Jump to ratings and reviews
Rate this book

بهترین داستان‌های کوتاه گابریل گارسیا مارکز

Rate this book
Böyük Kolumbiya yazıçısı, Nobel mükafatı laureatı Qabriel Qarsia Markesin qələmindən çıxan bütün əsərlər oxucu qəlbinin dərinliklərinə asanlıqla yol tapır. Markes söz sehirbazıdır, hamını bildiyi, danışdığı kəlmələrlə əsrarəngiz duyğular oyatmağı, sözün qüdrətinə inandırmağı bacarır. Kitabdakı povest və hekayələr də böyük söz ustasının yaradıcılığının daha bir yönünü açmağa yardım göstərir.

535 pages, Paperback

First published January 1, 2006

49 people are currently reading
992 people want to read

About the author

Gabriel García Márquez

985 books41.2k followers
Gabriel José de la Concordia Garcí­a Márquez was a Colombian novelist, short-story writer, screenwriter and journalist. Garcí­a Márquez, familiarly known as "Gabo" in his native country, was considered one of the most significant authors of the 20th century. In 1982, he was awarded the Nobel Prize in Literature.

He studied at the University of Bogotá and later worked as a reporter for the Colombian newspaper El Espectador and as a foreign correspondent in Rome, Paris, Barcelona, Caracas, and New York. He wrote many acclaimed non-fiction works and short stories, but is best-known for his novels, such as One Hundred Years of Solitude (1967) and Love in the Time of Cholera (1985). His works have achieved significant critical acclaim and widespread commercial success, most notably for popularizing a literary style labeled as magical realism, which uses magical elements and events in order to explain real experiences. Some of his works are set in a fictional village called Macondo, and most of them express the theme of solitude.

Having previously written shorter fiction and screenplays, García Márquez sequestered himself away in his Mexico City home for an extended period of time to complete his novel Cien años de soledad, or One Hundred Years of Solitude, published in 1967. The author drew international acclaim for the work, which ultimately sold tens of millions of copies worldwide. García Márquez is credited with helping introduce an array of readers to magical realism, a genre that combines more conventional storytelling forms with vivid, layers of fantasy.

Another one of his novels, El amor en los tiempos del cólera (1985), or Love in the Time of Cholera, drew a large global audience as well. The work was partially based on his parents' courtship and was adapted into a 2007 film starring Javier Bardem. García Márquez wrote seven novels during his life, with additional titles that include El general en su laberinto (1989), or The General in His Labyrinth, and Del amor y otros demonios (1994), or Of Love and Other Demons.

(Arabic: جابرييل جارسيا ماركيز) (Hebrew: גבריאל גארסיה מרקס) (Ukrainian: Ґабріель Ґарсія Маркес) (Belarussian: Габрыель Гарсія Маркес) (Russian: Габриэль Гарсия Маркес)

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
430 (32%)
4 stars
507 (38%)
3 stars
300 (22%)
2 stars
63 (4%)
1 star
21 (1%)
Displaying 1 - 30 of 117 reviews
Profile Image for Adina.
1,289 reviews5,497 followers
September 22, 2023
Re-read as part of Found in Translation Anthology
Initially read as a teenager in a short story collection by the author

Ok, there is not need for me to introduce Gabriel Garcia Marquez so I won't. During my teens I was a bit obsessed with the author and magical realism in general. As a result, I've read many of his books. For some reason, this story got imprinted on my brain and I still remembered its name and basic details, 20+ years after I've read. It is a good story but I cannot say what distinguished it so much from the others by the author

A young, newly married couple drives through France for their honeymoon. The woman pricks her finger in a rose and does not stop bleeding. It is a surreal and tragic story, you can feel the characters despair.
Profile Image for Robert Khorsand.
356 reviews391 followers
October 24, 2021
عالی، درجه‌ي یک و ممتاز.
پیش‌تر نوشته‌ام، باز هم می‌نویسم و در آینده نیز مجددا تکرار خواهم کرد من نه تنها گابوی عزیزم را دوست دارم بلکه عاشقش هستم.

گفتار اندر معرفی کتاب
بهترین داستان‌های کوتاه گابریل گارسیا مارکز،‌ کتابی‌ست متشکل از ۲۷ داستان کوتاه(نام‌هایشان در بخش کارنامه آمده) به قلم گابو که به اهتمام آقای «احمد گلشیری» به فارسی ترجمه و نهایتا توسط «نشر نگاه» چاپ و منتشر گردیده است.

