Jump to ratings and reviews
Rate this book

کسرا #0.5

شریک جرم

Rate this book
شريك جرم ابتدای ماجرای سه‌گانه کسرا است ولی بعد از دو کتاب اول و دوم نوشته شده است. وقايع آن به اولين سال‌های پس از انقلاب برمی‌گردد؛ كسرا سر از زندان درمی‌آورد و آشنايی او با يك زندانی ديگر و سوء تفاهمی كه بعد از زندانی شدنش پيش می‌آيد، به حلول آن ديگری در كالبد او می‌كشد.
چاپ اول ۱۳۷۲
چاپ دوم ۱۳۷۸

190 pages

First published April 1, 1993

65 people want to read

About the author

جعفر مدرس صادقی

50 books176 followers

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
25 (16%)
4 stars
35 (22%)
3 stars
56 (35%)
2 stars
32 (20%)
1 star
8 (5%)
Displaying 1 - 19 of 19 reviews
Profile Image for HAMiD.
518 reviews
August 27, 2019
وقتی که با همه چیز و همه شخص می روی که بیگانه بشوی، با خودت بیگانه بشوی. وقتی که می فهمی که بازی، بازیِ تو نیست. که همه بازی خورده ی بیچاره ای بیش نبوده اند، نیستند. گرگ که به گله زده است و نه دیگر در رختِ میش که با کسوتِ درنده خوی خودش؛ عیان. و شگفتا از همه که برای دریده شدن بیقراری می کنند! برای ریخته شدنِ خون شان به گنداب بی تابند.
چنین است که تو تاب نمی آوری؛ باید راه بیفتی و فاصله بگیری هم از خودت، هم از دیگرانِ خودت. و بعد کم کم فراموش می شوی و خاموش. از هلهله ی جماعت که در مسلخ، به انتظار به سر به صورت چنگ می زنند. می روی، برو

1398/06/03
Profile Image for Saman.
337 reviews159 followers
November 23, 2025
شریک جرم اولین کتاب از سه گانه مربوط به کسرا است که جعفر مدرس صادقی اون رو نوشته . کله‌ی اسب و سفر کسرا دو کتاب بعدی است که در ادامه شریک جرم نوشته شده.

ادامه متن حاوی اسپویل می‌باشد:

خب خب، اینم از اولین سری مجموعه سه گانه کسرا. روان بود.خوب پیش می‌رفت. نویسنده به داستان آب نبسته بود. از یه جایی به بعد و حدود پنجاه صفحه انتهایی کتاب، داستان دستخوش تغییراتی میشه که برای من ارتباط با اثر رو دچار اختلال کرد. میگم اختلال چون وارد فضایی شد که فکرشو نمی‌کردم و شاید داستان در ذهنم ته نشین بشه بتونم بهتر بپذیرمش. داستان در مورد کسرا است که در خرداد سال 58 و روزهای ملتهب بعد از انقلاب اشتباهی دستگیر میشه و دو هفته ای رو در زندان به سر می‌بره.وقتی برمی‌گرده آغاز ماجراهایی است که برای کسرا رخ میده. او در زندان با فردی به نام حسین آشنا میشه. حسین مدعی اینه که سینما رکس رو به همراه رفقاش آتش زده. کسرا بعد از آزاد شدن به سراغ همسر و خانواده همسرش میره. خانم صبا مادر زن کسرا، زنی است با نفوذ که قدرت بالایی داره و تونسته یه شغلی هم برای کسرا در شرکتی جور کنه. آقای صبا همسر خانم صبا، سهیلا همسر کسرا و سمر خواهر سهیلا از دیگر شخصیت های مهم داستان هستند.

