Jump to ratings and reviews
Rate this book

گوگرد

Rate this book

218 pages, Paperback

Published January 1, 2025

5 people are currently reading
25 people want to read

About the author

عطیه عطارزاده

6 books107 followers
عطیه عطارزاده شاعر و مستندساز و البته نویسنده در سال ۱۳۶۳ در تهران بدنیا آمد.‏

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
5 (8%)
4 stars
8 (12%)
3 stars
6 (9%)
2 stars
5 (8%)
1 star
38 (61%)
Displaying 1 - 22 of 22 reviews
Profile Image for Mohammad.
195 reviews122 followers
March 27, 2025
«عشق است دیگر. یادم نیست اولین‌بار اسمش را کجا شنیدم. دوپاها می‌گویند عوض‌شان می‌کند. سمسار دیوانه‌ی پایین بازار می‌گفت می‌سوزاندش.»


نمی‌دونم چه شوقی هست که من رو همیشه می‌کشونه که کارهای عطیه عطارزاده رو بخونم. شاید چون آمیخته به جنونه یا نثر غریبی داره یا شاید به‌خاطر این باشه که بعضی اوقات الهام‌بخش می‌شه برای نوشتن خودم. در فضاهای داستان‌هاش همیشه چیزهایی نامرئی‌ای رو پیدا می‌کنم که تخیل خودم بهشون رنگ و بو می‌بخشه. داستان‌هاش مملو از جزئیات و تیکه‌های ریز و شلخته‌واره و این هرچند در مجموع رمان بدی رو رقم می‌زنه اما آدم با خودش فکر می‌کنه که این ایده‌ها و قصه‌ها به صورت مجزا می‌تونن ارزشمند باشن. رمان گوگرد قصه‌ی سگی هستش که در اواخر قرن ۱۲ شمسی توسط شخصی سیاه‌پوش به نقل از راوی جاودانه می‌شه. این سگ همیشه در دواخونه‌ای در تهران در کنار یه خانواده که همه‌ی عمرشون رو به دنبال راز جاودانگی بودن زندگی می‌کنه و مرگ و زندگی نسل به نسل افراد درون این دواخونه رو به چشم‌هاش دیده. مثل رمان اول عطارزاده بو یا حس شامه راوی بسیار کار می‌کنه و دنیای اطرافش رو از طریق این بوها به طور مداوم به تصویر می‌کشه. راوی یه جایی از کتاب از بوی حس حسرت صحبت می‌کنه و می‌گه که بوی بادوم تلخ رو داره یا می‌گه آدم‌های شاد بوی عسل می‌دن و یه جاهایی از کتاب می‌گه تنها چیزی که بو نداره تو این دنیا، عشقه.

رمان پر شده از شخصیت‌هایی که بیشتر از این‌که خودشون در قصه حضور داشته باشن اسم‌شون حضور داره و شاید بزرگ‌ترین مشکلم با کتاب هم همین باشه که کاش به جای سردرگمی و تلو خوردن در تاریخ حداقل می‌تونست به صورت خطی یا غیر خطی ماجرای این خانواده و ارتباط‌هاشون رو به تصویر بکشه که ماهم مثل راوی بتونیم زندگی‌ها و مرگ‌ها رو از ته دل حس کنیم. اما همه‌ی وقایع کتاب مثل تیترهای روزنامه‌ای بی‌صاحب هستن. به جزئیات نمی‌رسن و وارد قصه نمی‌شن و به جز چند صحنه کوتاه و چند جمله وسط انباشت صفحات نامرتبط چیز بیشتری از قصه‌ی این خانواده دستگیرمون نمی‌شه. من حس می‌کنم خانم عطارزاده حداقل خودشون توی ذهن‌شون قصه بهتری شکل گرفته بود اما در به قلم کشیدنش ناتوان بودن چون تمام کتاب پر شده از نوید این‌که قراره ماجراهای اسرارآمیز این خانواده باز بشن.

