شامل ۸ داستان: مسافر، انتر تریاکی، مول، کابوس، مامور اجراء، سه ساعت دیگر، حسرت، کهیار این کتاب را اولین بار نویسنده با سرمایه شخصی خود در سال ۱۳۳۸ چاپ کرد.
احمد اعطا با نام ادبی احمد محمود (۴ دی ۱۳۱۰، اهواز – ۱۲ مهر ۱۳۸۱، تهران) نویسندهٔ معاصر ایرانی بود. او را پیرو مکتب رئالیسم اجتماعی میدانند. معروفترین رمان او، همسایهها، در زمرهٔ آثار برجستهٔ ادبیات معاصر ایران شمرده میشود
هرقلم وهرنویسنده سبکی داردکه که او را از دیگر نویسندگان جدا ومتمایز می کند. به طور مثال زبان نوشتار جلال بابزرگ علوی متفاوت است.این به چگونگی استفاده از کلمات چگونه تراش دادن کلمات باز می گردد،بعضی کلمات را به ادا کردن کلاسیک می پسندندیکی هم به محاوره گویی در داستان علاقه داردبدین صورت است که یک نویسنده صاحب سبک می شود. سبک نویسندگی.چیزی که قلم اورا از دیگران متمایز می کند ..
احمد محمود یا همان احمد عطاء نویسنده خوزستانی متولد۱۳۱۰ اهواز از سال ۱۳۳۳تا سال ۱۳۳۶ داستان های کوتاه خود را در مجله ی امید منتشرکرد ومدتی را هم در دانشکده افسری درس خواند که حاصلش تبعید در بندر لنگه بود همان جامجموعه داستان مول را نوشت.همین شد شروع حرفه ایی داستان نویسی برای نویسنده جنوبی.
نویسنده ایی باقلمی رئالیستی آن هم از نوع اجتماعی.قلمی که بی محاباتمام زوایای زندگی طبقه ی کارگری را به تصویر می کشید. واژه به واژه وحرف به حرف.درست مانند یک نقاش آناتومی که در تصویر گری هیچ محدودیتی ندارد.قلم می زند می نویسد.
اوج قلم فرسایی وداستان نویسی احمد محمود را در رمان های مشهور همسایه ها(۱۳۵۳) و مدار صفردرجه(۱۳۷۲) می توان مشاهده کرد.
در رمان همسایه هانویسنده زندگی یک جوان دهه سی(خالد) را به تصویر می کشد یکی از شگردهای محمود در بیان تکیه کلام ها وخلق دیالوگ هایی است که مخصوص آن مردم با آن زادوبوم است که هر خواننده ای رامجذوب می کند.اودر تصویر اهواز دهه ی سی سنگ تمام می گذارد. تب وتاب دهه سی که بوی بیست وهشت مرداد می دهد وکودتا و تفکرات رایج حزبی آن دوره مانند حزب توده ودیگراحزاب نوپا.نمی توان هیچ کدام از این دو کتاب را رمان تاریخی دانست اماخیلی هنرمندانی گوشه چشمی هم به اتفاقات وحوادث شگرف ان دوران دارد.
شخصیت احمد محمود می تواند شمه تکامل یافته ی خالد باشدبا علائق وخواسته های متعالی تر.خوداوهم دربین شخصیت داستان هایش شخصیت خالد را به خودنزدیک تردانسته.رمان دریک خانه دوری سازسنتی اتفاق می افتد.خانه ایی که همه جور آدم را می توان در آن پیدا کرد.از قهوه خانه چی تاقاچاقچی سیگار.از پاسبان تا شاطر برشکسته وگاریچی ولحاف دوز.اما همه این ها مانند رنگ های لچک ترنجی یک قالی برتن داستان نقش بسته اند.هیچ کدام اضافه نیست.از کتاب فروشی که برای خالد کتاب می آوردتاقاطرچی که همسرش را در اوج تنگ دستی در یک اتاق فکسنی دراوج فلاکت ازدست می دهدوبچه های فرتوت ازگرسنگی اطراف جسد نشسته اند وجسد مادر را نظاره می کنند.خالد شخصیتی است که در چنین فضایی خلق می شود.البته محمود برای هیچ کدام از شخصیت هایش دل نمی سوزاند.او فقط یک راوی است وتصمیم را به عهده خواننده می گذارد.نه برای امان اقا وخالد اشک می ریزد ونه پاسبانی را که تنور یک زن محتاج را در کمال خونسردی خراب می کند اما از بیان هیچ نکته ای حتی جزئی فروگذار نمی کند.
