پشت جلد کتاب فرهنگ ایران زمین بیش از هرچیز در ادبایت فارسی نمودار شده است. آنچه بی درنگ از بسیاری متون به دست می آید این است که فرهنگ ایران در طی روزگار پیش از یک سده ی اخیر آکنده از مضامین عرفان و توصف سوده است. می دانیم که اهل همه پیشه ها، دست کم تا پیش از نیمه دوره صفویه، به واسطه حلقه های اخوت و فتوت پیوندی با تعالیم تصوف داشته اند. در این حلقه ها، اصول اخلاق حرفه و سلوک را با مبانی تصوف به محترف می آموختند ... آموزشی عمیق اما بی دفتر و سواد و حرف. از میان آن همه حلقه های فتوت، لابد شماری هم به معماران و بنایان و همکارانشان اختصاص داشته است ...
"کتاب شرح حال خیالی معماری کاشانی است که در روزگاران قدیم تصمیم میگیرد برای اموختن عرفان و حکمت از بنایان خراسان راهی آن دیار شود . کتاب حاوی ده حکایت است در شهر های مختلف خراسان بزرگ نویسنده با اشرافی که به متون تاریخی و معماری دارد احتمالا تصویری درست از آنچه در این سفر خیالی پیش روی این معمار خواهد بود را بازسازی کرده.
"نمیدانم چرا این ده حکایت کوتاه معماری مرا یاد ده کتاب معماری ویترویوس می اندازد. یادمان باشد که یکی از گلایه های همیشگی ما معمارها همیشه این بود که چرا معماران ایرانی چیزی مکتوب نکرده اند؟ آنجا با ده کتاب مفاهیم انتزاعی به نوشتار و صورت و فلسفه ثبت شده این جا در سرزمین ما مضامین و حکمت های عرفانی بنایان و معماران در ده حکایت و قصه تمثیل شده."
کتابی که نویسنده ای امروزی با زبانی کهن و شیرین به زندگی معماران و معماری ها با نگاهی عرفانی معنوی نگریسته است. لینک خرید کتاب در طاقچه https://taaghche.com/book/10579