Jump to ratings and reviews
Rate this book

رساله درباره‌ی نادر فارابی

Rate this book

84 pages, Paperback

Published February 1, 2016

4 people are currently reading
80 people want to read

About the author

مصطفی مستور

44 books764 followers

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
53 (16%)
4 stars
92 (28%)
3 stars
113 (34%)
2 stars
47 (14%)
1 star
18 (5%)
Displaying 1 - 30 of 57 reviews
Profile Image for Mb.
116 reviews54 followers
August 22, 2018
رساله درباره ي نادر فارابي/مصطفي مستور
اول از همه اگه بخوام گير سه پيج بدم بايد به اسم كتاب اشاره كنم.اسم كتاب نميتونه رساله درباره ي نادر فارابي باشه..اسم بايد رساله اي درباره ي نادر فارابي باشه.
دوم بايد بگم كه اين اولين كتابيه كه از مستور خوندم.در واقع يه جورايي مجبور شدم،چون كتاب مال خودم نبود و من فقط ٢ روز وقت داشتم بخونمش و پسش بدم و از اونجايي كه هميشه دوست داشتم يه اثر ازش خونده باشم چي بهتر از يه كتاب ٨٠ صفحه اي..
ميدونم كه مستور از اون نويسنده هاييه كه اثارش با توجه به اثار قبليش نقد ميشه،پس از اونجا كه من تابحال چيزي ازش نخوندم،اين اولين برداشتم و خالص ترينشه..
مصطفي مستور در اين كتاب دست به جعل سند ميزند..يعني از سبكي براي نگارش استفاده ميكند كه شخصيتهاي داستانش را واقعي و حقيقي نشان دهد..يكي از روش هاي اينكار گزارش نويسي ست كه مستور دقيقا همين كار را ميكند..اين كار در ادبيات و سينما قبلا تكرار شده.در ادبيات ميتوانم شما را به كتاب "ابروي از دست رفته كاترينا بلوم" ارجاع بدم كه ظاهرا مستور براي نوشتن اثرش از ان الهام گرفته،زيرا شباهتهايي در اين كار وجود دارد.در ادامه توضيح ميدم.
در سينما نيز به فيلم "اژدها وارد ميشود" ماني حقيقي اشاره ميكنم كه با وارد كردن چند شخصيت حقيقي(ليلي گلستان،سعيد حجاريان،صادق زيبا كلام و..) به داستان تا مدتها بسياي را مجاب كرده بود كه شخصيت اصلي اش كاملا واقعي ست.
مستور نيز در ابتداي كتاب ادعا ميكند اثرش گزارشي ست بر پايه واقعيت:
"اين متن بيش از هر چيز رساله ي پژوهشي كوتاهي است در وقايع نگاري ترانه سراي منزوي،نادر فارابي.."
او در ادامه مانند "ابروي از دست رفته.." منابعش را نيز براي صحت و سقم حرفهايش معرفي ميكند.سپس قلم را ميدهد دست انها.او هر جا كه لازم ديده در پانوشت وارد شده و از ناگفته ها يا شخصيتهاي ديگري رونمايي ميكند،ضمنا با وارد كردن شخصيتهاي حقيقي مانند لئونارد كوهن و هريس الكسيو كه محبوبِ قهرمان داستانش هستند به طور نامحسوس سعي در پذيرفتن قهرمان واقعي كتابش توسط خواننده ميكند.
البته او در مقدمه كتاب به اين موضوع اشاره ميكند كه نادر فارابي از دل كتاب ٣ گزارش كوتاه درباره ي نويد و نگار بيرون امده ولي به صورتي اينكار را انجام ميدهد كه گويي ان اثر و شخصيتهايش نيز بر پايه واقعيت هستند.بعد از همه اين حرفها درباره سبك اثر،بايد بگم كه كتاب رو دوست داشتم.مستور با توجه به خلق شخصيتي عجيب،مردم گريز و فيلسوف منش كه ادعاي واقعي بودن ان را ميكند شروع به بيان فلسفه و جهان بيني خودش از زندگي و انسان ميكند.فلسفه مستور را دوست داشتم و با برخي از انها حتي روبرو شده ام.مثلا با ان قسمت در صفحه ٢٨ كه از قول فارابي ميگويد:تصميم گرفتم مدام با خودم تكرار كنم؛خفه شو و دهنت را ببند.
بخش دوم و برخوردش با دانش اموزان ملقب به اردك در مدرسه درختي كه ظاهرا او را به ياد شرايط خاص خودش در كودكي مي اندازد را بيشتر از همه بخش ها دوست داشتم.
كتاب به نظرم بيانيه اي ست درباره روانهاي حساس و اسيب ديده،زندگي پوچ و بي معني و تفاوت هاي فاحش انسانها كه در ظاهر همه يك شكل هستند ولي دليلش از نظر مستور و فارابي منصفانه نيست(مانند يك جو فسفر)
مستور بخوبي سعي كرده از بردن شخصيت تارك دنيايش به سمت يك فرد مذهبيِ صادق و مومن پرهيز كند.
فلسفه مستور البته در برخي جاها لوس و بي مزه ميشود.يا حداقل براي من اينگونه ميشود..شما را ارجاع ميدهم به متن پشت جلد كتاب..
از ديگر نقص هاي كتاب ميتوان به عدم موفقيت مستور براي باور پذير كردن منابع گزارشش اشاره كرد.اين يعني من خواننده از همان اول ميفهمم چنين شخصيتي وجود خارجي نداشته و ندارد.مطمينا اين نقص باعث كم شدن جذابيت كتاب ميشود.
ولي از ديگر نقاط مثبت ان به طرح روي جلد كتاب اشاره ميكنم كه از معدود دفعاتي ست كه با مسما و معنا دار طراحي شده.بخش هاي كمي از كتاب دچار تناقض در گفتار ميشوند كه البته تاثيري بر روند داستان ندارد و تنها كمي بر شخصيت پردازي تاثير ميگذارد.
اما مهم ترين موضوع اين است كه مستور نتوانسته شخصيت ادبي و هنري قهرمانِ كتابش را به حد اعلا برساند در صورتيكه اينكار را بر ان وجه اسيب پذير بودن،حساس و ضعيف بودن او بخوبي انجام ميدهد.حالا سوال اين است كه اگر شخصيت او از لحاظ شهرت هنري چندان فرد موفق و شناخته شده اي نيست ما به چه دليل بايد روايت زندگي او را بخوانيم.به خاطر حساس بودنش يا بخاطر گم شدنش!!
Profile Image for محمد یوسفی‌شیرازی.
Author 5 books208 followers
