Set in the 1890s, André Gide's famous satire centres around a group of ingenious fraudsters ('The Millipede') who convince their wealthy victims that the pontiff has been imprisoned in the Vatican cellars, and a false Pope has been enthroned in his place. Posing as clergy, they con money by promising to obtain the true Pope's release and restoration. The book features one of Gide's most memorable creations: the amoral Lafcadio, who in pushing a man from a moving train commits the ultimate motiveless crime. Unavailable in the UK for 25 years, this scandalous, funny and highly original novel has been re-translated to mark the centenary of its publication.
Diaries and novels, such as The Immoralist (1902) and Lafcadio's Adventures (1914), of noted French writer André Gide examine alienation and the drive for individuality in an often disapproving society; he won the Nobel Prize of 1947 for literature.
André Paul Guillaume Gide authored books. From beginnings in the symbolist movement, career of Gide ranged to anticolonialism between the two World Wars.
Known for his fiction as well as his autobiographical works, Gide exposes the conflict and eventual reconciliation to public view between the two sides of his personality; a straight-laced education and a narrow social moralism split apart these sides. One can see work of Gide as an investigation of freedom and empowerment in the face of moralistic and puritan constraints, and it gravitates around his continuous effort to achieve intellectual honesty. His self-exploratory texts reflect his search of full self, even to the point of owning sexual nature without betraying values at the same time. After his voyage of 1936 to the Union of Soviet Socialist Republics, the same ethos informs his political activity, as his repudiation of Communism suggests.
ما مصنوعی زندگی می کنیم.شخصیت واقعی خود را پنهان می کنیم بخاطر جامعه و اگر جامعه ای هم در کار نباشد همین وجود خویشاوندان و دوستانی که ما نمی خواهیم از ما بدشان بیاید برای این اجبار کافی خواهد بود
جملات بالا که از کتاب انتخاب شده بودند مقدمه ای بیش نبود.آنچه در زیر می آید هر انسانی را حتی برای چند لحظه ای به فکر فرو خواهد برد
برای اینکه آدم شرافتمندی را تبدیل به آدم جلنبری بکنیم می دانید چه لازم است؟ یک جابجائی،یک فراموشی .بلی آقا،حفره ای در حافظه و بی درنگ صداقت نمایان می شود!...قطع شدن مداومت،قطع جریان
اگه از حالت شوک زدگی خارج شدید - من که هفته هاست هنوز در شوک ام- بریم به سراغ ریویو
زمانی دیوژن فیلسوف معروف یونان چراغی بدست می گرفت و در روز روشن دنبال انسان می گشت مولانای رومی او را شیخ می نامد
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
آندره ژید هم دنبال انسان می گردد؛انسانی واقعی ...که اگر جریان قطع شود دوباره شبیه قبل باشد و
اما از این گشتن او هم بمانند "دیوژن" نتیجه ای نمی گیرد.در سالهای :پایانی عمر می گوید
هرگز کسی نشناختم که کمی صدای سکه قلب شده ندهد
انسانی که هیچ مشخصه بارزی نسبت به اطرافیانش ندارد و این انسانی است که آندره ژید در کتابهایش به آن حمله میکند
خدایا، انسان چقدر کم با اشخاصی برخورد می کند که میل داشته باشد ...!جامه دان شان را بگردد
با این همه چه کم اند کسانی که با کلمه یا حرکتی نتوان واکنش شگفت آوری ...!در آنها ایجاد کرد
چه مجموعه ی جالب توجهی از عروسک های خیمه شب بازی. اما بنظر من ریسمان های حرکت دهنده آنها بسیار آشکارند! دیگر در کوچه ها جز آدم های احمق و الدنگ کسی نمی توان دید لافکادیو از شما می پرسم،آیا سزاوار است یک انسان با شرف و حسابی این مضحکه را جدی تلقی کند؟
: مورسو و لافکادیو
بنظرم مورسو( شخصیت کتاب بیگانه آلبر کامو) شباهت هایی زیادی با لافکادیو دخمه های واتیکان دارد شاید آلبر کامو از این کتاب تاثیر زیادی گرفته باشد هردو شخصیت بدون دلیل آدم میکشند و نمیدانند برای چه زندگی میکنند هردو صادق اند و کم حرف ولی شخصیت لافکادیو برام قابل درک تر از مورسو بود
این لافکادیو است که فقط برای یک روز، کم حرفی را کنار می نهد و خود را :نشان می دهد
می دانید آن چیزی که نوشتن را در نظرم خراب می کند چیست؟ تصحیح کردن،خط زدن،آرایش دادن ....امکان دستکاری نوشتن را اینقدر غیر مطمئن و اینقدر
بلی آنچه در زندگی بنظرم زیبا می آید همین است.همین که باید بدون دستکاری نقاشی کرد.خط زدن در آن ممنوع است
می بینم که هنوز مرا نمی شناسید.هیچ چیز به اندازه احتیاج سد راه من نمی شود.من هرگز دنبال چیزی نرفته ام مگر انچه برایم بی ثمر است
