وقتی انقلاب شد رحیم مخدومی تقریبا به سن و سال اسماعیل، قهرمان داستان«نرگس» بود. به همین خاطر، روایتی که مخدومی از زندگی و محل درس خواندن و فعالیتهای انقلابی اسماعیل به دست میدهد، به دلیل آنکه توسط خودش تجربه شده است، برای مخاطب هم ملموس و باورپذیر است. مخدومی در رمان«نرگس» ماجرای اسماعیل را شرح میدهد که خواهرش نرگس به دلیل محجبه بودن از مدرسه اخراج شده است. او به هر دری که میزند نمیتواند خواهرش را به مدرسه بفرستد؛ حتی به سر کار میرود تا بتواند برای نرگس معلم خصوصی بگیرد. اما این تنها دغدغه اسماعیل نیست...
در سال 1345 در ورامین متولد شده و تحصیلات خود را تا مقطع لیسانس در رشته علوم تربیتی ادامه داده است و از معلمین دلسوز كشور میباشد و در عین حال با بسیج، سپاه، جهاد سازندگی و سازمان تبلیغات اسلامی همكاری داشته است. از آثار او، كتاب جنگ پابرهنه كتاب منتخب دفاع مقدس، نرگس، مالك خیبر و پروانههای عرصه خبر كتابهای برگزیده جشنواره كتاب معلم میباشند. آثار: جنگ پا برهنه، مردان درد، نرگس، یار كجاست؟، معلم فراری، چه كسی ماشه را خواهد كشید، وقتی پرده كنار رفت، پروانههای عرصه خبر.
آثار این پدیدآورنده:
کتاب ها: نرگس مجموعه نمايشنامه (دفتر 17) آنان كه رفتند معلم فراری خوابها و خاطره ها هر کسی کار خودش را می کند چه کسی ماشه را خواهد کشید يك آسمان هياهو من، مادر مصطفی(دانشمند جوان شهید مصطفی احمدی روشن در خاطرات مادر و دیگران) مطالب: غریبه ی آشنا
نظرم درباره ی کتاب نرگس : این کتاب خیلی آموزنده بود و نکته اش هم در اینجا بود که اراده ی پسر فقیری در جامعه سال ۱۳۵۷ رو نشون میداد که چطور برای مدرسه رفتن خواهر بزرگترش تلاش میکنه. چون جامعه به دختر های چادری و باحجاب اجازه ی درس خوندن نمیده این پسر وادار میشه مرد خوانواده ی خودش باشه و این مجبور شدن به اون قدرت اراده ی بیشتری رو میده و در آخر هم با اتحاد همکلاسی هاش کاری میکنن که ناظم شاهنشاهی مدرسه شون دیگه نتونه هیچی بهشون بگه یه حالت طنزی هم توی بعضی از قسمت های این کتاب هست
به جرئت میتونم بگم سرتاسر این کتاب نقطه ضعفه! قصۀ به درد بخوری که نداره، شخصیتهاش کاملا تصنعی هستن و اصلا این که اسم کتاب نرگسه واقعا بیراه میره! بگذریم از اینکه چقدر نگاه بدی داشت نویسنده به خانمهای کتاب، من نمیفهمم چرا باید اسم کتاب نرگس باشه؟! مگه نرگس سرتاسر قصه چیکار کرده بود و چه اهمیتی داشت جز اینکه خواهر شخصیت اصلی بود؟! انقدر بی قصهست این کتاب که نویسنده حتی یه اسم مناسب براش پیدا نکرده و سرسری اسمش رو گذاشته نرگس! بازهم طبق معمول کمیت فدای کیفیت شده. برای من سواله ویراستار این کتابها کی هستن؟ چطور میشه اثری با این همه ضعف و شعار الکی چاپ میشه و به نوجوونها معرفی میشه برای خوندن. یه دختر چهارده پونزده ساله از خوب بودن این کتاب میگفت و چطور یکی از بهترینهاییه که خونده و من میخواستم اشک بریزم از اینکه چرا تو انقدر باید محدود باشه خوندههات که این بشه بهترین؟! حیف اون وقتی که صرف این کتاب شد. همین!
- تو کارت سخت تر از منه اسماعیل! من رفتنی هستم و تو موندنی. خیلی باید حواست رو جمع کنی. اسلام خیلی مظلومه. ما تا اینجای راه آوردیمش، حالا می دیم دست شما. ببینم میتونی نجاتش بدی یا نه!
سلام و ادب با نظر شما درباره اسم کتاب موافقم، می شد انتخاب بهتری داشت، ولی الزاما نباید با کاراکتر قهرمان داستان هم جنس باشیم تا با او همذات پنداری کنیم یا از داستان لذت ببریم و همراه شد. تبدیل شخصیت نازنازی پسر داستان که موجب رنجش خواهر و مادر خود می شود و آنها را نادیده می گیرد به شخصیتی حامی، از خود گذشته و دوست داشتنی می تواند برا هر دختری امید آفرین و جذاب باشد و این چنین برادری را آرزو کند.