دیدی وقتی جوهر رو روی کاغذ میریزی، اول یه نقطه است و بعد از چند ثانیه اون نقطه بزرگ و بزرگ تر میشه؟ این داستان و فصول مختلفش برای من همچین تصویری رو برام در ذهنم ایجاد کرد. داستان به صورت پیوسته روایت میشه و هر چند صفحه رو نویسنده براش عنوانی نوشته. نوزده عنوان و در واقع نوزده فصل تشکیل دهنده این داستان پر ماجرا رو میده. توی هر کدوم از این فصول نویسنده به خوبی اطلاعاتی رو به خواننده میده و اینطوری ما شخصیت‌های داستان، دغدغه هاشون و طرز فکرشون رو می‌شناسیم. از نسبتشون با همدیگه آشنا میشیم و نقش هر کدومشون در جهان داستان رو درک می‌کنیم. شخصیت اصلی کسرا است. کسرا رو کسی جدی نمی‌گیره.به حساب نمیاره. نمی‌بینه. حتی اگر دو هفته بی دلیل به زندان افتاده باشه، اطرافیانش باور نمی‌کنند و یک ماجرای دیگه رو به عنوان ماجرای اصلی حساب می‌کنند. حسین با کسرا از زندان آزاد میشه. در اون جایی از داستان که گفتم رابطه من با اثر رو دچار اختلال کرد، این بود که حسین در وجود کسرا حلول می‌کنه.. مشخص نیست حسین زاده تخیل کسرا است یا داستان یه فضای دیگه ای رو ترسیم کرده. من تو این چیزا راستش خنگم و برداشتم اینه که حسینی کلا وجود نداشته و وجود حسین از ابتدا زاده تخیلات و اوهام کسرا بوده.شاید اشتباه کنم. کسرا در واکنش به این نادیده گرفتن، در واکنش به این بی اهمیتی و بی هویتی که در خودش حس می‌کنه و همین رو هم همیشه از اطرافیانش دریافت کرده در نهایت رو به طغیان میاره و با کمک از اوهام خودش و شخصیت خیالی که ساخته، یعنی حسین کاری می‌کنه که به مرکز توجه تبدیل بشه. حالا این مرکز توجه شدن درسته به تمام شدن عمر عده ای منجر شد اما به قول معروف همینی که هست! کسرا در واقع از شخصیت خیالی حسین استفاده می‌کنه تا برای خودش یه نقش مهم در تاریخ بازی کنه. آتش زدن سینما رکس.اون دنبال آدم خوب یا آدم بد داستان نیست.بلکه میخواد دیده بشه. میخواد هویتی داشته باشه. میخواد خودشو گم نکنه.اینطوری بگم که میخواد خودشو دیگه گم نکنه. پس مجبور به استفاده از حسین میشه و با حلول حسین در وجود خودش اون جشن باشکوه آخر داستان رو تبدیل به شام عزا می‌کنه.

بی انصافی بزرگی است از این داستان حرف بزنیم و اشاره ای به سمر نکنیم. سمر یکی از اون شخصیت فرعی هایی است که مطمئنم همیشه در یاد و ذهن من میمونه. سرنوشت تلخ او و خودکشی غم انگیزش و آنچه که در طول داستان متوجه می‌شیم بر او گذشته فراموش نشدنی است

نویسنده بارها به وضوح و رندی علیه انقلاب نوشته.به نظرم علیه پدیده انقلاب. از انقلابیونی که در حال تخریبند تا شخصیت هایی که رنگ و بوی انقلابی دارند و آدم های به درد نخوری هستند. از سهیلایی که در داستان عدم حضورش رو می‌بینیم تا غلامی که انقلابی بود و اون نامروتی و خیانت رو به سمر کرده بود. ولی پدیده خانمان سوزی مثل انقلاب اینطور نیست که دامن یکی رو بگیره و دیگری رو ول کنه. کلا همه رو آتیش می‌زنه. و مدرس صادقی این رو خیلی خوب به تصویر کشیده بود.

