Jump to ratings and reviews
Rate this book

مجموعه‌ی کامل نامه‌های نیما یوشیج

Rate this book
Correspondence of a 20th century Persian poet.

724 pages

First published January 1, 1980

12 people are currently reading
67 people want to read

About the author

Nima Yushij

55 books164 followers
علی اسفندیاری یا علی نوری مشهور به نیما یوشیج (زاده ۲۱ آبان ۱۲۷۴ خورشيدی در دهکده یوش استان مازندران - درگذشت ۱۳ دی ۱۳۳۸ خورشیدی در شمیران شهر تهران) شاعر معاصر ایرانی است. وی بنیانگذار شعر نو فارسی است.‏

نیما پوشیج با مجموعه تأثیرگذار افسانه که مانیفست شعر نو فارسی بود، در فضای راکد شعر ایران انقلابی به پا کرد. نیما آگاهانه تمام بنیاد ها و ساختارهای شعر کهن فارسی را به چالش کشید. شعر نو عنوانی بود که خود نیما بر هنر خویش نهاده بود.‏

تمام جریان‌های اصلی شعر معاصر فارسی مدیون این انقلاب و تحولی هستند که نیما مبدع آن بود.‏

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
22 (44%)
4 stars
12 (24%)
3 stars
12 (24%)
2 stars
3 (6%)
1 star
1 (2%)
Displaying 1 - 7 of 7 reviews
Profile Image for Peiman E iran.
1,436 reviews1,093 followers
December 14, 2018
‎دوستانِ گرانقدر، همانطور که از عنوانِ کتاب پیداست، در این کتاب نامه هایِ زنده یاد <نیما یوشیج> جمع آوری شده است... برایِ آشنا شدن با زندگی و اندیشهٔ نیما، خواندنِ این نامه ها میتواند جالب باشد... البته اگر وقتِ کافی داشته باشید
‎در زیر به انتخاب، بخش هایی از نامه هایِ نیما را برایتان مینویسم

---------------------------------------------
‎به برادرش: آه، چه کسی میتوان گفت که مرتب کردنِ کاغذ جاتِ یک ادارهٔ دولتی و سنجاق زدنِ آنها برایِ من کارِ خوبی نبود.. سرانگشتانی که میتوانند کتابها نوشته و به عالمِ انسانیت خدمت کرده باشند، اگر به وظیفهٔ خودش عمل نکرده باشد، خیلی جایِ تأسف است
**************************
‎به خواهرش: هیهات! من میتوانم وحشی ترین حیوانات را آرام کنم، اما از آرام کردنِ این قلبِ کوچک عاجزم.. میتوانم انسان و حیوان را بفریبم، اما قلبِ خود را نمیتوانم فریب بدهم.. تو سلام و محبتِ ابدیِ مرا به موجِ رودخانه ها و دره هایِ تاریک و گلهایِ صحرایی برسان
**************************
‎به همسرش: موجِ دریا، که در وقتِ طلوعِ ماه و خورشید، اینقدر قشنگ و برازنده است. کسی
‎ توانسته به آن اعتماد کند و روی آن بیفتد!؟ ولی کوهِ محکم، اگرچه به ظاهر خشن است، تمامِ گلها رویِ آن قرار گرفته اند
**************************




