How to Read a Paragraph introduces the importance of purposeful skilled reading and lays out methods by which to develop close reading skills using the tools of critical thinking. Developing these skills enables students to read for deep understanding, to properly analyze and assess what they read, and to reason within the logic of an author. As readers engage with the thinking of authors and uncover their assumptions and motivations, they glean the most useful information from their written work. This book pairs with How to Write a Paragraph to offer an in-depth introduction to effective reading and writing skills. Activities in the book help sharpen reading comprehension skills for an elevated level of self-understanding, fulfillment, and depth of vision. As part of the Thinker's Guide Library, this book advances the mission of the Foundation for Critical Thinking to promote fairminded critical societies through cultivating essential intellectual abilities and virtues within every field of study across world.
چه کتابهایی را با دقت خواندهاید؟ آیا اصلا به این فکر کردهاید که کتابی را با دقت بخوانید؟! بیشک همهی ما این تجربه را در مدرسه برای آزمونهایمان داشتیم که با دقت بخوانیم فقط برای آنکه بیست بگیریم :)))) [ این هم از آموزش وپرورش کشورمان 😌]
کتاب هنر دقیق خواندن، به کلمهی هنر توجه کنید. من با خواندن این کتابِ مختصر خواندم که خودِ خواندن، چقدر خوب است و دقیق خواندن چه هنر است. برای دقیق خواندن نیز، باید خوب بخوانیم، باید کنجکاو باشیم، باید رابطهی کلمات را با هم بدانیم.
کتابخوان دوستها میدانند که کتابهای کمی بخوانند بسیار بهتر از آن است که هر کتابی را بخوانند. آنها میدانند واژهها کنار هم چه معنایی دارند و از آنها چه تفسیرهایی میتوان گرفت.
حتی برای ترجمه نیز اینگونه است، کتاب خوب و با دقت بخوانیم که گفتیم هنر است، راحتتر میشود ترجمه کرد، چون میدانیم که چه چیزی را داریم ترجمه میکنیم، علائم نگارشی را کجا میگذاریم. البته که ما این هنر را برای روزنامه، کتاب عمومی، کتاب درسی، مقاله و غیره... متفاوت میبینیم.
همانطور که قبلاً در سیر خواندن نوشتم، خواندن دقیق پنج مرحله دارد که مرحلهی اول آن نقل به معنا کردن است بهطور مثال مطلبی از هنر عشق ورزیدن قسمتی آورده که من قسمت کوچکی از آن را مینویسم: آیا عشق هنر است؟ اگر هنر باشد به دانش و کوشش نیازمند است نقل به معنا: اگر عشقورزی هنر باشد، مستلزم مهارتها و تواناییهایی است، مستلزم دانش عمیق و انگیزه برای به کار بستن این دانش است
خواندن مرحلهی دوم: تز مطرح شده در پارگراف است عشق ورزیدن به دیگری نوعی هنر است. عشقورزی مستلزم دانش،مهارت و بصیرت است. عشق حقیقی چیزی نیست که تصادفا اتفاق بیفتد. باید متعهدانه آن را پرورش داد. این نگرش به عشق بهکلی با نگرش رایج فرق میکند.
مرحلهی سوم واکاوی متن است. *مقصود اصلی نویسنده چیست؟ *دیدگاه نویسنده در مورد موضوع چیست؟ *پرسش اصلی که نویسنده میکوشد به آن پاسخ دهد چیست؟ *اصلیترین مفاهیم نویسنده کدامند؟ و سوالات دیگر...
مرحلهی چهارم: ارزیابی منطق متن است. کیفیت تفکر نویسنده به معیارهایی چون وضوح, دقت, درستی, مربوط بودن, اهمیت, عمق , وسعتنظر,منطقیبودن و انصاف البته ممکن است هر متنی، تمام این ویژگیها را نداشته باشد ولی طبیعتاً یک متن خوب، بیشترِ این ویژگیها را دارد و با همین ویژگیها از خودمان سوال کنیم آیا متن نویسنده واضح بود؟ انصاف دارد؟ منطقی است؟ و...
