What do you think?
Rate this book


453 pages, Paperback
First published October 11, 1994
اسطوره آینهای ازلی است که خود را در آن میبینیم.
حکایتها، قصههای پریان، ادبیات، حماسهها، قصههای کنار آتش و متون مقدس ادیان بزرگ همگی بستههایی از اسطورهاند که به فراسوی زمان، مکان و فرهنگ گام مینهند.
از دیدگاه فروید، اسطوره نوعی فرافکنی جمعی فرایندهایی است که در ضمیر ناخودآگاه اتفاق میافتد، و به عبارت دیگر نوعی رویای مشترک است. اما فروید به خلاف باستین و یونگ، احساس میکرد که این انگارهها محصول خاطرات فردی سرکوبشده در دوران کودکی هستند که در زبان خودآگاه بیان میشوند و نه محصول یک ناحیه اسطورهسازی جهانی در ناخودآگاه که در همه افراد بشر مشترک باشد. تبیین فروید از اسطورههای موازی این بود که هر کسی در جهان یک مادر و پدر دارد، و لذا انگارههای ناخودآگاه شخصی در فرهنگهای مختلف با هم شباهت دارند.
یونگ به پیروی از فروید، بر این باور بود که انگارههای موجود در رویاها و اسطورههای ما قطعاً با هم مرتبطند. اما بر این عقیده نبود که آنها محصول خاطرات شخصی هستند. از دیدگاه یونگ این انگارهها جهانشمول و در میان همه انسانها مشترک بودند.
وی معتقد بود، متن رویاها و اسطورههای ما در ناخودآگاه جمعی حضور دارد (لایهای عمیقتر از ناخودآگاه شخصی است که از تجربهی شخصی بدست نمیآید بلکه ذاتی و مادرزاد است) و حروف یا نویسههای آن را "کهن الگوها" مینامد.
کهن الگوها در پژوهشهای اسطوره شناختی "نقشمایهها" نامیده میشوند. در روانشناسی اقوام ابتدایی بر مفهوم "بازنماییهای جمعی" لویبرول منطبقند، و در مطالعه تطبیقی دین، هیوبرت و موس، آنها را "مقولههای تخیل" نامیدهاند. آدولف باستین سالهای قبل آنها را "اندیشههای اولیه یا بنیادین" نامید.