Jump to ratings and reviews
Rate this book

بنی آدم

Rate this book
این کتاب شاملِ شش داستانِ کوتاه است که اکثرشان در دو یا سه سالِ اخیر نوشته‌شده‌اند و مخاطبان در آن‌ها فضاهای جدیدی از دولت‌آبادی درک خواهند کرد. درون‌مایه‌ی اکثر داستان‌ها شهری‌ست و بعضی‌شان نیز حتا در جغرافیایی خارج از ایران اتفاق می‌افتند. این داستان‌ها به ترتیب «مولی و شازده»، «اسم نیست»، «یک شبِ دیگر»، «امیلیانو حسن»، «چوب خشکِ بلوط» و «اتفاقی نمی‌افتد» نام دارند که در کنارِ هم کتابی صد و شش صفحه‌ای را ساخته‌اند. محمود دولت‌آبادی بعد از انتشارِ رمانِ «سلوک» در اوایلِ دهه‌ی هشتاد تا به امروز کمتر توانسته بود کارِ داستانی منتشر کند و بیشتر آثارش در حوزه‌های خاطره‌نگاری، نقدهای ادبی، گزیده‌های متونِ کهن و … بودند. رمانِ مشهورِ او «زوال کلنل» در کش و قوسی طولانی هنوز نتوانسته مجوزِ انتشار به زبانِ فارسی پیدا کند. او در آغازِ سالِ 1394 به‌گزینی از متون کلاسیکِ ادبیات فارسی با نامِ «تا سرِ زلف عروسان سخن» منتشر کرده بود.
http://www.cheshmeh.ir

107 pages, Paperback

First published March 1, 2016

28 people are currently reading
347 people want to read

About the author

محمود دولت‌آبادی

79 books1,384 followers
Mahmoud Dowlatabadi is an Iranian writer and actor, known for his promotion of social and artistic freedom in contemporary Iran and his realist depictions of rural life, drawn from personal experience.

برنده لوح زرین بیست سال داستان‌نویسی بر کلیه آثار، به همراه امین فقیری ۱۳۷۶
دریافت جایزه یک عمر فعالیت فرهنگی، بدر نخستین دوره جایزه ادبی یلدا به همت انتشارات کاروان و انتشارات اندیشه سازان ۱۳۸۲
برنده جایزه ادبی واو ۱۳۹۰
Award for International Literature at the House of Cultures in Berlin 2009
Nominated Asian Literary Award for the novel Collon Collin 2011
Nominated for Man Booker International prize 2011
برنده جایزه ادبی هوشنگ گلشیری برای یک عمر فعالیت ۲۰۱۲
English translation of Colonel's novel, translated by Tom Petrodill, nominee for the best translation book in America 2013
Winner of the Literary Prize Ian Millski Switzerland 2013
Knight of the Art and Literature of France 2014