‎به برادرش: وقتی ادارهٔ دولتی را ترک کردم، پیش از همه پدرِ من بود که با اقوامِ من مشغولِ ملامتِ من شدند.... همه میگفتند بدکاری میکند و غالباً میگفتند: بیچاره، دیوانه است
**************************
‎به نصیر: آیا ممکن است، کسی میانِ آتش برود و طبیعتاً نسوزد؟ شهر منبعِ بدبختی است.. خوشبختی در او برایِ یک مغزِ حساس محال است، محال!! کسی حرفِ مرا گوش نمیدهد.. اما من هم با اشخاص چه کار دارم؟ این منم که باید سرمشقِ زندگانیِ خودم باشم، نه آنها
**************************
‎به همسرش: سعی داشته باش در قلبِ کسی که با او زندگی میکنی، یادگارهایی بگذاری که در ایامِ پیری، موقعی که خواهی نخواهی شکسته و ناتوان میشوی، آن یادگارها مانع از این باشند که آن آدم از تو دور بشود
**************************
‎به برادرش: مادرم این روزها برایِ خواهرِ کوچکِ من، کبکِ زنده ای خریده است و من خودم پرهایش را مثلِ اینکه با او کینه ای داشتم بریدم.. در این حین به او گفتم: مثلِ من اسیر شو.. حقیقتاً به این حیوانِ قشنگ حسد میبردم که چرا تا به حال آزاد بوده است
**************************
‎به میرزاده عشقی: من و تو هیچکدام نمیدانیم، فردا از این امواج چه اشکالی بیرون می آید.. ملت دریاست، اگر یکروز ساکت بماند، بالاخره یک روز، منقلب خواهد شد
**************************
‎به خواهرش: رودخانه در شبهایِ وحشی چه حال دارد؟ گلهایِ زردِ کوچکی که رویِ ساحل باز میشوند، مثلِ اینکه میخواهند از پستانهایِ رودخانه شیر بخورند.. شبیه به چه چیز هستند؟
‎برایِ تو یک کلاه از گُل درست میکنم که هرچه پروانه هست، دورِ آن کلاه جمع بشود.. برایِ تو پیراهنی به دست می آورم که در مهتاب، مهتابی رنگ و در آفتاب به رنگِ آفتابی باشد. این چه رنگ پیراهنی است؟
**************************
‎به یک دوست: تأسیسِ مدارس در روستاها، مطلقاً یک ظاهرسازی و هوسرانی است. بدونِ توجه در تنظیمِ دروس و ادواتِ مدرسه و تنظیمِ کارِ معلم و فراهم کردنِ وسایلِ کار و این قبیل چیزها و آنچه مربوط است به تعلیم و تربیت و طرقِ معلومِ آن... فقط سوراخ هایِ بدهوایِ تنگی کرایه کرده اند و چند میزِ شکسته در آن گذاشته اند و در رأسِ آن معلمی با حقوقِ بسیار ناچیز... چون میخواهند در ولایات و دهات هم مدرسه داشته باشند.. اسمِ این سوراخ ها را مدرسه گذاشته اند
---------------------------------------------
‎امیدوارم این ریویو در جهتِ معرفی این کتاب، مفید بوده باشه
‎<پیروز باشید و ایرانی>
Profile Image for Mana Ravanbod.
384 reviews254 followers
December 5, 2022
برای «نامه‌های نیما» هر چاپ و هر گردآورنده بهتر است صفحه‌ی جدایی و پروفایل جدایی تعریف شود. چاپ دفترهای زمانه که زیر نظر طاهباز بوده است چند نامه اضافه دارد. چاپ نگاه که بیشتر دست شراگیم بوده در فهرست تاریخ نامه‌ها را دارد که کمک‌حال است ولی مثلاً یادداشت‌های طاهباز آخر کتاب را ندارد و در آنها بعضی چیزها روشن می‌شود مثلاً نامه‌ی درجه‌یک و خیلی شاهکار نیما به احسان طبری اگر کسی نقد طبری به شعر نیما را نخوانده باشد نمی‌فهمد قصه چیست و چرا نیما اینقدر از اجتهاد بیخود و بی‌جهت طبری و جلال آل‌احمد گله دارد که دست برده‌اند توی شعر و بعد تازه نظریه هم صادر فرموده‌اند که نیما را زیر بلیت حزب توده ببرند و نیما جوابی چنان صریح و دقیق و تند می‌دهد که طبری از‌آن تاریخ (سال ۱۳۲۲) اسم نیما را نیاورد. طرفه اینکه هنوز کسانی هستند بگویند نیما را توده بزرگ کرد انگار نیما قبل توده کاری نکرده بود و یکی بود مثل طبری و جلال و سایر پروردگان حزبی.
نامه‌ها بعضیش برای بارها خواندن است. یکی دو نامه هم برای مخاطب ناشناس است و دور نیست که اصلاً نامه نباشد بلکه جزو تأملات راجع به شعر باشد. بعضی جزییات نسخه‌پردازی در چاپ نگاه بهتر است ولی من چاپ زمانه را که تازه به دستم رسیده ترجیح می‌دهم امروز.
Profile Image for Mehdi.
23 reviews9 followers
May 17, 2016
پرنده ی کوچک من، مهربانم، عالیه عزیزم
می نویسی با دوازده دختر دوست هستم ؟ به من بگو در سینه ام دوازده قلب وجود دارد؟
بیا ! بیا ! روی قلب من قرار بگیر
دوست کوه نشین تو، یک متهم بدبخت و ناشناس که تو را دوست می دارد
Profile Image for Javad Usefabadi.
58 reviews
July 13, 2025
بعد از یک وقفه ی طولانی که در خوانش این کتاب افتاد
بالاخره امشب تمام شد
بعضی از قسمت های کتاب واقعا خسته کننده بود اما کلیت کتاب برام لذت‌بخش بود.
در نهایت به قول جلال آل احمد:«پیرمرد چشم ما بود»

در درجه‌ی اول اگر به نیما یوشیج علاقه مند هستید و در درجه ی دوم از خواندن نامه لذت می‌برید این کتاب مناسب شماست.
Profile Image for شادی‌آفَرین .
155 reviews8 followers
September 25, 2020
⁦▪️⁩نامه‌های نیمایوشیج
...
‏•بیا، بیا، رویِ قَلب ِ من قَرار بِگیر
‏•اگر چَندسال زودتَر بِهَم می‌رسیدیم، به تو می‌گُفتَم، هَر پَرَنده کُجا آشیان دارَد؛
‏•چِرا مثلِ این اَبر مُنقَلب نباشَـــم
چِرا مثلِ این اَبر گریه نکنم؟
چِرا مثلِ این اَبر مُتلاشی نَشوَم؟
‏•اَفسوس! دیگر اَشکهایِ شاعِر، قِیمت ندارَند؛
‏•عِشق می‌آیَد، می‌رَوَد، دوباره می‌آیَد
‏•یَقین بِدار تَمام ِ قَلبْ‌ها مثلِ قَلب ِ شاعِر آفَریده نَشُده‌است؛
‏•خطّ ِ تو، تَقریرات ِ تو، به من اُمید می‌بخشد.
روشَنی ِ قَلب ِ مَنی
خودم را بِهَدَر نداده‌اَم
‏•مرا نگاه بِدار، قَلب ِ من است که مَرا به تو می‌دَهَد؛
~نیما به عالیه
Displaying 1 - 7 of 7 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.