The bestselling novel about Napoleon's first loveOne of the most successful historical romances since GONE WITH THE WINDOver 20 million copies sold worldwideTo be young, in France, and in fourteen year old Desiree can't believe her good fortune. Her fiance, a dashing and ambitious Napoleon Bonaparte, is poised for battlefield success, and no longer will she be just a French merchant's daughter. She could not have known the twisting path her role in history would take, nearly breaking her vibrant heart but sweeping her to a life rich in passion and desire.A love story, but so much more, Désirée explores the landscape of a young heart torn in two, giving readers a compelling true story of an ordinary girl whose unlikely brush with history leads to a throne no one would have expected.An epic bestseller that has earned both critical acclaim and mass adoration, Désirée is at once a novel of the rise and fall of empires, the blush and fade of love, and the heart and soul of a woman.
Annemarie Selinko (September 1, 1914 - July 28, 1986) was an Austrian novelist who wrote a number of best-selling books in German from the 1930s through the 1950s. Although she had been based in Germany, in 1939 at the start of World War II she took refuge in Denmark with her Danish husband, but then in 1943, they again became refugees, this time to Sweden.
Many of her novels have been adapted into movies and all have been translated into numerous languages. Her last work Désirée (1951) was about Désirée Clary, one of Napoleon's lovers and, later, a queen of Sweden. It has been translated into 25 languages and in 1956 was turned into a movie with Marlon Brando and Jean Simmons. It is dedicated to her sister Liselotte, who was murdered by the Nazis.
Bibliography
* Ich war ein häßliches Mädchen (I Was an Ugly Girl), Vienna: Kirschner Verlag, 1937; Made into a film, West Germany, 1955. * Morgen wird alles besser (Tomorrow is Always Better), 1941; Made into a film, Morgen gaat het beter, Netherlands, 1939 * Heute heiratet mein Mann (My Husband Marries Today), 1943; Made into a film, West Germany, 1956. * Désirée, 1952; Made into a film, U.S., 1954.
دزیره یک داستان کلاسیک عاشقانه با تم تاریخی بسیار جذاب داره که از زبان اول شخص، خود دزیره، روایت میشه. داستان از جایی شروع میشه که دزیره با ناپلئون آشنا میشه و به همدیگه علاقهمند شده و این تازه سرآغاز ماجرایی پر پیچ و خم، آموزنده و در عین حال الهامبخشه. آنماری سلینکو قلم فوقالعادهای داره و به خوبی تونسته جنبهی اعتدال رو در این اثر رعایت کنه تا جایی خواننده احساس نکنه کتابی سراسر عاشقانه یا صرفا تاریخی میخونه. دزیره در یک کلام داستان زندگیه و در طول خوندن این کتاب ما برای مدتی میتونیم کاملا تو فضای ذهنی شخص دیگری که همون دزیره ست زندگی کنیم، بخندیم، گریه کنیم و حتی فکر کنیم. به نظر هر کسی تو زندگیش حتما باید حداقل یک بار این کتاب رو بخونه. + کتاب دزیره رو برای دومین بار میخوندم. اولین بار نوجوون بودم و این بار با صدای فاطمه اسحاق تبار گوش دادم که بسیار دلنشین و به خوبی صوتیش کرده بودند و بسی لذت بردم. ---------- یادگاری از کتاب: همیشه آدم شب بیشتر از روز میترسد. ... هنوز عاشق او بودم یا دوباره عاشقش شده بودم؟ درست نمیتوانم احساسات خودم را تجزیه و تحلیل کنم...
یه سری کتاب ها هستن (که معمولا هم طولانین) و من بعد از خوندن 50 صفحه ی اولشون حس می کنم می شه با این کتابا مدتی زندگی کرد. به همون دلیل هم تصمیم می گیرم اصلا تو خوندنشون عجله ای به خرج ندم. حتی وقتی با تمام وجود دلم میخواد بدونم تو فصل بعد چه اتفاقی می افته جلوی خودمو می گیرم و میذارم تا شب دیگه ای ادامه ی داستان رو بخونم.برای چند ماه با دزیره هم زندگی کردم.
بیان ساده ی کتاب بشدت کشش ایجاد می کرد. این کتاب رو در طول پروسه ی علاقه مندیم به هر نوع کتابی تو عنوانش ناپلئون داشته یا مربوط به ناپلئون بوده برای خوندن انتخاب کردم. اصلا انتظار نداشتم که اینطور بشه ولی فکر میکنم بین باقی کتاب و مستند ها از این کتاب وقایع تاریخی بیشتری رو یادم میمونه.