مرحلهی پنجم اندیشیدن از منظر نویسنده است که خود را به جای نویسنده بگذاریم و از زبان او حرف بزنیم که این نقش بازی کردن، مستلزم دقت خواندن و رعایت چهار مرحلهی پیشین است.
هنر دقیق خواندن، به مخاطب نیز اصول تفکر انتقادی و نقد و درست اندیشیدن و را یاد میدهد، این کتاب یاد میدهد چگونه به تکتک واژهها نگاه کنیم و قضاوت نادرست در مورد مطلبی استنباط نکنیم.
در صفحات پایانی، چند مطلب را برای تمرین به ما میدهد تا خودمان را محک بزنیم چقدر این کتاب را دقیق خواندهایم.
این کتاب مقدمهای شد تا من روی این مسئله به صورت جدیتر کار کنم و کتاب قطورتری درباره این موضوع بخوونم.
کتاب بدی نبود ولی من توقعم یکم بیشتر بود. بعضی راهکارهاش خیلی کلی بود و به نظرم نمیشد به همه تعمیم داد. مثلا راهکارهایی که برای نشانه گذاری داده بود...
0) قبلا به این کتاب 4ستاره داده بودم، اما در بازخوانیِ اخیر، اندکی عیار کتاب برایم کم شد که مشکل از کتاب نبود، من نسبت به این دسته از «متنهای مفید» بد بین شده ام. اما مطالعۀ این کتاب رو واقعا، واقعا پیشنهاد میکنم. البته قبلش بهتره اندکی با اصول تفکر انتقادی و اینا آشنا باشید. البته به قولِ کاوه لاجوردی، بیشتر از این کتابها و دورههای تفکر انتقادی، این خواندن یکسری متن استخواندار و کلنجار رفتن با استدلالهای ذهنهای بزرگ است که «تفکر انتقادیِ» ریشهدار را در ذهن یک نفر میسازد. البته من برخلاف کاوهخان لاجوردی، خواندن و دورههای تفکر انتقادی را اینجوری هم بلااستفاده نمیدانم.
1) سعی میکنم در این مرور، برخی موارد اساسی و مهم کتاب را شرح بدهم. قبل از شروع هم بگم که اگر این سری تفکر انتقادیِ نشر اختران را نخوانده اید، حتما یک نگاهی بهشون داشته باشید که واقعا سری کتابهای خوبی است. اگر در فضای مجازی «دکتر اکبر سلطانی» را هم دنبال کنید. خیلی از مفاهیم تفکر انتقادی را در کلیپهای کوتاه و با مثالهای واضح توضیح میدهند.
2) خیلی ساده این کتاب سعی میکند جایی خاص را در میانِ دیگر نوشتههای «روش مطالعه» به خودش اختصاص بدهد. معمولا در متون یا دورههای آموزشیِ روش مطالعه، یکسری پیشنهاد عملی مانند: تقسیم دورههای مطالعه به زمانهای 45یا60 دقیقهای، کم کردن حواسپرتیها به منظور افزایش تمرکز، دور کردن تلفن همراه از میز مطالعه، خسته نبودن موقع مطالعه، کنترل خوراک برای وضعیت بهتر ذهنی برای مطالعه و پیشنهادهایی از این دست، به مخاطب ارائه میشود. قطعا دانستن و رعایت کردن این پیشنهادها مفید است، اما تلاش برای «فهم متن» و نکات اساسی آن معمولا کمتر در این متون مورد بررسی است. این کتاب در همینجا وارد کار میشود و این پیشنهادهای عملیِ مطالعه را مورد توجه قرار نمیدهد و بجای آن به «فهم متن با توجه به اصول تفکر انتقادی» میپردازد. کلا فهم متن یک مسئلۀ اندیشهای اساسی و متفکرانِ بزرگی در تاریخ، در منجلاب این کلان مسئلۀ «فهم متن» گیر کرده اند، اما این کتاب خیلی خود را درگیر مسائل فلسفی نمیکند و سعی میکند به صورتی کاربردی و مفید با فهم متن مواجه شود.
