نقش جمعیت های مردمی در انقلاب مشروطه ایران نقش جمعیت های مردمی در سیاست ایران: ۱۳۳۲-۱۲۸۵ نقش جمعیت های مردمی در انقلاب ایران کمونیسم و مسئله اشتراک در ایران شکل گیری پرولتاریا در ایران مدرن: ۱۳۳۲-۱۳۲۰
Ervand Abrahamian (B.A., M.A., Oxford University; Ph.D. Columbia University), an Armenian born in Iran and raised in England, is well qualified by education and experience to teach world and Middle East history. He has published Iran Between Two Revolutions, The Iranian Mojahedin, Khomeinism, Tortured Confessions, and Inventing the Axis of Evil. He teaches at the CUNY Graduate Center, and has taught at Princeton, New York University, and Oxford University. He is currently working on two books: one is The CIA Coup in Iran; and another, A History of Modern Iran, for Cambridge University Press.
یرواند آبراهامیان (متولد ۱۳۱۹ در تهران) تاریخنگار ارمنی ایرانی است. او در سال ۱۳۲۹ به بریتانیا مهاجرت نمود و به سال ۱۳۴۲ درجهٔ کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه آکسفورد دریافت کرد. آبراهامیان پس از مهاجرت به آمریکا موفق به گرفتن دکترای خود، در سال ۱۳۴۸ از دانشگاه کلمبیا شد. وی در دانشگاههای پرینستون و آکسفورد به تدریس «تاریخ ایران» پرداخ] و هماکنون در کالج باروک دانشگاه شهر نیویورک (CUNY) به تدریس تاریخ جهان و خاورمیانه مشغول است. آبراهامیان در مقوله «تاریخ ایران معاصر»، از برجستهترین تاریخنگاران محسوب میشود.
دو نقد عمده به این کتاب وارد است، یکی آنکه نام انگلیسی مقالهها را در هیچ جایی از کتاب ننوشتهاند و دوم اینکه برخی منابع کتاب را در پانویس ننوشتهاند و این بهروشنی دلیل تحریفات و سانسورهای ج.ا ست. در مقایسهی ترجمهی کاملی از مقالهای در کتاب خمینیسم با همان مقاله در کتاب تئوری توطئه، بهروشنی هر جا تحریفی بود، منبع متن را پاک کردهبودند تا کسی نتواند با رویارویی ترجمه و متن اصلی سخن اصلی را بداند. هر دو نقد عمده به ناشر بازمیگردد و نه مترجم. مترجم تنها یک ایراد دارد و آن اینکه جملهبندیهایش گاهی سخت آزاردهندهاست، برای نمونه اینکه گاهی فعل را در پایان جملهها نمیگذارد. در نهایت کتاب سودمندی بود. مردم را در بازی سیاست معاصر ایران به خوبی به نمایش گذاشتهبود.
فهرست: مقدمهی مترجم 1. نقش جمعیتهای مردمی در انقلاب مشروطهی ایران 2. نقش جمعیتهای مردمی در سیاست ایران؛ 1285-1332 3. نقش جمعیتهای مردمی در انقلاب ایران 4. کمونیسم و مسئلهی اشتراک در ایران؛ حزب توده و فرقهی دموکرات 5. شکلگیری پرولتاریا در ایران مدرن
مقالههای جمعآوریشده در این کتاب برای کسانی که بیشتر از حد دبیرستان تاریخ معاصر خوانده باشند و در مورد انقلاب مشروطه و انقلاب ۵۷ چیزهایی خوانده باشند، چیز قابل عرضی ندارد. ترجمه با لحن داستانی است که راستش تجربهٔ جذابی بود برام. ایراد اصلی ترجمه ندادنِ آدرس مقالهها بود. مثلاً خیلی دلم میخواهد بدانم مترجم چه عبارتی را به «تن خاریدن» برگردانده. بعضی اشتباهها هم بود البته: مسجد «اصلی» شهر را میگویند «مسجد جامع» (صفحه ۹۶) و حزبی که تیمورتاش و فروغی تأسیس کردهاند نامش «تجدد» است و نه «نوین» (صفحه ۶۸)
کتاب جذابیه. ترجمه خوب و روونی داره. اطلاعاتی که هر مقاله داره، مثل کتابهای مرجع تاریخی کامل نیست، یعنی اگر تاریخ هر دوره رو مثل یک پازل درنظر بگیریم، هر مقاله ۸۰درصد قطعات اون پازل رو بهت میده و برای کامل دونستنش باید بری جستوجو کنی، اما همین مقدار هم کافیه و ماجرا رو بهقدرکفایت روشن میکنه برای خواننده. جذابیتش باعث میشه خواننده بره سراغ تاریخهای معاصرِ دیگه، مثلن کتاب "ایران بین دو انقلاب" به قلم همین نویسنده!
کتاب رو وقتی شروع کردم که درگیری های خیابونی دی ماه 96 رخ داد و توجه همه رو به ماهیت اعتراض ها و جایگاه اجتماعی شرکت کننده هاش جلب کرد؛ برای همین با انتظار خاصی سراغ کتاب رفتم؛ انتظار یک جور جامعه شناسی سیاسی دقیق و با جزئیات و نه روایت تاریخ. هرچند کتاب در مواردی به انتظار من نزدیک شد، ولی در بسیاری موارد صرفا به روایت تاریخ بسنده کرد. کتاب شامل 5 مقاله است که به صورت تک مقاله هایی منفصل و تو فواصل زمانی خیلی زیاد نوشته شده ان و به همین خاطر، انسجامی بین مقاله ها دیده نمیشه. حتی در ترتیب چینش مقاله ها هم سیر تاریخی وقایع در نظر گرفته نشده و مثلا مقاله مربوط به نقش مردم در انقلاب 57 قبل از مقاله ی شکل گیری پرولتاریا در بازه سال های 1320 تا 1332 اومده و نمیدونم دلیل این به هم ریختگی چیه. جدای از این فکر میکنم که کتاب برای کسی که مطالعه ی تاریخی گسترده یا قابل قبولی داشته چندان حرف تاریخی ای برای گفتن نداره. اما خب طرز روایتش از سیاست ورزی مردم تو تاریخ ایران و تمرکزش روی نقش توده جالبه. البته تو بعضی از مقاله ها نزاع های بین سران احزاب و افراد شاخص موضوع اصلی میشه، ولی در کل همونطور که خودش اشاره می کنه، سعی داره تا حدی این ایده ی همیشگی رو که هر تغییری در تاریخ ایران، حاصل دخالت و فشار قدرت های برتر بوده کنار بذاره و نشون بده مردم در سیاست و شکل دادن به روند تاریخ چه نقشی داشتند و چطور عمل کردن. جدا از بعضی بررسی های تاریخی کتاب (مثلا موشکافی اش در مورد نزاع بر سر رسمیت داشتن زبان های اقوام – خصوصا زبان آذری) و تفصیلش تو بررسی جهت گیری های متغیر گروه های مختلف در نتیجه ی منافعشون در اون زمان خاص (مثل نزدیکی گاه و بیگاه روحانیون به دستگاه سلطنت یا بازار و منازعه ها و متحد شدن های دوره ای بین کارخانه داران و بازاریون و کارگرها و کشاورزها) که برای من جالب بود، نکته ای که به خصوص در مورد درگیری های خیابونی نظر من رو جلب کرد، این بود که میزان کشته های درگیری های خیابونی همیشه تا حد خوبی پایین بوده؛ برعکس این تصور من که برای بروز تغییرهای اساسی، ناچارا درگیری های کف خیابون لازمه با خونریزی زیادی همراه باشه. در برابر ولی آسیب زدن به اموال و خصوصا حمله به مکان هایی که نماد همراهی با سیاستی هستن که بهش اعتراض دارن، همیشه از رایج ترین (و تا حدی تاثیرگذارترین) رفتارهای معترضین بوده.
ویژگی اصلی یرواند آبراهامیان این است که بیرحمانه راست همه چیز را میگوید. اگر کیفیت علمی پژوهشهای او و وسعت مستندات مورد اشارهاش را در کنار بیطرفی مثالزدنیاش بگذارید؛ میبینید که با روایتگری قابل اتکا از تاریخ ملت خود مواجهید.
«مردم در سیاست ایران» اثری است مشتمل بر چند مقاله که به شناخت ما از جماعتهای ایرانی در آستانهٔ مدرنیزاسیون و سپس، ایرانیهای مدرن کمک میکند.
و کمک میکند عباراتهایی کلیشهای مانند «تودهای خودفروخته» و «شاهپرست واپسگرا» را کناری بگذاریم و از نو نگاه کنیم، ببینیم جماعتهای ایرانی هر دفعه طبق چه نیازها و آرمانها و به چه طریقی خود را در سطح خیابان بازنمایی کرده و سرنوشتشان را از مسیر چه سلسلهٔ اعتصابها و تظاهراتی رقم زدهاند.