لافکادیو انسان است و در پی آن است که برای زندگی خویش معنایی بیابد.وی در خانواده ای بزرگ می شود که هر بار عموئی (فاسقان مادرش که آنها را عمو می نامد) وارد زندگی شان می شود.این ادمها هریک چیزی به او می آموزند ...ولخرجی و لخت گشتن در خانه و از در مدرسه هم چیزی نمی آموزد و تنها تحت تاثیر پورتوس یکی از همکلاسی های عجیب و غریبش قرار می گیرد لافکادیو همان شخصیتی است که آندره ژید به او نیاز دارد تا مسئله ای را بیان کند که قبلا در موردش سکوت می کردند
موجودی را فرض کنید که اعمالش تسلسل منطقی نداشته باشد، البته با کمی مبالغه...شکی نیست که در ورای این عدم ارتباط و تسلسل منطقی ظاهری مقوله ای ظریف تر و نهانی مکنون است
همیشه سودجوئی نیست که انسان را هدایت می کند و اعمالی هم هست که نفع و ...هدفی در بر ندارند
منظورم از اینکه نفعی در بر ندارد این است که رایگان و بی هدف است و نیز اینکه بدی یعنی آنچه بدی می نامند، ممکن است همانقدر عاری از نفع باشد که خوبی می تواند از آن بی نصیب باشد
شکی نیست که تحقیرِ چیزی که برای شخص نفعی در بر داشته باشد، نشانی از علو طبع است...یعنی حاکی از روحی است که از قید قوانین کلیسا و خوش آمد گوئی ها و حسابگری ها، رها شده است.آیا می توان کسی را که حساب هیچگونه سود و زیانی را نگاه نمی دارد،قبول داشت؟
در سایتی خواندم که منتقد مشهور در فرانسه می گوید انگار در تمام آثار ژید صدایی در پس زمینه با ما سخن می گوید که صدای وجدان بشری است
:جملاتی از کتاب
نخستین جنبش روحی که علیه حقارت و سرنوشت خود عصیان می کند از خود شخص نیز پنهان است.تنها بر اثر عشق است که این خیز و عصیان نهانی آشکار می شود
چنین است که گاهی در عمق فساد، احساسات ظریف و شگفت آوری به چشم می خورد، همانطور که گلی به رنگ آبی آسمانی در میان توده ای از پهن می روید
چه کسالتی در اینجا حکمفرمات.همه حیوانات سرگرمی ای را که زندگی نام دارد، همچون تکلیف یکنواختی از سر خود باز می کنند...چقدر بدلباسند،اما اگر لخت هم بودند از این زشت تر دیده می شدند! اگر شراب شامپانی سفارش ندهم قبل از رسیدن نوبت "دسر" دارفانی را بدرود خواهم گفت
Un romanzo che mi ha lasciato disorientata ed inquieta, un unicum tra i romanzi che ho letto finora, cui non saprei assegnare una categoria o una tipologia, un’opera originale che non si può altro che definire quale uno specchio dei tempi in cui fu scritto (anno 1914) . Di parlare della trama non è il caso, è caotica ed alla fine inconcludente, se l’avessi letta prima della scelta del libro penso che non l’avrei scelto. Invece ho fatto bene a leggerlo, così ho scoperto Gide, premio Nobel per la letteratura nel 1947, ed ho letto un romanzo perfido, divertente, inquietante e corrosivo. “Sotie”: un’opera satirico-drammatica in voga nel 1700. Gide intitola così il suo romanzo, dallo spiccato gusto teatrale, dove la satira feroce colpisce ovunque fino alle sfere più alte della Chiesa, dove regna il divertimento nel tratteggio di situazioni e personaggi tragicomici, ingenui o più scaltri, accomunati dalla “maschera” che indossano per gli altri, una contraffazione con la quale si preferisce vivere piuttosto che scoprire“quel che c’è di meglio in noi”, cioè la mancanza di morale, l’al di là dal bene e dal male, il piacere di vivere per sé stessi. Sono tutte figure assurde e surreali, sulle quali prevale Lafcadio, “l’uomo senza qualità” secondo il francese Gide, un individuo che parte da Raskolnikov ed arriva al superuomo di Nietzsche (il passo non è lontano, a dire il vero), emblema elegante di una giovinezza senza valori, esclusivamente teso ai propri piaceri personali. L’ambientazione italiana porta a pensare a uno stereotipo: l’Italia, paese di navigatori, di santi e di …truffatori, imbroglioni, criminali e di preti. Ma quale stereotipo.
Wonderful, but also a bit of a hot mess. The Vatican Cellars starts off as a painfully dull 19th century novel of family disagreement, roughly as entertaining as Fontane, and then, for no apparent reason, turns into a glorious farce involving a fake pope kidnapping, an egregiously intrusive narrator, a motiveless murder (well before Camus), metanarrative silliness, a beautifully executed plot resolution, and a typically excellent Gidean moral conundrum: if we judge morality based on intention, can an act be wrong if it's unmotivated? This must slot into the fake pope kidnapping in some way, but I haven't puzzled that out yet, unless those who charge this book with nihilism are right, and the point is that the very idea of intention is useless, just as the pope-as-symbol is (this book suggests) empty, given that we can never be certain that the pope is actually the pope, and not someone stuck on the throne by conspiratorially minded free masons.