3) از اینجا وارد متن کتاب میشویم: کتاب یک بخش نظری دارد که در آن اصول فهم متن را شرح میدهد. نیمۀ دوم کتاب یک بخش عملی دارد که 8متن را در خود دارد که خواننده با خواندن آنها بتواند به داوری خود بپردازد که آیا توانسته است مفاد کتاب را در عمق جان درک کند یا خیر. در بخش نظری و در کل کتاب، پیشفرض نویسندههای کتاب این است که: «خوانندۀ اهل مطالعه، باری به هرجهت کتابی را مطالعه نمیکند» بلکه هدفمند به مطالعه میپردازد. گاهی مطالعه برای فهم مطالب درسی است، گاهی برای کسب لذت ادبی است، گاهی برای تمدد اعصاب است، گاهی برای درک اطلاعات است، گاهی برای چالش فکری است و کلی هدفِ دیگر. پس از کتاب که میخواهد راهکارهایی برای «دقیقخواندن» ارائه دهد، فرض میگیرد با مخاطب جدی طرف است. پس لطفا موقع مطالعه جدی باشید :)) رویکرد اساسیِ نویسندهها در کتاب این است که وقتی ما موقع مطالعه، کلمات را معنا میکنیم و سعی میکنیم متن را بفهمیم، گویی داریم همانکاری را که نویسنده پیش از ما انجام داده است را، دوباره انجام میدهیم. پس اینجا یکی از اصلیترین دوگانههای فهم متن که دوگانۀ نویسنده/خواننده است مشخص میشود. یکی از مسائل اصلی در این دوگانه این است که آیا وظیفۀ خواننده این است که «منظور نویسنده» را درک کند، یا بازسازی اثر برای فهم خود را اصل قرار دهد؟ به بیانی دیگر، مقصودِ نویسنده از متن اصل است، یا برداشت خواننده که احتمالا متفاوت با نویسنده است؟ مولفین این کتاب موضع اول را دارد که «ما به طور کلی متنی را میخوانیم تا منظور نویسنده را بفهمیم». خودِ این ادعا به تاریخ نوشتن در جهان محل مجادله بوده است و در هرمنوتیک مدرن (خیلی ساده علم فهم و تاویل متن) حداقل دو سنگر متخاصم در این موضوع موجود است. - پس بر اساس حرف نویسندههای این کتاب، «فهم مقصودِ نویسنده، رکن اساسیِ مطالعه است». یکی از موارد مورد تاکید نویسندهها این است که: «نحوه مواجه و مطالعه هر اثر، وابسته به شرایط آن متن و انتظار ما از آن متن است». به نظرم این مورد بسیار اساسی است. خیلی ساده است که مطالعۀ یک رمان فانتزی مانند هریپاتر یا حتی یک رمان کلاسیک، بسیار روانتر است تا خواندن یک متنِ فلسفی سخت که پیر و جوان را صلابه میکشد. در کنار این، همان رمان کلاسیک، برای کسی که به صورت تخصصی ادبیات کلاسیک را مطالعه میکند، با منی که از سر تفریح مطالعه میکنم از زمین تا آسمان تفاوت دارد. آن متخصص به کلمه به کلمه، جمله به جمله کتاب حساس است تا بتواند تمام لایههای متن را درک کند، اما من به سرعت میخوانم تا حسِ کلی و لذت ادبی اثر را درک کنم. - پس یک اصلِ مهم: «نحوۀ مواجه با یک متن را، شرایط آن متن و انتظار ما از سطح مطالعه میسازد» و نباید با تمام متون به یکسان برخورد کرد. پس از این نویسندهها به سراغِ «نقشۀ دانش» هر نوشته و متن میروند. هر نوشتهای در مرکزِ معناییِ خود یکسری «انگاره/انگارههای اولیه» دارد که «انگارههای ثانویه» به نحوی از آنها خارج شده است و با یکسری «انگارۀ پیرامونی» حمایت میشود. پس باید برای فهم یک اثر سعی کنیم به عبور و مرور میان این انگارهها، «نظام/نقشۀ دانش» هر متن را واکاوی کنیم. در کنار این، هر نوشته در جایی میانِ رشتههای مختلف و مفاهیم مختلف قرار دارد. تشکیل «درختِ دانش» و روابط متقابل علوم هم راهی دیگر برای شناخت بهتر نقشۀ دانش هر اثر است. - پس باید به «نقشۀ دانش هر اثر حساس باشیم» در کنار این نویسندهها تلاش میکنند علیه «ذهن منفعل یا تاثیرپذیرانه» گارد بگیرند و در اهمیت «ذهن اندیشمند» در مواجه با متن سخن بگویند. خلاصه اینکه، در قریب به اتفاق موارد، نویسندۀ یک کتاب خود را در موضعی بالاتر از خواننده میداند و در کنار اینکه به صورت ناخودآگاه این نگاه از بالا به پایین در اغلب متون پیداست، خواننده نیز خود را مقهور نویسنده میپندارد و صرفا به تداعی برداشتهای نویسنده میپردازد و نمیتواند بین خودش و متنِ نویسنده فاصلهای تشکیل دهد. - خیلی ساده و یک خطی: «خود را مقهور نویسنده نکنید و منتقدانه زیستِ مطالعاتی داشته باشید» یکی از مفاهیم مورد اشارۀ مورد اشارۀ نویسندهها، «مواجۀ دیالوگی با متن است». به بیانِ کت��ب «ذهن اندیشمند (همان ذهن منتقد که مقهور نویسنده نیست) با تفکر نویسنده یک رابطۀ دوسویه دارد». در ادامه نویسندهها 5مرحله برای مواجه با متن را ردیف میکنند: 1- نقل به معنا کردن جملات متن: در این مرحله جملات کتاب را سعی کنید «به زبان خودتان» نقل به معنا کنید. این مرحله بسیار مهم است چون تلاشی است برای اینکه متفکرانه و غیرپیروانه با متن مواجه بشید و به نوعی، «متن را از آن خود کنید». 2- واضحسازیِ تز مطرح شده در یک پاراگراف: پاراگرافبندی، منطق خود را دارد. هر پاراگراف (البته اگر نویسنده حرفهای باشد و با تمرکز متن نوشته باشد) یک تز اساسی دارد. خیلی ساده، هر پاراگراف یک موضوع اصلی دارد که در ابتدای پاراگراف به صورت مقدماتی آن موضوع شرح داده میشود و در مرحله بعد در «بدنۀ پاراگراف» به شرح و تفصیل، دفاع و استدلالآوری میپردازد و معمولا در آخر هم به جمعبندی تز میپردازد نویسنده. پس خواننده باید سعی کند با «مهندسی معکوس» کردن لب مطلب یا همان «تز» هر پاراگراف را بفهمد. 3- واکاویِ منطق متن: یکی از معلمین مدرسه، همیشه به ما میگفت که: تمرکز کردن روی فهرست یک کتاب/رساله بسیار مهم است (البته کتابی که درست فهرستنویسی شده باشد) چون با نگاه به فهرست میتوان به نوعی به منطق تفکر نویسنده رسید. خیلی ساده، گویی فهرست، یک اسنپشات/تصویر از دور، از شمایل تحقیق یک نویسنده است. در کنار اینها، هر متن حاصل تفکر نویسنده است و هرتفکری را میتوان از لحاظ ساختار منطقی مورد بررسی قرار داد. 4- بررسیِ منطق متن: پس از آنکه سعی کردید منطق متن را واکاوی کنید، سعی کنید به بررسی آن بپردازید. یعنی چقدر منطق نوشته، سازگار و موجه و درست است. نکتۀ مهم اینجا این است که اول باید سعی کنید به واکاوی منظق متن بپردازید و بعد به نقد و بررسی آن. چپکی نَری حسن کچل؟ 5- اندیشیدن از منظر نویسنده: در این مرحله باید سعی کنید بفهمید که چرا نویسنده این متن را اینگونه نوشته و سعی کنید از منظر نویسنده ضرورت نگارش متن را بفهمید. البته اینجا همان زاویۀ اصلیِ من با کتاب مشخص میشود.