ضعف دوم کتاب شاید صحنه‌های زندگی خود راوی باشه که در توصیفات اطرافش به تکرار می‌افته، یعنی به گمان من اگه راوی داستان یه سگ برگزیده بشه عادیه که از دید اون توصیفاتی رو داشته باشیم اما این‌که هر یک فصل در میون دوباره بخوایم با جهان از دید این سگ مواجه بشیم و قصه‌ای که انتظارش رو می‌کشیم به تعویق بیافته امر کسل‌کننده‌ای هستش. ضعف سوم کتاب ناتوانی در بازگویی تاریخ خود کشور ایران در کنار تاریخ این دواخونه‌س، عطارزاده همون‌طور که در به جزئیات کشیدن پرداخت شخصیت‌هاش لنگ می‌زنه در مرتبط کردن‌شون و بازگو کردن تاریخ بخشی از ایران هم لنگ می‌زنه که امر تعجب‌برانگیزی به‌نظر نمی‌رسه دیگه. یحتمل لحظه پایانی ذوق من برای خوندن کارهای جدید ایشون باشه. یه افسوس ابدی‌ازلی در انتهای این نوشته به جا بمونه.
Profile Image for Kamyab Ghanbari.
52 reviews135 followers
March 28, 2025
واقعا هیچی نمی‌خوام راجع‌به‌ کتاب بگم؛ حیف از وقتم.
کاش بعد از راهنمای مردن با گیاهان دارویی هیچ کتاب دیگه‌ای از این نویسنده نمی‌خوندم.
Profile Image for Fatemeh Ghorbanirezvan.
24 reviews3 followers
July 7, 2025
راستش باید بگم آخرین کتابی خواهد بود که از عطیه عطار زاده خوندم ..
نمیخوام بیش از این حس خوبه کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی‌ش برام کمرنگ تر بشه ..
من ذهن خلاق و قلم پویا و توصیف‌گر این نویسنده رو دوست دارم، اما تاب تحمل سردرگمی بین پیرنگ و شخصیت‌ها رو ندارم.
گوگرد داستان جاودانه شدن سگی هست که چند دهه عمر میکنه و روایتگر زندگی یحیایی میشه که تلاش میکنه راز جاودانگی رو پیدا کنه ..
Profile Image for صالح نیک فر.
47 reviews
August 19, 2025
گوگرد، داستان سگی نامیرا و چند نسل از یک خانواده که اون سگ کنارشون زندگی میکنه

خب... کتابهایی که از زبون یک سگ روایت باشند، قبلا هم بودند، از جمله "سپید دندان" و "آوای وحش" جک لندن
اما تفاوت این کتاب اینه که نثر پیچیده تر و روایت غیرخطی داره و مدام توی زمان عقب و جلو میره
معمولاً کتابهایی که اینقدر نثر پیچیده ای دارن، ایده داستانی خیلی ساده ای دارن... اما به نظرم ایده این داستان خاص بود
تک و توک جملات جالبی هم داره... اما علیرغم اینها، ایرادات زیادی به کتاب وارده به نظرم

اول اینکه توی کتابهایی با این مدل نثر، یکی از نکات مهم اینه که خیلی از مسائل باید رفته رفته رو بشن و مخاطب باید ذهنش درگیر چیدن پازل قطعات برای حل داستان باشه... اما توی این کتاب، تقریبا از اواسط کتاب ماجرای داستان مشخص میشه و بعد از اون فقط شاخ و برگ دادن و ادامه دادنه که جذابیتش از بین میره

نکته بعد اینکه کتاب توی دل یه سری اتفاقات تاریخی داره روایت میشه... اما روایت های تاریخیش خیلی پراکنده و دور و مبهمه و اصلا به جزئیات نمی پردازه و چیز زیادی به خواننده اضافه نمیکنه... قطعاً تا زمانی که رمان های "رضا جولایی" هست، این کتاب توی روایت تاریخ، حرفی برای گفتن نداره

و نکته آخر هم اینکه روایت داستان از سه نسل خانواده، خیلی سطحیه و وارد عمق قضیه نمیشه... البته این قضیه میتونه به خاطر زاویه دید راوی داستان باشه که قاعدتاً از همه جزئیات خبر نداره، ولی خب در نهایت خروجی کار چیز خوبی از آب در نیومده

اما علیرغم همه اینایی که گفتم، در نهایت کتاب به نظرم اونقدرا هم بد نیست که یک ستاره بهش بدیم...میدونم توقعات بخاطر کتاب "راهنمای مردن با گیاهان دارویی" از خانم عطارزاده بالا رفته، اما باید انصاف رو هم رعایت کرد
این کتاب با توجه به نوع نثرش، فقط به مخاطبایی که کتاب های فاکنر و ویرجینا ولف و جیمز جویس رو میپسندن، توصیه میکنم
بقیه به هیچ وجه سمتش نرید...