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
23 (5%)
4 stars
68 (16%)
3 stars
136 (32%)
2 stars
120 (28%)
1 star
68 (16%)
Displaying 1 - 30 of 70 reviews
Profile Image for Maziyar Yf.
814 reviews631 followers
July 30, 2024
کتاب بنی آدم ، مجموعه ای ایست از شش داستان کوتاه ، نوشته استاد دولت آبادی . فضایی سرد ، کلامی سنگین و کلافه کننده ، داستان هایی مبهم با آدم هایی گنگ و سرگردان در موقعیت هایی خاص و گیج کننده ، تقریبا ویژگی های تمامی داستان های این مجموعه هستند که خواندن بنی آدم را به کاری سخت و درک آن را به امری تقریبا ناممکن تبدیل کرده اند .
Profile Image for ZaRi.
2,316 reviews876 followers
Read
September 30, 2016
آدمهای هر سرزمینی نگاه خاصی دارند، ته چشمهای شان یک چیزی هست که می گوید اهل کجا هستند. دست کم هم وطن های ما این جورند و این به گمان من مربوط می شود به زبان و لحنی که با آن فکر می کنند و گذشته ای دور که در ژن چشم ها باقی مانده.
لابد خودشان متوجه نیستند. در ته چشم های هم وطن های ما نشانه ای هست که داد می زند ایرانی هستند. و هرچه فکر کرده ام علتش چه هست چیز دیگری به نظرم نرسید جز گذشته و زبان و لحنی که با آن فکرو خیال می کنند همین آدمها هستند که وقتی دیوانه می شوند و بلند بلند فکر می کنند آدم تعجب نمی کند حتی وقتی ده یا چند نفر می شوند و در ذهن شروع به مکالمه یا مجادله می کنند.
Profile Image for Mohsen Rajabi.
248 reviews
March 19, 2016
برای کتاب جدید نویسنده‌های بزرگ، همیشه دست و دلم می‌لرزد که نکند بد باشد، نکند این بار همان نویسنده‌ی همیشگی و همان قصه‌گوی مسلط را نبینم، نکند این بار نویسنده فقط کتابی نوشته باشد برای گذران عمر، یا درآوردن پول یا هزار و یک دلیل دیگر به جز لذت نوشتن و سهیم‌کردن دیگرانی مثل من که شاید خود خوب ننویسند اما عاشق خواندن‌اند و عاشق غرق‌شدن در داستان.
این دلهره‌ها بیشتر می‌شود وقتی که نویسنده به بزرگی محمود دولت‌آبادی باشد و کتاب، مجموعه داستان. آخر مجموعه داستان یعنی داستان‌هایی کوتاه و داستان‌کوتاه خوب نوشتن، هنر بسیار سختی است.
به هر حال خبر انتشار داستان‌هایی جدید از نویسنده‌ی محبوب، در شرایطی که چندین رمانش در بند ارشاد و قوانین من‌درآوردی هستند، خبری خوب است. شاید بتوانم بگویم از اولین نفرهایی بودم که کتاب را خریدم. اما خواندنش را گذاشتم برای روزهای آرام‌تر پیش رو.
بنی‌آدم، آدم را امیدوار می‌کند. نثر دولت‌آبادی مثل همیشه وزین و سنگین است و مثل همیشه دل آدم را آب می‌کند. حتی داستان اول (مولی و شازده) با اینکه بیشتر طرح داستان است، من را یاد نثر همیشگی دولت‌آبادی انداخت و کلمات سنگینی که خوب می‌داند چه‌طور تراشیده و صیقلی جابیندازد وسط جمله‌ها که آب از دل خواننده تکان نخورد.
راستش من اگر فقط یک داستان خوب در کتاب بود، از دولت‌آبادی راضی بودم و باید بگویم سه داستان «اسم نیست»، «اتفاقی نمی‌افتد» و «امیلیانو حسن» باعث شد که بسیار راضی باشم از پیر داستان‌گویی ایران. به خصوص داستان «اسم نیست» که همه‌چیزش عالی است. واقعا شاهکاری کرده در نوشتنش و «اتفاقی نمی‌افتد» هم هیچ از شاهکار کم ندارد. شخصیت‌هایی که در این دو داستان خلق می‌شوند کامل کامل‌اند و داستان‌خوان‌ها خوب می‌دانند که خلق شخصیت‌هایی کامل در داستان‌کوتاه چه‌قدر کار مشکلی است.
دولت‌آبادی در این مجموعه‌داستان کوتاه، نشان می‌دهد که با وجود تمام سخت‌گیری‌های که برای او می‌شود، و تمامی نظارت‌های ارشادی، حرفش را در لایه‌هایی از داستان می‌زند که حتی از دست ناظرین کاری برنمی‌آید.
در نهایت اینکه، خالق کلیدر بزرگ، نشان می‌دهد که هنوز هم نویسنده‌ای است در حد اسمش، و ما باید همچنان صبر کنیم، تا کی رمان‌هایش از بند ارشاد خلاص شوند.