All of which is great. The difficulty is getting through that god-awful opening, which Gide clearly knew was god-awful, but kept there just to make sure you realized that he was making fun of such very respectable people in the text that followed. It's intellectually satisfying, but aesthetically offensive, and certainly I'll be skipping it when I re-read this.
زمان در در دخمههای واتیکان، مانند بسیاری از آثار فلسفی-ادبی، چیزی فراتر از یک بستر روایت ساده است. آندره ژید، با شخصیتپردازی لافاکدیو، ما را به دنیایی میبرد که در آن زمان نهتنها پیشبرندهی داستان، بلکه عنصری برای آزمون اختیار، تصادف و پوچی است.
لافاکدیو، با تردیدهایش، یادآور راسکولنیکفِ جنایت و مکافات است که در کشاکش میان اخلاق و عمل گیر کرده، و در عین حال، از جنس مورسوِ بیگانه است که با نوعی بیتفاوتی سرنوشت را میپذیرد. اما آنچه در این رمان ژید را متمایز میکند، شیوهی استفاده از زمان است. برخلاف داستایوفسکی که گذر زمان را ابزاری برای آشکار شدن عذاب وجدان و تحول شخصیت قرار میدهد، و کامو که زمان را بهعنوان عاملی خنثی و بیرحم در زندگی مورسو به کار میگیرد، ژید از زمان برای نمایش بازیهای ذهنی و تصمیمات آنی بهره میبرد.
لحظهای که لافاکدیو دست به عمل میزند، یک «لحظهی ناب» است، لحظهای که در آن اختیار و بیهودگی به اوج خود میرسند. این لحظه، مانند جنایتی که راسکولنیکف مرتکب میشود، از پیش تعیینشده نیست، و مانند قتلی که مورسو انجام میدهد، در گرمای یک آن رخ نمیدهد. بلکه تصمیم لافاکدیو، همزمان برنامهریزیشده و تصادفی است، چیزی که زمان را در این رمان به مفهومی نسبی و بازیچهی ارادهی انسان تبدیل میکند.
در در دخمههای واتیکان، زمان نه مانند داستایو��سکی در خدمت زوال تدریجی وجدان است، نه مانند کامو بیانگر بیمعنایی مطلق، بلکه عرصهای است که در آن لحظههای ناگهانی اختیار، سرنوشت را تعیین میکنند. ژید با این روایت، نهتنها به اگزیستانسیالیسم نزدیک میشود، بلکه پرسشی بنیادین را پیش میکشد: آیا زمان، چیزی جز لحظات گسستهی انتخابهای ماست؟
Απήχθη ο πάπας απο το μεγαλειώδες άσυλο κέρδους του Βατικανού ; Οι Ελευθεροτέκτονες κατάφεραν να τον φυλακίσουν κάπου σε κάποια υπόγεια φυλακής και στην θέση του να τοποθετήσουν έναν απατεώνα; Ευσεβείς μα πάμπλουτοι καθολικοί ξεκινούν μια σκανδαλοθηρική εκστρατεία κυρίως οικονομικής δύναμης και αντιμετωπίζοντας την οργή των ιησουιτών ή την συνεργασία τους- κανείς δεν έμαθε ποτέ- προσπαθούν να αποκαταστήσουν την κεφαλή της μεγαλοπρεπούς πίστης τους εν κρυπτώ και παραβύστω, διότι καραδοκούν απο παντού κίνδυνοι, άθεοι, υψηλά ιστάμενοι πολιτικά και κοινωνικά αλλόθρησκοι διακινητές ψεύδους και ιεροσυλίας.
Πρόκειται για ένα έντονα σκοτεινό και σατιρικό θρίλερ, μαύρης θλίψης και γκροτέσκο εκκεντρικούς χαρακτήρες, απο την πνευματική κατάντια που μπορεί να κατακτήσει τα μυαλά και τις ψυχές του πλήθους και της κατ’ευφημισμόν θρησκευτικής ηγεσίας που παραδίδουν ανώτατες σπουδές υποκριτικής τέχνης, απάτης, κακοποιών στοιχείων και εγκληματικές ικανότητες στο όνομα του Πατρός και του Υιού, για το Άγιο Πνεύμα, ούτε κουβέντα.