به کسانی که تاریخ رو دوست دارن ولی کتابای تاریخ رو نه پیشنهاد می شه
این کتاب واقعا از تصورم بهتر بود. فکر میکردم یه داستان عشقی متوسط باشه و کل کتاب از افسوس و ناراحتی دزیره برای از دست دادن ناپلئون بگه. اما این کتاب واقعا خوب بود. من معمولا از کتابهای تاریخی و بی نهایت اسمهای جدید لذت نمیبرم؛ اما این کتاب رو واقعا دوست داشتم. توصیفهای کتاب کاملا مناسب بود و زیاده گویی نکرده بود. در مورد اسامی و القاب به خوبی توضیح داده بود و شخصیتها رو جوری توصیف کرده بود که به خاطر سپردنشون خیلی راحت شده بود. حتی وقایع و جنگها رو خیلی خوب توصیف کرده بود. به نظر من روایت داستان از زبان دزیره به صورت اول شخص، باعث جذابیت بیشتر داستان شده بود و حس همذات پنداری رو القا میکرد. من واقعا نگران پیشنهاد تزار در مورد اون دوشس روسی شده بودم😂
This is just how historical fiction should be! ... Some of it, anyway. :)
I read and reread this book many times as a teenager and am very happy to say that I still found the same enjoyment in it after more than 20 years (yes, this particular reread carried some risk for sure. It may have turned out quite differently).
It is the story of Eugénie Desirée Clary, daughter of a Marseille silk merchant, who was Napoleon's first bride. After being jilted, she marries general Jean-Baptiste Bernadotte, who in turn becomes crown prince and then king of Sweden.
Selinko did a fantastic job with this novel. Through the diary entries of Désirée, this charming, well-meaning, but rather shallow ingénue, we are shown the history of France from 1794 (Robespierre is still "on top") to 1829 (when D. gets crowned as Queen of Sweden & Norway).
We get to know Napoleon and all his family, as Désirée is closely connected with them (her older sister married Napoleon's brother) and are shown all the historical milestones from Napoleon's seizing power to his final abdication.
While the author rather (0ver)exaggerates Desirée's part in the historical events and romatincizes and embellishes her and her husband's relationship, she does it in a thoroughly delightful way.
Maybe this book is not a literary masterpiece, but its pages have become like old friends over time.
When I was a teenager this book was passed on to me by my mother, who had also read it when she was my age. The pages are now littered with the teenage dreams of two generations, I guess.
At the heart of this novel stands one of the lesser known love stories of the 18/19th Century, that of young Désirée Clary who falls desperately in love with dashing soldier Napoleone Buonaparte. But when Napoléon, as he will become known, leaves her for Paris and the charms of one Joséphine, Désirée's journey only just begins.
Spoilers ahead, but only if you're not a history buff...
While her and Napoléon's paths recross through the years, Désirée falls in love with one of the Emperors generals, who will end up becoming the Swedish king - Jean-Baptiste Bernadotte. The Swedish royals to this day carry the name Bernadotte...
The book has its cheesy moments, undoubtedly. But it does tell a real story, albeit with some embellishment on the side. But what would a historical novel be without it?
Told as a diary, we read Désirée's deepest secrets and watch as she grows from impatient teenager, waiting for her life to begin, to wife, mother, crown-princess and queen.
I have read this book many times. For many it will probably not deserve a five-star rating. But I can open my old copy, which is almost falling apart at this point, anywhere and just read on. I know this book, inside and out. And that alone is part of its charm...
بالاخره طلسم این کتاب شکسته شد و تونستم تمومش کنم :))))) اگه بخوام بگم تا الان بعد از بلندیهای بادگیر بهترین کتاب کلاسیکی بود که ازش لذت بردم. ترکیب تاریخ و عشق تو این رمان خیلی عالی بود، که در کنار سرچ کردن عکس کاخها و شخصیتهای رمان خیلی حس خوبی میداد. پ.ن: مشکلی که داشتم این بود که دیزه نشر علمیفرهنگی رو پیدا نکردم و دلم نمیومد شروعش کنم ولی خب همینطوری کتاب صوتیشو سرچ کردم و با حس اینکه مطمئن بودم جای کتاب فیزیکی رو نمیگیره شروع کردم به گوش دادن. ولی واقعا انقدر گوینده روان و بدون غلط رمان رو میخوند که نه تنها خسته کننده بود بلکه دیدم رو به کتاب صوتی تغیییر داد.
داستان زندگی برناردین اوژنی دزیره کلاری تمام شد و از این به بعد داستان ملکه دزیدریا شروع میشه ... چقدر دوست داشتم این کتاب رو.
چقدر صمیمی و صادق بود همه جملات و چقدر آشنایی با یکی از مهمترین بخشهای تاریخ اروپا در ذیل داستان زندگی دخترکی تاجرزاده از ۱۴ سالگی او در نونهالی انقلاب جمهوری خواهانه ی فرانسه در بندر مارسی تا ۴۹ سالگی او در استکلهم در مراسم تاجگذاری او لذت بخش بود. بی اغراق از قشنگترین کتابهایی بود که باهاش رو به رو شده ام. و خیلی برام روایت زنانه و پرحس کتاب و اینکه یک فرد این همه فراز و نشیب در زندگی تجربه کنه جالب و جذاب بود.