اسم کتاب وشناسه ی کتاب درست مشخص نمیکنه کتاب تالیف مترجم یا نویسنده،و اینکه اصل کتاب یا مقاله ها به چه زبانی بوده ! تاریخ و مکان انتشار و اسم اصلی مقاله ها پاورقی نشده که خواننده در صورت تمایل به اصل مقاله مراجعه کنه و ببینه کلمات ترجمه دقیق چه واژه هایی هستند . در خیلی از قسمت ها مترجم حتی زحمت بردن فعل به آخر جمله رو هم نکشیده!(جدا از قسمت های نقل قول مستقیم) 2تا مقاله ی آخر نه با عنوان کتاب نه با 3 مقاله ی اول همخوانی ندارند ،دنبال کردن رشته سخن نویسنده هم درش به مراتب سخت تره! اما 3 تا مقاله اول به نسبت روان و آکادمیک نوشته شده بود ،نقطه قوتشم نقل مستقیم همراه با ذکر منابع و مآخذ بود .
کتاب خوب و خواندنی بود برای من، دستکم از دو جهت: اول به این خاطر که خلاصه و مختصر به تاریخ معاصر ایران پرداخته و یک نمای کلی از این دوران برای خواننده ترسیم میکنه. و دوم اینکه به طور خاص به مسألهی مردم، نقش اعتراضات مردمی و مفهوم جمعیت و ملت پرداخته. به نظرم تمرکز روی این مسأله و بررسی نقش مردم در تاریخ معاصر میتونه شروع خوبی باشه برای غلبه بر بیتفاوتی و بیمسئولیتی در اجتماع. هرچند کوتاهی کتاب گاهی مانعی بوده بر تحلیلهای بیشتر و همهجانبه، ولی کتاب با ترجمهی خوبش میتونه مسیر رو برای خوانندهی کنجکاو مشخص کنه.
این سومین کتابیه که از آقای آبراهامیان میخونم و واقعا از خوندن آثارشون لذت میبرم ایشون در بیان روایتهای تاریخی، اونم تاریخ تلخ 60، 70 سال اخیر ایران، واقعا مثال زدنی عمل میکنن این کتاب، به بررسی نقش مردم در رویدادهای مهم معاصر، علی الخصوص انقلاب مشروطه و انقلاب 57 می پردازه و تاکید میکنه که بدون حضور مردم، تاریخ ایران، شاید که نه قطعا جور دیگهای رقم میخورده
سر دبیر آینده بعدتر در مقاله ای به نام اتحاد ملی ایران و مساله ملیت مفصلا به این موضوع پرداخت. بحث او این بود که چون مذهب شیعه دیگر نمی تواند همه ایران را زیل یک کشور نگه دارد دولت باید پیوندهای فرهنگی و اقتصادی و جغرافیایی را میان اجتماعات مختلف موجود تقویت کند. وگرنه ایران هم مثل امپراطوری اتریش مجارستان تجزیه می شود. او پیشنهاد این اقدامات پیشگیرانه را داد..: ترویج زبان فارسی و تاریخ ایران در همه نقاط کشور به خصوص در آذربایجان، کردستان، خوزستان، و بلوچستان. راه اندازی یک شبکه راه اهن ملی کنار گذاشتن نام های جغرافیایی غیر فارسی، بهینه سازی دستگاه دولت مرکزی. شاه تازه رضا شاه به محض آن که حکومت قاجار را برانداخت و قدرت خودش را تثبیت کرد دست به اجرای بسیاری از این برنامه ها زد. لباس سنتی را ممنوع کرد. هیئتی منصوب کرد برای پاکسازی زبان فارسی از واژه های عربی.استان های خوزستان و عربستان را از استانی درآورد. آذربایجان را به دو استان تقسیم کرد. دو استانی که یکیشان امیخته بود با جمعیتی عظیم از کردها. شروع کرد به ساختن راه اهن سراسری ایران همه بازرگانان خارجی را هدایت کرد به سوی پایتخت. دم ودستگاه اداری مرکزی ایجاد کرد. همه انتشاراتی های غیر فارسی زبان را تعطیل کرد. و مهم تر از همه مدارس زبان های اقلیت ها را خراب کرد و جایشان نظام اموزشی سراسری در کشور راه انداخت. که زبان فارسی یگانه زبان رسمی درسهایش بود.
