Jump to ratings and reviews
Rate this book

قومیت و قوم گرایی در ایران، افسانه و واقعیت

Rate this book

448 pages, Paperback

7 people are currently reading
55 people want to read

About the author

حمید احمدی

21 books8 followers

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
4 (21%)
4 stars
8 (42%)
3 stars
2 (10%)
2 stars
2 (10%)
1 star
3 (15%)
Displaying 1 - 3 of 3 reviews
Profile Image for Hossein Bayat.
171 reviews33 followers
Read
July 13, 2024
توی این ریویو اول یک مقدمه نوشتم که توش راجع به تجربه مواجهم با کتاب توضیح دادم و این که از کجا می‌تونید بحث رو پیگیری کنید (۱) در ادامه به متن کتاب پرداختم، به همون ترتیبی که احمدی توی کتابش پیش رفته، اول این که مسئله قومیت و ناسیونالیسم قومی چه خاستگاهی داره (۲) خلل موجود توی این نظریات چیه و چرا احمدی اعتقاد داره که این نظریه‌ها برای توضیح ناسیونالیسم در ایران کافی نیستن (۳) الترناتیو و پاسخ احمدی به این سوال چیه و اون چه عواملی رو برای رشد ناسیونالیسم قومی در ایران ذکر می‌کنه؟ (۴) و بخش انتهایی چند نقد که به کتاب احمدی وارد شده (۵)

نکته: آنچه در ادامه می‌بینید تلاش من برای منتقل کردن هرچه صادقانه‌تر نظر احمدی است. پس آنچه در ادامه می‌خوانید به این معنی نیست که من لزوماً آن را تأیید و یا رد می‌کنم.

(۱)
این اولین مطالعه من در رابطه با قومیت و مفهوم ناسیونالیسم قومی بود. به کتاب آقای احمدی نمره ندادم چون به هیچ وجه وجاهت نقد و بررسی اون رو ندارم. به عنوان یک خواننده ساده می‌تونم بگم که به عنوان اولین کتابی که توی این حوزه خوندم تجربه خوبی رو از سر گذروندم. بخشی از متن کتاب رو مجبور شدم اسکیم کنم (به خاطر ددلاین پروژه و این که باید کار رو تحویل می‌دادم) ولی مقدار قابل توجهی از اون رو خوندم. احمدی توی یه مقاله ایده‌ خودش رو توضیح داده. هر چند که مطلبی که حدود ۴۰۰ صفحه بسط و شرح داده شده هیچ وقت توی یک مقاله ۲۰ صفحه‌ای به طور کمال و تمام قابل توضیح نیست ولی خب ایده اصلی و مغز کلام احمدی رو با خوندن اون مقاله هم متوجه میشید.
در ادامه میخوام به موضوع اصلی کتاب بپردازم.

(۲)
مفهوم ناسیونالیسم قومی به اعتقاد احمدی متولد انتهای قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستمه. اصلاً پیش از این واژگان قومیت و قبیله واژه‌های پر استفاده‌ای نبودند. توی قرن بیستم یه نظریه مجبوبی به اسم کوره مذاب، بیان شد که این واژه‌ها رو سر زبون‌ها انداخت. این نظریه‌پردازا معتقد بودند آمریکا مثل یه کوره مذاب می‌مونه که قومیت‌های مختلف رو توی خودش حل می‌کنه. به مرور با پرکاربرد شدن این واژه و اتفاقات سیاسی مثل تجزیه یوگسلاوی و فروپاشی شوروی بحث راجع به قومیت‌ها راه خودش رو به محافل آکادمیک باز کرد. با ساخته شدن دولت‌های جدیدالاستقلال و حرکت های تجزیه طلبانه توی نقاطی مثل اسپانیا، این مباحث مورد توجه حکومت‌ها هم قرار گرفت. حالا اینجا احمدی میگه که یه سری نظریه‌پردازا بدون در نظر گرفتن عقبه تاریخی منطقه خاورمیانه و به خصوص ایران، اومدن و تلاش کردن مفاهیم موجود رو با شرایط ایران تطبیق بدن. اینجاست که احمدی میاد و میگه این شد انگیزه من از نوشتن کتاب حاضر. یعنی به اعتقاد احمدی هیچ کدوم این نظریات واقعیت‌های تاریخی ایران رو توی نظرورزی خودشون در نظر نگرفتن.