June 4, 2016
مستور تقریباً از آغاز داستان‌نویسی‌اش جهان داستانی خاص خویش را آفرید؛ جهانی تشکیل‌شده از شخصیت‌هایی خاص با روحیه‌هایی مشخص و رفتارهایی تعیین‌شده. این جهان داستانی کمابیش در همه‌ی آثارش بازتاب یافته است. به عبارت دقیق‌تر، مخاطب او در این آثار با شبکه‌ای از شخصت‌های مرتبط روبه‌رو می‌شود که هریک در داستان‌هایی برجستگی می‌یابند و به‌شکلی ویژه بازپرداخت می‌شوند. درواقع، از شخصیت‌های مطرح‌شده در هر داستان او می‌توان در داستان‌های دیگرش نیز سراغ گرفت. این ویژگی در آثار قدیمی مستور که هنوز چندان در دامِ تکرار خسته‌کننده نیفتاده بود، جذابیت ویژه‌ای داشت. بااین‌همه، به‌جرئت می‌توان گفت که از جایی به بعد، مصطفی مستور (البته به‌شکلی ظاهراً خودخواسته و عامدانه) به تکراری آزاردهنده و کسالت‌بار در آثارش دچار شد؛ چه ازنظر شخصیت‌های داستانی، چه ازنظر فضاسازی‌ها و چه ازنظر اندیشه‌ی نهفته در پس داستان‌ها. به‌باور من، وی تمام حرفش را در سه کتاب «روی ماه خداوند را ببوس» و «استخوان خوک و دست‌های جذامی» و «چند روایت معتبر» به‌زیباترین و عمیق‌ترین شکل ممکن گفته است و می‌توان گفت باقیِ کارهایش تکرار نسبتاً بی‌لطفی است از مضمون‌ها و شخصیت‌ها و عناصر تشکیل‌دهنده‌ی جهان داستانی‌اش که پیش‌تر مفصلاً به آن‌ها پرداخته بوده است. این‌که نویسنده‌ای در دامِ تکرارهایی این‌چنین گرفتار شود و از تازه‌گویی و ابداع هنری دور افتد، هیچ خوش‌آیند نیست.
ایراد بزرگی که در چندین کار او و نیز در این کتاب وجود دارد، غلظت اندیشه‌ورزی فیلسوفانه است در داستان. سطرهای بسیاری از کتاب‌های مستور بیش از این‌که داستان باشد، فلسفه است. البته پیدا است که هر نویسنده‌ی دغدغه‌دار و عمیقی در پس نوشته‌هایش نوعی اندیشه و فلسفه دارد؛ منتها اندیشه‌های فلسفی را باید به‌نحوی ظریف و حساب‌شده در قالب داستان ریخت که به داستان‌وارگی آن لطمه‌‌ای وارد نشود. متأسفانه چندین اثر داستانی این نویسنده این‌گونه دست‌خوش شعارزدگی فیلسوفانه شده است. شخصیت‌های داستان‌های او به‌طرزی اغراق‌شده و نامعمول، غیرطبیعی‌اند و دغدغه‌هایشان چنان با زندگی روزمره‌ی آدم‌های امروزی (لااقل تا این مایه شدید و افراطی) فاصله دارد که در ارتباط‌گیری مخاطب با اثر اخلال ایجاد می‌شود. باوجوداین، نمی‌توان انکار کرد که در همین آثار تکراری و ملال‌آور، مضمون‌هایی جالب‌توجه و نظرگیر پیدا می‌شود؛ اما شمار این مضمون‌ها در مقایسه با عناصر تکرارشونده و بی‌جذابیت، هیچ به چشم نمی‌آید. از جمله بخش‌های گیرای کتاب، جمله‌های پرمفهومی است مانند این قسمت:
ـ یکی از چیزهای خوب زندگی این است که آدم می‌تواند بدون این‌که لال مادرزاد باشد یا فکش در تصادفی خرد شده باشد یا تارهای صوتی‌اش به‌دلیلی از کار افتاده باشند، دهنش را ببندد و خفه شود. درواقع، از هفته‌ی پیش که از اداره‌ی پست مرخصی گرفتم تا به‌قول تو، «با ذره‌بین ببینم دقیقاً دارم چه غلطی می‌کنم»، تصمیم گرفتم مدام با خود تکرار کنم: «خفه شو و دهنت رو ببند!» هر روز صبح وقتی مسواک می‌زنم، صد بار جلوی آینه این را به خودم می‌گویم. در طول روز به‌محض این‌که صدای تلفنم بلند می‌شود یا کسی زنگ در آپارتمانم را می‌زند یا برای خرید سیگاری چیزی از خانه بیرون می‌روم، زیر لب، مثل ذکری آسمانی، مدام تکرار می‌کنم: «خفه شو و دهنت رو ببند!» این کار تا حد زیادی مؤثر بوده. برای حرف‌نزدن دلایل شخصی و اخلاقی و انسانی و به‌خصوص فلسفی و حتی آماری زیادی دارم. مثلاٌ یکی از دلایل آماری‌ام این است که تعداد دفعاتی که بعد از حرف‌زدن پشیمان شده‌ام، نسبت‌به دفعاتی که پشیمان نبوده‌ام، دست‌کم یک به ده است؛ یعنی از هر ده بار، حداقل نه بار بعد از گفتن چیزی از گفتنش پشیمان شده‌ام. (۲۸)
Profile Image for Elahe.
46 reviews42 followers
May 14, 2016
كاش دنيا در خروجى داشت كه ميشد از آن بيرون زد و رفت توى حياط پشتى آن و دراز كشيد و خوابيد يا در بى خيالى محض دست ها را توى جيب گذاشت و سوت زد يا در تنهايى مطلق نشست و سيگار كشيد و قهوه خورد.
Profile Image for Zahra Dashti.
444 reviews118 followers
October 26, 2016
خوب یک اثر متفاوت دیگه بین آثار مصطفی مستور. جدا از این کتابش خوشم اومد. من کتابهای مستور رو با وجود مضامین تکراری فقط و فقط به خاطر سبک خالص و ادبیات جالبش می خونم ولی این یکی اثرش ، مثل روی ماه خداوند را ببوس و سه گزارش کوتاه درباره نوید و نگار جالب بود. حتی شاید دغدغه های مطرح شده در این کتاب برای من ملموس تر بود.
لذت بردم و توصیه می کنم بخونیدش
فکر کنم با رمان های مستور بیشتر کنار می آم :))
Profile Image for Negar Fallahi.
8 reviews3 followers
June 12, 2017
من هیچ وقت طرفدار دو آتیشه ی مستور نبودم..
از بین این همه کتابی که در این سال ها نوشته است، "روی ماه خداوند را ببوس" را دوست داشتم و لاغیر..
چندسال پیش که "سه گزارش کوتاه درباره ی نوید و نگار" چاپ شد، علاقه ای هرچند کم در دل م ایجاد شد.. علاقه ای از سر کنجکاوی که من را به سمت خواندن آثار بعدی او می کشاند..