آخر این که رقم کل کشته های راهپیمایی ها بسیار کمتر از ان چیزی بود که باور های مرسوم به خوردمان داده بودند. بلافاصله بعد از سقوط شاه یکی از یاران نزدیک خمینی ادعا کرد خون 67000 شهید انقلاب ایران را ابیاری کرده است به رغم اینکه این محاسبه جایگاه اعلام نظری رسمی یافته .اما رقم واقعی بسیار کمتر از این بود. در ایالات متحد دو پژوهش گر بر پایه اطلاعات جمع اوری یکی از محققان دانشگاه تهران کار میکنند رقم کل را حدود 300 نفر تخمین می زنند . رقمی جز 500 کشته دو ماه اخر. عماد باقی هم بلافاصله بعد انقلاب در بنیاد شهید مشغول به کار شد رقم کل را حدود 2800 نفر تخمین می زند. رقمی که احتمالا شامل قربانیان اتش سوزی سینما رکس ابادان هم هست. اما اطلاعاتی که دولت بازرگان فراهم اورد ادم را به ان نتیجه می رساند که رقم واقعی حتی از این هم کمتر بوده .
کتاب همونطور که نوشته شده شامل پنج مقاله از آبراهامیان هست که فکرمیکنم حداقل دو تای اول در سالهای خیلی دوری (نزدیک به پنجاه سال پیش شاید) نوشته شدهاند. این کتاب قرار نیست از تاریخ معاصر بگه و قرار نیست اتفاقات مشروطه به این سو رو تحلیل کنه. در واقع هدف اصلی کتاب -اونطور که من برداشت کردم - اینه که تصویری از نقش تودهی مردم ایران و تاثیرشون بر سیاست بده و فکر میکنم خوب تونسته این کار رو بکنه. به مسائل دیگه نمیپردازه. تمرکزش روی کنشها و واکنشهای مردمیه. طبق معمول سبک آبراهامیان، اطلاعات مستند و معتبره و منابع مشخصند. کتاب لزوما کامل نیست ولی تصویر نسبتا جامع و خوبی از حرکت های مردمی در تاریخ معاصر ایران میده. خودنش رو توصیه میکنم ولی کتابهای بیشتری در تکمیلش باید خونده بشه. ترجمهاش یه کم دم دستی و دور از ادبیات پژوهشیه که من نپسندیدم ولی همین نکته ممکنه برای بعضی کتاب رو خوندنیتر کنه در کل کتاب رو پیشنهاد میکنم. :)
پنج پژوهش شامل: «نقش جمعیتهای مردمی در انقلاب مشروطهی ایران»، «نقش جمعیتهای مردمی در سیاست ایران؛ ۱۳۳۲ـ ۱۲۸۵»، «نقش جمعیتهای مردمی در انقلاب ایران»، «کمونیسم و مسئلهی اشتراک در ایران: حزب توده و فرقهی دموکرات» و «شکلگیری پرولتاریا در ایران مدرن، ۱۳۳۲ـ۱۳۲۰» است. سه مقالهی اولش که در مورد جمعیت در تاریخ ایران بود جذبم نکرد و احساس میکردم اطلاعات جدیدی به من اضافه نکرده. مقالهی حزب توده و فرقهی دموکرات جزییات بیشتری داشت و مخصوصا پرداختن به مسئلهی زبان و اختلافات آذربایحان و فارسی زبانها برایم جذاب بود که هنوز هم گهگاه آثار و نمونههایش را میبینیم. http://choobalef.blog.ir/1394/10/16/%...
به مناسبت آشفتگی این روزهای مملکت شروع کردم به خوندنش تا شاید یه کم بتونم بفهمم چه اتفاقی داره میوفته و آیا واقعا تاریخ تکرار میشه یا نه. دلیل انتخاب این کتاب هم این بود که منحصرا روی نقش جمعیت و مردم توی سیاست بحث کرده و این دقیقا همون چیزی بود که من میخواستم بیشتر در موردش بدونم.