در ادامه نویسنده به بررسی تکنیکهای مطالعه مثل روشهای پاراگرافخوانی، مواجه با متن درسی، مواجه با متن روزنامهای و خبری، خواندن سرمقاله و... میپردازد که از حوصلهِ این خلاصهنویسی به خارج است.
نویسندهها با تاکید بر این نکته که «خواندنِ یک متن، یک بدهبستان بین خواننده و متن است» در ضرورت نشانهگذاری در متن و کتاب میگویند. این مورد برای خودِ من بسیار اساسی است چون باور دارم و دوست دارم از «ذهن خودم ردی برجای بگذارم» که بعدها متوجه شوم که چه مسیری را طی کرده ام.
پس از اینها نویسندههای این کتاب، اهداف مختلف از مطالعه را شرح میدهند. اهدافی مانند: + خواندن به منظور آموختن + خواندن به منظور فهم نظامهای فکری +خواندن در چارچوب رشتههای درسی
4) از صفحۀ 40 کتاب تا انتها نیز بخش عملی است که با اینکه نقدهایی جدی به بخش از کتاب دارم (مربوط به همان «فهم عینی و گویی واحدِ نویسندهها از معنای یک متن است») اما برای راه افتادن برخورد درست با متن بسیار عالی است.
دیگه سعی کردم امهات مباحث این کتاب رو اینجا بنویسم و قطعا خواندن خودِ کتاب که شرح و تفصیل و نمودار و اینا داره، خیلی مفید خواهد بود براتون.
خواننده ی اهل مطالعه باری به هر جهت کتاب نمیخواند؛ بلکه هدفمند میخواند. هدف چنین خواننده ایی به علاوهی جنس متنی که میخواند، تعیین کنندهی نحوه ی خواندن اوست. چنین خواننده ای بسته به شرایط به شیوه های مختلف و به هدف های مختلفی مینواند. ......................................... وقتی چیزی میخوانیم قصدمان اینهاست: 1. لذت صرف که مهارت خاصی لازم ندارد 2. درک اجمالی که احیانا مستلزم گزیده خوانی متن است 3. کسب اطلاعات فنی مشخص که مستلزم مهارت در گزیده خوانی است 4. ورود به یک جهان بینی جدید و فهمیدن و شناخت آن، که مستلزم مهارت در دقیق خوانی است به منظور تعمق در مورد پرسش ها و مسایلی که موجب وسعت ذهن ما خواهد شد 5. یادگیری یک رشته ی جدید که مستلزم مهارت در دقیق خوانی است به منظور درونی سازی و اشراف بر نظامی مدون از معناها
........................... شما در هنگام خواندن آثار دیگران وارد ذهن آنان میشوید. بر اثر همراهی با ذهن دیگران خواهید توانست ذهن خودتان را بهتر کشف کنید، هم نقاط قوتش و هم ضعف های آن را. برای این که ذهن خود را بخوانید، باید « تفکر مرتبه دوم» را بلد باشید: اینکه وقتی دارید از بیرون تفکر خودتان فکر میکنید، چگونه در مورد تفکرتان فکر میکنید. ولی چطور میتوان از بیرون از تفکر خود فکر کرد؟ .................... اگر بدون اینکه بدانید خواندن درست یعنی چه، فقط یاد گرفتهاید بخوانید، درواقع بد خواندن را آموختهاید. به همین دلیل است که خواندن برای اغلب دانشآموزان کاری است منفعلانه. انگار تصورشان از خواندن چنین چیزی است: چشمت را از راست به چپ روی متن حرکت میدهی و خطبهخط پیش میروی تا به نوعی، به شکلی نامعلوم، معناها خودبهخود و بیهیچ تلاشی وارد ذهن بشود.