شایسته است پیش از هر نکته از مترجم عزیز بخاطر وفاداری به قلم گابو و متن روانی که به خواننده هدیه داده است، صمیمانه تشکر نمایم.

آن‌قدر داستان‌های این کتاب متنوع و خوب بود که از‌ آغاز پاییز تا به امروز همراه من بود و هر روز سعی می‌کردم حداقل یک داستان از این کتاب بخوانم و برخلاف اکثر کتاب‌هایی که مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه هستند و در آن‌ها خوب و بد همانند سالادشیرازی مخلوط هستند، در این کتاب من داستان ضعیفی ندیدم و اگر در بخش کارنامه نمرات داستان‌ها مختلف چیده شده بخاطر اختلاف سطح‌ خوب‌ها به نسبت‌ عالی‌ها بوده است.

برخلاف رویه‌ی همیشگی، من در این ریویو از نوشتن بخش نقل‌قول نامه خودداری می‌نمایم چون اگر بخواهم از هر داستان یک جمله نیز بنویسم خودش تبدیل به یک کتاب می‌گردد و بجای این کار خواندن این کتاب را اولا به تمام علاقه‌مندان و عاشقان گابو و دوما به تمام دوستان کتاب‌دوستم پیشنهاد می‌کنم.

کارنامه
همانند تمامی مجموعه داستان‌های کوتاه، برای هر داستان از کتاب نمره‌ای به شرح زیر تخصیص داده‌ام:
«بعد از ظهر باشکوه بالتاسار (۵ستاره)، تشییع جنازه‌ی مامان‌بزرگ (۵ستاره)، کسی به سرهنگ نامه نمی‌نویسد (۵ستاره)، تسلیم سوم (۳ستاره)، روی دیگر مرگ (۳ستاره)، اوا درون گربه خود (۳ستاره)، اندوه سه خوابگرد (۳ستاره)، زنی که ساعت شش می‌آمد (۴ستاره)، چشم‌های سگ آبی‌رنگ (۲ستاره)، کسی این گل‌های سرخ را به هم می‌ریخته (۴ستاره)، شب تلیله‌ها (۳ستاره)، زیباترین غریق جهان (۳ستاره)، پیرمرد فرتوت با بال‌های عظیم (۴ستاره)، بلاکامان نیک جادوجنبل‌کار (۳ستاره)، آخرین سفر کشتی اشباه (۳ستاره)، مرگ مدام در فراسوی عشق (۳ستاره)، رد خون تو بر برف (۵ستاره)، نور مثل آب است (۳ستاره)، فقط اومدم یه تلفن بکنم (۵ستاره)، سفر خوش آقای رئیس جمهور (۵ستاره)، ماریا دوس پراسه‌رس (۳ستاره)، رویاهایم را می‌فروشم (۳ستاره)، ارواح ماه اوت (۲ستاره)، قدیس(۴ستاره)، ترامونتانا (۳ستاره)، زیبای خفته و هواپیما (۳ستاره)، وقتی باد بدبختی بوزد (۵ستاره) و نهایتا ۹۷ ستاره برای ۲۷ داستان که بصورت میانگیمن نمره ۳.۵۹ برای هر داستان می‌شود که با وجود علاقه‌ای که به گابو دارم با افتخار و ارفاق ۴ستاره برایش منظور می‌نمایم.