Τα υπόγεια του Βατικανού δεν θυμίζουν την ορμητικά ερωτεύσιμη και υποβλητική γραφή του Ζιντ. Ξεχωρίζουν όμως, διότι κάτω, βαθιά, εσώτερα, και ενδόμυχα στα υπόγεια της συνείδησης και του υπαρξιακού νόμου της ανθρώπινης οντότητας φανερώνεται και υποδέχεται τα κοινωνικά είδη ανεξαιρέτως ηθικών και φιλοσοφικών παραγόντων, καθοριστικών για την επιβίωση και την αξιακή προνομιακή κατάταξη των πολιτισμικών πυραμίδων. Θα μπορούσε να χαρακτηριστεί ως ρηξικέλευθο ανάγνωσμα, καθώς είναι όλα τα βασικά στοιχεία της ζωής, κρυμμένα περίτεχνα, μέσα σε υποσχέδια που αχνοφαίνονται πίσω απο τα συνηθισμένα λογοτεχνικά δρώμενα. Οι Ελευθεροτέκτονες που μισούν τον καθολικισμό μα ξαφνικά και με αλλοιωμένες προκαταλήψεις φθηνών κόλπων γίνονται πιστοί και ευσεβείς εκκλησιαζόμενοι γεμάτοι αυτοθυσία και γελοία υπερβολή διαβίωσης.
Σέκτες απο τυχοδιώκτες που προσποιούνται τους ιερείς για να κλέβουν χρήμα και σεβασμό απο αφελείς αριστοκράτες της εκκλησιαστικής μόδας. Παντού κρύβεται η διαφθορά της εκκλησίας και η ανάγκη της συγγραφικής πένας να την εξαφανίσει. Όταν το έγκλημα χωρίς αιτία, αφορμή και κίνητρο γίνεται αποδεκτό, τότε η κοινωνική καταξίωση αγκαλιάζει την διαφθορά με αφοσίωση και αυτοπεποίθηση προσκυνώντας τα αυθαίρετα πρότυπα παρασιτικών χαρακτήρων που συνδέονται άγρια και ερωτικά με την κοινή αποδοχή.
اوج این کتاب هجو سنت و دین است، که در قالب رابطۀ دو باجناق و ماجراهایشان - کم و بیش - ظاهر می شود:
آنتیم که دانشمندی به شدت ضد سنت و دین است و در اثر حادثه ای شدیداً معتقد و متوکل و مذهبی می شود، و ژولیوس که مذهبی و سنت پذیر است و به مرور از سنت دور می شود و ایمان خود را از دست می دهد؛ و سپس در انتهای کتاب، بازگشت هر دو به مواضع پیشین خود.
اوج این کتاب برای من آنجایی بود که شخصیت ها از شک خود به اینکه پاپ مورد پرستش آنها پاپ واقعی نباشد حرف می زنند و بعد آنتیم می پرسد «چه کسی می تواند بگوید که فلوریسوار [یکی از شخصیتهای رمان] پس از ورود به بهشت کشف نکند خدایی که او می پرستیده خدای واقعی نبوده است؟» و همه چیز در شک خاتمه می یابد.
به طور کلی رمانی نیست که بخوام به کسی پیشنهادش بدم، و فقط خوندم چون جزو کلاسیک ها و باید-خواندها بوده همیشه؛ از جمله نقاط قوت کتاب میشه به طنز کم و بیش جالبش اشاره کرد و از جمله نقاط ضعفش میشه به کشش نداشتن و پراکنده بودن و کلاً بیخود بودن اشاره کرد.
A new addition to the list of my all time favorite novels. Funny how that often seems to be the case with things I picked up decades ago and left languishing on my shelves, unread! A brief mention of Lafcadio in Sanouillet’s "Dada In Paris" finally piqued my interest.
This is a nasty, witty farcical novel which squarely takes aim at the credulous and convention-bound, particularly those of a pious bent. I won't share any spoilers as to the plot, so as not to deny the same pleasure I felt reading "Lafcadio's Adventures" to the uninitiated. The eponymous hero is amorality incarnate, and recalls Dorian Grey in some respects, notably in his beauty. A host of cunning rogues and blinkered fools populate his world, as the action jumps from Paris to the south of France to Rome and Naples. I expect that in 1914 when this was released under its original French title "Les Caves du Vatican" it must have offended all the right people.
I find it difficult to fully explain how disappointed I am with this book. Not only did it take me quite long to read, but it never even came close to interesting me. The various plots? Bah. Couldn't care less. The writing? Atrocious. I can't stand characters who talk to themselves Days of our Lives-style. The characters? Brutally boring (and what's with the names?). Lafcadio has a shimmer of intrigue to him, but not enough to make up for the extreme platitude of the rest of the cast. The female characters? Wait, were there any? Except for the characterless fool and the even more characterless whore?
Zastrašujuće aktuelno, posebno u svetlu svega što se dešava poslednjih nekoliko dana. Čekam da mi se slegnu utisci, ali Žid progovara o suštinski važnim temama; temama koje mene duboko zanimaju i potresaju. Struktura mi se nije dopala, štaviše, delovalo mi je razbacano. S druge strane, sve je to palo u vodu kada sam došao do trenutka kad se govori o mogućnosti (ne)postojanja uzroka dobra i zla. Renesansno-barokni obrti, triler pasaži ispunjeni žonglirajućom, vrcavom satirom na planu skoro cirkuske grotesknosti. Mali savet: izbegavajte Politikino izdanje. Samo ga izbegavajte. :)
Ammetto di non essere riuscito ad entrare pienamente nello spirito di questo romanzo e me ne rammarico trattandosi di un’opera considerata fra i classici del ‘900 europeo. In realtà, giudicato retrospettivamente, I sotterranei del Vaticano mi ha lasciato il segno per la ricchezza di spunti di interesse e riflessione presenti al suo interno, né mai sono stato sfiorato dall’idea di abbandonarlo, ma l’insieme del libro mi è per così dire sfuggito, la mia attenzione è stata attratta solo a fasi alterne, e in definitiva sono rimasto parzialmente insoddisfatto in rapporto alle aspettative.