واقعا نمی‌دونم باید به داستان چه امتیازی بدم. فضای عجیبی داشت. کلا داستان عجیبی بود .چیزی که مطمئنم اینه که به زودی قسمت دوم سه گانه کسرا رو خواهم خوند..البته اگر سرنوشتی مثل سمر در انتظارم نباشه:)
Profile Image for Shahab Samani.
140 reviews64 followers
April 25, 2020
گویی چنان بعضی از سریال‌های تلوزیونی که در قسمت آخر همه‌ی گره‌های قصه را در کسری از ثانیه باز می‌کنند به جعفر مدرس صادقی هم گفته بوده‌اند که آقا دیگر بودجه نداریم و ده صفحه‌ی دیگر بیشتر فرصت نداری و مدرس صادقی هم از سر بی‌حوصله‌گی یا بی‌بودجه‌گی یا کلمه‌نداشته‌گی در ده صفحه آخر به شکل ناامیدکننده‌ای شخصیت‌ها را به پایان می‌رساند و یکی را می‌کشد و یکی را دیوانه می‌کند و چند تایی را وسط زمین و آسمان بی‌سرانجام رها می‌کند ...
Profile Image for Ali Ghadiri.
36 reviews18 followers
May 11, 2019
"شریک جرم" نخستین اثر از سه‌گانه‌ کسرای جعفر مدرس صادقی‌ست؛ اگرچه از نظر زمانی دیرتر از دو اثر دیگر نگاشته شده است و به همین سبب پخته‌تر از "کلّه‌ی اسب" و " سفر کسرا" است. داستان در روزهای نخست پس از انقلاب روایت می‌شود. کسرا کارمند شرکتی‌ست که صدقه سرِ مادرزنِ صاحب‌نفوذ خود در آن‌جا مشغول به کار شده و روزگار می‌گذراند. در شلوغی‌های پس از انقلاب، به اشتباه در خیابان دستگیر و سپس بازداشت می‌شود. اگرچه این بازداشت بیش از دو هفته به طول نمی‌انجامد اما زندگی کسرا را دگرگون می‌کند. خاطراتِ زندان، هویت کسرا را دست‌خوش دگرگونی‌هایی می‌کند به گونه‌ای که دیگر نمی‌توان میان کسرا و جریانِ ذهنِ او - که در داستان فردی به نام حسین بارِ آن را به دوش می‌کشد و یکی از عوامل آتش زدن سینما رکس است - تمایزی قائل شد.
قلمِ مدرس صادقی به شدت سهل و صمیمی‌ست. طنز ظریف او به خوبی رادیکالیسمِ انقلاب را نشانه می‌رود و افراط انقلابیون را نمایان می‌کند، انقلابیونی که حتی به مجسمه فردوسی هم رحم نمی‌کنند و عمامه‌اش را سیاه‌رنگ می‌کنند! اما حرف اساسی مدرس صادقی در این داستان و دو اثرِ در ادامه‌اش، چیز دیگری‌ست که برای فهم آن باید تا انتهای این سه‌گانه با او همراه بود. پایان‌بندی داستان کمی عجولانه‌ست و حوادث از پسِ یکدیگر ظاهر می‌شوند. "شریک جرم" و دو اثر دیگر اگرچه از استقلال برخوردارند اما گویی هر کدام به تنهایی ناقص‌اند و باید سر نخ‌های را تا انتها دنبال کرد.
Profile Image for Baahaarmast.
77 reviews95 followers
May 18, 2013
داستان در این سطور لو رفته است. اگر کتاب را نخواندید، مایل نیستم بدانید چه فکر میکنم:

