این رمان دو جلدی، که ظاهراً مفصل ترین رمانی است که تا کنون از یک نویسنده افغان به چاپ رسیده ..ماجراهای کتاب که رمانی تاریخی است با مروری ظریف و زبردستانه تاریخ پنجاه سال اخیر افغانستان، را روایت میکند ..زبان شیرین دری در ابتدا خواندن کتاب را برایم کند کرد اما کم کم که بر نثر کتاب مسلط شدم دلپذیری نوشتارهای کتاب برایم دوچندان شد ..حالا با کمال اعتماد به نفس میتوانم بگویم کلی لغت دری در دایره لغاتم ذخیره شده شخصیت ها خیلی برایم اشنا بودند ..چقدر شخصیت های این کتاب مانند شخصیت های داستانهای مرحوم جعفر شهری در کتاب قلم سرنوشت وشکر تلخ ویا گزنه بودند ..انگار ان دوره تاریخی بین دو کشور ایران وافغانستان مشترک شده باشد ..اما با خواندن این کتاب تاسف خوردم از بیخبری خودم از ادبیات کشوری همزبان وهم ایین ..انگار که فقط ادبیات جهان برایم در ادبیات اروپاوامریکا خلاصه شده باشد ..اما افغانستان این همسایه قریب که بسیار برایم غریب بوده دراین کتاب به روشنی ایینه دیده میشد ..قبلا افغانستان را با دو کتاب مشهور جهانی خالد حسینی کمی شناخته بودم وبعد با کتاب تو هیچ گپ نزن اقای محمدی ..جانستان کابلستان امیر خانی هم سفرنامه ای خواندنی بود اما کوچه ما جناب اکرم عثمان روایت خاص تاریخ بود ..واقعیت عریان زندگی سیاسی اجتماعی افغانستان بسیار تکان دهنده بود ..وروایت عالی نویسنده وتسلط او برقلم وتاریخ بسیار ستودنی ..از خواندن این کتاب لذت فراوان بردم ..وتاسف بسیار خوردم که چرا اینقدر کم از این نوع دست ادبیات میدانم ..
کتاب در شروع توجه خواننده را با ادبیات و کلمات خاص و سچه دری جلب خود میکند، بعدا از پرده از حقایق تلخ تاریخ افغانستان برمیدارد. حکایت عشق امین و ذلیخا و مشکلات فراروی ایشان را به قلم میگیرد، حکایت غم و اندوه مردم ستمدیده افغانستان حکایت میکند. تا حال چندین کتاب تاریخ معاصر را خواند ام اما هیچکدام به اندازه این داستان تاریخ معاصر را در ذهنم حک نکرده بود نصف دوم جلد دوم کتاب به قدری جالب بود برایم که در یک شب کتاب را به اتمام رسانیدم. حال میروم سراغ کتاب های دیگر نویسنده.