Jump to ratings and reviews
Rate this book

اسفار پریشانی

Rate this book
از کوچه صدای ضجه ی زنی می آمد. زنی که مدام بلند و کشدار می گفت: «دست هایم. بچه هایم. دست هایم. بچه هایم.» نمی توانستم بفهمم مقصودش از تکرار اینها چه بود. ربط دست ها به بچه ها چه بود. کتابچه روی سینه ام وامانده بود. روی کاناپه خوابم برده بود. خواب دو تا ماهی را دیده بودم که توی گودال آب روشنی می چرخیدند. خم شدم توی آب را تماشا کنم نمی دانم یا بنوشم. آب را چنگ کردم. نزدیک صورتم که رساندم آب توی دستم به چرکابه ای متعفن تبدیل شد. هراسان کاسه ی دو دست را از هم وا کردم. چرکابه ریخت توی گودال. ماهی ها نبودند. دوتا هزارپا توی گندابه می لولیدند و بدن یکیدگر را می جویدند...

160 pages, Paperback

Published January 1, 2023

1 person is currently reading
2 people want to read

About the author

نسترن مکارمی

4 books1 follower

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
0 (0%)
4 stars
1 (50%)
3 stars
0 (0%)
2 stars
0 (0%)
1 star
1 (50%)
Displaying 1 of 1 review
Profile Image for Behzad.
652 reviews121 followers
August 5, 2025
1. نکتۀ برجستۀ رمانهای نسترن مکارمی این است که برکنار نیست از اینجا و اکنون. این رمان در بحبوحۀ نوعی بیماری گسترده - که ملهم از کروناست احتمالاً- و نوعی اعتراض گسترده به بی آبی - که بسیار یادآور امروز است - شکل میگیرد و پیش می رود..
2. رمان طی روایتی موازی راه پیدا میکند به وبا و قحطی در گذشته های این سرزمین و این روایت موازی کلید اصلی ماجراهای رمان می شود.
3. شخصاً دوست داشتم بیشتر از امروز و اکنون زیر و زبر شده بخوانم در رمان؛ اما خب همین قدر هم کافی بود، زیرا اصلاً راحت نمیشود مشابهش را در رمان امروز فارسی پیدا کرد.
4. نویسنده جایی شرح داده که رمان را به چند ناشر سپرده و همه گفته اند که امکان چاپ ندارد و او هم دیگر قید چاپ رسمی و «ارشادی» را زده و رفته سراغ چاپ مستقل آن.
5. باید یک فهرست درست کنم به نام «خوب های مهجور» - البته واقعاً مهجور -و این کتاب را در صدرش قرار دهم.
Displaying 1 of 1 review

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.