من نسخهی صوتی کتاب رو گوش کردم با صدای زیبا و خوانش دلچسب شیما درخشش. نسخه ی صوتی ش واقعا دلنشین بود.
گاهی اوقات بزرگترین پاداش ها در زندگی از انجام کارهایی که بیشتر از همه به ما صدمه میزند به دست می آید
به گمانم این جمله بیشتر از همه در وصف ناپلئون بناپارت صدق کند . او خانواده اش و عشق اولش دزیره را فدای هدف های آرمانی اش در جهت کشور گشایی کرد . قبل از خواندن "دزیره" انتظار داشتم شخصیت ناپلئون فردی باشد که قرار است من او را بستایم اما 300 صفحه ی اول دزیره که تمام شد در بهت تنفرم از تصمیم های ناپلئون ماندم . خدایا ! این واقعیست ؟ آیا این همان ناپلئون معروف است ؟ ناپلئون بناپارت ؟ به راستی او این همه سرزمین را میخواست چه کار ؟ این همه ثروت را ... ؟ او که همه ی خوشبختی و شادی را از خانواده اش گرفت ! از خودش نیز ! از مردم نیز ! هیچ کس به راستی راضی نبود . پس چه در آن مغزش میگذشت ؟ دزیره : آقا به راستی میخواهم این شمعدان ها را برسرتان بکوبم .
اینجا بود که به دزیره افتخار کردم . (بگذریم از اینکه این جمله ی ناگهانی اش وسط آن بحث بسیار جدی اش به قدری من را خنداند که از شدت خنده از روی تخت بر زمین افتادم ) زمانی که این جمله را به ناپلئون گفت . و زمانی که گفت : بر سر من داد نزنید آقا من از شما نمیترسم .
هرچند که دزیره هرگز قهرمان من نخواهد بود . این دختر چه زمان هایی را که بیهوده تلف نکرد . انگار زندگی هیچ چیز جالبی برای فراگرفتن نداشت . خداوند برنادوت را خیر دهد که او را مجبور به یاد گیری و کتابخوانی میکرد . هر چند که من برنادوت را بسیار دوست میدارم اما هرگز نخواهم توانست درک کنم که چرا دزیره تن به ازدواج با او داد . تصورم این است که هرگز هم درک نخواهم کرد . هنوز مانده ام که آن زنبور ها دیگر چه صیغه ای بود ! ناپلئون به راستی میفهمید که چه میکند ؟
با علاقه ای که من از تاریخ دارم نتونستم کتاب رو زمین بگذارم و خیلی خفن بود. کتاب دزیره کتاب تاریخی - عاشقانه است که از زبان عشق اول ناپلئون بناپارت « دزیره» بیان میشود .داستان به صورت خاطراتی که دزیره آنها را در دفتر اهدایی از سوی پدرش یادداشت میکند نوشته شده. داستان از سال اول انقلاب کبیر فرانسه در دوره وحشت شروع می شود که چنیدن هزار نفر در فرانسه با گیوتین سر بریده شدند . کتاب شامل فتوحات و شکست ها و چگونه به موفقیت رسیدن ناپلئون هست. و از بیشتر تاریخ اروپا در زمان زندگی دزیره حکایت می دهد.
جوری با جزئیات قشنگ نوشته شده انگار همیشه کنار دزیره هستی و با اون بزرگ میشی. داستان پر از جزئیات زیباست از لباس ها ، قصرها و چگونه برگزاری مراسمات هست.
ترجمه دکتر رویا امامی مبیدی روان ولی پر از غلط املایی بود.
حتما اسامی شخصیت ها، قلعه ها و قصر هارو سرچ کنید تا تصویر سازی بهتری در ذهنتون در مورد کتاب داشته باشید.
تنها عامل سرپا موندنم تو این روزایی که حوصلهی کتاب خوندن ندارم و ریدینگ اسلامپ شدم کتاب صوتیش بود😢 گوش دادن بهش طول کشید ولی از ثانیه به ثانیهش لذت بردم😁
Désirée is one of those old family favorites which I've read many times and keep coming back to like an old friend.
It's the sweeping story of Désirée Clary, the daughter of a Marseilles silk merchant, from her early love for and engagement to Napoleon to her later marriage to French Marshal Jean-Baptiste Bernadotte, who later became king of Sweden (and Désirée queen). Désirée herself is one of its chief charms; as the book is in the form of an ongoing journal, everything is filtered through her sparkling, direct, and charming personality.