چرا هیچکس حواسش به سمر نبود, من حواسم به سمر بود, اما هیچکس در داستان حواسش به سمر نبود, حتی کسرا که حسین حواسش را با حلول کردن و انقلابی بودن, پرت کرده بود.
من سمر را دوست داشتم. تمام فلسفه ها , شاید هیچ و پوچ هایش را. آرایش غلیظی ک به او نمی آمد. استفهام انکاری هایش را. جدی گرفتن و جدی نبودن هایش را. زنِ دوم بودن و ماندنش را. حتی تر... ظرف های نشسته اش را. و آن لباس نازک صورتی رنگ, ک در عزای صاحبش حالا; روی شاخه های زبان گنجشک تکان تکان میخورد
Profile Image for Negar Khalili.
215 reviews77 followers
April 22, 2025
ریویوهای این کتاب رو خوندم و دیدم اغلب از این کتاب خوششون نیومده.
باز بر می‌گردم به اینکه در کتاب‌های آقا جعفر همون‌قدر که پتانسیل برای خوش اومدن هست، برای بد اومدن هم هست، البته گویا در این کتاب پتانسیل برای بد اومدن بیشتره :))
من این کتاب رو دقیقا بعد از کله‌ی اسب خوندم و سعی کردم بین شخصیت کسرای این کتاب و اون کتاب ربطی برقرار کنم. خیلی نتونستم. لذا اونو گذاشتم کنار و به این اثر کاملا مستقل نگاه کردم. البته نه به این معنا که این دو کسری شخصیت مشابهی ندارنا، کلا شخصیت‌های حیران و سرگشته‌ی مدرس‌صادقی همه به هم شبیهن، به این معنا که ربط داستانی پیدا نکردم. از نظر داستانی مشخص نیست کسرای شریک جرم چطوردر شرایط کسرای کله‌ی اسب قرار گرفته.
ولی این داستان از نظر من خیلی خوب بود. خدا منو ببخشه. می‌دونم همه گفتن خوب نبود، اما از نظر من واقعا خوب بود بود. برعکس کله‌ی اسب که هیچ داستانی نداشت و اتفاقا همه‌چیز در هیچی رخ می‌داد، این داستان یه ماجرای جالب داشت و پرداخت شخصیت کسرا توش خیلی بهتر و قابل توجه‌تر بود.
من اینو پذیرفتم که عرصه‌ی رمان عرصه‌ای نیست که الزاما همه‌چیز رو بفهمی، یا مجبور باشی بین همه چیز خط و ربط منطقی پیدا کنی، اتفاقا گاهی اون رمانی خوبه که تو همه‌چیزش رو نفهمی و مجبور باشی بهش فکر کنی. شریک جرم کمابیش از اون رمانا بود برای من.
ولی سعی کردم تا حدی کسرا رو بفهمم. کسرا آدمیه که دنبال توجهه. دنبال اینه که جدی‌ش بگیرن. توجهش به قاچاقچی محله‌شون برای همین جلب می‌شه، برای همین انقلابی می‌شه، برای همین دوست داره دستگیر بشه، و بنیان‌های فکری و هویتیش از اون‌جا متزلزل می‌شه که بلاخره دستگیرش می‌کنن اما هیچ‌کس باور نمی‌کنه. حتی توجهش به سمر هم از سر همینه که سهیلا توجهی بهش نداره و مادرش رو جدی‌تر می‌گیره تا شوهرش و انقلابی بهتری هم هست. اما کسرا هیچی نیست اما می‌خواد چیزی باشه. انگار در سمر ضعفی از سر زنانگی دیده که ایگوی مردانه‌ش رو کمی آرامش می‌ده. (کلا شخصیت چرندیه. ما فعلا با اونش کاری نداریم.) اما تزلزل هویتی کسرا و خلطش با شخصیت حسین (تنها بازمانده‌ی جمعی که سینما رکس رو آتش زدن) از سر همین جدی گرفته نشدنه. حسین داستان هم همین درد رو داره (حسین واقعی نه، حسین داستان که ما حتی نمی‌دونیم واقعا وجود داره یا حاصل تخیل کسراست.) کسی جدیش نمی‌گیره. کسی باور نمی‌کنه سینما رو آتیش زده و یه جایی از داستان اینا دو تا یکی می‌شن و فروپاشی اتفاق می‌افته.
اون قسمت مهمانی مادرزن کسری، خانم صبا، هم بسیار جالب بود. کسری (یا حسین) سگی که اسمش فیدله رو آتیش می‌زنه که ثابت کنه سینما کار خودش بوده. نمی‌دونم چرا یاد صحنه‌ی مهمانی کتاب شب یک شب دو افتادم. شاید چون این صحنه هم مثل اون بولد بود.
فارغ از ابعاد شخصیتی کتاب، اون توصیف جالبی که از کمی قبل از انقلاب تا کمی بعد از انقلاب می‌شه برام خیلی جالب بود. یک جنسی از بی‌تفاوتی که انگار نویسنده با یه حالت پوکر فیس داره از انقلاب می‌گه ولی در عین حال در لایه‌های زیرین توصیفات ظاهرا بی‌طرفانه‌ش چرند بودن جریان انقلاب (هر انقلابی) هویداست. آدم‌های انقلابی تحت تاثیر جون، متعصب و رادیکالن، عمامه‌ی فردوسی رو سیاه می‌کنن، یکم بعد حجاب اجباری می‌شه، انقلابی‌های دو آتیشه توی مهمونی‌ها انقلابی‌ان و انقلابی‌های خیابونی هم یه ابلهانی‌ان مثل حسین که 600 نفر رو در سینما زنده‌زنده سوزوندن (دارم سعی می‌کنم نظر نویسنده رو بنویسم.)