در آخر آخر هم بگم که از این به بعد هر سگ ولگردی که توی خیابون ببینم، من رو یاد "شارتاق" میندازه!!ا
Profile Image for Roya Atarzadeh.
45 reviews3 followers
April 4, 2025
چطور این ماچه‌سگ انقدر زیبا و عاشقانه زن است؟
چطور انقدر زنانگی‌اش را می‌شود فهمید؟
Profile Image for Anoosha.
138 reviews38 followers
September 4, 2025
راوی داستان سگی بود که جاودانه شده و این در ابتدا برام دلسردکننده بود، نه این که روایت از زبان بقیه جانداران یا اشیا مشکلی داشته باشه ولی برای من فاقد جاذبه است و البته پیچیدگی روایت گاهی این حس را می‌داد که تنها علت انتخاب این نوع روایت، اصرار نویسنده برای نمایش توانایی‌هاشه. این کتاب به خوبی مردن با گیاهان دارویی نبود ولی باز هم خوب بود. عطیه عطارزاده به طرز عجیبی می‌تونه با این عقب و جلو کردن زمان و مبهم حرف زدن‌هاش من را همراه کنه!
Profile Image for Tannaz.
732 reviews52 followers
December 20, 2025
هیاهوی بسیار برای هیچ. واقعا واقعا هیاهوی بسیار برای هیچ. چقدر دنبالض گشتم. چقدر مناظر چاپ جدیدش شم... چقدر خورد توی ذوقم
Profile Image for Shahin N.
13 reviews
July 6, 2025
شرم بر وجودتان که چنین جفنگیاتی را قابل انتشار می‌بینید.
Profile Image for Mehrnoosh Arzaghi.
57 reviews1 follower
November 8, 2025
ماچه‌سگ به نفرین جاودانگی دچار است. می‌زاید، تیپا می‌خورد، فرزندانش را از دست می‌دهد، زیر چرخ ماشین له می‌شود، و باز از نو زاده می‌شود با رنج زاییدن، لگد خوردن و مانده و وامانده شدن و باز از نو...
در چنین خط داستانی‌ تامل برانگیزی، شاهد سرنوشت شهریم و آدم‌هایش از مشروطه تا امروز. انگار که زندگی ماچه‌سگ سرنوشت این شهر و آرزوهای آدم‌هایش باشد.

کتاب سخت‌خوان است. عطیه عطارزاده و دیوانگی‌هایش را دوست دارم و همیشه دنبالش کرده‌ام و با این‌حال سخت و کند پیش رفت. بسیار.
Profile Image for Moji.
21 reviews27 followers
June 21, 2025
اوایلش خیلی به سختی کتاب شروع کردم و‌حتی ادامه میدادم و این اعتبار اسم نویسنده بود که منو جلو میکشید .توصیف های زیاد و تصویر سیاه اما امان از این اواخر که حتی بوی زیرزمینم حس میکردم.
به بعضی عبارات میرسیدم میگفتم خداروشکر که فرصت خوندن داشتم ،خیلی هاش رو یادداشت کردم تا تو نوشته های خودم گریزی بهشون بزنم.کتاب خوب و سیاهیه.
سلیقه ها متفاوته و به نظرم هر کسی نباید اجازه ی این رو به خودش بده که نقد منفی بلند بالا بنویسه برای این کتاب.مگر این ک دستی بر قلم داشته باشه.
Profile Image for ZohreH.
183 reviews
December 2, 2025
طی بیست و چهار ساعت گذشته، دو بار خوندمش
البته گوشش دادم
گوش دادنش لذت بخش بود
نمی‌دونم اگه کتاب کاغذی بگیرم دستم همینقدر کشش و جذابیت برام داره یا نه
همه ازش خیلی بد گفتن
ولی من باش مشکلی نداشتم
از یه سگ چه انتظاری میشه داشت
همینکه می‌تونه برای ما روایت کنه خودش معجزه س

فقط یه چیزی رو نفهمیدم
دو تا مرگ آخر
قبل اینکه سگ داستان مون بمیره حامله بود، احتمالا زایمان کرد بعد یحیی کشتش، بعد که دوباره زنده شد، طبق انتظاری که از کل داستان داشتم منتظر یه بدن جدید با شرایط جدید بودم، اما سینه هاش شیر داشت
به توله هاش مرتب شیر میداد
مرگ آخرشم همینطور
انگار ادامه همون بدن بود
اما قبلا مرتب گفته بود که هربار تو یه بدن دیگه با شرایط متفاوت زنده میشه ....
اینو نفهمیدم چرا و چی شد

درکل فضای یاس و‌غم و نکبت و بو و بو و بو و بو رو بشدت اطراف خودم حس کردم
انگار که منم یه سگم

