شکوای سبز ۱ دریافتی است از سه مناجات عرفه، ندبه و شعبانیه. زبان کتاب لحنی است میان دریافت و ترجمه. نه فقط ترجمه است و نه گستردگی دریافت را دارد. نویسنده کوشیده است با تشبیهات و استعارات متنوع و رنگارنگ، در انتقال معنای دعا به مخاطب زیباترین و سهلترین مسیر را بپیماید. نویسنده در زیر عبارت «متی نعادیک و نراوحک فنقر عینا» از دعای ندبه مینویسد: کی میشود صبح ناشتای چشمهایمان را به نگاه تو بگشاییم؟ کی میشود شام تصویر تو را به قاب خوابهایمان ببریم؟ کی میشود شب و روزمان در فضای ظهور تو بگذرد؟ کی میشود عطر ظهور تو در شامه جهان بپیچد؟ کی میشود صدای گامهای آمدنت در گوش هستی طنین بیندازد؟
سیدمهدی شجاعی در شهریور ماه سال ۱۳۳۹ در تهران به دنیا آمد. در سال ۱۳۵۶ پس از اخذ دیپلم ریاضی، به دانشکده هنرهای دراماتیک وارد شد و در رشته ادبیات دراماتیک به ادامه تحصیل پرداخت. همزمان، به دانشکده حقوق دانشگاه تهران رفت و پس از چند سال تحصیل در رشته علوم سیاسی، پیش از اخذ مدرک کارشناسی، آنرا رها کرد و بهطور جدی کار نوشتن را در قالبهای مختلف ادبی ادامه داد.
حوالی سالهای ۵۸ و ۵۹ یعنی حدود ۲۰ سالگی، اولین آثار او چه در مطبوعات و چه در قالب کتاب منتشر شدند.
حدود هشت سال مسؤولیت صفحههای فرهنگی و هنری روزنامه جمهوری اسلامی و سردبیری ماهنامه صحیفه را به عهده داشت. سالهای متمادی مسؤولیت سردبیری مجله رشد جوان را برعهده داشت و همزمان در سمت مدیر انتشارات برگ به انتشار حدود ۳۰۰ کتاب از نویسندگان و هنرمندان و محققان کشور همت گماشت.
شجاعی سردبیر و مدیر مسوول ماهنامهٔ نیستان بود. که از سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۷ منتشر شد. داستان کوتاهی که با عنوان «پارک دانشجو» در شمارهٔ ۱۲ مجلهٔ نیستان به چاپ رساند، مشکلات قانونیای از سوی دانشگاه آزاد اسلامی برای وی و مجلهاش بوجود آورد. همچنین پس از چاپ سلسله مطالبی طنز در نقد مکاتب فمنیستی، علی رغم شکایت دادستان وقت (اقای رازینی) و تبرئه ایشان، در اعتراض به شرایط موجود، خود از انتشار نیستان خودداری کرد.
مسؤولیت داوری چند دوره از جشنواره فیلم فجر، جشنواره تئاتر فجر، جشنواره بینالمللی فیلم کودک و نوجوان و جشنواره مطبوعات از فعالیتهای هنری و فرهنگی او طی سالهای ۶۵ تا ۷۵ بهشمار میروند.
اگرچه رشته تحصیلیاش ادبیات نمایشی بوده و چند نمایشنامه هم به دست چاپ سپرده، اما بیشتر بر روی داستاننویسی متمرکز شده و مجموعههایی از داستانهای کوتاه و بلند مانند «سانتاماریا» و «غیر قابل چاپ» را منتشر کرده است.
از دیگر آثار هنری سید مهدی شجاعی، قطعههای ادبی اوست که در قالب چند کتاب به بازار نشر روانه شدهاند.
فیلمنامههای «بدوک»، «دیروز بارانی» و «پدر» کارهای سینمایی مشترک او با مجید مجیدی هستند و فیلمنامه «چشم خفاش» و «قلعه دبا» کارهای سینمایی مشترک او با بهزاد بهزادپور. از دیگر فیلمنامههای سیدمهدی شجاعی، میتوان به «کمین» و «آخرین آبادی» اشاره کرد که توسط کانون پرورش فکری کودکان ساخته شدهاند.
همچنین کتابهای «کشتی پهلو گرفته»، «پدر، عشق و پسر»، «آفتاب در حجاب»، «از دیار حبیب»، «شکوای سبز»، «خدا کند تو بیایی» و «دست دعا، چشم امید» حاصل تجربههای او در زمینه ادبیات مذهبی هستند.
به صورت جدی و مستمر نیز به ادبیات کودک و نوجوان اشتغل دارد.
خوبب اين امتياز پنج يه مقدار نياز به توضيح داره.. من به كتاب شكواى سبز پنج ندادم .به محتواى اين كتاب كه دعاهاى ندبه و شعبانيه و عرفه است و ميشه گفت تقريبا مطابق با همون متنى كه در مفاتيح موجوده .. و از آقاى شجاعى تشكر ويژه ميشه براى جمع آورى متن هايي كه دقيقا در كتاب هاىادعيه هر خونه اى پيدا ميشه.. با تشكر از تلاش ويژشون براى قطع درختان بيشتر!! پ.ن: البته من فقط دعاى ندبه رو از روى اين كتاب خوندم
ابتدا می خواستم فقط به ترجمه ی دعا ها یعنی چیزی که نویسنده نوشته است امتاز بدهم ولی سه دعایی که در این کتاب هستند آن قدر زیبا و عاشقانه اند که نمی توانم امتیاز کامل ندهم.
"اگر به جهنمم ببری و به آتشم بیفکنی، فریاد می زنم آن جا، و اعلام می کنم به اهل جهنم، که تو را دوست دارم، که عاشق تو ام، دست از دامنت نمی کشم"
مناجاتی زیبا با خدا هست که البته یه قسمتهاییش هم از دعای مناجات شعبانیه بود «خدایا اگر مرا بر جرمم بگیری، من نیز تو را به عفوت بگیرم، و اگر به گناهانم بنگری، جز به آمرزشت ننگرم، و اگر مرا وارد دوزخ کنی، به اهل آن آگاهی دهم که تو را دوست دارم.» در خصوص مناجات شعبانیه گفته شده که فقط برای ماه شعبان نیست بلکه هر وقت حضور قلبی باشه خوانده میشه. در کل عالی بود ولی تو نسخه صوتیش اگر هیچ آهنگی روش نمیذاشتن عالیتر میشد.
برای کسانی که دوست دارند ترجمه دعاهای ندبه و عرفه و مناجات شعبانیه را بخوانند اما ترجمه های تحت اللفظی مفاتیح را دوست ندارند و دنبال ترجمه زیباتری هستند کتاب خیلی خوبی است