در میان کارهایی که در سالهای اخیر در این زمینه، چه به زبان فارسی و چه به زبانهای دیگر، پدید آمده، کوشش کامشاد در خور ادبیات ایران است. کامشاد سزاوار سپاس و ارجدانی است زیرا توانسته دوستانی در خارج برای ادبیات منثور فارسی فراهم آورد. Mittellungen des Instituts fur Orientforsehung, vol. XIV, No. 2, 1968. کتاب دکتر کامشاد که محتوی کتابشناختی باارزشی است دانشپژوهان زبان فارسی را حتماً تشویق خواهد کرد بیش از پیش به این ادبیات توجه کنند. The Times Literary Suppliment, March 24, 1966. دکتر کامشاد خدمت ارزندهای انجام داده، چون بررسی او کاری است ابتکاری و پیشگام. این نخستین اثر مشروح به انگیسی دربارهی نثر جدید فارسی است و برای هم دانشجویان و هم مدرسان ادبیات تطبیقی جالب توجه و سودمند خواهد بود. Roman k. Singh, Studies in Short Fiction (USA), June, 1968. اثری ممتاز و قابل اعتماد… تصویر چشمگیری از ادبیات جدید فارسی به دست میدهد. در نوشتهی آموزندهی کامشاد خبرگان نیز اطلاعاتی تازه مییابند. خواندن این کتاب را صمیمانه توصیه میکنم. Jan Rypka, Orientalistische Literaturzeitung 64, Jahrgana 1969, No.3/4, Prague. در میان نوشتههای ایرانشناسان شرق و غرب در زمینهی نثرنویسی جدید فارسی، کتاب دکتر کامشاد… باشناختی درست از حیات اجتماعی، فرهنگی و ادبی ایران، شایان توجه کامل و ستایش ماست… این اثر (رسالهی دکترای نویسنده) در واقع نخستین بررسی جدی به قلم یک ایرانی در رشتهی ادبیات منثور معاصر کشورش است. Franciszek Machalski, Pneglad Orientalistyerny Cracow.
حسن کامشاد (زادهٔ چهارم تیر ۱۳۰۴ در اصفهان) مترجم و پژوهشگر ادبیات فارسی است. او استاد زبان فارسی در دانشگاه کمبریج و استاد مدعو در دانشگاه کالیفرنیا و از مسئولان شرکت ملی نفت ایران بود. مهمترین ترجمه کامشاد، تاریخ چیست اثر ه. ا. کار و مهمترین اثر تألیفی او پایهگذاران نثر جدید فارسی است. English page: https://www.goodreads.com/author/show...
حجم اطلاعات مفیدی که در این ۳۰۰ و چند صفحه میخوانید باور نکردنیست. همچنین باید ابراز خجالت بسیار بکنم (و شاید بکنیم) چرا که عمده کتابهایی را که اینجا اسمی از آنها برده میشود، فقط در حد حفظ کردن تاریخ ادبیات کتاب درسی خواندیم و رد شدیم. عجیبتر و حتی غمانگیزتر این که خیلی از کتابهای «پایهگذاران نثر مدرن فارسی» امروز یا دیگر تجدید چاپ نمیشوند یا ممنوع الچاپ شدهاند...