Profile Image for Saeedeh Bahadori.
52 reviews26 followers
March 23, 2016
"بنی آدم" را با ذوق خاصی شروع به خواندن کردم چرا که کتابی جدید بود از "محمود دولت آبادی" و در آن داستان هایی بود که تا پیش از خواندن انتظار نداشتم آنقدر جدید باشند؛ مربوط به دو یا سه ماه گذشته! چیزی که در کتاب جلب توجه می کرد شکست ساختار دستور زبان مرسوم بود که با توجه به مهارت و اسم و رسم نویسنده، آدم نمی داند به کاری که کرده ایراد بگیرد یا عادت نداشتن خودش به این نوع از افعال عجیب و دستکاری زمان افعال و بوجود آوردن ساختارهایی که تا پیش از این دیده نشده اند.
چند داستان اول درون مایه تخیلی دارند، بعدی ها فقط یادداشتِ پاره ای از مشاهداتند بدون هیچ هدفی اما در انتها دو داستان آخر "چوب خشک بلوط" و "اتفاقی نمی افتد" خواننده را به وجد می آورد که این همان "دولت آبادی" است و کتاب را اشتباه نخریده است.
نکته دیگری که توجه من را جلب کرده بود، سردرگمی آدمهاست که در بیشتر داستان ها به چشم میخورد. اینکه افراد چیزی در دل دارند که به زبان می آید اما نمی آید. کاری می خواهند بکنند که معلوم نیست می کنند یا نمی کنند. این تعلیق میان خیال و واقعیت در بیشتر داستان ها (مخصوصا داستان های اولی) بسیار پررنگ است. این که انگار هرچیزی حق ورود به دنیای واقعی را نداشته باشد.
همچنین در داستان پایانی "اتفاقی نمی افتد" (که از نظر من بهترین داستان کتاب هم بود) نکته ی برجسته این بود که اگر فیلم را به عنوان مجموعه ای از چیزهایی که در حال رخ دادن و هم دیده شدن هستند در نظر بگیریم، داستان می تواند مجموعه ی چیزهایی باشد که رخ داده اند و رخ نداده اند. برتری داستان در این است که می توان آن سوی وقایع و آن نیمه دیگر اتفاقات که انجام نشده اند اما احتمال رخدادشان می رفت را نشان دهد. می دانم که یادداشتم کمی پیچیده شد و از پس جمله بندی هایش به خوبی برنیامده ام اما می دانم که اگر کتاب را بخوانید حتما منظور من را متوجه خواهید شد!
Profile Image for Zohre Alavi.
42 reviews30 followers
July 9, 2016
تنها دو داستان خواندم. نتوانستم جلوتر بروم. شايد دولت ابادي يگانه قصه گويي باشد كه بايد بلند بگويد، نه كوتاه.
Profile Image for احسان کیانی‌خواه.
Author 12 books74 followers
April 30, 2016
محمود دولت‌آبادی، در کنار ابراهیم گلستان، احتمالا دو نام بزرگ باقی‌مانده برای ادبیات داستانی ایران هستند که هنوز در هوای ما نفس می‌کشند - گیرم که یکی‌شان در غربت خاموشی گزیده باشد و دستی به قلم نبرد. مقصود اینکه اثری اگر از این آدم‌ها به طبع برسد به خودیِ خود جذاب خواهد بود و کنجکاوی‌برانگیز و در مورد دولت‌آبادی با جنجال‌های بی‌معنا و گروتسکی که برای آخرین رمانش به پا کردند، اینها همه بیشتر.

به عبارتی می‌شود گفت نفس نوشتن دولت‌آبادی سیاسی‌تر است، فارغ از محتوا و مضمون داستان‌هایش که آنها هم به ناگزیر رنگ و بویی همیشه با خود دارند. و البته نفس خواندن و استقبال از کتاب‌هایش هم. هرچند که اصلا مطمئن نیستم باید به فال نیک گرفت این سیاسی‌شدن همه‌چیز را یا نه. به هر صورت، مجموعه داستانی که همین اواخر سال 94 با تیراژ 10000 نسخه‌ای در بازار بیمار کتاب ایران و فرهنگ نزار کتابخوانی ما چاپ می‌شود، شاید امیدی باشد برایمان، دلی خوش کنیم که نه، هنوز زنده‌اند، می‌نویسند، خوانده می‌شوند، می‌نویسیم و می‌خوانیم ما. بگذریم.