در مدار صفردرجه نیز فضا همان فضاست .همان فضای دهه ی سی زمانی که مملکت در تب وتاب ملی شدن نفت امتحان پس می دهد وشاید می سوزد.فضا ها ی خلق شده درمدارصفر درجه شباهت زیادی به همسایه ها دارد.در این فضا بیشتر سعی شده شخصیت هایی کمیک مانند نوذرخلق شود.مانند نبی بی حال، گردن شق پسرکی افلیج که روی ویلچر نشسته وتفش تاچند متر می رود البته نه شخصیت هایی لوده که شخصیت هایی با طنز نیشداروتلخ.
در مدارصفردرجه با اینکه سال هفتاددو منتشر شده اما نویسنده دست تورا می گیر ودر کوچه پس کوچه های دهه ی سی قدم می زند ازشرجی خسته نمی شوی گاهی بانوذر که کت وشلوار وکروات رنگ رورفته اش زار می زند وکیف چرمی اش را رها نمی کنددرکنار ساحل کارون خاکی آن روز هایی نوشابه می خوری وعرقت را که درچشمانت می رود پاک نمی کنی چون لذت می بری چرا چون نویسنده از ان لذت می برد .
در رمان صفردرجه هم همه جور آدم می بینی از سیاسی وحزبی گرفته تا سلمانی و مثل نوذر بیکار. همه جاهست وهمه چیز می داند اما هیچ کاره است.
قلم احمد محمود یک قلم مارک دارست.حتی یک پاراگراف او را دربین یک رمان هزارصفحه ایی می شود شناخت.صمیمی می نویسد وحرفه ای. همان حکایت سهل و ممتنع.کلمات را خوب می شناسد و ظرفیت و چگونگی بکار بردن آنها را. زبان آدمهای آثارش را هم خوب می شناسد. زیرا در بین آن ها زندگی کرده، گوشه ایی ننشسته وفقط خیال پردازی کند.بلکه بیشتر جریان های داستان هایی کتاب هایش را تجربه کرده.از کارگری گرفته تا راننده تاکسی.همه جور دیالوگی را شنیده.ازنزدیک.آن هم ازنوع کوچه بازاری.
رمان زمین سوخته(۱۳۶۱)را بعد جستجوی خانواده ی خود در اهواز نوشته اولین رمانی که به جرات می توان گفت اولین رمان فارسی در زمینه جنگ است..
احمد محمود نویسنده ایی که در لایه های پایین جامعه زندگی کرد درد های ان هارا شنید.با آن ها وبرای آن هانوشت.وی در سال ۱۳۸۱به دلیل مشکلات تنفسی، ریوی و قلبی در یکی از بیمارستانها تهران بستری شد و سرانجام در دوازدهم مهر ماه همان سال دیده از جهان فرو بست و در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد .
احمد محمود:
مجموعه داستان ها: مول (۱۳۳۸)، دریا هنوز آرام است (۱۳۳۹)، بیهودگی (۱۳۴۰)، زائری زیر باران (۱۳۴۷)، از دلتنگی (۱۳۴۸)، پسرک بومی (۱۳۵۰)، غریبهها (۱۳۵۲)، دیدار (۱۳۶۸)، قصه آشنا (۱۳۷۰)، از مسافر تا تبخال (۱۳۷۱)
رمانها: همسایهها (۱۳۵۳)داستان یک شهر (۱۳۶۰)زمین سوخته (۱۳۶۱)مدار صفر درجه (۱۳۷۲)درخت انجیر معابد (۱۳۷۹)، برندهی دورهی اول جایزهی هوشنگ گلشیری به عنوان بهترین رمان.
ترجمه: آدم زنده(رمان) – اثر «ممدوحبن عاطل ابونزال» (۱۳۷۶)
هشت داستان کوتاه و استادانه. بیشتر از تنها اثر دیگهای که تا بحال از احمد محمود خوندم، یعنی "زمین سوخته" دوستش داشتم. اگر به داستانهای کوتاه "یه ربعی" (قابلیت خوانده شدن در ۱۵ دقیقه) علاقه دارید، گزینهی مناسبیه. نکته مهم: گول زیاد قوی نبودن داستان اول رو نخورید؛ هر هفتتای دیگه به مراتب داستانهای قویتر و زیباتری هستن.
مول: نزدیک به هدایت (نثر و پردازش) و دور از او (فرم محتواییاش). البته خب، بینظیر است. دریا هنوز آرام است: تا به حال پایم را در شهر بندری نگذاشتهام، اما با این کتاب یکبار آنجا زندگی کردم. بیهودگی: بهتر از هزاران سارتر و کوندرا