Tanto la struttura del romanzo, cinque macrocapitoli in stretto ordine cronologico intestati ad ognuno dei personaggi principali, appare rigorosa e definita, quanto il percorso del racconto è ondivago, improntato alla dissimulazione, al raggiro, alla contraffazione che è una delle parole chiave più volte ricorrente nel testo. Fra i personaggi, davvero singolari, si annoverano truffatori di professione o comunque intenti ad ingannare consapevolmente il prossimo, e soggetti che a vario titolo si impegnano per assumere sembianze e apparenze illusorie, atteggiamenti mirati a esibire un’immagine di sé insincera.
Questi ultimi agiscono per i motivi più disparati o senza alcun motivo, fino all’estremo di Lafcadio, secondo alcuni commenti emulo letterario di Raskolnikov e prototipo di Mr.Ripley, fautore dell'estetica del cosiddetto “atto gratuito”, nella fattispecie l’omicidio istintivo di un estraneo “espletato solo per il piacere intrinseco all'azione stessa” (cito da Wikipedia l’azzeccata definizione).
Una commedia satirico-drammatica (commedia degli equivoci dai toni di vera e propria farsa o “sotie”, denominazione in voga nel ‘700 e scelta da Gide come sottotitolo dell’opera) che si dipana in mille rivoli, assumendo come bersaglio della satira il bigottismo e il provincialismo, ed istituzioni come la Chiesa o la Massoneria; ma, contrariamente alle opinioni che ho potuto consultare inclini a sottolinearne l’attualità, a me è sembrata invece quanto mai distante dalla sensibilità e dal gusto odierno, quanto meno dal mio, al punto che finisco per condividere la frase tratta dai Diari dell’autore stesso dopo la conclusione del manoscritto: “Strano libro, ma comincio ad averne le tasche piene e la testa…”
Càpita sempre così: quando leggo un nuovo autore mi serve un po' di tempo per 'entrare' nel suo modo di scrivere, il suo stile mi risulta da subito ostico, mi metto sulla difensiva e procedo lenta, capitolo dopo capitolo. E' accaduto anche con Gide. Solo dopo il Libro Primo ho incominciato addirittura a divertirmi e ad imparare qualcosa, dei tempi, degli animi, delle ipocrisie del periodo in cui è ambientata la storia. Storia di una farsa, piena di simbolismi e disvelamenti. I personaggi non sono molti, ma tutti ben delineati e collegati tra loro da legami parentali che rendono l'atmosfera di un'intera famiglia. Agiscono come pensano e quando il loro comportamento cambia se ne comprende la motivazione psicologica per cui accade, come la guarigione 'miracolosa' autosuggestionata dall'aver ascoltato una preghiera di bimba e il successivo ritornare claudicante dopo aver saputo del rapimento del Papa e sua sostituzione al soglio con un sosia. Questa non è che una truffa, la traccia che segue l'autore per smascherare ipocrisie di tempi e uomini, oltre la loro ingenua creduloneria. Ho notato, ma forse sbaglio, che ognuno di loro è inserito in una propria esistenza circolare, tutti tornano a ciò che erano all'inizio della storia, alle convinzioni che avevano, alla loro vita, come se questo fosse il destino che hanno in comune, mentre è nel mezzo che li potrebbe sorprendere una qualche verità. Questo mi ricorda qualcosa.... Adottando un solo filtro per ripensare al romanzo, quello mio personale di donna, noto come ad ogni personaggio maschile ne corrisponda uno femminile, figure in secondo piano certo, ma il loro 'tipo' è speculare a quello del compagno. Ciò non è vero, mi pare, per la vittima che in quanto tale susciterà emozioni e sentimenti caritatevoli in chi non te lo saresti aspettato. In molti romanzi la prostituta ha in se i migliori sentimenti e nel giusto momento, moti d'animo che porteranno a decisioni difficili e, pur volendolo fare, non mi sbilancio definendole anche giuste. Sempre per rispettare l'intento dell'autore che è quello di evidenziare le piccinerie ipocrite dell'animo umano oltre a quello della sua genitrice.
Niebywała historia. Jeżeli chodzi o formę, to jest coś pomiędzy fabularnym traktatem filozoficznym a kryminałem sensacyjno-awanturniczo-kanciarskim. W treści: socjologicznym pejzażem laicyzującego się społeczeństwa i portretem psychologicznym najróżniejszych postaci. Wszystko to podlane kipiącą seksualnością z przebijającymi bardzo wyraźnie wątkami homoerotycznymi.