آقای دولت‌آبادی کتاب را به‌وضوح با «سیمای هنرمند در سالخوردگی» نوشته. نگاه ناظر راوی‌هایش، که اغلب مداخله‌جو می‌شود و ذهن بیشتر شخصیت‌ها را کم‌وبیش می‌خواند و می‌کاود، بر سرتاسر کتاب نقش بسته. داستان‌ها، به غیر از یک مورد (’چوب خشک بلوط‘) جان می‌دهند برای خوانش‌های مدرنیستی و پست‌مدرنیستی که البته مقاله‌ای مفصل می‌طلبد و جا و مکانش در ریویونویسی اینترنتی نیست. (رجوع به سومین جلد از کتاب داستان کوتاه در ایران نوشته‌ی حسین پاینده، که در کنار دو جلد قبلی تلاشی نسبتا روشمند برای جا انداختن شیوه‌ی علمی نقد در ادبیات هستند، می‌تواند بسیاری از مصداق‌ها را روشن کند).

زبان داستان‌ها اما، خصوصا برای کسی که حساس باشد به زبان و سر ذوق بیاید با فراز و نشیب‌ها و بدعت‌ها، شاید تا حد نسبتا راضی‌کننده‌ای جذابیت داشته باشد. صلابت و پختگی نثر در بسیاری از پیچ و خم‌های متن به چشم می‌آید؛ به‌ویژه که می‌دانیم دولت‌آبادی از نسل نویسندگانی است که اندوخته‌ی زبانی پر و پیمانی از ادبیات کلاسیک ایران دارند. خاستگاه‌شان اصلا از چنین ادبیاتی بوده و همین جذاب‌شان می‌کند. گرچه که گهگاه بکارگیری همین اندوخته‌ها، هرچند در خدمت تمهیدهای عامدانه‌ای مثل اشاره به قصه‌های هزار و یک شب و سمکِ عیار در ’مولی و شازده‘، باز توی ذوق می‌زند. از اینها که بگذریم، باز می‌دانیم که دولت‌آبادی نویسنده‌ای بومی‌نویس هم هست - در آثار مختلفش به سراغ زبان و واژگان و فرهنگ منحصر به قوم یا خطه‌ی خاصی از ایران رفته و گاه و بیگاه رنگمایه‌ای از آنها را هم در این مجموعه‌ داستان‌هایش می‌آورد که البته، باز هم به جز یک مورد (’چوب خشک بلوط‘)، همه داستان‌هایی از شهر و آدم‌های شهرند - خواه شهری بزرگ در وطن خویش، خواه حومه‌ای فراموش‌شده در غربت.

تنهایی، به رسم همه‌ی این سال‌ها، وجه مشخصه و پررنگ تمامِ این داستان‌هاست، و مهم‌تر از همه تنهایی راوی یا نگاه اول شخصی است که باز می‌دانیم برآمده از سالخورده‌ای هفتادساله است در وجود نویسنده‌ی ما. آدم‌های دولت‌آبادی یا از همه‌جا رانده‌اند یا مطلقا بی‌کس؛ بار گران گذشته‌ای را به دوش می‌کشند و در تلاشی هستند عبث برای گریختن از آن. دنیای این قصه‌ها، به تعبیر خود دولت‌آبادی، پر شده «از مردمانی سرگردان؛ غریبانی که زمین زیر پای‌شان آن زمین و خاکی نبود که می‌شناختند.» بخشی از فضاسازی آشنا، به‌خصوص در ’مولی و شازده‘ و ’امیلیانو حسن‘ و ’اتفاقی نمی‌افتد‘، گویای حال و احوال غریب همان مردی است بی‌خواب، که قهوه می‌نوش�� و سیگار دود می‌کند و در کار نظارت دنیاست - و از مشاهده‌هایش، از دغدغه‌ها و فکرهایش گاه برای ما می‌گوید با تلخی؛ در تمامِ این مواقع هم از دریچه‌ای به دنیا می‌نگرد، «از پشت شیشه‌ی اتاقی که به اندازه‌�� بی‌حوصلگی تار و تیره است» (و چه آشناست این تعبیرها به زبان فروغ در ’تولدی دیگر‘.)