رساله درباره ی نادر فارابی
یکی از عجیب ترین و رمز آلودترین های مستور بود
برای کسانی که از ندانستن بیشتر ا�� دانستن لذت می برند
برای کسانی که آدم های مبهم جذاب تر از آدم های صاف و روشن هستند
و برای کسانی که سرنوشت نامعلوم شخصیت های قصه ها جذاب تر از به اصطلاح خارجی ها هپی اندینگ یا پایان خوش خودمان است
��ین کتاب قطعا تجربه دل نشینی خواهد بود
و شاید سرآغاز آشتی با مستور
...
Profile Image for Amin.
418 reviews440 followers
October 12, 2020
انگار داستانی می‌خواندم که تلاش میکرده از روی دست هاینریش بل بنویسد. روایت نگاه غریب یک آدم به زندگی با سویه‌ای تحقیقی و از لابلای نوشته های خودش و نگاه دیگران
گرچه در نهایت به همان روایت های ساده برای حل مساله در داستانهای مستور فروکاسته شد، اما شاید تلاشی دانسته شود از مستور برای نوآوری در سبک و برقراری ارتباط بین نوشته هایش، اسماعیل فصیح وار.
آخرش شاید حسی خوب و معمولی داشته باشیم، مخصوصا اگر تجربه پردازش شخصیتهای هاینریش بل را از سر گذرانده باشیم
Profile Image for Majid golestaneh.
57 reviews39 followers
March 17, 2016
خوندمش به خاطر گیرایی اصل موضوع یه آدم که یهو غیبش میزنه . خیلی جالب بود . و دلیل دوم خود مصطفی مستور بود که منچ مجاب به خوندن کتاب کرد . دلیل سوم هم حجم کم که تو دوساعت کل کتاب جمع میشه میره پی کارش . در هر حال در حد باز کردن به موضوع توی پستوی ذهنتون برا فکر کردن بهش خوب بود .
Profile Image for محمدحسین بنـکدارتهرانی.
219 reviews66 followers
June 4, 2018
کمابیش ایده‌ی خوبی داشت و می‌شد پربارتر و خوش‌تراش‌تر باشد. انگارنای نوشتن نداشته و شور و شعف نوشتن را از دست داده بوده.
Profile Image for حسام آبنوس.
429 reviews332 followers
July 13, 2018
خب باز هم رگه‌هایی از قلم متفاوت مستور در این کتاب هستش و دنبال کردن شخصیت‌هایی که در کتاب‌های قبلی از جلوی دوربین نویسنده رد شده‌اند
ولی خب نه به قوت آثار ابتدایی مانند «استخوان‌های خوک و دست‌های جذامی» ولی باز هم راضی کنندده است ... اینکه نویسنده توانایی دارد در یک حجم محدود خواننده را درگیر کند
Profile Image for Mozhdeh Ariannezhad.
119 reviews100 followers
November 20, 2016
‌خوندن نوشته‌های مصطفی مستور برای من مثل یه مکاشفه می‌مونه. تقریبا با تمام جملاتش -حتی عباراتش، حتی‌تر کلماتش- دست می‌ذاره روی نقطه‌ای از روحم که انگار در عین اینکه همیشه می‌دونستم هست، اما برای خودم غیرقابل دسترس بوده. از نوجوانی تا به حال با نوشته‌های هیچ نویسنده‌ای این قدر احساس نزدیکی نکردم، حتی سالینجر که قهرمان نویسنده‌های زندگی منه. در عین حال، هر لحظه منتظرم این رابطه به پایان برسه. هر بار که کتاب جدیدی از مستور بیرون میاد، فکر می‌کنم یا من دور شدم، یا او و یا هر دو. هر بار باز کردن کتاب جدیدش برای من هولناکه.