خودکشی سمر هم برام جالب بود. نحوه‌ی خودکشی‌ش. انگار که تا آخرین لحظه داشته تلاش می‌کرده خودشو به زندگی وصل نگه داره، لباس صورتی ضدعزاش تنش بوده، داشته ظرف می‌شسته، لابد آرایش غلیظشم روی صورتش بوده، و بعد یک‌هو در یک آن از زندگی می‌بره.
نمی‌دونم دیگه. من کتاب رو دوست داشتم و به نظرم بهش کم‌لطفی شده.
Profile Image for Tahmineh Baradaran.
566 reviews137 followers
March 24, 2021
نکته خاصی نداشت جزاینکه داستان دردوران انقلاب ۵۷ اتفاق می افتد که شایدبرای بعضی جالب باشد.برای من تکراری بود.خوش خوان است ودوشبه تمام شد.
Profile Image for Miss Ravi.
Author 1 book1,167 followers
February 23, 2025
جعفر مدرس‌صادقی «گاو خونی» را اوایل دوران نویسندگی‌اش نوشته و بعد بقیه کتاب‌های داستانی‌اش فضا و سبکی کاملاً متفاوت با گاوخونی پیدا کرده‌اند. مثل همین کتاب. ولی من با خودم فکر کردم اگر جای مدرس‌صادقی بودم، آن‌قدر حال‌وهوای گاوخونی در من رسوخ می‌کرد که بعد از آن، هر چه می‌نوشتم نسخه‌ی دیگری از گاوخونی می‌شد. گاوخونی‌هایی که در مکان و زمان دیگری اتفاق می‌افتادند و شخصیت‌هایشان تکرار راوی، پدر، آقای گلچین، دخترعمه و… بودند. البته مطمئن نیستم که با این تکرار کردن‌ها اتفاق بهتری می‌افتاد، فقط می‌دانم دست‌ کشیدن از آن سبک و پیش گرفتن سبکی به کل متفاوت نباید کار راحتی باشد. شاید هم مدرس‌صادقی، گاوخونی را خیلی شهودی نوشته و بقیه کارهایش را با حساب و کتاب. تنها چیزی که کاملاً ازش مطمئنم این است که حاضرم گاوخونی را باز هم بخوانم.
مثلاً شخصیت‌های این کتاب زیادی روی ابراز نکردن احساسشان اصرار داشتند و همین باعث می‌شد اتفاقی که آن‌قدر تأثربرانگیز است، خیلی معمولی جلوه کند و یا اینکه آدم‌ها زیادی تیپیکال‌اند و ویژگی‌های خاصی ندارند و واکنش‌شان به دوره و زمانه هم همان چیزهای معمولی است که از دیده‌ها ‌و شنیده‌ها و خوانده‌ها دریافت کرده‌ایم. فقط نکته بامزه‌اش برای من این بود که کسرا اغلب در نقطه‌هایی از شهر رفت‌وآمد می‌کرد که من هم توی یکی‌دو سال گذشته زیاد در آنها جابه‌جا شد‌ه‌ام و همین حس آشنا هم برایم مایه دلگرمی بود.
Profile Image for نیکزاد نورپناه.
Author 8 books236 followers
March 1, 2020
اون کتابهایی از جعفر که دوستشون دارم انگار همه‌شون یک کتاب باشن. همین شریک جرم، سفر کسرا، بیژن و منیژه، گاوخونی. احتمالا تا چند ماه دیگه علامت مشخصه‌ای از هیچ کدوم یادم نمونده باشه و همه‌شون بخشی از یک کل بنظر بیان. این لزوما هم چیز خوبی نیست. گاهی فکر می کنم کاشکی بجای اینهمه رمان لاغر و شبیه به هم یک چیز جدتی‌تری می نوشت.
Profile Image for Anoosha.
138 reviews37 followers
October 9, 2018
ترکیبی بود از رئال و فانتزی،انگار در آخرهای کتاب نویسنده به ذهنش رسیده بود که فانتزی را وارد کند بدون اینکه منطق داستان را از ابتدا کتاب آماده این جریان کند.
پایان بندی کتاب شاید بدترین قسمت آن بود،همه چیز به شکل سریع و عجیبی بسته شده بود.
Profile Image for Kaveh Hoomet.
23 reviews9 followers
March 10, 2016
اگر اسم نویسندش صادقی و خاطره کتاب گاو خونی نبود، همون اواسط کتاب از خوندنش دست میکشیدم. یک افتضاحه !
Profile Image for Ali.
Author 17 books676 followers
August 27, 2016