دانلود نامه
فایل پی‌دی‌اف کتاب را در کانال تلگرام آپلود نموده‌ام، در صورت نیاز می‌توانید آن‌را از لینک زیر دانلود نمایید:
https://t.me/reviewsbysoheil/381
Profile Image for Mohamadreza Moshfeghi.
111 reviews33 followers
January 24, 2023
منتخبى از بهترين داستان هاى كوتاه ماركز به انتخاب وترجمه زنده ياد احمدگلشيرى (وبا ويراستارى ضعيف وهميشگى نشر نگاه)كه جهان بينى مخصوص نويسنده در آن به چشم مى خورد و افسانه،رويا،اغراق وحتى اسطوره هاى كهن سرزمين هاى آمريكاى لاتين با واقعيت در بيشتر اين مجموعه داستان با هم تركيب شده است.
اين افسانه و اسطوره هاى سواحل كارائيب به قدرى زيبا و فوق طبيعى توسط گابو بزرگ نوشته شده كه منطق و واقعيت داستانى رنگ مى بازد.
داستان هايي مثل زيباى خفته وهواپيما،ماريا دوس پراسه رس،كسى به سرهنگ نامه نمى نويسد و... كه شايد سالهاى سال در ذهن خواننده جاى بگيرد و همينطور ديگر داستان هايي هرچند كوتاه كه بايد بيش از بكبار خواند تا جادوى قلم اين نويسنده بزرگ كشف گردد.
Profile Image for Peiman E iran.
1,436 reviews1,091 followers
April 14, 2016
دوستانِ گرانقدر، این داستان در موردِ دختری بسیار زیبا و نوجوان به نامِ « ننا داکونته» و پسری به نامِ « بیلی سانچز» است، که به طورِ اتفاقی در رختکنِ استخرِ دختران، دل به یکدیگر میبازند... هردو از خانواده های قدیمی و معروفِ شهر هستند
دختر و پسر در مادریدِ اسپانیا عاشقِ یکدیگر شده و با وجود نارضایتی خانوادۀ دختر، با یکدیگر ازدواج میکنند... دختر حامله شده و دو ماه از حاملگیش میگذرد
برایِ ماه عسل، به فرانسه سفر میکنند، در فرودگاه سفیر به دیدن آنها رفته و شاخه هایِ گلی به « ننا داکونته» هدیه میدهد
تیغِ یکی از گلها انگشتِ دخترک را خراش میدهد... شب در راه متوجه میشود که انگشتش خونریزی دارد... این خونریزی بدتر و بدتر میشود... « بیلی سانچز» نگران شده و او را به بیمارستان میرساند... در بیمارستان زبان آنها را کسی متوجه نمیشود، جز یکی از پزشکان
دختر را بستری کرده و « بیلی سانچز» به مسافر خانه میرود... فردا وقتی به بیمارستان میرود، او را راه نمیدهند
خلاصه چند روزی « بیلی سانچز» به این در و آن در میزند، بلکه همسرش را پیدا کند
سرانجام، همان پزشکی را که زبان آنها را میفهمید را پیدا کرده و جویایِ وضعیتِ همسرش میشود
پزشک به او گفت: همسرت « ننا داکونته» بعد از 70 ساعت تلاش هایِ بی ثمرِ پزشکان، بر اثری خونریزیِ مداوم درگذشت

امیدوارم این چکیده را پسندیده باشید
«پیروز باشید و ایرانی»
Profile Image for Jesica Sabrina Canto.
Author 27 books396 followers
April 15, 2021
Lo que me encanta de este autor es como logra transmitirle la desesperación de los personajes al lector, y eso ocurre con este relato. La historia juega con el absurdo de un modo más exacerbado que en los otros textos de él que he leído, pero funciona a la perfección. Eso incongruente se convierte en reflejo de otras situaciones posibles y nos sume en la más absoluta desesperación. También instaura la pregunta por el lugar que debemos ocupar, dónde estamos y dónde deberíamos estar.
Profile Image for Mohammad Reza.
116 reviews3 followers
October 28, 2023
مارکز لایق همون ستایشی هست که خودش نسبت به بورخس داره، داستان های مارکز جادو و خودش جادوگریه که از دل کتاب هاش بیرون اومده
Profile Image for Nafi3.
135 reviews33 followers
October 19, 2019
بهترین داستان‌های کوتاه گابریل گارسیا مارکز کتاب ۵۳۶ صفحه‌ای، مجموعه‌ای از ۲۷ داستان به انتخاب و ترجمه احمد گلشیری.

بخشی از متن:
- سال‌های سال طول می‌کشه.
- طول بکشه. وقتی آدم منتظر چیزهای بزرگه، منتظر چیزهای کوچیک هم می‌مونه. (از داستان کسی به سرهنگ نامه نمی‌نویسد)

از من پرسید که از چه راهی گذران می‌کنم و من پاسخ دادم که کاری جز زنده ماندن نمی‌کنم، چون هیچ کاری به زحمتش نمی‌ارزد. (از داستان بلاکامانِ نیکِ جادو جنبل‌کار)
Profile Image for Laleh Sadeghloo.
16 reviews1 follower
March 17, 2019
.زیباترین غریق جهان شاید زیباترین داستان جهان باشه :] یا دست کم یکی از اوناس
Profile Image for Pardis.
43 reviews16 followers
January 13, 2019
*simplicity of the writer
*that you can die bcuz of a small wound on your finger
*that you can die alone even if you know five languages, I mean you went to learn five languages to communicate, to avoid being alone no? Instead you find yourself in a foreign hospital of Paris far away from your hometown in Colombia. And you die.
*and you die
*and die




En mi opinión creo que las obras de Márquez tienen una fluidez buena, debido a lo sencillo que escribió con unas palabras, narra una historia de estilo realismo mágico muy perfecto.

