نگاهی کلی دارد به اصلاح طلبی و اصلاحات اجتماعی و مخالفان و موافقان آن نه بطور خاص در ایران بلکه به صورت عمومی تر در یک جامعه در حال گذار، از تصورِ "تدبیر، در تقدیر ما بوده" به تصور "تدبیر ما تقدیر را تحت تاثیر قرار خواهد داد".کتاب از بی طرفی و روند منطقی همیشگیِ نویسنده برخوردار است و مسائل را به اختصار اما دقیق بررسی میکند.
مصطفی ملکیان (زاده ۱۲ خرداد ۱۳۳۵ در شهرضای اصفهان)، فیلسوف، اخلاقپژوه، عرفانپژوه و مترجم ایرانی است. بخش عمده پژوهشهای وی در حوزه تاریخ فلسفه، منطق، فلسفه اخلاق، فلسفه دین، عرفان، ادیان و مذاهب، روانشناسی اخلاق، کلام، هرمنوتیک و فقه و اصول، فلسفه فقه و مولاناپژوهی بوده است. پدر وی، عبدالرحیم ملکیان، از عالمان و عارفان بزرگ شهرضا است که هماکنون نیز در قید حیات است. مجموعهای از اشعار ایشان با عنوان دیوان ناصح قمشهای را انتشارات سهروردی به همت مصطفی ملکیان منتشر کرده است.
ملکیان دوران تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان خود را در شهرضا گذراند، اما تحت تأثیر جو حاکم بر جامعه و توصیه برخی خویشان، از سال ۱۳۵۲ در رشته «مهندسی مکانیک» تحصیلات دانشگاهی خود را آغاز کرد اما پس از دو سال تحصیل در این رشته متوجه شد علاقه اصلی او فلسفه است. لذا از تحصیل در دانشگاه انصراف داد و مجدداً در کنکور شرکت کرد و در رشته فلسفه دانشکده الاهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران پذیرفته شد. در اواخر دوره کارشناسی، که فقط یک ترم از تحصیل ایشان باقی مانده بود، رژیم شاه به دلیل در دست داشتن آثار دکتر شریعتی و پخش آن، وی را دستگیر و سه روز زندانی کرد. پس از آن، از ادامه تحصیل محروم شد، اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷ در اسفندماه به تحصیل بازگشت. در تیرماه ۱۳۵۸ با خانم سیمین صالح ازدواج کرد و برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه قم آمد.
همچنین با اصرار دکتر مفتح (رئیس وقت دانشگاه تهران) در مقطع ارشد رشته فلسفه ادامه تحصیل داد و در کنار آن به تحصیل و سپس تدریس در حوزه علمیه مشغول شد. در اواخر تحصیل در مقطع ارشد به دلایلی از تحصیلات آکادمیک صرف نظر کرد و به مطالعه شخصی و تحصیلات حوزوی ادامه داد. مهمترین استادان حوزوی وی عبارتاند از: محمدتقی مصباح یزدی، عبدالله جوادی آملی، حسن حسنزاده آملی، یحیی انصاری شیرازی، سید رضا بهاءالدینی و آیتالله ستوده. ملکیان در زمان حضور در قم با مؤسسات مختلفی همچون امام صادق (ع)، باقرالعلوم، امام خمینی، دانشگاه تربیت مدرس قم و دانشگاه ادیان و مذاهب، دانشگاه شهید محلاتی در بخشهای آموزشی و پژوهشی همکاری مستمر و خوبی داشت و شاگردان بسیاری در زمینههای مختلف علمی پرورش داد. در تهران نیز در دانشگاه تهران و امام صادق (ع) و دانشگاه تربیت مدرس تدریس میکرد. از سال ۱۳۸۸ فعالیت وی به تدریس در مؤسسات خصوصی همچون پنجره حکمت، پرسش و سروش مولانا محدود شد.
کتابها، جزوات درسی، سخنرانیها و کلاسهای وی مخاطبان فراوانی دارد و زوایای فکری- فرهنگی جدیدی را به روی مخاطبان میگشاید. برخی از تألیفات مهم او چنین است: تاریخ فلسفه غرب، اخلاق باور، نقد آرای اخلاقی - سیاسی مکاینتایر، مشتاقی و مهجوری، راهی به رهایی، مهر ماندگار، در رهگذر باد و نگهبان لاله و ... .
نگریستن از ناکجا به هر کجا (اثر تامس نیگل)، گابریل مارسل (اثر سم کین)، ویتگنشتاین (اثر هادسن) و سیری در سپهر جان (مجموعه مقالات) هم از جمله آثاری است که وی به فارسی ترجمه کرده است. همچنین، وی در ترجمه، ویرایش، و سخنرانیهای متعدد در زمینههای گوناگون فکری و فرهنگی، و نگارش مقدمههای عالمانه بر کتابهای مختلف آثار ارزشمندی آفریده است. علاوه بر این، وی در سمت استاد راهنما و استاد مشاور، در نگارش رسالههای دانشگاهی فراوانی نقش ماندگاری ایفا کرده است.
