در طول چند دهه کار و تدریس ویرایش، به مسائلی برخوردهام که در همان حین کار یادداشت برداشته و بعداً آنها را پرداخت کردهام. بسیاری از نکتههای مطرحشده در این یادداشتها در کتابهای رسمی ویرایش یافت نمیشوند. گاه، پس از طرح مسئله یا نکته، پیشنهادهایی نیز برای رفع مشکل دادهام. طیف گستردهٔ یادداشتها دربرگیرندهٔ مسائلی در زمینهٔ رسمالخط، نشانهگذاری، پانوشت، نمونهخوانی، مأخذگذاری، فرهنگنویسی، علائم اختصاری و موارد دیگری است که شاید نتوان عنوانی برایآنها پیدا کرد. گمان میکنم خواندن این یادداشتها برای حرفهایها جالب و در برخی موارد آموزنده، و برای غیرحرفهایها، از جمله دانشجویان دورههای ویرایش مفید باشد.
علی صلحجو (زادهٔ ۳ تیر ۱۳۲۳ در قزوین) زبانشناس، ویراستار، نویسنده، مترجم و پژوهشگر ترجمه ایرانی است. صلحجو دارای مدرک کارشناسی در رشتهٔ زبان و ادبیات انگلیسی از مدرسهٔ عالی ادبیات و زبانهای خارجی، و کارشناسی ارشد در زبانشناسی از دانشگاه تهران، ویراستاری را در سال ۱۳۴۲ از مؤسسهٔ انتشارات فرانکلین آغاز کرد و پس از انحلال این مؤسسه در ۱۳۵۴ همین حرفه را در دانشگاه آزاد ایرانِ سابق، مرکز نشر دانشگاهی، مجلهٔ پیام یونسکو، و دانشگاه پیام نور ادامه داد.
در کل کتاب بسیار خوبی بود، مخاطبان کتاب در درجه نخست کسانی هستند که با کار ویراستاری آشنایی کافی دارند و به نوعی با این کار درگیر هستند. اینان با خواندن این کتاب با بسیاری از نکات مهم و به تعبیری ریزهکاریهای ویرایش آشنا میشوند. نویسنده این کتاب یکی از بهترین ویراستاران ایران است که سالهای سال با ویرایش درگیر بوده و به خوبی چم و خم این کار را بلد است. از سوی دیگر این کتاب برای کسانی که تازه وارد کار ویرایش شدهاند هم نکات آموزنده و سودمندی دارد، البته این کتاب نمیتواند به عنوان یک منبع دستاول برای یادگیری ویرایش در نظر گرفته شود، اما میتواند کسی که با کار ویرایش آشنایی چندانی ندارد را با وظایف یک ویراستار و چند و چون کار او آشنا سازد.
کتاب سامان روبهراهی نداره؛ علتش هم البته مشخصه. نویسنده به فراخور زمان، کاری که دستش بوده یا نکتهای که به چشمش خورده فیشی برداشته و یادداشتی نوشته و بعد همه رو گرد هم آورده. اما باز هم نکات خوبی میشه از توش درآورد. نکتههاش برای من به ویژه دربارهی بازنویسی جملات برای خوشخون شدن متن خوب و کمکرسان بود.
این کتاب مجموعهای از گفتارهای کمابیش پراکندهی صلحجو است درباب ویرایش و ویراستاری. بخشهایی از آن هم به مبحثهای گوناگونی که با این حیطه بیارتباط نیست، میپردازد؛ مانند ترجمه و نمونهخوانی و روند آمادهسازی کتاب. نکتههای عملی و کارآمدی که گاهبهگاه در لابهلای این نوشتههای مختصر پیدا میشود، برای کسی که در عمل به ویراستاری پرداخته باشد و تنگناها و گرفتاریهای آن را بهچشم دیده باشد، راهگشا و کارا است. ازاینحیث، این کتاب، کتابی پرمغز و کمنظیر است. همچنین در بعضی جاهای کتاب، مؤلف با بهرهگیری از تجربههای شخصیاش، ماجراهایی جالب و طنزآمیز از حرفهی ویراستاری نقل میکند که در عین خندهآمیز بودن، سخت آموزنده و مفید مینماید. با همهی این قوتها، در میان مطلبهای کتاب، تکرار نیز دیده میشود. فصل مربوطبه نشانهگذاری را هم شخصاً کمارج و تا حدی نادقیق ارزیابی میکنم و با غالب دیدگاههای نویسنده موافق نیستم. بعضی از اظهارنظرها نیز دربارهی صنعت چاپ و مشکلهایی که در این حیطه پیش میآید، به سالهای دور برمیگردد و امروزه یکسره منسوخ شده است؛ مانند اشکالهایی که در حروفچینی بهشیوهی قدیم روی میداده و امروزه ابداً با آنها مواجه نیستیم. نکتهی دیگری که بهشدت توی ذوق میزند، بیدقتیهایی است که در ویرایش این کتاب رخ داده است. اثری که خود به ویرایش و اصول آن میپردازد، طبعاً باید از خطاهای ویرایشی پاکیزه باشد. ویرایش صوری این کتاب چندان دقیق صورت نگرفته و لغزشهای زبانی نیز اندکشمار در آن یافت میشود؛ مانند واژهی «پیشنهادات» که برخلاف اصول ویرایشی، کلمهای فارسی با نشانهی جمع عربی جمع بسته شده است.