البته که در چنین اوضاع و احوالی - مثل همیشه، در تاریخ غریب ما - باید انتظار زبان اشاره‌ها و کنایه‌ها را هم داشت. سنگین‌ترین‌شان در ’مولی و شازده‘ تجلی پیدا می‌کند و بعد بیشتر از بقیه در ’یک شب دیگر‘ که نشان می‌دهد چشم نگران پیر نویسنده از رویدادهای مهیب این روزها هم به دور نبوده. هویت و نام و نشان آدم‌ها و کسان هم گاه کم‌کم هویدا می‌شود و گاه تا آخر نامعلوم می‌ماند. گاه در انتها با نام کامل شخصیتی آشنا می‌شوی انگار که آشنایی‌ات، و دانستن نامش، از ابتدا فایده‌ای به حالت نمی‌کرده.

در مجموع و با اینکه می‌دانیم دولت‌آبادی بیشتر در نوشتن رمان مهارت دارد تا داستان‌کوتاه و خودش/راوی‌اش هم اقرار می‌کند به این واقعیت، از نثر و تخیل و مهابت نویسنده‌ای چون دولت‌آبادی نمی‌شود گذشت. ’اسم نیست‘ طولانی‌ترین و در عین حال، به نظرم، پرکشش‌ترین داستان مجموعه است. ’اتفاقی نمی‌افتد‘ شاید شخصی‌ترین آنها بوده باشد، هم برای نویسنده و هم خواننده. از غربت و حبسی و به غربت و حبسی بزرگ‌تر رفتن. ’چوب خشک بلوط‘ هم شاید به لحاظ دراماتیک تاثیرگذارترین و آشناترین است به فضاسازی‌هایی که از دولت‌آبادی سراغ دارم. خواندن داستان‌های ’چوب خشک بلوط‘ و ’اسم نیست‘ و ’اتفاقی نمی‌افتد‘ را خصوصا پیشنهاد می‌کنم به خواننده‌ای که داستان فارسی برایش اهمیت دارد و البته دلزده است از دلنوشته‌های وبلاگی مکرر که ناگهان به شکل داستان و رمان چاپ می‌شوند. و البته چندباره‌خواندن داستان‌ها را هم باز به کسانی پیشنهاد می‌دهم که به نثر و زبان داستان فارسی حساسند و منتظر صورت‌های تازه‌ی زبانی‌اند برای بلعیدن و هضم‌کردن.

به امید چاپ آثار در‌محاق‌مانده‌ی نویسنده‌مان که با وجود همه‌ی تلاش‌ها برای سکوت و دلسردی‌اش باز هم می‌نویسد - گرچه که می‌دانم و می‌دانیم چاره‌ای جز این ندارد. امتناع از نوشتن برای نویسنده امری است ناممکن.

پ.ن.
لینک مصاحبه‌ی روزنامه‌ی شرق (شماره‌ی 2562، دوشنبه 30 فروردین) با محمودخان دولت‌آبادی درباره‌ی همین کتاب و داستان‌هایش:
http://sharghdaily.ir/?News_Id=90677