Fabuła jest wciągająca. Rysy poszczególnych postaci doskonałe. Z bohaterów kluczowy jest Lafcadio - bękart, zepsuty młody człowiek, niewątpliwie utalentowany ale miotający się; odrzucony przez ojca, który tuż przed śmiercią postanowił jednak kupić miłość swojego nieślubnego potomka. Gdzieś przeczytałem, że Gide był pod wpływem Dostojewskiego; niewątpliwie widać to w postaci Lafcadia i ostatnia scena bardzo przypomina nastrojem zakończenie "Zbrodni i Kary". I tu muszę powiedzieć dostrzegam pewną przewagę "Lochów Watykanu": zakończenie nie wszystko rozstrzyga, nie wskazuje drogi, którą dalej pójdzie bohater - z tym czytelnik musi poradzić sobie sam i jest to bardzo intrygujące.
Niestety tłumaczenie trąci myszką. Myślę, że ta powieść warta jest tego, by przetłumaczyć ją na nowo. Bo fajnie czasem przeczytać taką powieść: dobrą historię z filozoficznym, czy etycznym przesłaniem. W przypadku tej konkretnej także dlatego, że - chociaż jest ponad 100-letnia - to ma w sobie coś bardzo aktualnego, bo jeden z ważnych wątków dotyczy kościoła katolickiego i jego destrukcyjnego wpływu na społeczeństwo.
P.S. Jeszcze a propos formy: Autor jest w tej powieści aktywnym uczestnikiem, który co jakiś czas wtrąca się do fabuły, dodaje didaskalia albo wyjaśnia dlaczego jakiś wątek wydaje mu się mało interesujący, więc go porzuca. Myślę, że 100 lat temu to musiało być dość nowatorskie.
Andre Gide the winner of the Nobel Prize for Literature in 1947 is talked about less now than when I was attending secondary school in the 1970s. Because of his great reputation, I laboured through a half-dozen or so of his works before I tired of him. I found several of his works (La Porte Etroite, La Symphonie Pastorale and l'Immortaliste) to be remarkable primarily for the lack of joy they created in the reader's spirit.
I suggest then that someone wishing to know more about Gide start with Les Caves de Vatican which is the only of his novels that I have read that I have found to be truly funny. It is sparkling and full of Gallic wit. It comments on the evil of gratuitous actions and also stands as a good example of the Symbolist literary movement.
Try reading this short book described by the author as a sotie (which Larousse defines as a 'piece of gross buffoonery written for fools'). If you enjoy it, then you might try The Counterfeiters (Les faux-monnayeurs) which would be Gide's masterpiece if in fact he has one.
Nakon 17 godina vratio sam se ovoj knjizi. Zanimljivo i još bolje nego kad sam je čitao kao klinac. Humor, pa poetski iskazi, pa opet satira i humor, pa opet neki prelep opis nekog osećanja ili pojave u svetu i tako do kraja.
Ono što ostaje primetno jeste loša lektura teksta, a preveo ga je Marko Ristić, tako da, imali su vremena da slože taj tekst da nema 1000 slovnih grešaka. Ok, pravopis je u Ristićevo vreme možda i drugačiji, ali ostalo je moglo da se sredi.
E sad, što se tiče Ristića - najzanimljivije je što u knjizi likovi ponekad piju ČAJ a nekad sipaju i malo TEJA. I da, jasno je da se u oba slučaja radi o onome na šta danas referišemo kao na čaj. E, sad, da li je to u Ristićevo doba postojala neka suptilna razlika između teja i čaja i kako je u srpskom ostao samo čaj ostaje jedno zanimljivo pitanje, ali ne pitajte se previše, jer ako uđete u zavere i podrume vatikanskog teja i čaja, neko možda može i da vas gurne iz voza koji ide punom brzinom.
΄Παρότι το διάβασα για δεύτερη φορά δεν μου άρεσε. Ξεκίνησε ως μια ενδιαφέρουσα ιστορία αλλά οι χαρακτήρες κάπου τους έχασα στη διάρκεια του διαβάσματος.
מזמן סימנתי לעצמי לקרוא את הספר הזה (לראשונה נתקלתי בשמו בגיל 23 כשהייתי שקוע בקריאת "יוליסס" של גוייס. למהדורת פינגווין קלאסיקס שקראתי אז, צורפה בסופה, כנהוג בימים ההם, רשימה של ספרים נוספים שיצאו בסדרה. כל אימת שהתעייפתי מניסיונות הפענוח של גוייס, הייתי מעיין בה. הספר הזה על שמו המוזר ועל התקציר הסתום, סקרנו אותי מאוד). ולכן לא היססתי כלל כשאספתי אותו מערימת הספרים שהושלכו לרחוב. בינתיים הספקתי כבר לקרוא לפני שנתיים את "מזייפי המטבעות" של ז'יד, רומן רעיונות סבוך, חדשני וכבד לפרקים. גם הספר הזה הוא רומן של רעיונות, אך הוא, למרות חדשנותו ולמרות מורכבות העלילה (כראוי לרומן קונספירציות), קל לקריאה מאחר ויש בו פרודיה על סגנון הכתיבה של המאה ה־19. מאחר שהרעיונות הפילוסופיים, מובילים, כאפקט משני, לסאטירה חברתית, הוא גם ספר מצחיק מאוד. בקיצור ספר מענג ממש, מפתיע ומבדר, שהוא גם יצירה עמוקה מבחינה רעיונית וחדשנית מבחינת המבנה. כמו בספר הקודם שקראתי, גילית כי הנרי אונגר, הבלתי נלאה הקדיש לו כשבע שעות של הרצאות שהעלה ליוטיוב, כך שגם זכיתי לשמוע ניתוח ספרותי-פילוסופי שלו. הנאתי הייתה שלמה.
