Bertrand Arthur William Russell, 3rd Earl Russell, OM, FRS, was a Welsh philosopher, historian, logician, mathematician, advocate for social reform, pacifist, and prominent rationalist. Although he was usually regarded as English, as he spent the majority of his life in England, he was born in Wales, where he also died.
He was awarded the Nobel Prize in Literature in 1950 "in recognition of his varied and significant writings in which he champions humanitarian ideals and freedom of thought."
دوستانِ گرانقدر، در این کتاب از زنده یاد <برتراند راسل> 124 پرسش، صورت میگیرد... بیشترِ این پرسش ها در موردِ مسائلی میباشد که در زیر برایتان مینویسم آمریکا و جنگ با ویتنام- ریاست جمهوری کندی- روابطِ فرانسه با آمریکا و تلاشش برای دستیابی به بمب اتم- فلسفه و رفتار "ژنرال دوگل" رئیس جمهور فرانسه- احتمال جنگ میان آمریکا و چین- نقش روسیه در این میان- اهداف و برنامه های کمونیست- مسائل مربوط به بمب اتمی و همان انرژی هسته ای در چین --------------------------------------------- فیلسوفِ خردمند، <برتراند راسل>، سیاستمدارانِ متعصب را بدینگونه تعریف میکند: این سیاستمداران کسانی هستند که در برابرِ آزادیخواهان و نیکوکاران، برایِ حلِ مسائل از روش هایِ ارتجاعی، خشونت آمیز، بدگمانی، تروریسم و ایجادِ وحشت استفاده میکنند... این رهبران به حسِ عظمت طلبیِ مردم پاسخِ مساعد میدهند و بر اقدامات غیر عاقلانهٔ خود برچسبِ ملّی میزنند ****************************** زنده یاد <برتراند راسل>، تفاوت میانِ سیاستمدارانِ دنیایِ مدرن و سیاستمدارانِ سده هایِ گذشته را اینگونه بیان میکند: در قرنِ هجدهم و نوزدهمِ میلادی، سیاستمدار و زمامدارِ خوب، به کسی اطلاق میشد که مرید و شاگردِ حقیقیِ مکتبِ "ماکیاول" باشد و دروغ را آنطور بگوید که همه راست پندارند.. شما را فریب دهد، بدون آنکه احساس کنید که فریب خورده اید... در زیرِ یک چهرهٔ پُر لبخند و دوستانه، کینه و نفرتی عمیق از شما در دل بپروراند... سیاستمدرانِ قرن نوزدهم اینچنین بودند، یعنی با لبخند دست ِیکدیگر را فشار میدادند، بدون آنکه اصلاً از یکدیگر خوششان بیاید... با اینکه از هم متنفر بودند، ولی در کنارِ یکدیگر نشسته و از صلح و دوستی صحبت میکردند... امّا بیداریِ نسبی در مردمانِ دنیا سبب شده تا سیاستمدارانِ معاصر، کمی در رفتارشان تغییر ایجاد کنند ****************************** راسل، این مردِ خردمند و فرزانه، معتقد است که آمریکایی ها خودخواه و خودپسند هستند و بیش از هرچیز به ثروتِ خود متکی میباشند و فکر میکنند هرچه را که خواستند، میتوانند بدست بیاورند... آمریکایی معتقد است که آمریکا مالِ آمریکایی میباشد، چراکه اصولِ آزادی و دموکراسی اینگونه ایجاب میکند... ولی آسیا و آفریقا برایِ آسیایی و آفریقایی نیست. آفریقا و آسیا متعلق به غرب است و مردمانِ آن حق ندارند از آزادی و دموکراسی بهره ای ببرند --------------------------------------------- امیدوارم این ریویو در جهتِ آشنایی این کتاب، کافی و مفید بوده باشه <پیروز باشید و ایرانی>
کلا کتاب برای کسانی که روحیه ی آمریکا ستیزی دارند کتاب دلچسبی خواهد بود.
آنچه برای من عجیب است استفاده ی فراوان راسل از ویژگی های "ذاتی" است مثلا می گوید آمریکایی ها اینگونه اند، ایرلندی ها فلان اند، فرانسوی ها بهمانند و ... . جالب است که کسی در فلسفه ذات گرا نباشد اما در عمل از هر سه حرفش یکی از ذات این و آن حرف بزند. البته احتمالا باید این حرف ها را مثل وقتی فهمید که هیوم مثلا "برای" گرم شدن قهوه آن را روی آتش می گذاشت.
امر جالب دیگر غربی تر بودن شوروی از چین در سخنان راسل است. او معتقد است رسیدن به نوعی ثبات و پیشرفت اقتصادی باعث شده شوروی کمونیست - بعد از خروشچف - با غرب سرمایه دار همراه شود ( مثالش قرارداد شوروی و شرکت فیات ایتالیا ). اما در آن سوی دیگر چین قرار دارد که - به شیوه ی تروتسکی - در پی انقلاب جهانی است و قائل به همکاری با غرب سرمایه دار نیست - به قول راسل چین مثل سال های آغازین شوروی است و آن هم که اقتصادش بهتر شود با غرب راه می آید. امروزه می توان دید پیوند اقتصادی چین و غرب را. اما از آن طرف دورتر شد روسیه را نیز.