Historically, I find it largely convincing (though I'd still like to read a good biography of Bernadotte to see if her picture of him is accurate), particularly in the portrayal of Napoleon, who can easily turn into a caricature of himself if handled wrongly; Selinko makes him entirely believable, as an egotistical tyrant, but also as a human being. Although Désirée marries Bernadotte, it's her scenes with Napoleon which are frequently the most arresting and emotional.
گاهی کتاب شدیداً info dump داشت و صحنهها و دیالوگهایی فقط برای آگاه کردن خواننده به شرح تاریخ و سیاست میپرداختند، من با اون قسمتها خیلی کسل شدم. مخصوصاً که خود دزیره به قول خودش از سیاست و جغرافیا سردرنمیآورد و علاقه نداشت و نمیفهمید. وقتهایی که وسط تاریخ زندگی میکردیم خیلی جالبتر بود؛ وسط مراسمها و رژهها و گفتگوهایی که تاریخ رو رقم زدند. من بعد از دیدن فیلم ناپلئون ۲۰۲۳ کنجکاو شدم این کتاب رو (که مدتهاست هدیه گرفتم و نخوندم) هم بخونم. با اونهمه انتقادی که از بد جلوه دادن ناپلئون توی فیلم میکردن، انتظار داشتم اینجا تصویری انسانیتر و دوستداشتنیتر ببینم، ولی همون آشغالی بود که بود. یه نابغه، تاریخساز و فرماندهای بزرگ، اما آشغال.
از اینجا اسپویل داره: میل شدید و ناگهانی ژان باپتیست برای پشت سر گذاشتن فرانسه و تمام و کمال به خدمت سوئد درآمدن هم قدری عجیب بود. یکهو دیگه هیچی براش اهمیت نداشت. نه وطن نه خانواده و دوست و آشنا. فقط کشوری غریبه. ژان باپتیست رو بهعنوان عاشق دوست داشتم. هربار که موهای دزیره رو میبوسید قلبم قلقلکی میشد. یا موقعی که سر دزیره رو بین بازوهاش گرفت، یا جوری که دختر کوچولو صداش میزد.
سالها خوندن این کتاب رو پشت گوش انداختم ولی خوشبختانه داستان برام لو نرفته باقی مونده بود. فکر میکردم نقش ناپلئون توی داستان پررنگتر باشه اما خب، تصورات آدم از کتاب معروفی که آوازه در کرده معمولا با واقعیت یکی نیست. بهطور کلی لذت بردم و زمان خوبی رو حین خوندنش سپری کردم.
داستانى بسيار جذاب و گيرا كه از زبان ، دزيره روايت ميشه . در طول مسير داستان با دزيره بزرگ شدم ، عاشق شدم ، ذوق كردم ، بغض و گريه كردم . داستانى تاريخى و عاشقانه با قلم نافذ آن مارى سلينكو . قطعاً دلم براى اين كتاب تنگ خواهد شد .
دوستان امیدوارم برقرار باشین. در این غروب جمعه قصد داریم از کتابی حرف بزنیم که برای خیلیا نوستالژیه ، برای خیلیا عالیه و برای خیلی ها در رده شاهکارهای ادبی و منبعی برای شناخت امپراطور فرانسه «ناپلئون بناپارت» شناخته میشه حرف بزنیم : «دزیره» از «آن ماری سلینکو». کتابی که حتی...بنظر من (حالا غیر از بحث شخصیت پردازیش که فاجعهست) بد نیست....یک اثر خوب برای اثبات توهین به شعور مخاطبه که اوج اینکه جدی بگیرمش میتونه در حد سرگرمی باشه. من یه جمله درباره کتاب هایی که فقط سرگرمی هستن بگم : این کتاب ها صرفا برای سرگرم شدن و اتلاف وقت خوبن. کار هم میکنن یعنی سرگرم میکنن اما وقتی کتاب تموم شد هیچ تاثیری و هیچ چیزی ازش در ذهن من مخاطب نمیمونه...نهایتا پنج دقیقه قابل تفکره. «دزیره» از همین نوع کتاب هاست. شکی درش نیست که کتاب اول از همه با یک تفکرات (نه فمنیسم مطلق) شبه فمنیستی و نشان دادن برتری زن نسبت به مرد ، در پس ناهشیار نویسنده نگارش شده. همین اول بگم من مخالفت با تفکر نمیکنم موافقت هم نمیکنم. اینجا جاش نیست. خب... شخصیت اصلی دزیرهست و داستان از زبون اون روایت میشه و خودش مدعیه که اون زبان تجربه داستان 16سالش بوده.دیالوگ ها و اکت ها برای یک دختر 16 ساله ، واقعا بیش از سن خودش نشون میده. دختری که ماجراجو و عاشقه.ترکیب این دو صفت در شخصیت کار مشکل و عجیبیه و اگر از قبل نویسنده قرار نذاشته باشه که این شخصیت قهرمان باشه اثر به فاجعه تبدیل میشه.متاسفانه بعد از این تصمیم هم شخصیت فاجعهست. چرا؟ چون بیش از حد تخیلیه. لاقل برای دختران اون عصر. شخصیت ناپلئون ، بر خلاف چیزی که خیلی ها معتقدن در این کتاب یک چهره درست و واقعی از ناپلئون میبینیم...اصلا این طور نیست. ناپلئون شاید بعد از «آدولف هیتلر» ، یکی از بزرگترین قاتلان دیکتاتور جهانیه و حدود 3میلیون انسان رو یا میکشه یا به کشتن میده. ناهشیار و ناخودآگاه این شخصیت در کتاب اصلا درست نیست. دیالوگ های این کتاب برای ناپلئون مثل یه شوخی میمونن. دیالوگ هایی که دارن به ما میگن ناپلئون نه تنها بد نیست ، دیکتاتور نیست که اتفاقا یک انسان آزاده و عاشقه. شوخیه؟ شاید ناپلئون عاشق بوده...ولی عاشق ژوزفین بوده نه دزیره. کتاب شاید یک جریان واقعی رو بگه...اما سراسر در دل این حقایق داره چرت و پرت میگه. این اثر بیشتر از اینکه برای من شخصیت بسازه ، ناپلئون بسازه ، منو یاد سریال های بشدت بد «حسن فتحی» میندازه. در همون حد آبکی و در همون حد قهرمان مآبانه. بنظرم این اثر نه تنها منبع خوبی برای شناخت ناپلئون نیست ، که یک منبع بد و آزار دهندهست. اما برای کسانی که دنبال اتلاف وقت و صرفا خوانش یه اثرن «دزیره» میتونه گزینه خوبی باشه. چون خوب وقت تلف میکنه.