کتاب شامل پنج مقاله تحلیلی درخشان است که بازه زمانی سالهای بین 1284 تا نزدیکی رخدادهای منجر به انقلاب اسلامی را شامل میشود، دو مقاله اول کتاب رویداد های اولیه اعتراضی منجر به انقلاب مشروطه را از بست نشینی های پیاپی انواع گروه های اجتماعی و خواستگاه جامعه شناختی آنها تا سالهای روی کار آمدن پهلوی اول، عدم تصویب لایحه نظام جمهوری سال 1303، حوادث منجر به تاسیس حزب توده و... را با نگاه از پایین و بررسی نقش "مردم" در این برهه از تاریخ پیگیری میکند و اینجاست که به درستی به گفته مترجم کتاب ابراهامیان راوی فشار هایِ از پایین میشود تا چانه زنی های بالا دستی ها، مقاله سوم کتاب نیز نقش جمعیت ها را در سالهای انتهایی منجر به انقلاب اسلامی بررسی میکند و نشان میدهد برخلاف ذهنیت غالب ناظران غربی، جمعیت فعال خیابان های ایران در سالهای منتهی به انقلاب بهمن پنجاه و هفت، علی رغم کمترین آشنایی با نظریه مخالفت مدنی غیر خشونت آمیز گاندی، نزدیکترین جمعیت آن سالها به مولفه های این نظریه بودهاند، مقاله چهارم نوشته ای است خواندنی راجع به ریشه های تاریخی حزب توده و به خصوص تحلیل دقیق فرقه دموکرات آذربایجان به سرکردگی پیشه وری و مقاله آخر کتاب هم نگاهی است آماری به شکل گیری پرولتاریا در ایران در خلال صنعتی شدن کشور پس از روی کار آمدن رضا شاه کتاب هم به لحاظ دقت علمی و آماری و هم از منظر نوع نگاه به تاریخ معاصر، به مراتب اثری است دقیق تر، موشکافانه تر و اتفاقا خواندنی تر نسبت به کتاب قبلی نویسنده ( تاریخ ایران مدرن) و بی گمان ترجمه روان و سلیس مترجم نیز در این مهم نقش کمرنگی نداشته است، در مجموع مردم در سیاست ایران به لحاظ زاویه دید متفاوت و بدیعش نسبت به سایرآثار این حوزه ( پیگیری تاریخ از منظر تحلیل جمعیت ها) برای هر علاقه مندی به تاریخ معاصر ایران؛ از هر سطح و دانشی، به واقع نکات جذاب و خواندنی بسیاری دارد.
شامل پنج مقاله بی نام و نشان از آبراهامیان. منابع اصلی مشخص نشده و احتمالا این مجموعه در هیچ زبان دیگری به عنوان «کتاب» به چاپ نرسیده. این اثر قرار نبوده شرح تاریخ باشد و نیست (لااقل در بیشتر بخشها). آنچه از دوران مشروطه و پسا-جنگ دوم نقل می کند را تقریبا همه می دانند اما هنر نویسنده آنجاست که این مسائل را با تمرکز بر نقش توده و [نتیجتا] از منظری جدید مورد واکاوی قرار می دهد.
با تمام این اوصاف، جسارت زیادی می خواهد که بتوان «مسئله اشتراک و کمونیسم در ایران» را تحت عنوان «مردم در سیاست ایران» جای داد. دو تا از پنج مقاله ی کتاب، به نقش تفکر چپ در تاریخ سیاسی می پردازد. البته خود نویسنده هم جایی مختصرا معترف می شود که جمعیت چپ گرا تنها حدود ۳ درصد از جمعیت فعال در اقتصاد ایران را شامل میشد، اما در قسمت های دیگر سعی می کند با «در رفتن» از زیر تعریف واژه ی «مردم»، این تمرکز بر تفکرات چپ را توجیه کند.
فارغ از تمام این تفاسیر، نفسِ چاپ این کتاب به نظر می رسد ریشه در آن داشته باشد که ناشر می خواهد از محبوبیت نام آبراهامیان، تا می تواند شیر بدوشد که موفق هم هست: چاپ ده هزار نسخه ظرف تنها سه ماه
. "مردم در سیاست ایران" موضوع محوری پژوهش های یرواند آبراهامیان در این کتاب، تغییرات و تحولاتی است که نه از گذر گفت و گو ها و بده بستان های سیاستمداران حرفه ای پشت در های بسته، بلکه به واسطه ی حضور مردم در خیابان یا همبستگی اصناف و جمعیت ها برای رسیدن به خواست هایی جمعی به دست آمده. این پژوهش ها از قدرتی می گویند که بی قدرتان جامعه دارند و از نقشی عمده که در شماری از گره گاه های تاریخ ایران داشته اند-- و البته که این نقش آفرینی همیشه هم به حماسه هایی شور آفرین نینجامیده و گاه ناکامی هایی حاصل آورده که زندگی نسل هایی را به باد داده اند. این مقاله ها بررسی قوت ها و ضعف های چند نمونه از جنبش های مردمی در فراز های تاریخی مهم این سر زمین اند، چند و چونی در این پرسش که آدم های کوچه و خیابان چه طور کوشیده اند فردای شان را بهتر کنند، کجاها موفق بوده اند و کجا ها شکست خورده اند .