במרכז היצירה עומד הרעיון של פשע או מעשה ללא מניע, כלומר כזה הנעשה למען עצמו בלי כל סיבה. הפושע הוא צעיר, שהוא יותר מניהיליסט – הוא אינו רוצה להרוס את הסדר החברתי הקיים, אלא הוא רוצה לפעול תמיד מתוך אקראיות, בניגוד אפילו למאווים שלו עצמו. הוא מבצע, בשלב מסוים בספר, פשע. אך מה תהייה ההשפעה של פשע מכוון שנעשה ללא מניע? כדי לבחון זאת עוטף ז'יד את המעשה בעלילה פרגמנטרית, אך כזו שכל אפיזודה בה משקפת בחינה של הרעיון המרכזי. בנוסף כל האפיזודות מתקשרות בעלילה אחת מתוחכמת וסבוכה - דברים רבים ודמויות רבות, שוליים לכאורה, מתגלים בהמשך כקשורים ברשת העלילתית ובעלות משמעות.
מה שמחזיק את העלילה ויוצר את ההקשרים בין האפיזודות היא מזימה של חבורת פושעים להוציא כסף מקתולים עמידים, באמצעות טוויה של תיאוריית קונספירציה חובקת כל והרמטית, שכל אירוע מתפרש לאורה. היד המכוונת את הקונספירציה היא של אמן תחפושות – עילוי מסתורי, שגם על מניעיו קשה לעמוד – דמות של אל כל־יכול וכל־יודע, בן דמותו של אל הים פרוטאוס, המחליף פנים ללא הפסק. ז'יד מבקש לערער את הנחות העולם הישן באמצעות העובדה שהפשע המנותק, המשובץ בתיאוריה קוספירטיבית, מוביל אנשים שונים למסקנות שונות, כולן הגיוניות וכולן חסרות משמעות.
הספר הוא פרודי בסגנונו. ז'יד משתמש בפסטיש של סכמות ספרותיות מקובלות, בעיקר של ספרות המאה ה־19, תוך שהוא שובר אותן ללא הרף ובכך מבקש להציב חלופה רעיונית מודרנית (ואפילו, בראייה אנכרוניסטית, פוסטמודרנית) גם לרומנטיקה וגם לריאליזם ולנטורליזם. יש כאן פרודיה על "החטא ועונשו", על בלזאק ועל "עלובי החיים" של הוגו, על סיפורי אבירים, על דיקנס ועל זולא. במיוחד הזכיר לי הספר הזה את "האיש שהיה יום חמישי" של צ'סטרטון, שגם בו תיאוריית קונספירציה, המאבדת בהדרגתיות את ממשותה, עד שאתה אינך יודע אם הייתה קונספירציה בכלל. כאמור כל זה גם מתוחכם וגם מצחיק מאוד.
התרגום מצויין ממש (למרות נטייתו של אביטל ענבר לדייקנות – המביאה לשיבוץ, לא רב מידי, של מילים שגם משמעותם בעברית אינה ידועה אף למשוגעים לדקדוק) מומלץ ביותר!
Gide has a brilliant ability to weave subplots together into a unified narrative, while offering perspectives and shades of meaning from characters who seem peripheral, but whose final integration into the novel becomes essential. His structural form is quintessentially modernist.
Lafcadio's Adventures (or The Vatican Cellars) is the funniest and most satirical work I've read so far from Gide, telling the story of various con artists and ne'er-do-wells who hatch plots to trick faithful Catholics into handing over money in the belief that their current Pope is an imposter and that the real Pope is being held hostage. Amid these enjoyable chapters is thrust Lafcadio, whose "adventures" involve a motiveless murder, which ends up pulling Lafcadio further into the machinations of the con artists and their victims.
Throughout the novel, Gide provides a sharp critique of the way religious acolytes exist so separate from the tenants (and leaders) of their church that they might as well be living totally independent from their own religion, at least morally speaking. At the personal or individual level, our interactions with each other are so full of rationalizations, hypocrisies, and morally dubious shenanigans that followers of any faith might very well be living as if their leaders were imposters and their religions were shams; the impossibility of gaining access to the power of faith (both in terms of the structure of their churches and the dogma of their belief) places each person in a position of ethical limbo. (There are no literal Vatican cellars, but we are all essentially living beneath them!) We might as well just be cast adrift to figure it all out on our own.
