Bernard Malamud was an American novelist and short story writer. Along with Saul Bellow, Joseph Heller, Norman Mailer and Philip Roth, he was one of the best known American Jewish authors of the 20th century. His baseball novel, The Natural, was adapted into a 1984 film starring Robert Redford. His 1966 novel The Fixer (also filmed), about antisemitism in the Russian Empire, won both the National Book Award and the Pulitzer Prize.
عجب مجموعهای! تقریبا همه داستانها عالی و هم سطح بودند. این نکته خیلی مهمیه. داستان مورد علاقه م که خیلی خیلی دوسش داشتم و حتما خاطرم میمونه: «اینجا دیگه عوض شده»
برنارد مالامود داستاننویس آمریکایی،برندهی جوایز ملی کتاب امریکا،پولیتزر و او.هنری است. او در کنار ریموند کارور، ریچارد فورد،فیلیپ راث و سال بلو، از نویسندگان به نام قرن بیستم امریکا است.پس از مرگ این نویسندهی نامدار در سال ۱۹۸۶ جایزهی سالانهای به نام او،به بهترین نویسندهی داستانهای کوتاه اهدا میشود.مجموعهی حاضر گزیدهای از داستانهای کوتاه اوست که بیشتر آنها اولینبار است به فارسی ترجمه و منتشر میشود. . فلانری اوکانر داستاننویس،در نامهای به دوستش مینویسد:« نویسندهای پیدا کردهام که از هر داستاننویس دیگری، از جمله خودم بهتر است.به کتابخانه برو و کتابی از برنالد مالامود بگیر.» داستانهای مالامود سرراستاند ،غمبارند و خندهدار و خردهریزهایی غیرعادی را از چیزهای عادی زندگی بیرون میکشد. 📝متن پشت جلد کتاب ☺️📙 #کفش_های_خدمتکار #برنارد_مالامود ترجمه #امیرمهدی_حقیقت
برنارد مالامود از نویسندگان برجسته قرن بیستمه. همردیف ریچارد فورد، سال بلو، فیلیپ راث و ریموند کارور، منتها به نظرم گمنامتر از بقیهست. اما انتخابهای امیرمهدی حقیقت رو خیلی تحسین میکنم. کاش بشه باقی رَم بخونم؛ چون خیلی چشمم رو گرفتن. ولی وقت و بودجه میخواد. :دی برنارد مالامود برنده کتاب ملی آمریکا، پولیتزر و او.هنری شده و سبک پختهای داره. اصلاً نمیشناختمش و اینکتابو مدیون کتابفروش ِ دوستداشتنی و خوشسلیقه کنار کلاس زبانمونم که هر باری میرم، میدونه چی پیشنهاد بده که بخرم و خوشم بیاد و بازم بیام. ذائقهمو شناخته دیگه. :))
مالامود راوی ِ بسیار خوبی ـه و رو هم رفته بهعنوان اولین تجربهم ازش خیلی خوب بود. حالا بعضی داستانهاش معمولی، بعضی خوب و دو- سهتا عالی که دوست دارم هی برگردم بخونمشون. مثل داستان خمره جادویی، بقالی و دلت بسوزد، خیلی خیلی قشنگ بودن. بعضی دیگه هم تا یه جاهایی خیلی خوب بودن. ولی در آخر افت میکردن یا برعکس، آخرش پایان عالیای داشتن ولی محتوای معمولی. ولی کلاً کسایی که داستان کوتاه دوست دارن، خیلی میتونن ارتباط بگیرن باهاش. ینی شخصیتپردازیها و پرداخت داستانها اونقد خوب بودن که عیبها خیلی بهچشم نمیان. نویسنده خیلی روون مینویسه و زبون و روایتش سادهست. خیلی خلاق نیست و روزمرگیها و چیزهای عادی رو ماهرانه روایت میکنه. دیالوگها بینهایت واقعیان؛ ینی نصف بار داستانها رو دوش دیالوگهاست. در مجموع داستان کوتاه ِ خوب نوشتن سخته واقعاً!
_ کتاب را در سخت ترین روزهای عمرم خواندم، گمان نمیکردم داستان های خوبی در کتاب باشد ولی هر داستان را که به پایان رساندم شوق و اشتیاقم برای خواندن داستان بعدی مضاعف می شد. داستان ها بسیار سر راست و بدون پیچیدگی خاصی هستند ولی در عین سادگی بسیار تاثیر گذار و خوب و خواندنی. شخصیت ها اغلب جامعه گریز و غم زده و بعضا غوطه ور در فقر و تنگدستی، شرایطی که به اجبار مهاجرت برای آن ها به وجود آمد، مهاجرت و فرار از جنگ. کتاب بسیار شخصیت محور است و همین باعث شده تا مالامود پرداخت خوبی نسبت به شخصیت هایش داشته باشد. کتاب مجموعه منتخب و گلچین شده پانزده داستان است که مترجم، خود آن ها را انتخاب و پس از ترجمه در غالب این کتاب به مخاطب عرضه داشته. پیش از این اجاره نشین های مالامود را خوانده بودم، اثری شگرف، صد حیف که کمی دیر به مخاطب ایرانی معرفی شد و حالا هم که این اتفاق افتاده نادیده گرفته شده. به تازگی کتاب جدیدی هم از مالامود ترجمه شده به نام " وردست" خواندنش می تواند تجربه ای خوب و شیرین باشد. به شخصه چهار پنج داستان ابتدایی را به مراتب بیشتر دوست داشتم، داستانهایی که نقش رواط و عشق و خانواده پررنگ تر و مهم تر بود. اگر به دنبال داستان هایی کوتاه ولی پر مفهوم هستید خواندن اینن کتاب را در اولویت قرار دهید، کتابیست که در هر مکان و زمانی به یاری شما می آید حتی اگر مانند من حالتان خوب نباشد.