ترجمه ضعیفی دارد و احتمالا مجموعه مقالاتی است که حتی بخشا " درکتاب تکرارشده..مثلا " شخصیت شناخته شده "ثقه الاسلام " تبریزی ...به شیخ الاسلام ترجمه شده که کلا " خواننده متوجه این همانی این شخصیت نخواهدشد مگربااحاطه نسبی به تاریخ آذربایجان.انشای خاص آن هم مناسب کتاب سیاسی یاتاریخی نیست
«شکستهای نظامی، همدستی و همکاری خاندان سلطنتی با قدرتهای بزرگ، اعط��ی امتیاز نامهها، حقوق انحصاری و اختیارات ویژه به «کفار»، ناتوانی دولت در کمک به بازرگانان ایرانی برابر تجار اروپایی، ناکامی در حمایت از صنعت داخلی برابر رقبای خارجی و آشنایی ایرانیها با اصل خانمان برانداز حقوق بشر، اعتقادات مرسوم جامعه را گرفتار بحرانی حاد کرد. قاجارها دیگر قيّمان منصوب خداوندِ مردمان و سدی برابر فسادها و ناملایمات اجتماعی نبودند؛ در عوض تبدیل شدند به خاندانی بیاثر و فاسد، همدست غارتگران و ویران کنندگان مملکت.»
اگر علاقهمند به تاریخ و تحلیل اون باشید مقالههای آبراهامیان همیشه ارزش خوندن داره این کتاب هم ۵تا مقالهی خیلی خوب داره که دید خوبی نسبت به جامعهی کارگری و حزب توده و تحرکات مردم در برههی تاریخی مشروطه تا قبل از کودتا میده
مردم در سیاست ایران کتاب متفاوت و پرفایدهایست. اگر از خواندن تاریخ شخصیتهای سیاسی و نظامی یا از خواندن تاریخ دخالتهای بیگانگان، به جای تاریخ معاصر مردم ایران خسته شدهاید این کتاب بهترین انتخاب برای شماست. مجموعهای از پنج مقاله که به نقش مردمان در تاریخ ایران معاصر از کمی پیش از مشروطه تا انقلاب اسلامی میپردازد. کتاب همچنین به نوعی موخره و جمعبندی کتاب مفصلتر یرآوند ابراهیمیان -ایران بین دو انقلاب- است. تلاش نویسنده در این کتاب بیش از هر چیز ارایهی تصویری مستند، بر پایهی اعداد و ارقام و بیطرفانه از جمعیتهایی است که مهمترین وقایع این دوران از انقلاب مشروطه تا نهضت ملی شدن صنعت نفت و نهایتا انقلاب اسلامی را در خیابانها رقم زدند. تلاشی برای پاسخ به پرسشهایی ازین دست: جمعیتهای تجمعات بزرگ در ایران معاصر مانند تصویری که از آنها ارایه میکنند مجموعهای بودهاند از اراذل و اوباش، آدمهای جوگیر و غیرقابل پیشبینی و خشن، یا مردمانی برگرفته از تمامی سطوح جامعه حتی محترمترین آنها با رفتارهایی برخاسته از دلایل سیاسی و اجتماعی که به ندرت و جز در مواردی که گرسنگی یا حملهی بیرونی آنها را واداشته از خشونت دوری میکردند؟ چه تفاوتی بود میان جمعیتهای شکل دهنده به انقلاب مشروطه و جمعیتهای دوران پسا رضا شاه.؟ چرا طرفداران جمهوری در زمان تلاش رضاشاه برای جمهوری کردن ایران بیسار اندک بودند؟ حزب توده و فرقهی دموکرات آذربایجان هرکدام چگونه و از میان چه کسانی شکل گرفتند و شباهتها و تفاوتهای آنها چه بود؟
میانگارم مردم در سیاست ایران هیچگاه نقشی نداشتند جز در خیابانها ... هرگاه درخواستهای مردمی به خیابانها کشیده شده و در مخالفت مستقیم با منافع حاکمان مطرح شده، فارغ از کشته و زخمی شدن عدهای از مردم، توانسته است به نتایج و دستآوردهایی برسد وگرنه هیچگاه حاکمان و صاحبان قدرت نخواستند و لازم ندیدند که حقوق اساسی مردم را به رسمیت بشناسند مگر با فشار مردمی ...