کاربردی و عملی اینکه مراحل خواندن دقیق رو با مثالهای مختلف در بخش عملی باید پیش میبردیم خیلی خوب بود، نه که فقط تئوری بگه بره
«خواندن کار فکری است.» «ذهن اندیشمند در حین خواندن بر نحوه خواندن خود نظارت میکند. اساس چنین مهارتی آگاهی بر نحوه عملکرد ذهن در هنگام خوب خواندن است.» «دقیق خوانی مستلزم کلنجار رفتن با متن است.» «برای خوب آموختن باید خوب خواند.»
این کتاب به خواننده کمک می کند تا درک بالا و بیشتری از فهم متون ادبی یا علمی پیدا کند روش های کاربردی همراه با تمرین هایی موثر ارائه می دهد تا به کمک آن ، مهارت دقیق خوانی را در خواننده درونی سازد اهداف خواندن را مشخص می کند و به خوانشگر توصیه هایی برای درک بالا از متون ارایه می دهد تا او بتواند متن ارایه شده را با عقاید و باورهای قبلی خود ارزیابی و مورد سنجش قرار دهد
عکس کتاب رو تو پیج یکی از فالویینگ های اینستام دیدم من هم که بارها با خودم فکر کرده بودم باید کتاب هام و دقیق تر از این بخونم اما نمیدونستم چجوری اسم کتاب رو که دیدم [هنر دقیق خواندن] گفتم بله همونیه که میخوام همون موقع به کتابفروشی پیام دادم ک میشه فلان کتاب رو برام سفارش بدین و دو روز بعد به دستم رسید
اما کتاب حتی در اندازه کم هم کمکی در راستای اسمش بهم نکرد میدونین یک جورهایی صحبت هاش برای من کم حوصله ناکارآمد میومد
خوبی کتاب هم این بود که در بخش عملیش تکه هایی از متن هایی و گذاشته بود برای تمرین دقیق خواندن که واقعا دوسشون داشتم
کتاب با توضیح درباره خوندن هدفمند شروع شده و در ادامه درباره نقشه ی دانش صحبت کرده و لزوم فهم انگاره های بنیادی هر دانش. بقیه مواردی که تو کتاب بررسی شده بطور مختصر: ذهن برداشت گرایانه، ذهن اندیشمند، مولفه های تفکر، مراحل دقیق خوندن، پرسش هایی که میتونیم موقع ارزیابی اثر نویسنده بپرسیم، نکاتی که باید موقع خوندن روزنامه ها و رسانه ها بررسی کنیم و... در نهایت هم برای مراحل دقیق خوندن کلی مثال آورده که واضح باشه. خوبی این کتاب اینه که هر موضوع رو به صورت کاربردی توضیح داده. خوندنش رو توصیه میکنم خصوصا برای کسایی که هدفشون از مطالعه صرفا سرگرمی و خوندن اجمالی کتاب ها نیست و مطالعات تخصصی دارن تو رشته های مختلف. پ.ن: مثال های زیادش یکم حوصلم رو سر برد برای همین۴ دادم*_*
I like the ideas presented and will use the methods in the book to work with my students. The steps presented are nice as they are broken into five different steps and are not too hard to incorporate into the lesson plans I already have. Paraphrasing, Explicating, Analysis and Evaluation are all things they can do with the texts we already read. I will have to introduce Role Play to them toward the end of the year.
