داستان های ساده و شیرین و پرکشش و نکات جالبی از مملکت داری و حمکرانی هم در خلال داستان گفته بود. دوست داشتم برای بچه ام این قصه رو بخونم. ولی اخرای داستان اشاراتی داره که داستان رو می بره بالای 18 سال.
شاه عباسی که آخرش میفهمد نباید در مسائل شخصی مردم مملکتش ورود کند. باید بستر را آباد کند و مردم را آزاد بگذارد. شاه اگر کارش را درست انجام دهد، با فحش و ناسزای مردم ذلیل نمیشود و اگر عملکردش بد باشد، با تملق محبوب نخواهد شد.
RES: تنها کتابی که وقت کردم این چند وقت بخونم این کتاب بود اول جلدشو دیدم فک کردم یه کتاب دوهزاریه و چرته ولی واقن داستان قویی داشته به خاطر نویسندش کتابو خوندم داستانش راجب مشکلات یه جامعه اس که هر چقدر یه حاکم بیشتر به مردم فشار وارد میکنه مردم بیشتر به فساد کشیده میشن محدودیت و ممنوعیت هایی که واقن به حق نیست رو خیلی زیبا به تصویر میکشه شاه عباس برای نابود کردن یه پینه دوز ساده هر روز شغل هایی که پینه دوز واردش میشه رو ممنوع میکنه و در لباس مبدل با خود این شخص در ارتباطه..... ولی هر روز وضع پینه دوز بهتر و بهتر میشه پایان این داستان خیلی جالبه هر چی جلو تر میره واقن شگفت انگیز تر میشه خوندن این کتابو بهتون پیشنهاد میکنم
This entire review has been hidden because of spoilers.
کتاب داستانی است که نویسنده از زمان کودکیش به یاد داره، به نقل از نویسنده راوی و گوینده مادربزرگ نویسنده است. داستان ساده و روان پیش می ره. نشون دهنده تأثیرپذیری زندگی افراد عامی و تهی دست جامعه از تصمیمات صاحب قدرتان است. همزمان بافت اجتماعی جامعه رو به تصویر می کشه، فساد سیستماتیک و عدم اعتماد افراد جامعه به بهبود اوضاع از طریق اعتراض یا انتقاد!!!
یک داستان به ظاهر کودکانه با نثری ساده و روان برای تبیین مباحث سنگین جامعه شناختی و مدل حکمرانی. کتاب را به تمامی پادشاهان، حاکمان، خلفا، وزرا، روسای جمهور، علما، فضلا و... توصیه میکنم. برای افرادی همچون من، همان یک ذره آگاهی که از پس این قصه کودکانه تراوش میکند هم کافی است وگرنه چندان به کارمان نمی آید. البته یادمان باشد که اگر ما آگاه باشیم، حاکمان آگاه بر ما حکومت می کنند و صدالبته برعکس.