متاسفانه تاریخ ایران جز تجربه حزب توده، تجربه دیگری در زمینه سازماندهی قشر عظیمی از طبقات مختلف مردم برای دستیابی به خواستههای حزبی ندارد و چه افسوس که همیشه تحولات اخیر ایران تابع ایجاد موجهای مردمی بوده است؛ مردمی که به راحتی توسط سودجویان جهتدهی و مورد بهرهبرداری قرار میگیرند. به باور من در گذار از دیکتاتوری به دموکراسی، فعالیتهای حزبی منسجم از ملزومات مهم و ضروریست. امری که در ایران امروز تعمدا فراموش شده است.
در پایان، کتاب حاضر را کتابی ارزشمند و در خور توجه دیدم که به دور از جهتگیریهای معمول سعی در روایت و تحلیل برشی مهم از تاریخ ایران داشت و از اینرو علاقمند شدم بیشتر در خصوص حزب توده مطالعه نمایم.
مردم، این مفهومی که برای ما ساکنین این جغرافیای پرفراز و نشیبی که برای مردم دنیا به اسم خاورمیانه شناخته می شود عجب مسیری پر پیچ و خم را طی کرده اند، این مردم سزاوار احترام اند. مردمی که در همین صدسال گذشته حکومتها و نظامها عوض کردهاند (چه آگاهانه و چه غیر آگاهانه!). اکثرکسانی که این کتاب را خواندهاند و نظر دادهاند توصیفاتی زیبا نوشتند. اما قسمتی از بخش اول این کتاب در توصیف مردم فقیر عهد مشروطه، مردمی که حتی در تعیین مجلس مشروطه هم بازی داده نشدند بیان شده که بهترین توصیف برای بیان پرولتاریایی که همیشه، در همه اعصار و حتی قبل از دران صنعتی و بوجود آمدن همین مفهوم در جامعه ما بوده است. "بریدن تهیدستان از جبه انقلاب و پیوستنشان به اردوگاه ارتجاع نه نشانه ی دمدمی مزاج بودن ذاتیشان، بلکه نتیجه نارضایتی آنها از طبقه متوسط مرفه و انقلاب بورژواییاش بود. این حقیقت که نارضایتیشان را از طریق پیوستن به مرتجعان ابراز کردند، علامت "حماقت"شان نبود، بلکه دلالت بر فرهنگ سیاسی سنتی و اسلامی ایران در اواخر سدهی سیزدهم شمسی داشت."
کتاب از لحاظ آکادمیک کتاب بدی نیست هرچند چیز دندانگیری هم ندارد. از لحاظ ترجمه یک افتضاح کامل است. گویا مترجم محترم تفاوت یک کتاب آکادمیک نوشته شده توسط یک متفکر مهم تاریخ معاصر ایران را با یک رمان عوام پسند سیاهان امریکا یا کتاب داستان کودکان نمیداند. جمله ها شکسته و به صورت گفتاری ساده ترجمه شده و از ترکیب های عجیب و غریب خیابانی نسل جوان امروز ایران در بعضی قسمت ها استفاده شده است. در کل با این که از کتاب نکات جدیدی را هم استفاده کردم ولی دلیل اقبال شدید به کتاب در طی چند ماه را اصلا درک نکردم. الان من چاپ چهارم کتاب را در همان فصل اول انتشار در پاییز 94 دارم.!!!!
کتاب بسیار بسیار جالبه، خصوصا دو مقالۀ آخر. دیدگاهی که از طبقه در ایرانِ مدرن ارائه میده بسیار ارزشمنده و واقعا خوندنشو توصیه میکنم. البته ترجمۀ اون واقعا باعث تاسفه. خیلی خیلی بد و ناشیانه ترجمه شده.
دو مقاله انتهایی کتاب را جالب تر از سه مقاله ابتدایی یافتم. مقالات اول و دوم بسیار هم پوشانی دارند و عملاً حرف جدیدی نمی زنند. ترجمه کتاب هم نزدیک به زبان محاوره است و بعضاً دارای ایراداتی است.