Amazing book! A thin book contains lots of valuable tips of reading deeply. The most important thing I learned from it was that "frame of questions" which guided me to the way I questioned. I always think about how to ask brilliant questions to enhance connection with the content while we read. I'm sure that the book will make a big difference to the way everyone collects knowledge from the books. P/s: The most famous Philosopher, Bui Van Nam Son, revised this book.
هر کتابی یک آموزگار است و مطالعه راهیست به کلاس درس او. کتابِ خوب خواندن همانقدر اهمیت دارد که خوب کتاب خواندن و چه بهتر که وقتی در دوران مدرسه و دانشگاه آموزشی درباره اهمیت درست خواندن نداشتهایم، هرچه زودتر برای یادگیری این مهارت شروع کنیم. مهمترین نکته این است که بدانیم مطالعه کتاب یک عمل منفعلانه و یکطرفه نیست بلکه یک بده بستان دوطرفه با نویسنده و تلاشی فعال برای درک نظام فکری اوست.
کتاب "آشنایی با هنر دقیق خواندن" از مجموعه تفکر نقاد در دو بخش نظری و عملی نوشته شده و نگاهی دیگر به مقوله خواندن دارد. در بخش اول اصلاح باورها و عقاید درباره خواندن و اهمیت درست خواندن مطرح شده و در ادامه روش بررسی متن به شکل ساختاری و مفهومی شرح داده می شود، همینطور در انتهای این بخش راهنمایی برای نشانه گذاری در کتاب آموزش داده می شود. در بخش دوم کتاب متونی شامل متون ادبی و تاریخی قرار گرفته تا خواننده بطور عملی با تمرین و تکرار با خواندن دقیق و ساختارمند آشنا شود.
کتاب به جهت نگاهی دقیق به مسئله مطالعه ارزش آموزشی بالایی دارد اما راهکار های عملی آن نوآورانه و خلاق نیست و با مطالعات تکمیلی میتوان این مهارتها را بیشتر و بهتر پرورش داد.
To superficially read an article and try to glean understanding is very difficult to do. Paul and Elder provide a reading methodology in which the reader is analysing author point-of-view and several other criteria to fully understand what is being read. This is a good resource for anybody.
لیندا الدر و ریچارد پل نویسنده کتابهای "مغالطههای پرکاربرد"، "تفکر نقادانه و خلاقانه" از مجموعه کتابهای "تفکر انتقادی" در این اثر به مفهوم خواندن و مطالعه کردن با "دیدگاه انتقادی" میپردازن؛ من کتاب رو به ۲ بخش تقسیم میکنم، بخش اول به "درک مطلب" و "مطالعه هدفمند" اختصاص داده شده؛ بخش دوم به چگونگی آنالیز و تجزیه و تحلیل متن مورد نظر میپردازه؛ اینکه چه نوع کتابی میخونید؟ رمان؟ تاریخ؟ روزنامه؟ مطالب علمی؟ کتاب درسی؟ عمل خواندن فعالیت پیچیدهایه بین خواننده و متن که کنشی بین این دو ایجاد میکنه و در هر نوعی از متن، الگوها و راهبردهای خاص خودش رو داره؛
"ما در حین خواندن، کلمات را به معنا ترجمه میکنیم؛ نویسنده هم پیشتر همینکار را کرده: اندیشهها و تجربههایش را به کلام ترجمه کرده. کاری که ما باید بکنیم این است که همین کلمهها را بخوانیم و از نو ترجمهشان کنیم به معناهایی که نویسنده در اصل در نظر داشته. منتها بر مبنا و به کمک اندیشهها و تجربههای خودمان. ترجمه دقیق کلمات به معناهای مورد نظر نویسنده آمیزهای است از تحلیلگری و سنجشگری و خلاقیت."/ریچارد پل
"باید یاد بگیریم که از دیدگاه خود خارج شویم و از دیدگاهی فکر کنیم که برایمان ناآشناست."/لیندا الدر
کتاب برای یادگیری کامل خواننده مثالهایی رو آورده و اونهارو بخش به بخش تجزیه و تحلیل کرده از جمله: "هنر عشق ورزیدن؛ اریک فروم" - "اعلامیه استقلال آمریکا؛ توماس جفرسون" - "نافرمانی مدنی؛ هنری ثورو" - "ذهنیت آمریکایی؛ هنری استیل کاماگر" - "طغیان تودهها؛ خوزه ارتگا ئی گاسِت" - "مرید راستین؛ اریک هوفر" - "آرمان ها و ایدئولوژی ها؛ ریچارد دگر".