En este caso del cuento, se refiere a lo simple que es la muerte que uno puede perder la gloria de su vida con sola una herida en los días y “luna” dulces de su vida. Y cuanto posible es perder una amante, aunque no lo querías y no creías.

Por el fin, se terminó informándonos de la nevada grande en Paris después de 10 años. Quizás Nena fue un sacrificada por la nieve o las increíbles circunstancias ocurren.
This entire review has been hidden because of spoilers.
Profile Image for پویان  مُکاری .
Author 1 book28 followers
February 25, 2021
این نظر من در مورد داستان‌های کوتاه مارکز و نه در مورد این مجموعه‌ی به خصوص است:
مارکز در نوشتن داستان‌های کوتاه تبحر خاصی دارد. حتی اگر کسی تنها رمان‌های معروف او را خوانده باشد از خلاقیت و قریحه‌ی مارکز در پرداخت خرده روایات شگفت‌زده می‌شود. داستان‌هایی چون «خداحافظ آقای رئیس‌جمهور»، «زیباترین غریق جهان»، «کسی این گل سرخ‌ها را به هم ریخته» و «فقط اومدم یک تلفن بکنم» نمونه‌های خوبی از سلیقه‌ی مارکز در نگارش داستان کوتاه هستند.
مارکز در این آثار باز هم بر دنیای داستانی خود و ژانر محبوبش، رئالیسم جادویی پافشاری می‌کند و تمام تکنیک‌هایی که آموخته (در حال آموختنشان بوده) روی کاغذ می‌آورد. به همین دلیل این کتاب برای کسانی که رویای نویسندگی دارند، یک کارگاه آموزشی خوب برای چگونه نوشتن است.
مارکز در داستان‌های کوتاهش به ما می‌آموزد: چگونه می‌توان برای داستان‌های کوتاه مقدمه‌ای پرهیجان، پرتعلیق و نامتعارف نوشت، چگونه می‌شود مسایل بسیار پیچیده را بدون پیچیده کردن نثر نوشت و چطور می‌شود پایانی برای داستان کوتاه رقم زد که آغازی برای فکر کردن خواننده باشد.
Profile Image for راحله پورآذر.
128 reviews28 followers
December 20, 2015
"نمی‌شه بی حس‌اش کرد."
"چرا؟"
"چون آبسه کرده. حالا تاوان بیست تا مرده‌ی ما رو پس می‌دی."
فرماندار قرچ قروچ استخوان‌های آرواره‌اش را حس کرد و چشمهایش پر از اشک شد. اما تا وقتی احساس نکرد دندان بیرون آمده، نفس نکشید. بعد آن را از پشت پرده‌ی اشک‌هایش دید. دندان به قدری با درد بیگانه به نظر می‌رسید که نمی‌توانست شکنجه‌ی پنج شب اخیر را درک کند.
Profile Image for Amirali Piroozbakhsh.
8 reviews22 followers
September 5, 2018
بخونی و بزنی کتاب رو روی سرت محکم / من اومدم یک تلفن بزنمش فوق العاده بود
Profile Image for Pau de Luis.
41 reviews
January 11, 2025
De locos, boníssim. No pos 5⭐️ perq no hi vaig connectar 100%. (I perq darrerament estic posant 5 a tot i no pot ser haha).
Profile Image for لیلا.
7 reviews
July 22, 2010
اولین کتابی که از گابریل خوندم همین بود . قبل ترش کلی دنبال " صد سال تنهایی" گشته بودم . اما این کتاب به نظرم معرفی خوبی از گابریل بود تا بشه جزء نویسنده هایی که دوستش ئدارم . پیش گفتار اولش که فوق العادس ...............
Profile Image for Alireza Nouri.
2 reviews18 followers
May 8, 2014
ترجمه ی خیلی بد و ناراحتی داره ولی به هر حال شیوایی قلم مارکز رو حفظ کرده
Profile Image for Julián.
144 reviews
April 3, 2025
Una historia marcada por condiciones, pero hermosa.
Profile Image for Emad.
164 reviews43 followers
April 19, 2019
بهترین داستان‌هایِ کوتاه گابریل گارسیا مارکز (گزیده، ترجمه و با مقدّمۀ احمد گلشیری)

