جلد چهارم مجموعهی از چشمها به خاطرات شهید محمود کاوه از زبان همسر، پدر و مادر، فرزند، خواهرها، خواهرزادهها، استاد و همرزمان و فرماندهان شهید پرداخته است. خاطرات از روزهایی میگویند که همسر و پدر و مادر و خواهرهایش جبهه رفتنهاي مكرر او را به تماشا نشستهاند و همرزمانش شاهد شهامتها و پايمرديهاي مكرر او بودهاند.
رد خون روی برف سعی دارد تصویری واقعی از یکی از فرماندهان جنگ ، شهید کاوه را ترسیم کند و به نظر بنده نسبت به بقیه کتب ، بهتر توانسته است ،شهید کاوه فرماندهی که با رفتار و منشش حتی دشمنانش هم او را دوست داشتند ...
این کتاب شهید محمود کاوه رو از نگاه آدم های نزدیکش به ما نشون می ده . خوندن این کتاب رو خیلی خیلی زیاد توصیه می کنم . این کتاب رو با ترس و لرز خوندم!مگه میشه یه نفر انقدر شجاع ، انقدر با هوش و انقدر مخلص باشه?