خوشحالم خوندمش
هنوز خوشحالم
شاید نسخه کاغذی شم یه بار بخونم
با صدای مغز خودم ....
به امید کارای ناب و جدید
💖📚💖
Profile Image for Pooneh Mgh.
51 reviews4 followers
October 25, 2025
چقدر برای تمام کردن این کتاب زحمت کشیدم. خودم را به زور پای کتاب نگه داشتم و پلک هایم را که از کلمه های شلخته و بی نظم کتاب سنگین می شد باز نگه داشتم تا فقط بتوانم کتاب را تمام کنم.
ایده ی نویسنده ایده ی بدی نبود، یک سگ جاودانه که زندگی نسلهای مختلف یک خانواده را می بیند و درکنارش تاریخ پر فراز و نشیب ایران را از دهه ی بیست شمسی نظاره می کند. اما در عمل همه چیز بی نظم و از هم گسسته است. هیچ داستانی شکل نمی گیرد و میکرو داستان ها بدون اینکه در ذهن ما پررنگ شوند نیامده تمام می شوند.
حوادث تاریخی و رفرنس ها به شکلی گل درشت لا به لای روایت سگ گنجانده شده اند، و جمله های نویسنده در دور بی پایانی از تکرار گرفتار می شود.
یک رمان بد.
Profile Image for Kimia Mehdipour.
34 reviews
December 22, 2025
کتاب عطیه عطارزاده پر است از سمبل! پر از وقایع تاریخی و شخصیت‌ها، اما دنبال کردنشان هیچ سخت نیست.
سگ ماده-راوی- همان هویت ماست، شهر، دیار، ایران، مردم. در این کتاب، یحیاها میمیرند و سودابه‌ها به سوگ سیاوشها مینشینند و بعد خودشان هم میمیرند.
و زمان و تاریخ که هی تکرار میشود و میچرخد و میگذرد ولی از ما -ایران/خانه/هویت- نمیگذرد و مثل رود باز میگردد به سرچشمه‌اش.
کتاب بسیار گیرا بود، تلخ بود و گزنده!
رفیقی میگفت ریشه‌ی بدبختی وطن را در ادبیات باید جست. قدیمی‌ترین درگاه‌ همان شاهنامه هست. نویسنده شاهنامه و تاریخ معاصر را بسیار خوب خوانده که توانسته این کتاب را بزاید.
ایران و مردم بعد از هزاران حمله و دستبرد و کشتار و استبداد و سرکوب ماندند، هر بار در جسمی جدید ادامه دادند، جاودانه ماندند.
نمیدانند چطور ولی به آب حیات دست پیدا کردند( جمله‌ی آخرم را خالی از حس ناسیونالیسم بخوانید)
This entire review has been hidden because of spoilers.
Profile Image for Parvaneh.
153 reviews
March 23, 2025
بزرگترین مقصر نابودی این نویسنده ناشرش است. گوگرد رمانی است با انواع حرف‌های شعاری، زاویه دید غلط، تاکیر بر دانایی و خوانش سطحی از تاریخ. مغروق در سمبولیسم و فاقد داستان جدی. عطارزاده در کتاب نخست خود (هرچند باب میل من نبود) توانست مخاطبان عام خوبی به دست بیاورد و تمام آن سرمایه را بر باد داد. چاپ دو کتاب افتضاح در کمتر از هشت ماه نشان می‌دهد در نشر چشمه مشاوری وجود ندارد که از نویسنده بخواهد خود را بازنگری کند.
گوگرد رمان پیش پاافتاده‌ای‌ست که حتی نگاه کنی سارقانه به دل سگ بولگاکف هم آن را نجات نمی‌دهد.
Profile Image for Zarvan Zahraee.
18 reviews
April 8, 2025
به شکلی عجیب این رمان بد است. ترکیب سگ ولگرد و دل سگ بولگاکف و زورچپانی نمادهای درشت و باز هم ضد ایرانی رمانی درست کرده که سر و ته ندارد.
1 review
April 29, 2025
یک داستان گیرا با فضاسازی ویژه. به نظرم نویسنده نگاهی عمیق به تاریخ معاصر ما داشته. با زاویه ای دیدی جدید. به شدت جاودانگی در داستان تنیده شده. داستانی ماندگار خواهد بود دز ادبیات معاصر ما
7 reviews
May 1, 2025
انصافا این کتاب جز با روابط قابل چاپ نیست.
بخوانید و ببینید چه فاجعه‌ای است.
Profile Image for Babak Khalaj.
13 reviews
September 12, 2025
وقتی داستان نداری و میخواهی متفکر شوی
صفر ستاره
Profile Image for Khosro.
14 reviews
October 29, 2025
اگر میخواهید از خواندن یک کتاب عصبی شوید پیشنهاد میشه
Profile Image for Ahoora.
14 reviews
July 7, 2025

نویسنده‌ای که تک کتاب ماند. عطارزاده در کتاب اولش با استفاده از یک وضعیت اگزوتیک مخاطبانی گیر آورد و در کتاب‌های بعدی تمام آن‌ها را از دست داد چون داستانی برای تعریف کردن ندارد.
Displaying 1 - 22 of 22 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.