I reread this in German, but I don't trust my written German, as it's been decades since I've had any practice.
I first read the English translation as a fourteen-year-old when my mother recommended it. The book opens with Desirée Clary at fourteen thinking herself very grown up and ready to take agency for her own life, including falling in love, something that made perfect sense to me at the same age.
I reread it a couple times through college and grad school as a comfort read, and it sat on my shelf for years after. Having finished it, I then got out my copies of Laura Junot's memoirs, published in the mid-1800s, to reread for mentions of Desirée and Bernadotte; though Junot is not to be trusted completely, there are many details in her memoir that ring true with countless biographies I've read over the decades..
This book is not great literature in the sense of MIDDLEMARCH, etc, but it's surprisingly true to the personalities, at least as far as I can tell. If you've never heard of it, it purports to be the diary of Eugenie Desiree Clary, a silk merchant's daughter, who was as a teenager engaged to Napoleon Bonaparte. Napoleon's older brother Joseph did marry Desiree's older sister Julie, but Napoleon, as we know, married Josephine, who at that time reigned over the social scene of Revolutionary Paris post-Robespierre.
Desiree ended up marrying Jean-Baptiste Bernadotte, one of Napoleon's generals, then Marshalls, who ended up being voted in as Crown Prince of Sweden by the Swedish Parliament when the last of the Vasas were pretty much all mad. Or declared mad. The Bernadotte dynasty remains the royal family of Sweden to this day.
What's more, in one of those weird twists, Annemarie Selenko, an Austrian who left Austria for Sweden when the Nazis came to power, was inspired to write the book after working for one of the Bernadottes in the diplomatic service--I believe the same one who was to work for freeing Jews from incarceration in Germany; he almost led a rescue mission into Hungary that instead was led by Wallenberg, who was inspired by Leslie Howard's remarkable film PIMPERNEL SMITH. Bernadotte, with his wider connections, made his contribution another way.
Anyway, though some events are shined up a bit for the reading audience, and some bits altogether fictionalized (like Napoleon's surrender after Waterloo) there is enough of a sense of the real people, who were a remarkable collection, to convey at least a patina of history. I was especially impressed with her depiction of Talleyrand. I can only imagine Selinko read French, and went through all those memoirs which were easily available in used bookstores and libraries in the first half of the twentieth century. As I mentioned, I got out the Junot memoire, which is highly fictionalized, and yet there are details that absolutely resonate as true. Details like the Bonaparte girls, and the marshals' wives, having to learn imperial court etiquette, which was totally unknown to these young women who were raised during the Revolutionary years. Questions like, "How do we get through the door with these feathers on our heads and the wide skirts?" vexed them tremendously.
Looking at these two works, one fiction based on real history, and one non-fiction with a lot of embroidery to it, brought home yet again that the best social histories are really a lot of gossip, heh.