قرار نبود اوّلین چیزی که از گارسیا مارکز می‌خوانم گزیدۀ داستان‌کوتاه‌هایش باشد. از یکی از دوستان «عشقِ سال‌هایِ وبا» را گرفته بودم و فکر می‌کنم یک سالی می‌شود که در قفسه‌ام خاک می‌خورَد. فرصتِ رمان خواندن نداشتم و اخیراً مبنایم بیشتر بر داستان‌کوتاه بوده و سرانجام قرعه به نامِ این کتاب افتاد. هنوز هم مطمئن نیستم که بهتر است از کتاب‌هایِ معروف‌ترِ نویسندگان برایِ آشنایی با قلمشان شروع کنیم یا عکسِ آن. که فکر کنم دوّمی بهتر باشد. به نظرم آنچه به درجۀ شهرت نرسیده، اصالتِ قلم را بیشتر بروز می‌دهد. حدّاقل از منظرِ سلبی نمونه‌هایی از آن را تجربه کرده‌ام که در فرصتِ مناسب‌تری بدان خواهم پرداخت. بهتر است این‌جا به خودِ کتاب و داستان‌هایش بپردازم.

ابتدا از مقدّمۀ عالیِ گلشیری بگویم که بدونِ شک از ترجمه‌اش بهتر است. هرچند این مقدّمه به‌پایِ مقدّمه‌ای که بر داستان‌کوتاه‌هایِ همینگوی نوشته، نمی‌رسد؛ امّا قوّتِ قلم و سبکِ خود را حفظ کرده و می‌توان آن را یکی از نمونه‌های اعلایِ مقدّمه‌نویسی به حساب آورد. مقدّمه برخلافِ آنچه درموردِ همینگوی با روایتی غیرخطّی نوشته شده، کوشیده است تا با روایتی خطّی و ساده زندگی‌نامۀ مختصری از گارسیا مارکز ارائه دهد. از خاطراتِ کودکیِ او از استعمارِ کلمبیا گرفته تا دورانِ بلوغ و میان‌سالی‌اش، جهت‌گیری‌هایِ سیاسی در نوشته‌هایش و چگونگیِ نوشتنش به‌خوبی در این مقدّمه پوشش داده شده است. انسجام و یک‌پارچگیِ متن در سراسرِ مقدّمه حفظ شده و برایِ معرّفیِ نویسنده در پنجاه صفحه‌ای که به خود اختصاص داده، کفایت می‌کند.

گابریل گارسیا مارکز قلمِ پیچیده و پرتکلّفی دارد. این را تا بدین‌جایِ کار که نیمی از داستان‌هایِ کتاب را خوانده‌ام، به وضوح دریافته‌ام. پیداست که نویسنده قصد دارد مفاهیمِ سنگینِ ذهنی و یا آنچه را که توضیحِ آن بیانی خاص می‌طلبد، با خصوصیّتی مضاعف بیان کند.

کنایاتِ سیاسیِ گارسیا مارکز در داستان‌هایِ «تشییع‌جنازل مامان‌بزرگ»، «کسی به سرهنگ نامه نمی‌نویسد»، «شبِ تلیله‌ها» و ... کم‌وبیش به چشم می‌خورد. در این داستان‌ها نویسنده از هر دو نوع شیوۀ مرسومِ روایت (اوّل‌شخص و دانایِ کل) بهره جسته است. گاهی خود را یکی از افرادِ مبتلابهِ داستانش قرار داده و گاهی ابتلاها را از بیرون نظاره می‌کند. بااین‌وجود حتّی در داستان‌هایی چون «کسی به سرهنگ نامه نمی‌نویسد» که شیوۀ روایتی ساده را می‌طلبند، رگه‌هایی از همان تکلّف و پیچیدگیِ مذکور قلمِ نویسنده دیده می‌شود. این داستان‌ها به‌خوبی انتقاداتِ نویسنده به وضعیّتِ کشورِ خویش و حکومتِ حاکم بر آن نشان می‌دهد.