اما این بار هم این‌طور نشد، خوشبختانه. هنوز وسط کتابم، هنوز تمامش نکردم اما باید بگم شگفت‌زده شدم باز. حتی برای اولین بار به ذهنم رسید تحقیقی در مورد کتاب‌هاش بنویسم یک روز. در مورد آدم‌هایی که خلق کرده و حتما قسمتی از خودش هستن. آدم‌هایی که در مواجهه با سؤال‌های اساسی زندگی، حتی در مواجهه با خود زندگی، به یک شکلی نابود میشن: یا گم میشن، یا دیوانه میشن، یا خودکشی می‌کنن، یا دست از دوست داشتن می‌کشن. گفتم شگفت‌زده، دلیلش شاید توصیف تأثیر ترانه‌ای یونانی روی شخصیت اصلی کتاب باشه. این ترانه رو از وقتی که شنیدم، توی فیلم پیش از نیمه‌شب، تبدیل به یکی از ترانه‌های محبوبم شده. با اینکه من هم مثل شخصیت کتاب حتی یک کلمه یونانی نمی‌دونم. و توجیهی که نویسنده برای این علاقه میاره، بسیار ظریف و قشنگه، بیشتر از اون‌که باورپذیر باشه البته. یک دلیل دیگه برای شگفت‌زدگیم همین برقراری ارتباط غیرمستقیم بین نویسنده‌ی محبوب و فیلم محبوبمه.