شب دیروقت است،همه گمان میکنند من دراز کشیدهام و استراحت میکنم تا برای شرکت در جشنهایی که فردا و پسفردا به افتخار ملکهی دزیدهریای سوئد و نروژ برگزار میشود،آماده شوم. ولی من میخواهم برای آخرینبار خاطراتم را یادداشت کنم.وقتی میرسم به آخرین صفحهی آن،خیلی برایم عجیب مینماید.یاد روزی افتادم که همهی صفحههای آن هنوز سفید بود و به عنوان هدیهی زادروزم،روی میز کوچک کنار تختخوابم گذاشته شده بود.در آنموقع چهارده ساله بودم و از خودم میپرسیدم این دفتر به چه کارم میآید.پدرم هم جواب داده بود: « زندگینامهی همشهری برناردین،اوژنی،دزیره کلاری را در آن یادداشت کن...» پدر،تاریخچهی زندگیام را در آن نوشتهام و دیگر چیزی برای افزودن به آن ندارم.چون تاریخچهی زندگی این دختر همشهری،تمام و تاریخچهی زندگی ملکهای آغاز شده است. ولی قول میدهم پدر کاری نکنم ک باعث سرافکندگی تو شود،این را هم هرگز فراموش نمیکنم که تو حریرفروش بسیار محترمی بودی. #دزیره #آن_ماری_سلینکو #پرویز_شهدی 📝دزیره است که ماجرای زندگی دزیره کلاری همسر کارل چهاردهم و مادر اسکار اول را از زبان خودش شرح میدهد.رمان شامل خاطرات دزیره است از زمانیکه در نوجوانی با ناپلئون آشنا میشود تا زمانیکه ملکه میشود.او ابتدا معشوقهی ناپلئون بناپارت بوده ولی ناپلئون زیر قولش میزند و با زن دیگری ازدواج میکند.دزیره به دنبال زندگی آرامی است و از شوهرش،ژان پاپتیست برنادوت میخواهد برای او خانهای کوچک و دلپذیر تهیه کند ولی در نهایت او همسر ولیعهد سوئد و ملکه است.اگر به کتابهای تاریخی علاقه دارید حتما این کتاب رو مطالعه کنید و لذت ببرید.در مورد ترجمه هم من راضی بودم ولی ظاهرا همه ترجمه آقای پزشکزاد از انتشارات علمی فرهنگی رو پیشنهاد میکنند ولی من با این مشکلی نداشتم👌🏻🙂
Мразя да чета дебели книги на чужд език, но тази не можах да я оставя - забравена от клиент в хотел много години преди българското издание.
Имало едно време едно момиче. Мило, добро, обикновено и хубаво. Без да е и грам феминистка или поне бунтарка в края на 18 век. Момиче, което почти се омъжило за млад неизвестен военен на име Наполеон Бонапарт, но в крайна сметка станало кралица на Швеция.
И тази неясна историческа фигура заговаря в първо лице, а книгата е нейният дневник - разбира се, написан от ръката на Ане Мари Зелинко. Една необичайна, или по-скоро обикновена, романтична и интимна гледна точка към последните дни на френската революция, през възхода на Наполеон до окончателното му изгнание, а и в годините след това. В гледната точка на Дезире няма и грам епос - а погледът на човек, чийто живот по случайност, но неизбежно се преплита с най-важните събития на епохата, и междувременно изживява живота си сред стените на семейството и любовта. Огнището на дома е центърът на света на героинята, а бушуващата наоколо световна история са житейски факти, които трябва да бъдат изживени или преодолени. Философията е заменена с чисто човешки, не винаги осъзнати, по детски непосредствени и леко дистанцирани прозрения, политиката и войната са нежелани и враждебни фактори.
Лекият, игрив и увлекателен стил на авторката отвежда съвсем неусетно до последната страница, и оставя читателя неочаквано замислен след на пръв поглед съвсем непретенциозното четиво.
Едноименният филм с Марлон Брандо е задължителен за романтиците.
لباس ها. ماتیک های قرمز و صورتی. ندیمه ها و خدمت کاران. مرد هایی که همیشه در جنگ و جبهه ها به سر می برند. زن هایی که دستهایشان در اول ملاقات بوسیده می شود. ولایتعهدی و والاحضرتی. اتفاقاتی که برای این نسل فقط افسانه منظور می شود. همه ی این ها در این کتاب به چشم می خورند. مسلما پس از پایان کتاب صفحه ی اول را باری دیگر بخوانیم متوجه شگفتیِ اتفاقات روزگار خواهیم بود.
♡عجیب است که دو مرد بزرگ تاریخ عاشق شما شدهاند با اینکه اصلاً زیبا نیستید.♡
سرنوشت عجیبه. سرنوشت شون این بود که باهم آشنا شن و هر کدوم به گونهای به جایی که زندگی میخواد برسن... یکی میخواست تاریخ دنیا رو بسازه و یکی میخواست همیشه دختر تاجر ابریشم مارسی بمونه... دزیره کوچولوی ۱۴ساله، دوستت دارم:) عشق اول و همیشگی ناپلئون، سیاست و قدرت بود اما به دزیره مدیون بود- ژان و ژوزفین هم از اشخاص شگفت انگیز روزگارن.