🥀💚🤍❤🥀 چقدر به تاریخ کشورت اهمیت میدی؟ چقدر انقلابها برات مهم هستن؟ 🥀💚🤍❤🥀 این کتاب شامل ۵ پژوهش هست که شامل نقش جمعیتهای مردمی در #انقلاب_مشروطه ایران، نقش جمعیتهای مردمی در #سیاست ایران؛ ۱۳۳۲-۱۲۸۵، نقش جمعیتهای مردمی در #انقلاب_ایران ، #کمونیسم و مسئلهی اشتراک در ایران: #حزب_توده و فرقهی دموکرات، شکلگیری پرولتاریا در ایران مدرن؛ ۱۳۳۲-۱۳۲۰
این کتاب علاوه بر سیاسی بودنش میتونه کتابی با موضوع مردمشناسی و جامعهشناسی هم باشه چون نویسنده، یرواند آبراهامیان، دربارهی نقش مردم در سیاست #ایران از انقلاب #مشروطه تا #انقلاب_اسلامی ، بیشتر از ۴۰ سال، گفته و بر این باور هست که این خود مردم بودن که سرنوشت خودشون رو تعیین کردن. که هنوز هم اثراتش در جامعهی ایرانی امروز دیده میشه! بیشتر از نقش مردم گفته تا سیاستمداران اون دوره! نقش مردم آن زمان رو در نابودی شاههای ایرانی توضیح داده و اینکه چطور مردم در این روند با انقلابهای مختلف همراه شدن هم شرح داده.
به نظر من؛ این کتاب با ترجمه فارسی نمیتونه بصورت دقیق از اتفاقات بگه، چون از #تاریخ معاصر هم گفته، پس شکی با سانسور کمر همت بستن به تیشه زدن ریشه این کتاب! هر چند نویسنده هم ممکنه خودش سانسورهایی ایجاد کرده باشه و تمام واقعیت رو نگفته. بیشتر توجهش به مردمی بود که معترض بودن و از موافقها چیز خاصی گفته نشد. منبع مقالهها خیلی کم بودند یا در کتاب آورده نشده بود. این کتاب اطلاعات چشمگیری یه من اضافه نکرد. ترجمه کتاب رو پسندیدم تنها مشکلم با خود کتاب بود! قطعا کتابهای بهتری در این زمینه وجود داره، پیشنهاد من اینه که وقت خودتون رو برای بقیه کتابها بذارید. 🤷🏻♀ 🥀💚🤍❤🥀 قسمتی از کتاب: سال ۱۲۸۶ نقطهی عطفی در تاریخ مذهبی ایرانیان مسلمان است. برای نخستینبار سروکلهی مقالات و رسالاتی چلپ داخل کشور پیدا شد که صراحتاً از روحانیت انتقاد میکردند. صور اسرافیل در مقالهای طنزآمیز دربارهی روحانیت، علمایی را دست انداخت که مدام هشدار میدهند دین در خطر نابودی اشن. حیل المتین در مورد خواستهی علما برای راهاندازی شورایی عالیه که بتواند در آن م��روعیت همهی تصویبات قانپنی مجلس را بسنجند، کنایهآمیز نظر داد که با منطق این استدالال، تجار هم باید شورای عالیهی خودشان را داشته باشند و بتوانند در مورد نمایندگان مردم داوری کنند. 🥀💚🤍❤🥀 امتیاز من از پنج: ۲ امتیاز Goodreads از پنج: ۳.۵
مشخصات کتاب من: #مردم_در_سیاست_ایران نویسنده: #یرواند_آبراهامیان مترجم: #بهرنگ_رجبی ناشر: #نشر_چشمه چاپ شانزدهم، پاییز ۱۴۰۱ ۱۸۹ صفحه
این کتاب تلاش میکنه در پنج مقطع تاریخی مهم از ایرانِ مدرن، قدرتِ بیقدرتانِ جامعه یعنی قدرت مردم کوچه و بازار ایران رو در رقم زدن سرنوشت سیاسی کشور بررسی کنه، در عصر مشروطه،قدرت گیری مصدق و کودتای 28 مرداد، انقلاب 57، در مقابله با بریتانیا و آمریکا و شوروی و... .
کتاب خوشخوان و روان است اما کامل نیست، مثلا علت و روند ایجاد ایده "مشروطه" در ایران رو توضیح نمیده، علت اهمیت بست نشینیها رو توضیح نمیده، اصلا چرا مردم علیه رضاشاه به خیابون اومدن؟، انقلاب سفید اصلا چی بوده، تفاوت دقیق مارکسیسم و لنینیسم از نظر نویسنده چیه؟ یا حزب توده و حزب دموکرات آذربایجان دقیقا کدوم خطر رو احساس میکردن که متحد شدن؟ یا چرا ادعا میکنه "حقوق بشر" خانمان براندازه؟
ضروریه که همزمان با مطالعه این کتاب، مستند های تلوزیونی مربوط به هر مقطع زمانی رو ببینیم تا تنها متکی به یک روایت نباشیم. نهایتا ایکاش کتابها همه رو بیدارتر کنن.