شاید این کتاب برای ویراستاران نوشته شده باشه، اما برای همه افرادی که دستی در نوشتن دارند، وحتی مترجمها، مفیده و نکات خیلی خوبی داره. زبان کتاب بسیار شیوا و روونه. یکی از دوستان از نبود فهرست گلایه کرده بودند، اما من چاپ پنجم این کتاب رو دارم که هم فهرست داره و هم نمایه.
کتاب بسیار خوبی است. نویسنده خود یک ویراستار است که همانطور که در مقدمه توضیح داده، نکتههایی را در مورد ویرایش در طی چندین سال یادداشت کرده و حالا هم آنها را در قالب کتابی چاپ کرده است؛ برای همین، کتاب در مورد مطالب پراکندهای صحبت کرده که بعضی از آنها واقعن نکتههای ظریفی هستند و من را که فکر میکردم در ویرایش حرفی برای گفتن دارم، فیتیلهپیچ کرد :))
«نکتههای ویرایش» حاوی یادداشتهای سازمانیافتهٔ علی صلحجو در مورد ویرایش است. از جهت این که نوشتههای پراکندهای که ظاهراً در زمانها و موضوعات مختلف برداشته شده، به این صورت منظم شده است قابل تقدیر است. از جهت دیگر، این کتاب صرفاً به درد ویراستارها نمیخورد و برای هر کسی که دستی بر نوشتن دارد، از نوشتن پایاننامه و مقالهٔ فارسی گرفته تا کتاب و داستان، لازم است. ولی متأسفانه خبر بد این است که نسخهای که من از این کتاب دارم، چاپ سوم و با شمارگان ۷۰۰ نسخه است. در واقع با یک فاجعهٔ کتابخوانی در کشور مواجهیم. مخصوصاً از این جهت که امروزه به خاطر وفور رایانههای شخصی، اکثر افراد خودشان متون علمی و اداریشان را مینویسند. و چقدر این مسأله برای من دردناک است وقتی که میبینم در پایاننامهها و مقالات فارسی از دانشآموختههای دانشگاههای سطح اول ایران، مسائل سادهای مانند این که ویرگول به کلمهٔ قبل میچسبد نه به کلمهٔ بعد رعایت نمیشود. به نظرم خواندن این کتاب، حتی به صورت تفننی و پراکنده، جالب و مفید خواهد بود (و خیلی مفیدتر از تحلیل آن که ساق پای مدافع به توپ خورد یا به ساق پای مهاجم، در برنامهٔ نود و امثالهم).