چقدر با این کتاب خاطرات قشنگ دارم. از زمانی که خریدمش و تا الان که بعد ۶ سال بازخوانیاش کردم. وقتی بابام گفت داستان رو براش تعریف کنم... آخرش گفتم ناپلئون با کمک دزیره تونست امپراطور شه. اما بابام حرف جالبی زد، گفت: ناپلئون به هرشکلی میخواست در تاریخ ماندگار شه. این دزیره بود که با برخورد به ناپلئون زندگیش به سمت دیگهای رفت :)
توی همخوانی دوسال پیشش یه لیست باحال درست کردیم😂 که البته حاوی اسپویله:
~حرکتهای ناپسند از ناپلئون~
شماره اول: جیب دزیره رو زد.
شماره دو: با بی تربیتی تمام خواستگاری کرد.
شماره سه: قلب دختر مردم رو شکست.
شماره چهار: دزیره خیلی بی عقلی.
شماره پنجم: پول گرفتنش در جهان همه گیر شد.
شماره ششم:(بقیه الگو بگیرن)بچه بگیری بود.
شماره هفتم: رفت دنبال یه زن بزرگتر از خودش و نامزدشو ول کرد به امون خدا.
شماره هشتم: هنوز قرضشو نداده.
شماره نهم: خائن، زیر عهد زَن، قدرنشناس، خائن، دختر خوب از کف داد.
شماره دهم: نه لباس داری و نه پول.
شماره یازدهم: از بی کفایتی ناپلئون به سرشت انسان رسیدیم.
شماره دوازدهم : تا طرف عقدتون نکرده گلدوزی نکنید.
شماره سیزدهم: درد و بلای برنادوت تو سرت
شماره چهاردهم: بیچاره ژوزفین که تحملت میکنه.
شماره پانزدهم: همه عاشق برنادوتن😂
شماره شانزدهم: همه جا از جنگ میگییییی آه
شماره هفدهم: به معشوقه خود خیانت نکنید و توی دام وسوسه های شیطان(ناپلئون)نیفتید چون اخرش عاقبتتون مثل دوفو میشه😂
شماره هجدهم: قر و فرت از توجهت به کشورت بیشتره بود.
شماره نوزدهم: توی اسم بچه مردم هم دخالت میکردی
شماره بیستم : مردی خاله زنک هستی و توی هر کاری سرک میکشی.
شماره بیست و یکم: از ژوزفین سو استفاده کردی و گذاشتیش کنار😒
شماره بیست و دوم: فوقققق پررو
شماره بیست و سوم: مشکوک
شماره بیست و چهارم: اصلا فکر نکنی قرضتو دادی تموم شده. خود دزیره هم ته دلش ناراضیه.
شماره بیست و پنجم: کارا رو برنادوت داره می کنه همه پیروزیها رو به دست می یاره، ناپلئون تازه زبونشم درازه به مارشالهاش گفته پیروزیها همه به نام خودم به نام خودم.
شماره بیست و شش : خاک بر سرت جنم برنادوت یه مارشال از توی امپراطور بیشتر بود
وراى گيرايى و جذابيت بسيار بالاى اين كتاب و واجب بودن خواندنش براى همه،و روان بودنش با وجود آنكه كلاسيك و تاريخى و حجيم است،عزت نفس،اقتدار،استقلال و هوش هيجانى بالاى دزيره در عين ظرافت هاى زنانه اش،براى من تبديلش كرده به دوست داشتنى ترين شخصيتى كه تاكنون در ادبيات شناخته ام؛از زمانى كه اين كتاب را خوانده ام تاكنون يكى از الگوهاى شخصى من شده و تجربه 'دزيره' را بويژه به دختران نوجوان درگير بحران هويت توصيه ميكنم.
کتابی که وقتی شروع به خوندنش کردم نتونستم یک لحظه هم بذارمش زمین!! روایت عاشقانه تاریخ... داستانی که سراسر هیجان و اتفاقات غیرقابل پیش بینی داره... تقابل عشق و تعهد ، زندگی و مرگ، وجدان و قدرت طلبی... احساسات و موقعیت ها به قشنگی توصیف شده، انقدر قشنگ که انگار داریم در همان زمان زندگی میکنیم و همه ی اتفاقات در جلو چشم ما رقم میخورند.
