری بود .فکر میکنم روایت داستان دایره ای شکل بود و ما پس از اتفاق اول داستان، وارد ذهن دکتر شدیم و چرخیدیم و رسیدیم به همون نقطه اول.به هر حال امیدوارم کتاب خونده بشه و ببینم برداشت سایر دوستان از این داستان چیه.حالا چه کنم؟ داستان بعدی مجموعه بود که تلاش شخصیت اصلی داستان رو برای یافتن پاسخ این پرسش بود.یعنی پیدا کردن پاسخی برای برای حالا چه کنم در زندگی.او درگیر مشکلات مختلفی بود. مادرش باید پاش قطع میشد و همزمان درگیر رتق و فتق امورات زندگی بود و تمام این مسائل باعث میشد به صورت عملی به دنبال پاسخی برای حالا چه کنم؟ در زندگی باشه.شروع و پایان داستان با همین پرسشی که شخصیت داره از خودش میپرسه انجام می‌پذیره و در این اثنا ما تلاش او رو می‌بینیم. این داستان از عنصر جادو استفاده نشده بود.. داستان آخر کتاب به نام ماخولیا جذاب و نفسگیر و با یک ریتم عالی نوشته شده بود. این داستان با سایر داستان‌های این مجموعه تفاوت داره و از عناصر بومی/اقلیمی استفاده نشده. بازیگر تئاتری که درگیر مواد مخدر هست متهم به قتل زنش شده. تمام مراحل بعدی داستان که به صورت یا مونولوگ شخصیت اصلی است و یا حاصل جلسات او با بازجو-روانشناس مثل هزارتویی است که واردش می‌شیم و خروج از این هزارتو به راحتی امکان پذیر نیست.تلفیق وهم و خیال و واقعیت و هم‌چنین راوی نامطمئن داستان، میل به کشف حقیقت رو در مخاطب شعله ور می‌کنه.این داستان هم شاید مقصود نهایی و پاسخ نهایی رو متوجه نشدم ولی به قدری از مسیری که داشت لذت بردم که کاملا ازش راضی‌ام..

اولین کتابی بود که از احمد حسن زاده بود و قطعا بازم ازش میخونم.نویسنده ای که حرف برای گفتن زیاد داره و در آینده فکر میکنم ازش بیشتر بشنویم و بخونیم.امیدوارم گارد من در مقابل رئالیسم جادویی و استفاده از عناصر جادو در داستان بیش از پیش بشکنه تا بتونم از ادبیات بهره بیشتری ببرم.
Profile Image for Mihrdāt .
103 reviews22 followers
May 19, 2025
اثری که نشان از نویسنده‌ای هنرمند و چیره‌دست داشت.

این کتاب برای من تجربه‌ی تازه‌ای در حوزه‌ی داستان فارسی بود؛ یکی از حیث فضای روایت‌ها که اغلب در گچساران و جنوب غربی ایران می‌گذرد و مهارت نویسنده در تصویرسازی‌های عمیق و جان‌دار از طبیعت، آدم‌ها و پدیده‌های اجتماعیِ کهنه و نوظهور در آن فرهنگ، میانجیِ ممتاز و کنجکاوی‌برانگیزی بود برای من که به فضا ناآشنا بودم، و دیگر از حیث بداعت در نوع داستان‌پردازیِ جادویی و خیال‌انگیز آن؛ که قصه‌های به‌وجودآمده به عنوان فانتزی‌هایی اصیل و ایرانی به دل می‌نشستند، نه نسخه‌ی ایرانیزه‌شده‌ی ایده‌ای کلیشه‌ای.
در هر حال، توصیف سردستی و خلاصه‌وار هم لذت مواجهه‌ی اول را زایل می‌کند و هم در مورد این کتاب مطلقاً گویا و راهنما نخواهد بود. فقط می‌توانم بگویم اگر حال و هوای یک داستان ایرانیِ نو به سرتان زده، از این کتاب لذت خواهید برد
Profile Image for Mahtab.
221 reviews67 followers
July 29, 2025
زارابل شامل ۶ داستان مرتبط به همه که داستان آدمهای مختلف روستاهای گچساران رو برامون روایت میکنه در زمانی که جنگ همه جا سایه انداخته آدمای روستا تلاش میکنن به هر چیزی دست بندازن تا نجات پیدا کنن. لحن شخصیت ها واقعا عالیه... راوی دو تا از داستانها آدمای شهری هستن و این تفاوت به راحتی از نحوه استفاده از کا كلمات و دیالوگ ها مشخصه.

بعد از مدتها به یه کتاب واقعاااااا جذاب برخوردم

اولین کتابیه که از احمد حسن زاده خوندم و جا داره بگم یکی از نویسنده های مورد علاقه ام شده پیوند طبیعت با ادما رو خیلی دوست داشتم کتاب هایی که به فرهنگ بومی زبان و طبیعت وفادارن به گوشه مخصوصی از قلبم رو برای خودشون دارن.
دوتا از داستانها توی فضای توهم و اثرات مواد مخدر میگذره و این سیال بودن و از بین رفتن مرز واقعیت و خیال بی نقص بیان شده.
Profile Image for پونیو مونیو زاده.
12 reviews
November 24, 2025
۳.۵ ⭐️
اولین کتابی که از این نویسنده خوندم و اون داستانایی که توی روستا و با لهجه آدمای روستا بودن رو بیشتر دوست داشتم مخصوصا داستان قلندر رو.
Displaying 1 - 6 of 6 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.