البته در این موضوع، کتاب «غلط ننویسیم» مرحوم نجفی کتاب جامعتری است، بیشتر به این خاطر که این کتاب به نیت کتاب بودن نوشته شده است و شاهد مثالهای جالبی از متون قدیمی مثل گلستان سعدی آورده است. در دورهٔ کوتاهی در پروژهٔ «ویراستیار» (ویرایش متون فارسی در نرمافزار ورد) مشغول به کار شدم که به دلایلی کارم کشید به پروژهٔ دادگان زبان فارسی بر اساس دستور وابستگی. آن زمان یکی از وظایف من خواندن کتاب «غلط ننویسیم» مرحوم نجفی بود (که البته آقای نجفی آن موقع در قید حیات بودند). وقتی که کتاب تمام شد، به همکارانم به شوخی گفتم که هر چه «میباشد» را اگر «است» کنیم، نصف راه را رفتهایم و این حرف شده بود نقل صحبتهای ما. متأسفانه کتابهای ویراستاری در زبان فارسی با فناوری روز جلو نرفته است. خیلی از ویراستاران با مسائل و مشکلات خط فارسی در رایانه آشنا نیستند و همین باعث میشود که گاهی خودشان را درگیر باید و نبایدهایی بکنند که فراتر از ۷۰۰ نسخهٔ کتابشان نرود. صحبت من در آن نیست که حرف از ویرایش کتاب را وابنهیم و بگذاریم تلگرام و وایبر و توییتر هر بلایی که میخواهند بر سر زبان فارسی بیاورند. بیشتر صحبتم در آن است که نگاه منعطف به روند تغییر زبان و البته پرهیز از نگاه افراطی باستانی به اصول نگارش میتواند گامی رو به جلو باشد برای آن که بتوانیم کمکی به پیراستگی بیشتر زبان فارسی کنیم. و البته تا وقتی که کتابهای با چنین اهمیتی در ۷۰۰ نسخه منتشر بشوند، این حرفها خواب و خیالی بیش نیست. خانه از پایبند (=بست؟) ویران است، خواجه در بند نقش ایوان است.
آقای صلحجو save the best for last کرده بود و انتهای کتاب واقعا مفید و راهگشا بود. با یک قلم خاصی نوشتند و اظهار نظر کردند که یک حس صمیمیت و آشنایی رو منتقل میکنه، انگار که از سر کلاسشون نتبرداری کردی و این باتوجه به اینکه موضوعهای مورد بحث ممکن بود کسالتبار باشند، نکته خوبی بود.
البته اگر ۱۰۰ صفحه یا بیشتر از کتاب حذف و کم میشد، به نظرم کتاب کاربردیتر و بهتر میشد. کلا تکرار مکررات یک نکته و یک جمله توی کتاب زیاده که البته برای یادگیری خوبه اما میتونه آزاردهنده هم باشه. همچنین، درحالی که بعضی از نکات عمومیت داشت، و بهدرد همه یا اکثر مخاطبها میخورد، بعضی مطالب هم بود که زیادی جزئی شده و مناسب مخاطبهای خاص و تخصصی بود. با حذف اینها به نظرم کتاب شستهرفتهتر و بهتر میشد.
*به هرحال من از دوران مدرسه به نگارش هیچ علاقهای نداشتم. با این وجود این کتاب رو خوندم و با یک حس رضایتی هم به پ��یان رسوندمش و این نشون میده که احتمالا هر چیزی رو میشه بهتر و شیواتر و شیرینتر منتقل کرد.
کتاب استاد که خیلی مفید بود البته ویرایش دومش پر و پیمونتر هم شده بود ویرگولهایش هم کمتر بود البته :D ویرایش اول را که میخواندم یک صفحهش بود که به قدری ویرگول داشت که نشستم شمردمشان!
با خواندن این کتاب فضای ذهنیام دربارهی ویرایش روشنتر شد. علی صلحجو با تجربهای که در حوزهی ترجمه و ویرایش دارد، به نکاتی اشاره میکند که ممکن است هر ویراستاری روزی با آن چشمدرچشم شود و حالا با دانستن این نکتهها نیازی نیست که این مسیر را بهقول کوهنوردها، دوباره کوبید. در بخش علائم سجاوندی به نکاتی اشاره کرده است که اگر بخواهیم آنها را رعایت کنیم، تفاوت زیادی را با نوشتههای دیگر ایجاد میکنیم و این موضوع کمکی به خواننده نمیکند. یکی از آنها زیر عنوان «برخورد نشانهها» دربارهی جایگاه کاما و عدد تُک یا جایگاه کاما و گیومه است. سالهاست که عدد تک را قبل از ویرگول دیدهام و بهمحض دیدن آن در این کتاب، نظرم جلب شد. همچنین کامای داخل گیومه را هیچجا ندیدهام و باید بگویم تصویر آن برایم ناآشناست. اینها نمونههایی است که حتی اگر درست باشد، بهنظرم نباید دست به ترکیبش زد. بهجز بخش «نشانهگذاری» که همچنان بر سر آن اختلاف است، مطالب تر و تازهای دستگیرم شد. سایهتان برقرار استاد گرانقدر.
