دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن دارای دکتری حقوق بینالملل از دانشگاه سوربن فرانسه و استاد دانشکده حقوق علوم سیاسی، استاد کرسی ادبیات دانشگاه تهران و مؤسس فرهنگسرای فردوسی است. محمدعلی اسلامی ندوشن، بیشک شخصیتی چندبعدی دارند، ایشان حقوقدانی بزرگ، قاضی، شاعر، پژوهشگر، استاد دانشگاه، منتقد ادبی، مترجم و روشنفکر هستند. فردی که به معنای واقعی روشنفکری بزرگ در این سرزمین بودهاند فعالیتهای عمده این فرهیخته پرتلاش عرصه ادبیات، در زمینه نقد ادبی و ادبیات تطبیقی و نیز اجتماع و فرهنگ است و هدف اصلیاش فراهم نمودن زمینهای برای شکلگیری و ایجاد یک فرهنگ جهانی است که از سرههای فرهنگی فرهنگهای زبده جهانی اقتباس شده باشد. محمدعلی اسلامی ندوشن را میتوان یک سفرنامه نویس قهار، قصهگویی مسلط، محققی کامل و مترجمی جامع دانست که در هر کدام از وادیهای نقد و داستان و ترجمه و تحقیق و سفرنامه ید طولایی دارد و در هر کدام از این وادیها بسیط است و صاحبنظر دکتر اسلامی ندوشن در شمار شاعران اندیشمند و نویسندگان برجستهای است که تاکنون دهها جلد کتاب در زمینههای مختلف ادبی از او به چاپ رسیده است. درباره کتابهای دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن گفتهاند که کتابهای او دریچهای را میمانند که خواننده را به جنگلی از موضوعات و عناوین متنوع و مطلوب میکشاند و روش ندوشن در نقد و تحلیل این است که سعی میکند که آن شاخ و برگهایی که در آثار هست و اجازه نمیدهد ما خطوط کلی را ببینیم، به کنار بزند و ما را با خطوط کلی اثر آشنا میکند. نگاه وی، نگاهی فرهنگی و تاریخی عام است که از جهانبینی خاص خود او تبعیت میکند. در واقع کتابهای وی سرشار از مفاهیم متعالی و زیباییهای زبانی است. در نوشتههای این نویسنده شهیر، مضامین و موضوعات فراوانی دیده میشود؛ از جمله: ایران، شاهنامه، فردوسی، مولوی، حافظ، انسان، عشق، آزادی، فرهنگ، تمدن، سنت، مدرنیته، شرق، غرب و …. وی این موضوعات را با شاخصههایی چون: تیزبینی، بیطرفی، تواضع، دقت، صداقت، ایجاز، تطبیق و مقایسه، وسعت اندیشه، سلامت زبان، اطلاعات فراوان، شیوایی بیان و زیورهای ادبی میآراید و از تلفیق آنها نثری ماندگار میآفریند
بارها از زنده یاد استاد ندوشن کتاب هایی را خوانده ام در سال 75 در دانشگاه تهران سعادت سخن گفتن حضوری با ایشان را هم یافتم مرد بلند نظر وتیزبینی بودند .جام جهان بین با سوادی سرشار نوشته شده است روشنفکری واقعی استاد را باید در نقدش بر ادبیات سوسیالیستی شوروی ببینیم آنهم در دهۀ40 که هر ابلهی ادعای چپ گرایی داشت وشوروی ورئالیست سوسیالیستیش خط قرمز بود. روانش شاد من از این به بعد این کتاب را به دانشجویان ادبیات به تکلیف خواهم داد اگر درس نقد داشته باشم .
نفد ادبیه خوبیی بود جالب بود برام مثلا مقایسه و تشابه تفکر و فلسفه بودا با مولانا یا مثلا تاثیر گیری هایه خیام از فردوسی و خود فردوسی از دین و باور هابه زمان خودش تو اشعارش تشابهات و تفاوت هاشون واقعا برا من جذاب بود بهم یک زاوبه دید جدید داد این کتاب نسبت به داستان ها و آثار ایرانی و اروپایی مثلا مقایسه داستان ویس و رامین(اخلاقی بودن با نبودن و به کل اخلاق در ادبیات چیست ) با تریستان و ایزوت