آقای نویسنده می‌گوید:
اينكه (این داستان‌ها) داستان‌هایی متفاوت با کارهای قبلی من هستند، كاملا درست است. چون آن تاملي كه در آثار رئاليستي‌ام داشته‌ام در اينجا شكل ديگري پيدا كرده و لابد آنچه در مورد اين كتاب بايد توضيح بدهم اين است كه آدميزاد ناگهان طورِ ديگري شده و اين‌ها همه، طورِ ديگر شدن آدميزاد است در عمري كه من گذرانده‌ام. اين طورِ ديگر شدن را نمي‌توانم آدرس بدهم كه كجاست ولي تاثيراتش در ذهن من چنین بوده و بيان شده است... آنچه بر فضای همه این قصه‌ها حاکم است، عصاره‌ زندگی‌ای است که من در این دوره تجربه می‌کنم. عصاره دفرماسیون، بیگانه‌شدن و بی‌سرانجامی
Profile Image for Amir Sahbaee.
389 reviews21 followers
July 27, 2017
خیلییی از حد انتظارم پایین تر بود کتاب
با اینکه داستان ها عموما سال ۹۴ نوشته شده بودن اما انگار یک نویسنده ی خام تمرین فضاسازی و شخصیت پردازی کرده بود
جز داستان آخر تقریبا همه ی داستان ها از نظرم خوب نبود
فقط شکل روایت و راوی های هوشمندانه خوب بود
خیلی زیاد نمینویسم دیگه
از حد انتظارم از اسم دولت ابادی فاصله ی چشمگیری داشت
Profile Image for Saied Davoodi.
83 reviews35 followers
September 5, 2018
شش داستان کوتاه در صد و هفت صفحه.
داستان‌ها را که می‌خواندم به این فکر می‌کردم که چقدر در بنی‌آدم، دولت آبادی، دولت آبادی نیست. شیوۀ روایت داستان‌ها، تغییر زاویه دید، دخالت گاه به گاه نویسنده در بین داستان‌ها و یک نثر متفاوت نسبت به دیگر آثار، مهم‌ترین ویژگی‌های این کتاب بود. شروع داستان‌ها هم متفاوت بود. به خصوص داستان آخر "اتفاقی نمی‌افتد" نکته دیگری که دربارۀ داستان اتفاقی نمی‌افتد می توانم بگویم، غافلگیری انتهایی داستان بود. فکر می‌کنم بتوانم بگویم خاص‌ترین داستان کتاب همین داستان بود. با این شروع فوق‌العاده‌اش:
بازهم آمد، مثل هرروز، آمد و همان‌جا ایستاد. آرام می‌آمد؛ وقتی هم که می‌رفت تا بایستد، نیازی نبود خودش را از روی پل-که خاصّ گذرندگان پیاده بود-کنار بکشد. نه، چون خودبه‌خود از کنار نرده حرکت می‌کرد. نرم ساییده می‌شد به نرده‌ها و می‌ایستاد. در همان نقطه و سرجای همیشگی‌اش که انگار متعلّق به او شده بود. آرنج دست راستش را می‌گذاشت روی نرده و تکیه می‌داد و همچنان اُریب می‌ماند.
به جز داستان آخر، داستان اول کتاب هم به طرز عجیبی ویژه بود. به خصوص پایانش که یک غافلگیری عجیب بود:
گفتم، همان اوّل گفتم که نوشتن داستان کوتاه کار من نیست. این هنر بزرگ را کافکا داشت، ولفگانگ بورشرت داشت و می‌توانست بدارد که در همان «بیرون، جو در» جان سپرد و داغش لابد فقط به دل من یکی نیست، و پیش‌تر از او چخوف داشت که بالاخره خون قِی می‌کرد در آن اتاق سرد، و چند فقره‌ای هم رومن گاری، آنجاکه پرندگان پرواز می‌کنند می‌روند در پرو می‌میرند. حالا شما به من بگویید کلاه و کاشکول و پالتو و عصاب آقای جنابان را چه کسانی از کف میدان کج و قناس جمع خواهند کرد؟ ....
Profile Image for Soheila.
73 reviews113 followers
September 5, 2016
با اینکه داستان آخر خیلی خوب بود ولی نظر اصلیم مثه بقیه ست : "بلند بنویس آقای نویسنده،بلند...."
Profile Image for Ebi.
151 reviews73 followers
May 20, 2016
طبیعتا از کسی که گاواره بان را نوشته و اوسنه باباسبحان را، انتظار داستانهایی با همان حال و هوا، چندان بی مورد نیست، از طرفی خواندن داستانهایی یک سر متفاوت از نویسنده ای در این سن، خود قابل ستایش است، اما برای منِ خواننده ی اکثرِ آثار آقای دولت آبادی، به پای مجموعه ی بی نظیر کارنامه سپنج نمی رسد.
به همین دلیل از مجموعه حاضر فقط داستان چوب خشک بلوط را به دلیل همان نزدیکی با فضای آثار قبلی استاد، پسندیدم.