منم شاید مثل خیلی‌های دیگه حس می‌کنم مصطفی مستور از زبون من می‌نویسه. حرف‌ها و فکرهایی رو در قالب کلمات و داستان‌ها می‌ریزه که از بیان کردن‌شون ناتوانم. خدا رو شکر که هست و می‌نویسه. کسانی که دوستش ندارن، دنبال قصه و داستان و شاید حرف تازه باشن از او. اما برای من، و می‌دونم خیلی‌ها شبیه من، نوشته‌هاش شبیه آینه‌اند. آینه‌ای که صاف و صیقلیه و خودت رو واقعی‌تر از خودت بهت نشون میده.
Profile Image for Sharabenab.
15 reviews1 follower
November 13, 2025
بی شک می توان مصطفی مستور را یکی از بهترین و محبوب ترین نویسنده های معاصر دانست، او که هنرش درگیر کردن بیش از حد مخاطب با داستانهایش است. داستان هایی که به صورت شبکه به هم متصل هستند. قبل از "رساله درباره ی نادر فارابی" آخرین کار مستور در سال 1390 منتشر شد، "سه گزارش کوتاه درباره نوید و نگار" که هر چند کیفیت رساله های قبل را نداشت، ولی داستانی قابل قبول بود. حال پس از حدود 4 سال مستور با رساله ای جدید آمده، رساله ای که از هر لحاظ با رساله های قبلی متفاوت است.
او در این کتاب داستان بسیار عجیب شخصی را به تصویر می کشد و مخاطب را با پرسش های زیادی رو برو می کند. رویکرد رساله فلسفی است به طوری که در آن زمنیه های کم رنگ داستان های جنایی هم دیده می شود.
در کل باید گفت این کتاب نیز مثل مابقی کتابهای مستور خواندنی است و با توجه به حجم کم آن، به این راحتی از خواندنش خودتان را محروم نکنید.
Profile Image for Saaye Tafreshi.
129 reviews12 followers
September 23, 2018
انگار همه ی جهان تبدیل شده بود به صفحه ی گرد بزرگی که من وسط آن ایستاده بودم. نه زمینی بود و نه آسمان و نه ستاره ای. تنها چیزی که وجود داشت صفحه ی روشن مدور بزرگی بود که انگار لبه هایش مرزهای جهان بود با نیستی. بعد من شروع کردم به دویدن به سمت لبه ها. در صحنه ی بعد صفحه تمام شده بود و من تا جایی که می شد به لبه ی هستی نزدیک شد و سقوط نکرد، جلو رفته بودم. ایستاده بودم روی لبه ی جهان و با ترس و وحشت زل زده بودم به تاریکی مطلق نیستی.
خیلی از خواندن این کتاب لذت بردم ، پیشنهاد میکنم حتما بخونینش
Profile Image for Yasamin Seifaei.
Author 1 book60 followers
July 29, 2017
2.5*
قشنگ بود. هرچند اگه کتاب های قبلی نویسنده رو خونده بودم و با شخصیت ها آشنایی داشتم بیشتر برام قشنگ می بود :دی
Profile Image for ZahRaa Kyl.
82 reviews6 followers
September 12, 2018
مصطفی مستور ... از آن دست نثر هایی می نویسد که گاهی نبودنش در زندگی حس می شود ... قصه های مصطفی مستور برایم قصه نیستند ... شبیه آینه عمل می کنند ...
برایم عجیب است این همه شباهت به نادر ... شاید هم توهم دختر بچه ی رویا پردازی باشد که خودش را جای شخصیت های داستان ها می گذرارد ... البته از شباهت محض حرف نمی زنم، حتی از شباهت زندگی و این ها ... ولی نادر برایم آدم قابل درکی بود ... کتابش را پیش نهاد نمی کنم ... هر چند برایم خیلی دوست داشتنی و تکان دهنده بود ... حس می کنم این جور کتابها باید اتفاقی خوانده شوند ... مثل معجزه از آسمان به دستت برسند و در یک روز بارانی در مترو یا زیر سایه بانی که کتاب خیس نشوند بخوانی و بعد شگفت زده شوی از تاثیری که نمی دانی مال هوای ابریست یا کتاب ... این جور کتاب ها را پیش نهاد نمی کنم ... دیگر پیش نهاد نمی کنم :))
Profile Image for Nazanin Banaei.
254 reviews
March 13, 2016
کاش دنیا مثل دیواری بود که پشت داشت و می‌شد رفت پشت آن ایستاد. کاش دنیا در خروجی داشت که می‌شد از آن بیرون زد و رفت توی حیاط پشتی آن و دراز کشید و خوابید یا در بی‌خیالی محض دست‌ها را توی جیب گذاشت و سوت زد یا در تنهایی مطلق نشست و سیگار کشید و قهوه خورد. کاش می‌شد دنیا را، منظورم این است همه‌ی دنیا را، همه‌ی دنیا را با ستاره‌ها و کهکشان‌ها و آسمان‌ها و زمین‌هایش، مثل قالی لوله کرد و کنار گذاشت.