کتاب دو بخش داره، بخش اول به تاریخ نثر و داستان نویسی جدید فارسی تا دهه ی چهل شمسی می پردازه و بخش دوم به طور خاص دوره های ادبی زندگی صادق هدایت رو تحلیل می کنه. نوشته ی مختصر و مفیدیه
حاشیه: من وقتی می خوندمش گاهی یه حس ناامیدی بهم دست می داد. مثلا اینکه بعضی حرفای کلی درد چه کسیو دوا می کنه؟ اینکه مثلا فلانی بیشتر و بهتر اصطلاحات روزمره رو در آثارش به کار برده به چه درد من می خوره اگه نمونه ای ذکر نشه (حتی از نظر صرف مقایسه هم ما باید به کمی سازی تن بدیم یا معیارهایی رو مشخص کنیم که "بهتر و بیشتر" عامیانه حرف زدن دقیقا یعنی چه کردن و چه نکردن). حسم گاهی این بود که اینجور نوشته های مختصر خودگول زدنه صرفا و گرنه علم، احساس، تخیل، یا تحلیلی درش نیست. از این جهت بخش دوم رو بیشتر می پسندم. کم کم در همه ی عرصه ها دارم به این نتیجه می رسم که حرف زدن درست و حسابی از یه اثر بهتره از پخش کردن اطلاعات عمومی در مورد تاریخ ادبیات و فلسفه و ... البته جسارت نشه این کتاب در نوع خودش اصلا بد نوشته نشده
از بین کتابهای همشأن که متوجه «سیر تطور نثر مدرن فارسی» هستند کتاب جاسنگین و مهمی حساب میشود. اینکه مؤلف بعد از آن این مسیر پژوهشی را ادامه نداد و در نوشتهها و مصاحبهها تدقیقی از این دست کمتر پیداست لابد برمیگردد به دیسیپلین آکادمی در غرب که میتواند از کامشادِ جوان پژوهشگری کاربلد بسازد. در بخش دوم کتاب شاید حرف و نقلی باشد و لازم بیاید چیزی را حالا که نیمقرن و بیشتر از رفتن هدایت میگذرد کم و زیاد ببینیم و جور دیگر ببینیم و یا حداقل اینکه در کارهای پژوهشیِ دیگری مثل «روایت نابودی ناب» شهرام پرستش یا «بوطیقای بوف کور» روانشاد محمود نیکبخت دقایقی پیداست که اینجا غایب است؛ ولی در بخش نخست کتاب حرف بیشتر میتوان زد و خردهگیری کمتر. اساساً وجه تمایزش از اقران این است که دلیل میآورد یا سعی میکند تبیین کند که «چرا» وضع نثر فارسی در اوان مشروطه چنان شد و بعد چرا به فترت افتاد و نسبت رمان تاریخی با نوشتن را وامیرسد. فیالمثل مقایسه کنید با کتاب خوب «زبان زنده» که هرچه هست دلیل نمیآورد حتی اگر باریکبینیهای دیگری داشته باشد. در ابتدا و انتهای بعضی مباحث جای خالی بعضی منابع حس میشود که هی باید یاد آورد از نوشتن کتاب نیم قرن و بیشتر میگذرد و آن موقع این کتابها یا نبوده یا مهجور بوده یا اصلاً به اسم دیگری بوده. با این حرفها کمتر کتاب پژوهشیایست که در فارسی که از پس شش دهه هنوز نفس بکشد. بعضی هم اگر نفس میکشند از سکوت و برهوتِ کار است.
از ترجمهی تمیز و شریف کتاب هم باید گفت که حق مطلب را ادا کرده است. مترجم/مولف از آن چیزهاست که اگر خوب بنشیند معرکه میشود. خدا بر عمر کامشاد بیفزاید و بر پژوهشهای اینچنینی.
اول که میخواستم کتاب رو شروع کنم بدبین بودم چون منبع کلاس اصغر باباسالاره ولی الان که تمومش کردم باید در کمال ناباوری بگم واقعا کتاب درسی تروتمیزی بود. هرچند که بهتر بود بدبین نمیبودم چون نویسنده بالاخره حسن کامشاده. کتاب در حقیقت رسالهی دکتری کامشاد تو کمبریج بوده و بعد که تبدیل به کتابش میکنه یه مدتی هم تو دانشگاههای اروپایی و آمریکایی بهعنوان کتاب درسی آموزشش میدادن. خودش دست به ترجمهی کتابش میزنه و حاصل میشه این کتابی که دست ما هست. محدودهی کوتاهی رو بررسی میکنه و از صادق هدایت جلوتر نمیره اما میتونم بگم تقریبا کامل و بدون کموکاست آدمها و مسائل رو بررسی کرده بود. خوبی دیگهی کتاب اینه که به مرض سانتیمانتالنویسی ادبیاتیها دچار نشده و بهعنوان یک کتاب درسی، کارش رو درست انجام داده. حرف یا تحلیل شگفتانگیزی نداره ولی خب توقعی هم از این بابت نداشتم ازش.