(۳)
اینجا به یکی از نقص‌هایی که احمدی توی نظریات موجود بهشون اشاره می‌کنه، می‌پردازم. توی ادبیات علمی، مفهوم قبیله، به یک گروه از افراد که تمرکز گریز هستند و ارتباط‌شون با دولت مرکزی خصمانه و در ستیز هستند اطلاق میشه که اکثراً روابطشون با رابطه خویشاوندی توضیح داده میشه. احمدی میاد میگه این راجع به ایران صدق نمیکنه. مشخصاً توی ایران، قومیت‌های مختلف همیشه در ستیز با دولت مرکزی نبودند. بلکه احمدی توضیح میده که چه طور در عصر زندیه و قاجار به طور مثال، قومیت‌ها بخش مهمی از ساختار و بدنه سیاسی رو تشکیل می‌دادند و نخبگان سنتی ایلی بخشی از نخبگان سیاسی رو شامل می‌شدن. پس شاهد مثال غلط بودن این نظریات در مورد مسئله قومیت در ایران، همینه که قومیت‌ها اینجا در گذشته طبق تعریف اصلأ رابطه خصمانه‌ای با دولت مرکزی نداشتند و اتفاقاً با ساختار سیاسی همکاری و معاونت داشتند و اگر گروه‌های ایلاتی نبودند اساسأ قاجار باقی نمی‌موند.
حالا یه سوال، در این صورت پس توضیح احمدی از اختلافات و نزاع قومی توی ایران چیه؟ اگر به نظر اون هیچ کدوم از این نظریات توانایی توضیح دادن وضعیت موجود رو نداره، پس چه توضیحی این توانایی رو داره؟

(۴)
به نظر احمدی سه تا عامل باعث شد اختلافات قومی، زبانی و مذهبی رنگ و بوی سیاسی بگیرن.
عامل اول: شکل گیری دولت اقتدارگرای انحصار طلب
عامل دوم: نخبگان سیاسی
عامل سوم: سیاست‌های بین‌المللی
احمدی توضیح میده که بعد از به قدرت رسیدن رضاخان اون توی فرآیند تبدیل یک حکومت غیرانحصارطلب به یک حکومت انحصار طلب بوروکراتیک، نقش ایلات و نخبگان ایلی به حداقل رسید. حتی بسیاری از اونها هم چون تهدیدی برای حکومت مرکزی حساب می‌شدن حذف شدند. یعنی ساختار حکومت به اونها اجازه شرکت در تصمیم‌گیری‌های مرکزی رو نداشت. در ادامه هم اصلاحات ارضی و انقلاب ۵۷ که نه تنها چیزی رو درست نکرد بلکه خراب تر هم کرد.
عامل دوم، میشه نخبگان سیاسی. یک سری از نخبگان برای پیدا کردن توان اجتماعی تلاش کردند اختلافات زبانی و مذهبی رو سیاسی کنند. یک سری از این نخبگان چون در بدنه سیاسی جا نداشتند دست به این فعالیت‌ها زدند و یک سری از اونها هم تحصیل‌کرده‌های از فرنگ برگشته ای بودند که می‌خواستند حکومت تازه‌ای تشکیل بدهند.
عامل سوم هم میشه سیاست‌گذاری‌های بین‌المللی که به اعتقاد احمدی با مداخله‌های روس و انگلیس این مسائل تبدیل به مسائل سیاسی شد.

(۵)
انتقادات اصلی به نظریه احمدی در رابطه با روش‌شناسی احمدی هستش و یک سری گفتند مفهوم قومیت و قبیله رو اون اساسأ متوجه نشده. از طرف دیگه چرا فقط احمدی به بلوچ و آذربایجان و کردستان اشاره می‌کنه. آیا نگاه اون نسبت به ایران جهان شمول بوده؟ پس چرا اون هیچ اشاره‌ای به ترکمن‌ها و اعراب جنوب ایران نمی‌کند؟
Profile Image for Saeed.
142 reviews42 followers
September 28, 2018
این کتاب اطلاعات ذی قیمتی درباره سه قومیت ترک، کرد و بلوچ در ایران ارائه میده. اطلاعاتی بیشتر تاریخی از فراز و نشیب این قومیتها و رابطه شون با دولت مرکزی ایران و همچنین نقش کشورهای همسایه در این تعاملات.
Displaying 1 - 3 of 3 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.