مستور نویسنده ی دوران بلوغ و سرگشتگی هامه، شاید نویسنده ی چندان بزرگی نباشه اما نثر قوی ای داره و پشت نوشته هاش هم فکر و جهانبینی فلسفی، مذهبی مخصوص به خودشو داره. این کتابو هم به شیوه ی نوید و نگار نوشته. یه روایت گزارش طوری. واسه من خوندنش مثل بغل کردن یه دوست صمیمی بعد از چند سال بیخبری بود. دلم میخاد یه روز توی یه کافه مستور رو ببینم، باهاش سیگار بکشم و در مورد شخصیت های عاصی جامعه گریزش باهاش حرف بزنم.چسبید.
Profile Image for KhanomZahra Amjadi.
74 reviews90 followers
April 24, 2017
یعنی واقعا چرا چند گرم فسفر بیشتر باعث شده اینهمه تفاوت بین زندگی دو آدم به وجود بیاد؟؟؟
هرچند که علت اصلی به وجود اومدن این تفاوت ها خودمونیم ، که اگه ارزش آدم های اطرافمون رو بیشتر میدونستیم ، خیلی از این اتفاقات نمیفتاد...
+ یکی از بهترین کتابای مصطفی مستور بود به نظرم که هر دفعه که خوندم کلی علامت سوال تو ذهنم شکل گرفت ؟؟؟
خیلی خیلی توصیه میشود!
Profile Image for Amene.
814 reviews84 followers
August 16, 2016
مستور خوانی علی رغم تکرار هایش و شخصیت های شبیه هم و مکرر برای جذاب و نوستالژیک است.نم ی دانم چرا؟!
Profile Image for Amir.
232 reviews83 followers
June 29, 2017
کتاب از اون‌جا که هدیه گرفتمش عزیزه برام
گذشتن از بخش اول کتاب سخت و طاقت‌فرسا بود و به جان کندنی گذشت. مستور خودسلینجر بین و اداهایی که هیچ درنمیومدن قابل تحمل نیست برام. اما بخش دوم که دست از یه سری اداها برداشت روایت بهتر شد؛ اون‌جا که نادر فارابی توی مدرسه‌ی درختیه و مواجهه‌ش با بچه‌های خنگی که مدیر مدرسه اردک می‌خوندشون. روی یکی از اردک‌ها گیر کردم. نجف سنگ‌آبادی. پسری که لکنتش جوریه که کلمات یه جمله رو چند بار می‌گه عوض لکنت معمولی که حرف‌های یه کلمه رو تکرار می‌کنن. اما نکته‌ش این نیست. اینه که او وقایع ساده‌ی تاریخی رو با هم قاطی می‌کنه. مثلن ازش می‌پرسی کی اوایل قرن هفتم به ایران حمله کرد و شهرها رو خراب کرد و مردم رو کشت و کتابخونه‌ها رو سوزوند. عوض این‌که بگه چنگیز خان مغول توی برگه می‌نویسه: جلال‌الدین محمد بلخی مشهور به مولوی. چه قشنگ!
Profile Image for Melika Khorram.
200 reviews1 follower
November 17, 2025
شخصیت اصلی داستان، نادر، ترانه سرا و معلمی است که نگرانی هایش را با کمترین نمود خارجی، اغلب با پرسشی ساده و کوتاه نشان می دهد. از نظر او بهترین متن ادبی سال، انشاء یک دانش آموز است نه جوایز ادبی! و عدالتی که رعایتش بر عهده انسان نهاده شده است را زیر سوال می برد. .
Profile Image for Zeinab.
146 reviews14 followers
September 10, 2024
من همیشه قلم مصطفی مستور رو دوست داشتم.
به خصوص بعضی از داستان‌هاش که حالت فلسفی داره،
بدجوری بهم می‌چسبه.
این داستان کوتاه رو هم دوست داشتم.
اگرچه نیمه‌ی اول کتاب برام کمی کند پیش رفت…

من به این مدل کتاب‌های لایت و سبک،
میگم کتاب‌های زنگ تفریحی!