یه کتاب خیلی خووب برای کسایی که دنبال نکتههای جدید ویراستاری میگردند. استاد صلحجو میشه گفت از تنها اساتید ویراستاری هستند که کارشون فقط همینه واقعاً کتاب مباحث خیلی مفیدی داره که اگه دست به قلم هستید، حتماً بخرید و بخونیدش
نکاتی دربارهی "نکات ویرایش": در صفحهی 126، واژهی comment به صورت commen چاپ شده است در صفحهی 134، مفصلتر سر هم نوشته شده است. در صفحهی 140، شلوغ با عین چاپ شده است. در صفحهی 197، thin و that جا به جا چاپ شده است. در صفحهی 230، زیر بخش "برخورد نشانهها"، دو مثال آمده است که هر دو یکسان هستند! در صفحهی 244، واژهی شکلات به صورت شوکولات نوشته شده است که برای من عجیب بود. آخر شکلات یا شوکولات؟ در صفحهی 248، زیر بخش "دربارهی ویرگولهای رشتهای"، در جملهی اول، واژهی "باید" اضافی است.
علی صلحجو (متولد: ۱۳۲۳) کتاب «نکتههای ویرایش» را در شصتوسهسالگی، بعد از عمری تدریس و کار و کسب تجربه در حوزۀ ویراستاری، گرد آورده. این کتاب ۲۱۳ صفحه دارد و آن را نخستین بار نشر مرکز در سال ۱۳۸۶ چاپ کرده است. من هم همین نسخه را دیدهام؛ این چاپ از کتاب بیستویک عنوان اصلی دارد: ۱. مقدمه، ۲. اختصار، ۳. اعراب، ۴. پاراگراف، ۵. پانوشت، ۶. جنسیت، ۷. را، ۸. رسمالخط، ۹. رقمنویسی، ۱۰. سبک، ۱۱. فرهنگ لغت، ۱۲. واژهنامه، ۱۳. گفتمان، ۱۴. متن، ۱۵. مرجع، ۱۶. موقعیت خواننده در برابر متن، ۱۷. نحو، ۱۸. نشانهگذاری، ۱۹. نمایه، ۲۰. واژه، ۲۱. ویرایش، ما و دیگران. چنانکه از عناوین کتاب میتوان حدس زد، «نکتههای ویرایش» اثری برای خوانندۀ عام نیست. این کتاب بیشتر برای ویراستاران و نویسندگان و مترجمان و ناشرانی خوب است که میخواهند در حرفۀ خود باریکبین و ورزیدهتر بشوند. درواقع، در این کتابْ مباحث ابتداییِ ویرایش یاد داده نمیشود. کتاب دربردارندۀ نکتههای تازهای است که میتواند برای مخاطب اثر مفید و کاربردی باشد؛ برگزیدههایی که شاید کمتر کسی در مقولۀ موردبحث بهشیوۀ صلحجو در آنها تأمل کرده. این نکتهها در قالب یادداشتهای کوتاه و بلندی آورده شده که میتوان آنها را بدون رعایت ترتیب هم خواند. تعداد این یادداشتها حدوداً صدووپنجاه مورد است. اگر قصد دارید کتابی را در موضوع ویرایش بهصورت تفننی بخوانید «نکتههای ویرایش»، اثر علی صلحجو، انتخاب خوبی نیست. از کتاب: «دکتر مهدی محقق نقل میکند که روزی در کلاس درس ادیب نیشابوری نشسته بوده و موضوع درس دربارۀ ناصر خسرو بوده است. در این جلسه، شعری از ناصر خسرو مطرح میشود که در آن به کسانی اشاره میشود که سگبچه میخورند و شاعر آنها را از این عمل نهی میکند. محقق از استاد میپرسد که آیا اصولاً کسانی هستند که سگبچه بخورند، چون این عمل عجیب مینماید. ادیب نیشابوری میگوید که نه عجیب نیست. محقق حرف استاد را میپذیرد اما باطناً مجاب نمیشود. بعدها معلوم میشود که خطا ناشی از بدخوانی نسخۀ خطی بوده است! سیک پخته (= سه یک پخته) نوعی شراب است که سه بار آن را تقطیر یا تخمیر میکنند تا پرمایه و قوی شود. عقل سلیم همواره مشکل گشاست. بسیاری از غلطهای عجیب و غریب در برخی از ترجمههای امروز ناشی از فقدان شعور متعارف است. اگر به این قابلیت خود تکیه کنیم و قضایای عجیب و متناقض را نپذیریم، پاسخ درست را خواهیم یافت.»