،بیش از آنکه در مورد نثر و نگارش فارسی در قرن اخیر باشد در مورد داستان نویسی و روند تکوین آن بود. چنانکه از مقدمه نیز بر میآید، هدف کتاب بیشتر آشنا کردن مخاطب خارجی با میراث معاصر ادب فارسی ست و از این رو بسیاری از مباحث کلی و گذرا طرح شده اند. مثلا بیش از آنکهبه نقد داستانی پرداخته شود، توضیح فضای کلی آن و خط سیر و محتوایش دغدغه ی نویسنده بوده. با تمام این اوصاف اثری پژوهشگرانه و در خور بررسی و مطالعه ست.
طبق اظهارات نویسنده، مطالب کتاب در دهه سی هجری شمسی و در قالب پژوهش رساله دکتری (مربوط به دانشگاه کمبریج) نوشته شده است.
این کتاب به معرفی اجمالی نویسندگان برجسته نثر فارسی، از دوره سامانیان تا دوره منتهی به نگارش این کتاب، میپردازد. برخی از این افراد شهرت عام دارند و برخی نیز کمتر در بین مردم شناختهشده هستند.
حدود هشتاد صفحه از کتاب به معرفی صادق هدایت و آثار او اختصاص یافته است. بهویژه در فصل مربوط به «بوف کور» دیدگاه نویسنده کتاب و نیز برخی نقدهای کارشناسان داخلی و خارجی درباره این اثر ارائه شده است.
📌 این مرور مبتنی بر برداشت و دیدگاه «شخصی» مرورنویس است.
✂️ گزیدهای از کتاب:
سید محمدعلی جمالزاده جایگاهی یکتا در ادبیات معاصر ایران دارد. نقش برجستهاش در تجدید حیات ادبیات کشور ما، او را در شمار یکی از نوآوران زبان امروزی فارسی قرار میدهد. در ضمن، او نخستین کسی بود که فنون اروپایی نگارش داستانهای کوتاه را به ما شناساند. همچنین، در میان نویسندگان جدید ایران وی تنها کسی است که تمامی کارهایش را در خارج کشور به قلم درآورده است و شگفت اینکه زندگی و روح و محیط ایران در نوشتههای او بیشتر احساس میضشود تا در آثار بسیاری که در این سرزمین به سر میبرند. جمالزاده شانزدهساله بود که ترک وطن کرد ولی اینگونه که پیداست نقشی که تربیت و محیطزیست دوران کودکی بر ضمیر او نهاد زدودنی نبود.
کتاب عالی بود با اینکه قریب ۶۰سال و یا شاید بیشنر از انتشارش می گذرد! نویسنده شرح حال وآثار نویسندگان مطرح قرن بیستم ایران را به طور خیلی واضح و خلاصه توضیح داده، از کتاب خیلی لذت بردم و حتما باعث شد که دوباره برگردم و بعضی از این آثار را بخوانم ، چه قلم شیوا و رسایی دارد آقای حسن کامشاد.
کتابی به شدت لازم برای آشنایی و ورود به داستان فارسی. حسن کامشاد با اشراف واردی پژوهشی شده که به شدت جای خالی آن احساس میشده و تا حد خوبی هم از عهده کار برآمده. تنها مشکل کار برای خواننده معاصر قدیمی شدن کتاب است که با توجه به زمان نگارش آن یعنی سال ۱۳۴۴ به شدت نیازمند ویراستی جدید و اضافه شدن بخشهای مربوط به بعد از انقلاب است. در مورد نویسندگان قبل از انقلاب هم عدم ذکر نام نویسندگان متاخر مانند گلستان و گلشیری و صادقی باعث که بعد از نگارش کتاب شکوفا شدند توی ذوق میزند. اما در مجموع دید کلی کامشاد و اشرافش به موضوع کتاب را خواندنی میکند مخصوصا بخش دوم و مفصل در مورد صادق هدایت.