رمان پُل در یک روز گرم تابستانی میگذرد. یک روز گرم و طولانی در بیستوچهارم مرداد 1392 در شهر تهران. پُل روایتی است از آدمهای شهر در موقعیتهای مختلف. از اخلاقیات و بیاخلافیهای آنها. ما تمام آدمهای کتاب را در طول یک روز بسیار طولانی و عجیب میبینم و داستانهای هر کدام را به صورت جداگانه دنبال میکنیم.
کتاب روایتی است از مردمان شهر تهران، از سختی ها و شیرینی ها و تلخی های و تضادهای زندگیشان. داستان هایی کوتاه که گاه اینجا و آنجا به هم وصل می شوند ولی هر کدام برای خود و به صورت مستقل روایتی جذاب دارند. کتاب بر خلاف رمان های دیگر، تمام تلاش و همت خود را بر باور پذیر کردن داستان ها موقوف کرده است. پا نویسی ها و گاه عکس هایی که در کتاب گنجانده شده، مخاطب را به یاد کتاب های تاریخ شفاهی می اندازد و به ما یادآوری می کند که علی رغم اینکه آنچه می خوانید داستان است، ولی با واقعیت مردم کوچه و خیابان متفاوت نیست و در زیر پوست شهر می توان هر روز این تضادها را دید. کتاب، اسم و رسمش را به پل های تهران اختصاص داده است و خود را بی نهایت وامدار شهر تهران میداند. پس اگر دلتان برای تهران تنگ شده است و می خواهید کتاب شهری بخوانید که در آن شهر به اندازه دیگر کاراکترهای داستان، رل برجسته ای دارد، دست به کار شوید و لذت ببرید
قصه دوست دارید؟ فرم متفاوت دوست دارید؟ خرده روایتهای جذاب دوست دارید؟ این کتاب هر سلیقهای را به خودش جذب میکند نویسندگان این اثر کوشش کردهاند اثری رضایت بخش خلق کنند نگاه به تعداد صفحات کتاب نکنید نثر روان و زبان یکدست و بدون پیچیدگی خواننده را وارد معرکه پل میکند و او را پس از اتمام کتاب رها میکند
اولین چیزی که در این رمان جلب توجه می کند حضور دو نویسنده است. چیزی که کمتر در ادبیات می توان دید و متصور شد. اما داشتن دو نویسنده حاکی از آن است که کتاب بعدی تجربی نیز دارد و این نکته را خواننده پیش از مطالعه در می یابد. اما در باب تجربه ی خوانش باید بگویم که این رمان یکی از بهترین و خاطره انگیزترین تجربه های خوانش رمان متاخر فارسی برای من بود. نویسندگان با جسارت و آگاهی عمیق دست به خلق فرمی کاملا بدیع زده اند. فرمی که بعید می دانم پیش از این در ادبیات فارسی بوده باشد. به نظر می رسد خلق چنین فرمی érudit باعث عدم اقبال عمومی کتاب و مهجور ماندن آن باشد. پل راوی خرده روایت هاست. خرده روایت هایی که به هم می پیوندند و نقطه ی مشترک آن ها تهران است و پل هایش. نقطه ی مشترک دیگر داستان امین پارساست، استاد تئاتر دانشکده ی هنرهای زیبا که راوی یک شبانه روز از زندگی خود و دست و پنجه نرم کردن با تبعات زندگی دانشگاهی- هنری، دانشجویان و... و من، علی رغم سادگی و خوش خوان بودنش، آن را به شدت دوست داشتم. کافی است تهران و فضای دانشگاهی-دانشجویی-استادی بازنمود شده در این رمان را با رمانی مثل ناتمامی مقایسه کنیم تا به درک عمیق نویسندگان پی ببریم. با اینکه رمان در یک فضای کافه ای -رستورانی شهری و محافل ادبی می گذرد اما به شدت از کلیشه پردازی برحدز است. شاید به این دلیل که شناخت خوب نویسندگان از فضای ادبی و به خصوص تئاتری این سال های تهران به شدت دخیل است. و شاید جو ادبی و تئاتری حاکم بر کتاب حداقل برای منی که تازه با تئاتر آشتی کرده ام جذاب تر باشد. این کتاب من را با نمایشنامه های خوبی آشنا کرد که قطعا خواهم خواند. لحظه لحظه ی خوانش این کتاب و سفر مجازی به فضای کافه ای و دانشگاهی تهران برایم به شدت دلچسب بود. این رمان کار مشترک سوم دو نویسنده است. (تنها ایراد نسخه ای که من خواندم غلط های نگارشی بود که فکر می کنم در چاپ بعدی ویرایش شده باشند) با تحسین و احترام برای نویسندگان