یعنی کتابی که میشه موازی یا لابه‌لای کتاب‌های سنگین‌تر خوند و لذت برد…
Profile Image for Fatemeh Mansoor.
131 reviews
August 2, 2019
خیلی قشنگ بود به نظرم
یه بیوگرافی لطیف و عمیق(البته نویسنده معتقده نباید به این گفت بیوگرافی)
نادر فارابی یه شاعر معاصره که تو ۳۵ سالگی‌ یهو گم میشه، ولی این چیزا و داستانا زیاد توجه منو جلب نکرد
چیزی که برا من جالب بود جملات و متنای کتاب بود
خیلی‌ هم کتاب کوچیکیه و ۱ ساعته خونده میشه
Profile Image for Forough.
126 reviews26 followers
June 9, 2016
زبان نگارش کتاب در بخش اول که زندگینامه مختصری از شخصیت اصلی کتاب یعنی نادر فارابی را اراهه میدهد از نوع گزارشی و مانند متن مقالات علمی و پژوهشی است. با ارجاعات بسیار و کلماتی که تاکید بر روش علمی محقق در بررسی موضوع تحقیق که همان زندگی نادر فارابی است، دارد. اما بخش بعدی روان و از نوع نگارش عادی است که در بسیاری از کتابها میخوانیم، هر چند نوع نگارش بخش اول کتاب به دلیل متفاوت بودن جذابیت خاص خودش را داشت اما چندان انگیزه ای به خواندن و ادامه دادن کتاب در من ایجاد نکرد،گویی همان متون علمی و پژوهشی که به زور و فقط با امید نمره گرفتن می خواندم و هیچ ارتباطی با موضوع علمی برقرار نمیکردم، اما بالافاصله با شروع فصل دوم که زبانبچی روان و داستانی داشت بهذموصوع کتاب و داستان زندگی نادر علاقه مند شدم. من جزو آن گروه از علاقه مندان نادرم که سرانجام زندگیش برایم مهم است پس پایان باز کمی سخت و تلخ است اما به هر حال کتاب از میانه تا پایان با وجود پایان بازی که داشت- و من اغلب این پایان را دوست ندارم- برایم جذاب بود.
داستان زندگی جوان ترانه سرایی که ناگهان گم می شود یا به عبارتی در غیبت فرو می رود
Profile Image for Mahdi.
299 reviews101 followers
June 14, 2016
یک نیمچه رمان آرام و صمیمی که باید حتما کتاب قبلی مستور یعنی نوید و نگار را خوانده باشید تا طعمش آرام آرام روی لبانتان مزه کند. به قول یکی از دوستان، اساسا کسی که دوست دارد نویسنده باشد ولی مجبور است در پالایشگاه کار کند، نمی تواند مثبت بنویسد
Profile Image for Minoo.
41 reviews1 follower
November 6, 2018
مگه میشه قلم مستور بد باشه!
Profile Image for Zahra Eskandari.
30 reviews3 followers
February 17, 2022
بماند که چند صفحه ی آخر کتاب انگار کاغذ هنگام چاپ جابجا شده باشه متن ها به آخر صفحه چسبیده بودند -که بنظرم از نشری مثه نشرچشمه ادم توقع نداره- درکل مثه دیگر داستانهاش برام جذاب نبود
نوع نگاهش به آدمها و بعضی از جملات و نحوه ی حکایت کردنش بعضی جاها ۴ستاره داشتن ولی اونقدر کفه شون سنگین نبود که درکل ستاره ای بیش از دو بهش بدم
Profile Image for Masood.
157 reviews9 followers
August 7, 2018
انقدر همه تعریف کردند اینجا ، آدم به خودش شک می کند!!

ولی ندیدم کسی بگوید دقیقا چرا حال کرده است با این کتاب ؟!!
فقط چند تا جمله قشنگ !!
نمی دونم لابد ژانر من نیست. شاید به خاطر مدل ذهنی منه!من مهندسم، نگاهم خروجی محوره! حتی اگر خروجی رو لذت ادبی تعریف کنیم باز هم برای من چیزی نداشت.
Profile Image for Hosna R.
45 reviews3 followers
January 24, 2023
کتاب کوتاه و متفاوت ...
سبک نگارش مستور رو همیشه دوست داشتم .