دستۀ دیگری از داستان‌هاِ کتاب را - به تعبیرِ من - واگویه‌هایِ نویسنده تشکیل می‌دهد. داستان‌هایی هم‌چون «تسلیمِ سوّم»، «رویِ دیگرِ مرگ» و «چشمانِ سگِ آبی‌رنگ» را می‌توان حکایت‌هایی از کنکاشِ درونیِ نویسنده از خودش دانست. چیزهایی که بینِ نویسنده و خودش گذشته و شاید خواسته است تا تجربه‌اش از آن‌ها را با مخاطبانش در میان بگذارد. شاید هم تنها برایِ ثبت و ماندگاریِ آن‌ها در تاریخ چنین داستان‌هایی را نوشته باشد. این را به‌خاطرِ وجودِ داستان‌هایی چون «اندوهِ سه خواب‌گرد» می‌گویم که ممکن است مخاطب چندان مطلبِ خاصّی از آن‌ها دست‌گیرش نشود. از طرفی، داستان‌هایی چون «بعدازظهرِ باشکوهِ بالتاسار» و «زنی که ساعتِ شش می‌آمد» در این میان بیانی رساتر دارند و بیشتر به مدرسۀ کلاسیکِ داستان‌نویسی - با تعاریفِ مشهورش - مربوط هستند.

از نکاتِ عجیب و جالب‌توجّهی که در مطالعۀ کتاب به آن برخوردم، شیوۀ روایتِ بعضی از داستان‌ها (مثلِ داستانِ ردّ خونِ تو بر برف) بود که تاکنون مشابهش را ندیده بودم و آن استفاده از روایتِ اوّل‌شخصی بود که با روایت‌هایِ اوّل‌شخصِ معروف تفاوتِ بسیار دارد. این‌گونه که تا میانه‌هایِ داستان و بعضاً حتّی تا بخش‌هایِ پایانیِ آن انگار که داستان زاویۀ دیدِ دانایِ کل دارد و کسی متوجّه نمی‌شود که این داستان از منظر اوّل‌شخص روایت می‌شود. به‌ناگاه در جمله‌ای یک کلمۀ «من» به چشم می‌خورد که معلوم نیست از کجا پیدایش شده است. شخصی که گاهی حتّی هیچ تأثير و تأثّری هم در روندِ داستان ندارد و گاهی اصلاً معلوم نیست که کیست و وجودش به چه دردی می‌خورد. نمی‌دانم که آیا در انتقالِ بینِ زبانی چنین پدیده‌ای روی داده، بدین معنا که شاید واقعاً قصدِ نویسنده از آن «من» یا «ما»ها، من یا مایِ معروف و متداول در شیوۀ روایت نبوده است (که چنین نظری با توجّه به پشتوانۀ گلشیری بعید به‌نظر می‌رسد)، ویا این‌که نویسنده با این ترفند قصد داشته تا به‌نوعی خودش را حاضر در بعضی از داستان‌هایش قرار دهد، بدونِ آن‌که در یا بر داستان کنشی داشته باشد و یا تنها برایِ این‌که روایتِ داستانش دانایِ کل نباشد؟ این را نمی‌دانم. به‌نظرم باتوجّه به پیچیدگی‌هایی که قبلاً از آن صحبت شد، باید به‌دنبالِ دلایلی برایِ این‌کار باشیم.

پس از خواندنِ تمامِ داستان‌هایِ کتاب می‌توانم بگویم مطالعۀ آن تنها برای داستان‌کوتاه‌نویسان و کسانی که واقعاً سبکِ نوشتاریِ گارسیا مارکز را می‌پسندند، می‌تواند جذّاب باشد. عموماً فردِ دیگری از آن لذّت نخواهد برد.