کتاب "تقدیر ما تدبیر ما " شاملِ سه سخنرانی از ملکیان است که اصلاح طلبی و کارکردِ آن را مورد بررسی قرار می دهد ملکیان در ابتدا تفاوتِ اراده گرایی و تقدیر گرایی را تبیین می نماید و با تعریفی که از اصلاح طلبی به دست می دهد، آنها را گروهی می داند که وضع موجود را وضعِ مطلوبی نمی دانند و خواهانِ تغییر آن هستند منتهی با روشی دموکراتیک و مسالمت آمیز و تدریجی
ملکیان خاستگاه اصلاح طلبی رادر نظام های غیرلیبرال دموکرات می داند چون در چنین نظامی است که اصلاح طلبی معنا پیدا می کند و به جهت آنکه نظام ایران را به صورت نهادینه دموکراتیک نمی شناسد لذا غایتِ نهضتِ اصلاح طلبی را حاکمیتِ یک نظام دموکراتیک لیبرال می داند
ملکیان مردمسالاری دینی را نیز فریب بزرگی می داند ، زیرا مردمسالاری را نظامی معرفی می کند که در آن، باورها، احساسات و عواطف و اراده های مردم مبنای تصمیم گیری های جمعی باشند لذا توصیۀ او به اصلاح طلبان آن است که بیش از هر چیز باید به باورهای مردم پرداخت تا جامعه باورهای عقلانی تری پیدا کند توصیۀ مهمتر ملکیان به اصلاح طلبان آن است که اصلاح طلبان باید همواره به مخاطبان خود تفهیم کنند که در پی جامعه ای بهترند نه در پی برقراری جامعه ای آرمانی، زیرا جامعۀ آرمانی را غیر قابلِ تحقق می داند
کتاب از سه مقاله تشکیل یافته است: مبانی نظری اصلاح طلبان ، اخلاق اصلاحات، خشونت به همراه پرسش هایی که توسط جلایی پور و حسین قاضیان و علوی تبار پرسیده شده است و ملکیان پاسخ آنان را داده است
این کتاب در سال 1389 به همراه مقاله ای از سعید حجاریان چاپ شده بود که در چاپ جدید، مقالۀ حجاریان حذف گردیده است
ازمتن کتاب :
اگر مردم و افکار عمومی درموردی از امور، رایی مطابق و موافق با دین اتخاذ کردند ولی پس از مدتی رای خود را تغییر دادند به نحوی که موافق دین نباشد، رای جدید باید مبنای تصمیم گیری قرار بگیرد
جریان اصلاحات جریانی عقلانیت گراست و عقلانیت یعنی بها دادن به آخرین دستاوردهای بشری
اصلاح طلبان نباید ایدئولوژیک باشند، یعنی اولاً از عقلانیت، ثانیاً از گفت و گو ، و ثالثاً از نقد شدن نباید اجتناب بورزند
استدلال فقط بخش ناچیزی از باورهای ما را تشکیل می دهد، تلقین های دوران کودکی، القائات معلمان ، عشق، نفرت، بیم، منفعتِ گروهی یا فردی، تشکیل دهندۀ باورهای ما هستند قانونگرایی ارزش نیست، بلکه گرایش به قانونِ عادلانه ارزش است، خود قانون قداست ندارد بلکه قداستش بدین خاطر است که تامین کنندۀ عدالت است
کتابی خوب و موجز که البته در نسخههای جدید، مقاله حجاریان حذف شده است و البته بر می آید که همینی که نزد ماست نیز حذفیاتی داشته باشد. بیان خوب حجاریان و ملکیان هم که بر غنای مطلب افزوده است.
اینجوری می نویسم که تلاش خوبی از دیدگاه نویسنده برای توضیح و تعریف اصلاح و اصلاحات چه هست و چه نیست ارائه شده. در واقع نقد کلی که به اصلاحطلبان همیشه وارد بوده کم توجهی به همین مسائل نظری بوده، نویسنده با توجه به اندوخته های عظیم اخلاقی و فلسفی خودش که در دیگر کتاب هایش به خوبی پیداست ربط درست و به جایی با سیاست اصلاحطلبان ایجاد می کنه. نقدهایی به بعضی از دیدگاه های ارائه شده حتما وارده ولی چیزی که هست نمی توان منکر موجز و موثر بودن این مقالات شد و چه بسا منتقدین باعث بهتر جا افتادن نظریات ملکیان شوند. چه اصلاح طلبان توجه داشته باشند و چه توجه نداشته باشند باید داری مبانی بود که این مبانی هم قابل استدلال برای طرف مقابل هم باشد، در این کتاب با حداقل مبانی نظری و روشی اصلاح طلبی از منظر سیاسی و اخلاقی آشنا می شویم.
این کتاب را به بهانه انتخابات خواندم. در ابتدا شور و شوقی زیاد برای ادامه دادنش داشتم اما هرچه پیش رفت ادامه دادنش برایم سخت تر شد. من متوجه شدم که اگر مبانی نظری اصلاح طلبی این باشد که آقای ملکیان گفته من به تمام و کمال اصلاح طلب نیستم، حداقل فعلا، هرچند با بسیاری از سخنانی که گفته، به خصوص در حیطه اخلاق موافق هستم.