من شب ها دعا میکنم آدم ها مریض نشودند . آدم ها نمیرند . مادرم میگوید آدم ها وقتی میمرند پیش خدا میروند . اما من دوست دارم هیچ کس نمیرد و خدا پیش بیاید .
Profile Image for Saeedeh Bahadori.
52 reviews26 followers
May 27, 2016
کتاب در مورد ناپدید شدن نادر فارابی ترانه سرا و دبیر فارسی مدرسه درختی، در 4 بخش نوشته شده. بخش اول یادداشت های یکی از دوست و همکاران نادر در مورد زندگی او، بخش دوم راجع به زندگی نادر به توجه به دیده ها و شنیده ها و مستندات، بخش سوم یادداشت کوتاهی از خود نادر پیش از ناپدید شدن و بخش چهارم تکمله و جمع بندی است. این کتاب مجموعا بسیار کم حجم است اما در همین تعداد کم صفحات مستور به خوبی توانسته خواننده را جذب خود کند. نثر کتاب شبیه دیگر آثار داستانی نیست. نوع نگارش مانند یک گزارش یا مقاله است. پاورقی های متعدد و طولانی و گاه ارجاعات به کتب دیگر همین نویسنده و هوجهت آشنایی بیشتر با برخی شخصیت ها (که در داستان های دیگر مستور هم حضور داشته اند) همگی تاییدی بر انتخاب صحیح برای نام گذاری این کتاب است و هوشمندی نویسنده را می رساند.
به نظر می رشد که این کتاب زمینه ای را ایجاد کرده باشد تا مستور بعد ها بیشتر به نادر فارابی بپردازد. اگر پیش بینی من درست باشد، این کتاب هم یک پیش درآمد عالی به شمار می رود و هم خود به تنهایی نوع جدیدی از داستان را معرفی کرده است.
Profile Image for Mohammad Sadegh Rasooli.
558 reviews41 followers
May 21, 2017
به نظرم فارغ از بحث تکراریِ تکراری بودن یا تکراری نبودن مضامین کتاب‌های مستور، این کتاب رشد خوبی دارد در واضح بیان کردن دغدغه‌های مستور در مورد نظام عالم. آنجا که در مورد مسئول عالم صحبت می‌کند و آنجا که از اردک‌هایی می‌گوید که بال دارند ولی مجبورند روی زمین بدوند.

به نظرم طبیعی است که برای چنین مضامینی شخصیت‌های اصلی داستان خیلی خاص باشند، مثلاً مجنون، ناقص‌الخلقه، یا افسرده. اسم «نادر فارابی» یادآور شخصیتی فیلسوف‌مأب (فارابی) است که در این دوره و زمانه کم پیدا می‌شود (نادر). بارها این را شنیده‌ام که مستور تکراری است ولی خواندنش می‌چسبد. به نظرم پختگی روایت و عمق جمله‌ها هر چند ظاهراً تکراری باشد باعث این جذابیت می‌شود. و این چه بسا بهتر از داستان‌های دیگران باشد با سوژه‌های جذاب و جملات نپخته و حرف‌های دم‌دستی.

پ.ن. اوایل کتاب مرا یاد کتاب سیمورِ سلینجر انداخت. کتابی که اصلاً دلچسب نبود.
Profile Image for Sayyid Ali mar’ashi.
198 reviews4 followers
October 25, 2019
«رساله نادر فارابی»
خواندن، نوشتن و گفتن درباره ی کودکی برای دل نازکان عالم سخت،شیرین،عمیق و حسرت زا است.

«نادر فارابی»،«متولد اهواز»،«زندگی سخت ایام کودکی»،«تنبیه شدن سر کلاس»،«خودکار لای انگشت گذاشتن»،«دل شورگی های کودکانه » و در نهایت «متفاوت بودن» کافی بود که جذب این روایت شوم.
روایت (به گواه نویسنده) مستند کتاب و نثر روان و زاویه دید نو، مخاطب را بین مرز داستان و واقعیت نگه می دارد و تلاش برای کشف راز گم شدن «نادر» با کاویدن شخصیت درونی و تعاملات اجتماعی او باعث می شود تا نویسنده هم هنرمندی اش در عبارت پردازی را به رخ بکشد و هم تسلط اش بر کشف معانی پنهان جهان رفتار و افکار انسان ها.
هرچند توصیه یک کتاب به ادم های خاص، با ایده های خاص در این زمانه ی بمباران ادعاهای واهی خاص، خلاف «باورهای عدالت اجتماعی در تمام حوزه ها»ی من است! اما مطمئنا اهل تامل و نظر از این داستان حظ وافری خواهند برد.
Displaying 1 - 30 of 57 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.