And so Lafcadio must do so, ultimately caught between the frauds of religion, social relations, and the law -- none of which can save him. The question becomes: can love save him, or is it another ruse? Can Lafcadio save himself at all from the metaphorical cellars? Can any of us do so?
Wow, I really dug this Gide tale. Zany and witty, I think it would make a great screwball comedy movie, I hope someone makes it! Then there is this Avant-garde/Surrealist fascination with unmotivated murder, from the André Breton quip, André Breton: Arbiter of Surrealism ("The simplest Surrealist act," wrote André Breton, founder of Surrealism, "consists of dashing down into the street, pistol in hand and firing blindly, as fast as you can pull the trigger, into the crowd.') to the Surrealist Anti-Novel innovator Camus and The Stranger … all these random acts of violence and the dwelling on the psyche that leads to a random killing. It all seems motivated by a modernistic ennui and chilling when artfully done so...
PODRUMI VATIKANA-ANDRE ŽID ✒️"Vama su samo podrumi Vatikana u galvi. Znajte ovo,dobri gospodine Fleurissoire: Cave je latinska reč koja takođe znači: ČUVAJ SE!" 🤩Da je Dostojevski živeo pola veka kasnije u Francuskoj i da je imao smisla za humor,zvao bi se Andre Žid 😃 🤩Na dvestotinak strana, veoma satirično, Žid nam predstavlja sve slojeve sve oblike licemerja francuskog društva. 🤩Masoni, vernici, preobraćeni i "vraćeni" 🤩Aristokrate, skorojevići i sirotinja 🤩 Naivčine, avanturisti i prepredenjaci 🤩 Svecii zločinci 🤩 Crkva i Akademija 🤩Pisci i nečitaoci 🤩 Papa- možda lažni. Bog takođe- možda pravi 🤩Andreovi "Rastinjak" i "Sonja" su komične figure,ali nećete se manje zamisliti nad Podrumima Vatikana nego nad Zločinom i kaznom. 🤩 Izgleda da se ništa ne menja, ni književne teme ni ljudski karakteri. Samo se menja pristup i autor. 🤩 Ne znam kako ja ovo nikad do sada nisam čitala,ali beskrajno hvala @umetnost.na.kraju.puteljka što su mi omogućili da tu nepravdu ispravim 😊❤️ #7sensesofabook #andrežid #podrumivatikana
Narațiunea acestui roman este una lineară, iar Amedee Fleurissoire este acel personaj care caută să săvârșească o faptă măreață, aceea de a-l găsit pe papa Leon al XIII-lea.
Partea cea mai interesantă din roman mi s-a părut felul în care Andre Gide îl conturează pe Lafcadio Wluki. Un tânăr nevoit să cunoască și fața urâtă a lumii, dar care prin propriile fapte a contribuit la această degradare a societății. Uciderea lui Amedee pare să fie un act săvârșit fără motiv, fără justificare. Mai mult de atât, Lafcadio pare personajul neînțeles, el nereușind să-și justifice propriile fapte. Uciderea lui Amedee s-a dovedit a fi un act simplu, dar care a pus în mișcare acțiunea romanului.
Julius: " - Ce aveai cu Fleurissoire, cu bărbatul acela atât de vrednic și de plin de virtuți?" Lafcadio: " - Nu știu... Nu părea fericit... Cum vrei să-ți explic ceea ce nu-mi pot explica mie însumi?"
"Is it possible to choose freely to do evil?" is the question that Gide set out to explore in this "sotie", a kind of light-hearted philosophical jeu d'esprit and satire, interesting too as an early novelistic exploration of the theme of paranoia and conspiracy theory. The answer is no, but much fun is had at the expense of the Church and bourgeoisie along the way.
O carte care nu m-a impresionat. Cred ca aveam ceva asteptari mai mari, asteptari provocate de titlul atragator. Pot spune ca cartea are o complexitate a evenimentelor si personajelor, care ti se dezvaluie treptat, un aspect interesant, dar uneori mi s-a parut ca simplica prea mult lucrurile, trecand dintr-o extrama in alta.
A nice and skippy translation that reads very well, I preferred this to 'The Counterfeiters'.
'Anthime has been taken for a ride, we've all been taken for a ride, they're all snake oil salesmen, and there's nothing left to do but laugh at it all'
One of the finest Novels ever written. One in a cycle of Old Great Novels about "Crime and Punishment", which includes Dostoevsky, Gide, Camus, and Celine, that Nazi.
نمی دانم ژید در این کتاب چه گفت..کمی طنز کمی پوچی کمی جنایت..از همه چیز بود و از هیچ چیز،در حال خوانشش رنج بردم،از آن دسته آثاری که زمانی که صفحه آخر را ورق می زنیم همان لحظه شروع به فراموشی آن میکنیم همانند ریختن شن از میان انگشتان..که البته بی تاسف رهایش میکنیم.