هسته کتاب حاضر٬ که نخستين بخش از نظریهٔ آگاهی و خودآگاهی در فلسفهٔ هگل را تشکيل میدهد٬ ترجمهٔ جدیدی است از فصل «خدایگانی و بندگی» از پدیدار شناسی روح. مقدّمهٔ کتاب به بحثی پيرامون سابقهٔ تفسير اثر میپردازد. مؤلّف در بخش تفسير کوشيده است تا با ارجاع به دستگاه فکری هگل طرح جدیدی از معنای فصل ارائه کند و بندهای نوزدهگانهٔ آن را با نگاهی به علم منطق توضيح دهد. فصل «خدایگانی و بندگی» الگویی در ایجاز و تراکم مفاهيم فلسفی است و فهم آن گامی در فهم پدیدار شناسی روح٬ امّا این گفته به معنای آن نيست که از طریق این فصل میتوان کلّ اثر را فهميد. فيلسوف در این فصل از کتاب پدیدارشناسی روح با بيانی پيچيده٬ که شاخص نوشتههای او و دیگر فيلسوفان ایدهآليست است٬ با ذکر جزئيات و بنا به «منطقی در وراء آگاهی»٬ خروج روح از وضعيت طبيعی و ورود در ساحت تاریخی را با ظهور نسبت خدایگانی و بندگی مقارن میداند. آنگاه در نظام فلسفی بالندهٔ خود ثابت میکند که ناممکن شدن بردگی در دوران جدید را نباید از شایست و نشایست اخلاقی قياس گرفت؛ امتناع بردگی حاصل بسط ایدهٔ آزادی در تاریخ است. مهمترین نتيجهٔ منطقی فصل این است که بسطِ آزادی و رفع بردگی و بندگی٬ مستلزم حلّ و رفعِ دیالکتيک تاریخ است٬ نه جابهجایی خدایگان و بنده.
Georg Wilhelm Friedrich Hegel (1770-1831) was a German philosopher and one of the founding figures of German Idealism. Influenced by Kant's transcendental idealism and Rousseau's politics, Hegel formulated an elaborate system of historical development of ethics, government, and religion through the dialectical unfolding of the Absolute. Hegel was one of the most well-known historicist philosopher, and his thought presaged continental philosophy, including postmodernism. His system was inverted into a materialist ideology by Karl Marx, originally a member of the Young Hegelian faction.