What do you think?
Rate this book


128 pages, Paperback
First published January 1, 1954
فصل اول زندگینامه ی نسبتاً کوتاه از زیگموند فروید است که از دوران تحصیلش در رشته پزشکی و ادامه ی این رشته به عنوان شغلش - که البته چندان باب میل و دلخواه نبود - می گوید ؛ اکراهی که شاید برای مطالعاتش در روانشناسی که آنزمان وضعیت مساعدی نداشت جا باز کرد و سبب شد که این رشته ی محدود و بسط نیافته و ناشناخته ، گامهای خطیری به جلو بردارد . ((زمانی که مرد جوانی بودم نسبت به هیچ چیز جز دانش فلسفی تمایل و اشتیاق نداشتم و اینک با گذار از پزشکی به سوی روانشناسی خود را در مسیر رسیدن به این آرمان میبینم.))
فصل دوم تعاریفی مقدماتی و کمابیش ساده از سه بخش شخصیت هستند که اجزای کلِ شخصیت انسان میباشند . نهاد ، من و فرامن : نهاد را به عنوان "کودک لوس" ساختار شخصیتی حتی قلمداد کرده اند زیرا عموماً با صفاتی نظیر رویاپرداز ، بی ملاحظه ، غیر منطقی و زیاده خواه و حریص توصیف شده است . در واقع ، نهاد یک اصل برای پایبندی دارد و آن اصلِ لذت است ؛ بی آنکه ذره ای توجه به تطابق فرد با محیط بیرونی و تفکر منطقی برای هماهنگی با عینیتِ جهان داشته باشد ، کاری که من به عهده میگیرد ؛ اگر در نهاد فقط و فقط لذت باشد که حرف اول و آخر را میزند ، من میل به پیروی از واقعیت و یافتن راه حل برای برداشتن موانعِ واقعیت دارد ؛ اما "من" فقط با نهاد نیست که بایستی در کشمکش و درگیریِ پایداری باشد ، بلکه فرامن نیز بایستی به حساب آید . فرامن نماینده ی ارزش ها و آرمانهائیست که فرد از نیروهای مقتدر زندگی اش - به خصوص دوران کودکی که پدرومادر باشند - به ارث برده و در واقع ، فرامن است که حکم میکند خیر و شر ِ هر عمل چیست و به عبارتی دیگر ، فرامن است که بایدها و نبایدها را میگوید . در پایان فصل میخوانیم که فردی که سازگاریِ نسبی بیشتری بین این سه نظام برقرار کرده باشد شاید سالم تر از لحاظ روانی محسوب شود اما باز هم میخوانیم که در هر فردی یکی از این سه نظام قوی تر و ارجح است و شاید رسیدن به تعادلی مطلق بین این سه ممکن نباشد .
فصل سوم و چهارم شاید یک نوع بسط و نقبِ بیشتر از مفاهیمی باشند که در فصل دوم مطرح شدند ؛ قاعدتاً بسیار جزئیات سازوکارهای سه نظام مذکور با حوصله بیشتری پرداخته شده اند و البته با ذکر مثال هایی از زندگی روزمره ، شفافیت مطالب افزون شده است . غرایز زندگی (لیبیدو)و مرگ(مورتیدو ، البته این اسم توسط خود فروید انتخاب نشده )، انواع اضطرابها (عینی،نوروتیک و اخلاقی)، مکانیزم های دفاعیِ من (سرکوب،فرافکنی،تثبیت،واپس گرایی، واکنش وارونه ) ، استیج یا دوره های دهانی ، مقعدی و تناسلی ، عقده ی ادیپ (برخلاف باور عموم ، فروید این عقده را فقط مختصِ پسران نمیدانست و صرفاً اسم خاصی برای حالتِ مونث درنظر نداشت ، اما بدین معنی نیست که عقده ی ادیپ را مخصوص جنس مذکر میدانست ) و استواریِ شخصیت همه از عنوانها و سرفصلهایی هستند که با نثری کمابیش روان و نظم و پیوستگی در ارائه مطالب ، تشریح شده اند