مالامود برای من جایی بین کارور و فاستر والاس قرار میگیره؛ نه آنچنان حس "خب که چی؟" که از داستان های مینیمالیستی کارور میگرفتم (چه درست چه غلط) و نه آنچنان تعمق های عمیق و در عین حال، بسیار ظریف فاستر والاس در قالب سبک منحصر به فردش.
داستان های این مجموعه به خوبی میتونن حس های جالب، متناقض و گاها ناآشنایی رو در آدم القا کنند. بیشتر داستان هارو اگه با نیم نگاهی به تاریخ جنگ جهانی دوم و مشکلات آمریکا تو دهه های 40 تا 70 بخونیم، لذت دوچندانی میبریم؛ کا گرچه به نظرم نکته منفیاش اینه که تا حدی، این داستان تاریخ مصرف دار شدن. نمیدونم شاید مشکر از منه که نمیتونم با پایان بندی و تا حدی، منطق روایی داستان های نئو رئالیستی سبک مالامود و کارور کنار بیام اما، به طور کلی تجربه خوندن این داستان ها، برام بسیار دلنشین و آروم بود.
مالامود هولناک مینویسد. آخرین بار این حس را زمانی داشتم که داستانکوتاههای توبیاس وولف را میخواندم –تازه نه با هرچه از او میخواندم. تسلط مالامود بر روی جزئیات اعجابآور است؛ دلهرهی عجیبی را زیر پوست داستان حفظ میکند و در ظاهری از حزن و از خلال میانمایگی کاراکترهای مخلوقش به صفحات پایانی داستانش میبَرَد؛ صفحات پایانیای که اغلب میخکوبم کردند
ترجمهی امیرمهدی حقیقت عالی ست، همان نثر بینقص و پیراستهی همیشگی
فکر میکنم برای نوشتن از این مجموعه باید یکبار دیگر داستانها را با تامل بیشتری بخوانم. تا همینجا اما، تصویرهایی که از: کفشهای خدمتکار، خواندنیهای تابستان، بقالی، باران بهاری و عزادارها گرفتم، در خاطرم خواهد ماند.
کتاب را ۵ سال پیش زمانی که چیز زیادی از داستان سرم نمیشد خریدم . رمان زیاد خوانده بودم ولی این اولین مجموعه داستان کوتاهی بود که رفته بودم سراغش . دقیقا یادم است از قفسه ی تنه درختی پاتوق کتابی که آن سال توی خیابان مسجد سید اصفهان بود، از لابلای کتاب هایی که (چلیده) شده بود توی هم، برش داشتم . اولش دو به شک بودم بخرمش یا نه؟! ولی آخر سر گفتم باداباد و گذاشتمش روی کپه ی کتابهایی که روی میز چوبی وسط سالن کتابفروشی تلنبار کرده بودم . همان سال چندتا از داستان هایش را خواندم . حتی یادم است توی کدام اتاق و چطور لم میدام روی بالش و پایم را می انداختم روی آن پا و میخواندمش . حالا بعد از چندسال ، هربار که نه ولی خیلی وقت هایی که میخواهم داستانی بنویسم که فرم روایتش سر راست و مخاطب پسند باشد ، میروم سراغش و یکی دو داستانش را میخوانم. امیر مهدی حقیقت با ترجمه ی شیرینش کاری کرده که مالامود برایم اسطوره ی روایتگری پخته و بی آلایش شود . اگر بخواهم در یک جمله کفش های خدمتکار را تعریف کنم : مجموعه داستانیست غم بار، با شخصیت پردازی های فوق العاده که به قلمی گرم ، طنازانه روایت شده اند .
کتاب زندگی آمریکایی بعد از جنگ را روایت میکند که در آن میتوانیم رکود اقتصادی، بی اعتمادی، فقر و سهلانگاری اقشار مختلف جامعه را ببینم. در بعضی از داستان ها خوبی های کوچک و بزرگی به چشم میخورد ولی در نهایت آمریکای پوچی در کتاب جریان داشت که نمایانگر بی اعتمادی مردم به یکدیگر و ترس از دست دادن باقیمانده داشتههایشان بود. هرچند این کار اولین اثری بود که از این نویسنده خواندم ولی روند تند داستان و سادگی بیان که تصویر تلخ و دردناک زندگی ها را نشان میداد برایم خواندن کتاب را به تجربهای جالب تبدیل کرد.
شامل داستان های باران بهاری بقالی زندگی ادبی لبن گلدمن اینجا دیگه عوض شده خمره جادویی عزاداران کتابخوانی در تابستان دلت بسوزد معذرت خواهی مرگ من آسانسور کفش های خدمتکار احمق ها اول یادداشت هایی از یک بانو سرمیز شام قبر گمشده واقعا از این همه قصه خوب لذت بردم تقریباً همه شون تکه ای از زندگی واقعی هستند که چاشنی بعضی از آنها مثل بقالی و باران بهاری تلخه و چاشنی بعضی دیگر مثل قبر گمشده یا خمره جادویی لبخند من کتاب را با صدای داریوش فرهنگ بصورت صوتی گوش کردم و خیلی لذت بردم حتما سراغ مالامود بازم خواهم رفت
مالامود در کنار آپدایک و چیور و کارور نسل جدید داستان کوتاه نویسان آمریکا را تشکیل میدهند. نویسندگانی ایده محور که در دل داستانهایی ساده مفاهیمی عمیق و فلسفی را در لایههای زیرین داستان جای میدهند. مضمون جنگ، معنای زندگی، آدمهای در حاشیه مانده بنمایه خوبی برای بیان جهانبینی و ایدئولوژی این نویسندگان به شمار میرود.