داستان‌هایِ برگزیده: «زنی که ساعتِ شش می‌آمد»، «چشم‌هایِ سگِ آبی‌رنگ»، «فقط اومدم یه تلفن بکنم»، «ماریا دوس پراسه‌رس»، «قدّیس» و «زیبایِ خفته و هواپیما»
Profile Image for Saeid Arghiani.
119 reviews6 followers
October 12, 2022
امتیاز اصلی 2.5
مدتها بود که کنجکاو بودم بیشتر راجع به رئالیسم جادویی مارکز مطالعه کنم. و داستان های کوتاه مارکز زمینه خوبی شد برای تجربه تعداد زیادی از این داستان ها.
تو مقدمه مترجم که 50 صفحه ابتدایی کتاب رو شامل میشه، گلشیری توضیحی اجمالی راجع به مارکز، زندگی اون و سبک نوشتنش داده و بعد هم داستان های کوتاه مارکز رو آورده. غیر از چنتا داستان ابتدایی که تاریخ نخوره، باقی داستان ها بنا به سیر زمانی منظم شده و هرکدوم تاریخ خورده، که این خودش کمک میکنه که در جریان سیر پیشرفت و کیفیت قصه گویی مارکز در طول زمان قرار بگیرید.
اما فارق از این تقدم و تاخر زمانی، به شخصه افت و خیزهای بسیاری رو تو کیفیت داستانگویی مارکز حس کردم، که باعث شد از هر قسمت کتاب یه سری داستانها از نظرم محشر و فوق العاده به نظر بیان و یه سری دیگه حقیقتا حوصله سربر و ابتر باشن.
از این جهت برای من مارکز نویسنده ای نیست که همه متناشو دوست داشته باشم و برام یه حد نسابی رو تامین کنه، اما گاها هم کارهایی میشه ازش خوند که حقیقتا از ذهنت پاک نمیشه و شاید رسیدن بهشون ارزش خوندن چنتا داستان معمولی اون لابه لا رو هم داشته باشه.
چهار داستان زیر از نظر من از باقی داستان ها به یاد ماندنی تر و خواندنی تر بودند:
روی دیگر مرگ-
اوا درون گربه خود-
اندوه سه خوابگرد-
چشم های سگ آبی رنگ-

یکی از ویژگیهای داستان نویسی مارکز که برام جالب بود تغییر راوی از سوم شخص به اول شخص در میانه داستانهاشه، که در نهایت هیچ مختصاتی هم از اون اول شخص نمیده و ما نمیفهمیم که جایگاه اون شخص تو اون زمانه کجاست و از چه زاویه ای به داستان نگاه میکنه، ولی شاید یکی از نتایج این کار مستند و قابل اعتمادتر کردن محتوای داستان باشه. الیته این تکنیک رو نویسنده های دیگه ای هم استفاده کردن، ولی از این جهت برام تو داستان های مارکز برجسته تر بود، که اتفاقات داخل این داستان ها کمتر قابل باور هستند و این تمهید حقیقتا در باور پذیر کردن داستان ها کمک کنندست.

ویژگی بعدی بیان جزییات اتفاقات غیر عادیه که باز در راستای باور پذیر کردن روایته. علاوه بر این، جزییات بیان شده کاملا با اتفاقات روزمره و عادی تمزیج شده که دیگه قابل تفکیک نیست و مخاطب نمیفهمه کجاش رو باور کنه و کجاش رو باور نکنه، و شاید این هم دلیل دیگه ای میشه که کل داستان رو از نویسنده بپذیره.

مرگ در داستان های مارکز جایگاه بسیار مهم و کلیدی داره، حالا چه از جنبه استعاری و چه در جایگاه حقیقی خودش

بعد از این مشتاقم که ببینم صد سال تنهایی مارکز برام تو دسته شاهکارهاش طبقه بندی میشه، یا همون داستان های معمولی که به سختی پیش میرن.
Profile Image for Federico DN.
1,163 reviews4,379 followers
November 19, 2024
Meh.

It was ok, but not worth reviewing.

For the moment at least.

-----------------------------------------------
PERSONAL NOTE :
[1990] [30p] [Fiction] [2.5] [Not Recommendable]
-----------------------------------------------

★★★★☆ Chronicle of a Death Foretold.
★★★★☆ Of Love and Other Demons. [3.5]
★★★☆☆ The Autumn of the Patriarch. [3.5]
★★★☆☆ The Story of a Shipwrecked Sailor.
★★☆☆☆ No One Writes to the Colonel. [2.5]
★★☆☆☆ Strange Pilgrims: Twelve Stories. <--
★☆☆☆☆ Innocent Erendira and Other Stories. [1.5]

-----------------------------------------------

Meh.

Estuvo bien, pero no vale la pena reseñarlo.