در قدم اول باید متن رو برای فهم خودمون مجددا ترجمه کنیم، برای اون تشبیه و نمونههای دیگهای پیدا کنیم و هدف نویسنده از خلق این اثر رو درک کنیم؛ وضوع، درستی، دقت، عمق، وسعت نظر، مربوط بودن، اهمیت، منطقی بودن و انصاف؛ از جمله مواردی هستن که باید برای تجزیه و تحلیل یک متن برسیشون کنیم.
متاسفانه آنچنان چیزی نیاموختم از این کتاب. نویسنده صرفا روی برگه ها خودارضایی کرده و البته تجارت! وقتی نوشتن رو به چشم کسب در آمد ببینیم حاصلش چیزی فراتر از این کتاب نخواهد شد. خودارضایی رو از این جهت گفتم که آقای ریچارد پل این کتاب رو نوشتن که فقط نوشته باشند؛ از سر عادت و ارضا کردن خود. تمام مطالب این کتاب رو هر فردی که دو کلاس سواد داشته باشه طی فرایند مطالعه انجام میده حتی اگر خودش خبرنداشته باشه. مگر اینکه طرف خیلی خنگ باشه!
یه کتابخون چی میخواد جز اینکه یادبگیره دقیق و تند بخونه؟! این کتاب در دقیق خواندن بهمون کمک میکنه. این یک مهارته، یعنی چیزی که با تمرین و تکرار میتونیم بهش دست پیدا کنیم.
Provided me with an extremely useful toolset in approaching a new book. This type of close reading links perfectly with the quote "It's not about how much you learn, but how much you absorb in what you learn".
Richard Paul and Linda Elder’s How to Read a Paragraph: The Art of Close Reading is a concise yet powerful guide designed to enhance reading comprehension through the principles of critical thinking. This book is part of the Thinker’s Guide Library and provides readers with practical tools to engage more deeply with written texts.
The central premise of the book is that reading is not just about decoding words but actively engaging with ideas. Paul and Elder emphasize the importance of close reading, which involves analyzing and interpreting text with intellectual discipline. They provide a structured approach to understanding meaning, evaluating arguments, and identifying assumptions within a passage.
One of the book’s strengths is its clear, step-by-step methodology. The authors introduce key concepts such as the elements of reasoning, intellectual standards, and the importance of questioning while reading. These techniques help readers develop a systematic way to process information, whether they are engaging with academic material, professional documents, or literary texts.
Another highlight is the book’s interactive nature. It includes exercises that challenge readers to practice close reading in real time, reinforcing the principles discussed. These activities make the book not just theoretical but also highly practical for students, educators, and professionals looking to improve their analytical reading skills.
While How to Read a Paragraph is incredibly useful, its instructional tone and structured approach may feel a bit dense for casual readers. However, for those looking to enhance their critical thinking and comprehension abilities, this book serves as an invaluable resource.
Overall, How to Read a Paragraph is an insightful and effective guide for anyone seeking to improve their reading skills. Whether used in an academic setting or for personal growth, Paul and Elder’s approach to close reading offers a meaningful way to engage with written material at a deeper level.