این کتاب مجموعهای پراکنده و بی انسجام از نکتهها و تجربههای ویراستاریست. کتابی که خود نیاز به ویراستاری دارد تا حداقل نکتههای مشابه در کنار یکدیگر بیایند و نکتههای بدیهی از آن حذف شود. مخمصهی دیگر مثالهاییست که جانب هیچ کدام از شیوههای ارائه شده گرفته نمیشود و در آخر فقط گفته میشود: عجب مخمصهای! با اینحال، برخی از این تجربیات بیان شده در کتاب جذاباند، برای مثال آنجا که ماجرایی را میگوید که حروفچین به اشتباه «زیرطبقه» را «ریزطبقه» زده و نمونهخوان نیز آن را طبیعی میبیند اما مترجم شاکی میشود که «زیرطبقه» ترجمهی sub-class بوده و «ریزطبقه» اشتباه است؛ اما خوانندگان آن را طبیعی میبینند و مترجمهای دیگر نیز از این کلمه استفاده میکنند و خود مترجم بعد از سالها به این نتیجه میرسد «ریزطبقه» بهتر از «زیرطبقه» است.
کتاب خیلی خوبی هست و بعضی نکات مربوط به ویرایش و ترجمه رو به خوبی بیان کرده. آقای صلحجو تلاش کرده تا حدالامکان این نکات رو با طبقهبندی خوبی ارائه بده و تا حدودی هم موفق شده. بهنظرم نکتهی منفی این کتاب بیان یکسری نکاتی غیرعلمی هست که فقط وقتگیر هستن و بدتر اینکه نویسنده این نکات رو بارها و بارها در کتاب خودش بیان کرده.
کتاب مفیدی بود. به اندازهٔ یه کتاب درسی پروپیمون و منسجم نیست ولی با خوندنش کلی فوت و فن و ریزهکاری مختلف توی ویرایش یاد میگیرین. مدخل «ویرایش، ما و دیگران» رو که مدخل آخره خیلی دوست داشتم. صلحجو توش به مسئلهٔ نقش و هویت ویراستار میپردازه و ایران رو از این لحاظ با کشورهای دیگه مقایسه میکنه. در کل اگه دغدغهٔ ویرایش و درستنویسی دارین یه دور خوندنش خالی از لطف نیست.
کتاب خیلی خوبیست، برای سه گروه: ۱- مایی که داریم زبان فارسی را نابود میکنیم. ۲- نویسندهها و مترجمها که یکسری اصول اولیه را رعایت کنند و طبعاً بدانند ویراستارها چه میکنند. ۳- ویراستارهایی که اعمال سلیقه میکنند و برای نظر نگارنده یا مترجم ارزشی قائل نیستند.
خوب، کتاب خیلی خوبی بود، از این لحاظ که نکتههایی تکی را که آدم در روال کار با آنها برخورد میکنه نوشته، و به همین خاطر هم کاربردی است. منتهی من از سختگیری شدیدی که برای بهکارگیری کاما اعمال میکنه خوشم نیومد. نویسنده هر بار که میخواهد علت این سختگیری را توضیح بده میگه که خوانندهی آشنا با علائم سجاوندی ممکنه برداشت اشتباهی مثلاً از کامای بعد از نهاد داشته باشه و خیال کنه که این کاما نشانهی اینه که کلمهی قبل از کاما، یک قلم از اقلام رشتهای است. اما این حرف به نظر خیلی نادرست میرسه و حتی اگر هم درست باشه نهایتاً این فرد آشنا با علائم سجاوندی مجبوره یک بار دیگه جمله را از اول بخونه، و این خیلی بهتر از اینه که جمله کلاً نامفهوم بشه یا مفهومش در نظر بعضی از مخاطبین عوض بشه. نویسنده گاهی هم استفاده از علامت سکون را، به جای کاما، پیشنهاد میده. من فقط در یک کتاب دیدهام که چنین کاری کردهاند و اصلاً هم خوشم نیامد و برایم جالب نبود.
در آن زمان سر کلاس استاد صلح جو مشغول فراگیری ویراستاری در جهاد دانشگاهی تهران بودم و از خواندن این کتاب بسیار بهره بردم. بسیار شیرین و دلچسب بود. اگر درست یادم باشد با خاطراتی توأم بود که مطالب را جذاب می کرد. خود استاد با به موقع آمدن همیشگی سر کلاس شخصیت جذابشان جذاب تر می شد.
نکته هایی ارزشمند و درخور نگرش به قلم یکی از پیشکسوتان ویرایش و ترجمه شایسته یادآوری است، در شمارهء 39 کتاب ماه ادبیات (تیرماه 1389) نیز نقدی بر این کتاب نگاشته شده که به ضعف های کتاب پرداخته است.