بسیار لذت بردم و چقدر بعد از بر باد رفته و شخصیت ناخوشایند اسکارلت که اصلا دوستش نداشتم، دزیره چسبید. خودمم نفهمیدم کی اون همه صفحه رو ورق زدم و چقدر شیفته ش شدم. حتما باید فیلمش رو هم ببینم
یادم است زمانی که کودکتر بودم، مثلا زمانی که کلاس سوم یا چهارم دبستان بودم، مادرم کتاب حجیمی داشت که رنگ جلدش در حافظهی من، سبز رنگ حک شده است. در آن زمان نه اجازه داشتم که دزیره را بخوانم، و نه علاقهای به ورق زدن آن داشتم. در آن زمان همیشه از این کتاب احساس سرما به من دست میداد. قدم زدن در یک جادهی تاریک، در شبی غریب و زمستانی با افکاری حزنانگیز. و حقیقتا چه احساس نزدیکی بود به محتوایی که کتاب ارائه میکرد. چندین سال پیش تصمیم گرفته بودم که این کتاب را مطالعه کنم و هربار به دلیل و بهانهای، موفق به خوانش آن نشدم. تا آنکه بالاخره پس از تلاشهای فراوان توانستم این کتاب را به پایان برسانم و اکنون چیزی به جز غصه احساس نخواهم کرد. واقعا چه افراد تاثیر گذاری مسافر تاریخ بودهاند که ما هرگز نام آنها را ندانستهایم؟ در کتاب نقل قولی خواهیم خواند: «دو مرد بزرگ در زمان ما، عاشق تو شدند.» نقل قولی که شاید باید آن را با چهرهای دیگر تفسیر کرد: «دو مردی که عاشق تو بودند، تبدیل به بزرگان تاریخ ما شدند.» واقعا هراسانگیز است کتاب هرگز برای به پایان رساندن خود عجله نمیکند و البته برای رسیدن به مقصد هم وقت را به اضافه گویی نمیگذراند. هرچیزی در جای جای آن به درستی قرار میگیرد و ما در پس چهرهی یک رمان دراماتیک، یکی از غریبترین روایتهای تاریخ فرانسه و شاید تاریخ جهان را خواهیم خواند. اما چرا به این کتاب یک ستاره کم دادهام؟ این خود سوالیست که پاسخش برای من نامفهوم است اما، اما احساس میکنم همین مقدار، مقدار درست باشد.
دزیره، دزیره، آخ که چه خاطراتی من با این کتاب دارم. کتاب رو همراه دوستام شروع به خوندن کردم و از اونجایی که شش نفر بودیم، توی کتابخونه های شهرمون میگشتیم بلکه چند تا نسخه ازش پیدا کنیم، تمام جلد های کتاب رو به امانت گرفتیم و باقی مون یا دزیره رو خریدیم و یا نسخه pdf رو خوندیم، خلاصه به هر نحوی بود کنار هم توی خیابون های پاریس قدیم میزدیم و درباره زندگی دزیره و ناپلئون توی گوش همدیگه پچ پچ میکردیم، همون موقع بود که کالسکه ژان باتیست دزیره رو به خونه رسوند و ما به آستر خیس کتش میخندیدیم. انقدری با ناپلئون صمیمی شده بودیم که ناپی صداش میزدیم، وقتی ناپی شمشیر واترلو رو به اوژنی میداد، اونجا بودیم و میدیدیم که اوژنی چطور اونو مثل چتر توی دستاش گرفته بود، زمانی هم بود که درون اتاق با پادشاه فرانسه و ولیعهد سوئد حضور داشتیم، تفاوت میان تفکر اون دو تا مرد، یکی نقشه جهان رو زیر پا داشت و کودکش مهره هارو به دندون میگرفت و اون یکی در تصورات قویش نقشه ای که فقط پشت پلک های خودش قرار داشت رو روی دیواری سفید به تماشا میگذاشت و استراتژی های جنگ رو شرح میداد، ژان برای من یه شخصیت عزیزه. دزیره خلاصه ای از زندگی لذتبخش من توی پاریسه، دلم میخواد در آینده یکبار دیگه برگردم به مارسی و توی خیابون هاش قدم بزنم.
یک داستان واقعی و فراموش نشدنی از ملکه ی سوئد و نروژ و همسر شاه شارل چهاردهم.... دزیره نه خیلی زیبا بود و نه خیلی باهوش البته از گفته ی خودش...و نه به دنبال پست و مقام و یا شهرت بود...علت شهرتش فقط علاقه ی دو نفر از قدرتمندترین مردان زمانش به او بود...همه ی اطرافیان دزیره به قدرت رسیدن و خودشونو باختن...اصطلاحا شدن تازه به دوران رسیده...اما دزیره هیچوقت نخواست آدم دیگه ای بشه و تغییر کنه... کتاب اول رو سریع تموم کردم اما سرعتم برای کتاب دوم خیلی کمتر شد...چون نمی خواستم تموم بشه... انقدر تصویر پردازی ها عالی بود و قشنگ تمام جنگ ها و صحنه ها رو شرح داده بود که انگار می دیدیشون...حس می کنم از ۱۴ سالگی تا ۴۹ سالگی دزیره رو باهاش زندگی کردم تو این مدت.... ارزش یک بار خوندن رو داره... امتحانش کنین💜😊