پ.ن:
کاغذ این کتاب جنس اش بسیار مرغوب است و بوی کتاب های مدرسه ی دهه هفتاد را می دهد،به قدری که هر چند صفحه کتاب را می بوییدم!
Profile Image for Nasstar.
15 reviews14 followers
August 25, 2019
هنوز کتاب دیگه‌ای از آقای دولت‌آبادی نخوندم که بتونم مقایسه کنم. ولی لحن کتاب و ریتم سریع داستان‌ها خواننده رو با خودش همراه می‌کنه و باعث میشه نتونی کتاب رو زمین بذاری. ولی تقریبا توی پایان تمام داستان‌های این مجموعه گیج می‌مونی که چی شد؟
به نظرم بهترین حالت اینه که تمام داستان‌هارو بخونی و از برآورد همه‌شون دنبال رد پای نویسنده بگردی. عنصر مشترک این مجموعه انگار آدم‌هایی هستند که از پشت پنجره زندگیشون رو نگاه می‌کنند، سرخورده‌اند و از خودشون دور افتادند یا حتی تبدیل شدند به منی بیگانه با خودشون. درواقع به نظرم این مجموعه روایت بنی‌آدمی‌ایه که از خودش دورافتاده.
Profile Image for راحله پورآذر.
128 reviews28 followers
Read
September 9, 2023
گفتم، همان اول کار گفتم که نوشتن داستان کوتاه کار من نیست.