Al menos por ahora.

-----------------------------------------------
NOTA PERSONAL :
[1990] [30p] [Ficción] [2.5] [No Recomendable]
-----------------------------------------------
Profile Image for Zidane Abdollahi.
138 reviews46 followers
May 19, 2019
داستان های کوتاه گابریل گارسیا مارکز دومین مجموعه از سری کتابهای نشر نگاهبا ترجمۀ آفای احمد گلشیری بود که میخواندم؛ این مجموعه داستان به شیوۀ رئالیسم جادویی هم شامل داستان های خواندنی و بسیار جذاب بود و هم شامل داستان هایی سخت خوان و تاحدی آزاردهنده. مشکل من با داستان های مارکز شاید بخاطر شیوۀ بیان داستان باشد. اینکه خواننده ناگهان وارد داستان میشود، تا مدتی گیج است و شخصیت ها را با اسامی عجیبشان نمیشناسد، سعی در هضم جملاتی دارد که شمایی کلی در ابتدای داستان از شخصیت ها و محیط نمیدهند بلکه به جزئیات پرداخته اند و در آخر با اطلاعاتی روبرو میشود که نویسنده برای واقعی نشان دادن داستانش اضافه کرده (مثل اعداد و نام شهرهایی و اسم هایی که تنها یکبار تکرار میشوند!)، بنظر من باعث سخت خوانی و ضعف داستان ها شده است؛ از طرفی در بعضی دیگر از داستان ها نویسنده بسیار ماهرانه و زیبا توانسته مضامین مطلوبش را به خواننده انتقال دهد که نشان دهندۀ قدرت نویسنده در داستان سرایی است. قسمتی از سخت بودن مطالعۀ کتاب هم بخاطر ترجمۀ نه چندان خوب(اگر نخواهم بگویم بد!) آقای گلشیری بود که در خیلی جاها خواننده را مجبور میکرد یک صفحه را دوباره بخواند تا منظور نویسنده را بفهمد!
Profile Image for Kaleb Rogers.
76 reviews7 followers
November 10, 2018
Esta historia, El Rastro de Tu Sangre en la Nieve, fue súper cortico. Ya que Español es mi segundo idioma, la leí para practicar y aprender. Gabo usa muchas palabras extravagantes y muchas metáforas, y por eso algunos me dijeron que no debo leerlo para aprender. Estoy de acuerdo que de pronto no sea un libro bueno para principiantes. Sin embargo, quería un reto. Me gustó la historia y la imaginaría. Cambió mi vida? No. Pero lo disfruté.
Profile Image for Carlee.
61 reviews1 follower
July 28, 2019
Es el tercer libro de Garcia Marquez que leo, y el tercero que no me gusta. Quise darle el beneficio de la duda, y perdon por los admiradores de este escritor, pero al terminar este libro sentí que había perdido mi tiempo. tanto leer para un final absurdo, como la mayoria de los finales de los libros de este escritor. Lo siento, no me gustó en absoluto!!!!
Profile Image for James Biser.
3,764 reviews20 followers
October 10, 2025
The author is amazing. This story is a beautiful horror. The description of love and beauty contrast with the terrible loss. The words of this story are wonderful and the empty conclusion is terrible. The story is gorgeous.
Profile Image for Ali.
Author 17 books676 followers
July 1, 2013
برخی از این داستان ها در مجموعه های دیگر، پیش از این توسط همین مترجم و مترجمین دیگر، منتشر شده است.
Profile Image for Sonia (huellasdelibros).
187 reviews16 followers
May 5, 2022
Para ser más exacto sería un 3.5, me gusta como está escrito, la forma en que Gabo va contándonos de a pocos cómo se conocieron esta pareja, su viaje nada placentero a París, y sobre todo esa desesperación de uno de sus personajes, mezclado entre lo real y lo extraño, como si todo fuera normal, y eso lo que me encanta, cómo con pequeñas imágenes va pintando la obra final.
Profile Image for Ands Monris.
90 reviews
February 15, 2022
Wow!!!
Este pequeño cuento de Guía Márquez me sorprendió muchísimo.
Terminantemente no es lo que esperaba, pero estoy complacida con lo que encontré.
Al terminarlo tuve que tomarme un pequeño instante para acabar de procesar lo que había leído.
Increíble!!
Displaying 1 - 30 of 117 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.