اگر صادقی و گلشیری و ... را نسل اول نویسندگان دور و بر "جنگ اصفهان" بدانیم، نسل دومی هم از اواسط دهه ی چهل ظاهر شدند، نظیر کلباسی که اغلب داستان های کوتاه می نوشت، عرفان که اولین رمانش "پرده دار تخته فولاد"، جلوه کرد و هرمز شهدادی با "شب هول" و... از آن جمله جعفر مدرس صادقی بود که با اولین رمانش "گاوخونی" در محافل ادبی مطرح شد. مدرس صادقی اما بعداز گاوخونی، که قصه ای ست روان، به نوعی "مبهم نویسی" گرایش پیدا کرد، به گونه ای که اغلب رمان های کوتاهش سرشار از "آله گوری" و نماد و تمثیل اند، و با یک بار خواندن، همه ی زوایای قصه برای خواننده (دست کم من) روشن نمی شود. گرفتاری دیگر من با آثار مدرس صادقی این است که علیرغم عناصر جذاب، کم نظیر و زیبای قصه هایش، چیز زیادی از قصه در خاطرم نمی ماند، و با شروع کتاب بعدی، تعریف اثر مدرس صادقی برایم مشکل می شود، و برای یادآوری، ناچارم ابتدا نگاهی به کتاب و قصه بیاندازم و... باری، نمی دانم سانسور و شرایط این دو دهه ی اخیر سبب شده، یا مدرس صادقی دیگر نمی نویسد. این اواخر گرایشی به بررسی و تحقیق و دوباره نویسی متون گذشته پیدا کرد... و دیگر هم خبری از او نیست، همان گونه که هرمز شهدادی و کلباسی ناپدید شدند، یا من چیزی از آنها ندیده یا نشنیده ام. در هر حال، اگر مدرس صادقی دیگر نمی نویسد، باعث تاسف است.
Profile Image for Omid.
65 reviews2 followers
June 19, 2014
اسپویلر:
چند رمان مدرس صادقی جزو بهترین کتابهایی که از ادبیات معاصر ایران خوندم،گاوخونی،کله اسب ،سفر کسرا،عرض حال و همین شریک جرم و خیلی بهم چسبید.ولی در کنارش توپ شبانه تا صبح بیدارم آب و خاک و حتی چن تا از داستانهای کوتاهش هم جزو بدترین کتابایی که خوندم.
شریک جرم مثل گاو خونی در آخر تبدیل میشه به نوعی کنش شخص دچار دوگانگی شخصیت و ارتباطش با مرامهای انقلابی.گویی که انقلاب باعث این بیماری در اون شده
اما برعکس گاو خونی که سرنوشت قهرمان قصه به مرگ محتوم و خفه شدن تمثیلی اون و به نوعی خوویرانگری میرسه اما در شریک جرم این انحلال شخصیت باعث نابودی و مرگ اطرافیان میشه .به نوعی ویرانی مرامهای چپ و لائیک و حتی لمپنیسم و افراد متعلق به حزب باد در بعد انقلاب....شاید بارزترین نماد همون سگ که اسم تمثیلی فیدل روش گذاشتن و با سوزوندن اون اون بلوای آخر داستان و مرگ مادر زن و ...سبب میشه
Profile Image for Saman.
1,166 reviews1,073 followers
Read
August 9, 2008
جعفر مدرس صادقي جزو نويسندگاني‌ است كه در طول اين سال‌ها هرگز خود را به حاشيه نكشانده و آثار خويش را نيز دچار حاشيه نكرده است
مدرس صادقي را جزو نويسندگاني باهوش و داناي فعلي مي‌شناسم. به دور از هر گروه و دسته و حزب و كانون، سر در كار خود به نوشتن مي‌پردازد و براي كارنامه‌ي خود آثار بهتري رقم مي‌زند
Profile Image for Moien Nayebi.
120 reviews4 followers
February 21, 2022
تحلیل صادقی از انقلاب خیلی دم دستی و کلیشه‌ایه، کنایاتی که می‌زنه، اشاراتش، استعاری‌سازی شخصیت‌هاش. احساس من اینه صادقی کسی‌عه که زور می‌زنه برای نوشتن، خلاقانه نیست کارش.

این کسرای مثلا طبقه متوسطیش که دم‌دمای انقلاب حسین‌ها درش حلول می‌کنن که تبهکار و جنایت‌کارن و تو زندان‌های جمهوری اسلامی ازشون پذیرایی شاهانه می‌شه، جدا شوخیت گرفته؟ انقدر نخ‌نما؟

حالا باید کله‌ی اسب و سفر کسرا رو هم بخونم تا به نتایج دقیق‌تری برسم.
Profile Image for Ali Khosravi.
63 reviews20 followers
May 9, 2015
داستان خوب شروع شد خوب ادامه پیدا کرد ولی آخراش دیگه میخواستم سرم رو بزنم دیوار!
Profile Image for AmirHosein.
137 reviews44 followers
June 8, 2024
انتظار بیشتری داشتم ولی براورده نشد
Profile Image for Ali.
27 reviews2 followers
May 31, 2008
تا یه جایی خوب بود بعد یهو...
Displaying 1 - 19 of 19 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.