شوکت دیرین کلمه بود و جسارت کوتاه نویسی و تک تصویرهای مرگ و ناچاری.
Profile Image for Mohammad Mahdi.
36 reviews
Read
April 25, 2016
اگر اسم بزرگي روي جلد کتاب نبود، اعتراف مي کردم که کتاب نفس‌گير و سخت‌خواني است. استاد دولت آبادي، فاخر مي نويسد حال به اين فاخرنويسي، فضاهاي غيرمتعارف و شخصيت‌هاي عجيب و غريب را بيافزاييد تا متوجه حرف من شويد. با اين حال براي آنکه بياموزم اين کتاب را خواندم و هميشه آن را نزد خود نگه خواهم داشت، ترديد ندارم که بازهم اين کتاب را خواهم خواند اما با نگاهي ژرفتر و تجربه اي بيشتر.
Profile Image for Katayoon.
155 reviews66 followers
October 17, 2019
کتاب شامل شش داستان کوتاه بود که آخریش (اتفاقی نمی‌افتد) عجیب به دلم نشست...
در کل سخت خوان بود و در فضاش میشد خفقان رو به خوبی حس کرد.
Profile Image for Abolfazl Sheybani.
90 reviews10 followers
July 23, 2020
فقط از داستان چوب خشك بلوط خوشم اومد و بقيه داستان هارو دوست نداشتم .يكي دو تا از داستان ها رو كه اصلا متوجه نشدم ميخواست چه پيامي رو برسونه.
Profile Image for Hossein Emami.
13 reviews2 followers
September 8, 2019
اولین کتابی که از آقای دولت آبادی خوندم “جای خالی سلوچ” بود که بی نهایت جذب کتاب و قلم استاد شدم. این کتاب رو به خاطر داستان کوتاه بودن انتخاب کردم و قبل از مطالعه، کامنت های منفی رو دیدم. با این وجود تنها به خاطر قلم ایشان مطالعه رو شروع کردم. باید بگم هیچ ارتباطی با کتاب برقرار نکردم. گم بودم. گیج بودم. داستان اول و دوم رو به سختی خوندم. سوم رو نیمه کاره رها کردم. داستان پنجم از بقیه بهتر بود. و به دشواری داستان اخر رو هم تمام کردم.
Profile Image for Ali.
110 reviews10 followers
May 6, 2016
خيلي فكر كردم كه در مورد بني آدم چه بنويسم. هنوز هم نميدانم. مجموعه داستان عجيبي بود و اصلن مطمين هم نيستم كه فهميده باشمشان. متفاوت هم بودند با دولت آبادي رمان نويس. داستان ها عجيب بودند نمي شود گفت رئال جادويي كه بيشتر فانتزي بودند. مايه ي داستان ها را بيشتر در پريشاني و سردرگمي و التهاب و شايد تلاش براي رهايي از آنها ديدم. سه داستان اول كه گويي خواب بوده باشند. انگار كه رويايي در ذهن نويسنده بوده و او آنها را خوابگونه روايت كرده است. هر چند كه داستان نويسي خوب انجام شده و همان دولت آبادي است و لحنش، همان دولت آبادي دوست داشتني، اما نتوانستم ارتباطي همچون گذشته را با اين داستان ها بگيرم. اما كتابهاي قديم او را با اين كتاب كه مقايسه كني، يك چيز را خوب مي بيني. اثر زمانه را. انگار كه دلهره ها و تشويش و اضطراب زمانه به داستان هاي دولت آبادي هم راه پيدا كرده. هرچند آنطور كه بايد لذت نبردم اما انگار دولت آبادي كار خودش را درست انجام داده براي زمانه اش نوشته.
Profile Image for Omid Hosseini.
66 reviews3 followers
December 30, 2020
شدیدا ناامیدکننده...
در مصاحبه‌ای از دولت‌آبادی درباره این کتاب خوندم که چنین مضمونی داشت: "به این داستان‌ها فکر نکردم و خودشون به ذهنم اومدن و من فقط نوشتم. در بعضی داستان‌ها سوال‌هایی مطرح میشه که خودم هم جوابی واسشون ندارم!"
خب یعنی چی آخه؟ چند تا داستان بی‌فکر رو بنویسی و در بعضی‌ از اون‌ها حتی معلوم نکنی شخصیت اصلی داستان کی بوده و از کجا اومده و کجا رفته. خواننده مسخره‌ی شما که نیست استاد!!!!
به غیر از داستان "چوب خشک بلوط"، به نظرم باقی داستان‌ها تا حد زیادی بی‌هدف و بی‌سروته بودن.
شما که خودت در متن کتاب میگی "نوشتن داستان کوتاه کار من نیست" پس چرا چنین شاهکاری (!!!!!!!!) رو نوشتی استاد؟ مگه کسی مجبورتون کرده؟
Profile Image for Mahshid.
87 reviews108 followers
June 23, 2018
مگر می شود دوست نداشت استاد را حتی وقتی خودش اعتراف می کند به اینکه:
گفتم، همان اول کار گفتم که نوشتن داستان کوتاه کار من نیست.
Profile Image for Amene.
814 reviews84 followers
September 15, 2023
واقعا برای من از استاد دولت‌آبادی بعید و دور بود.اصلا توقعاتم برآورده نشد.
فقط داستان چوب خشک بلوط رو واقعا دوست داشتم بقیه اصلا به نظرم در شان دولت‌آبادی نبود.
هرچند کلا معتقدم استاد،آدم داستان‌کوتاه نیست.
Profile Image for Amin Ghaemi.
94 reviews33 followers
March 23, 2016
رئال جادویی فارسی؟ یا اصلا نبوده و نیست، یا اگر کسی بوده و نوشته من از آن بی خبرم - البته رضا قاسمی را ندید می گیرم-. در ادبیات ما داستان جن و پری کم نیست، اما رئال جادویی جدا کم است و اگر هم هست، باید گفت ایرانیزه نشده. دولت آبادی بهار 94 را در ییلاق کردان گذارنده. سه داستان در آنجا نوشته که واضح است ناشی از یک موج افکار واحد نشأت گرفته. اوج این مسئله را باید در داستان دوم این مجموعه و تعلیق مرموز به همراه پایان میخکوب کننده اش جست. در داستان اول، این فضای جادویی، رنگ و بوی اجتماعی - سیاسی و در داستان سوم فضایی کمی سوررئال تر دارد. شاید به نوعی سبک مذکور را ایرانیزه کرده باشد.
در آن سه داستان لحن و ساخت نوشتاری و دستوری به خصوص و نامعمولی را در پیش گرفته. می توان گفت دست به قمار زده. کسی که پیش از آن دولت آبادی را نشناخته باشد یا به نحوی تحت تاثیر آوازه ی او نباشد، ممکن است کتاب را ببند و یک ستاره هم حرامش نکند! اما اگر حوصله به خرج دهد شاید حس کند قصد دولت آبادی ساختن یک لحن روایی به خصوص بوده. انگار که پیرمردی مرموز دارد با زبان محاوره ی عجیب و کهنه اش، برای جمعی حکایتی غریب تعریف می کند. خواننده اگر از این سد بگذرد، از داستان ها لذت خواهد برد.
دو داستان آخر، یکی به سال 84 و دیگری بهمن 94 نوشته شده. لحن و ساختارش همان چیزهای آشناییست که خواننده ی جای خالی سلوچ و سلوک انتظار دارد. همان دولت آبادی همیشگی.
شاید او راست بگوید. شاید ژانر داستان کوتاه مناسب نویسنده ی کتاب چندین جلوی کلیدر نباشد. اما هرچه باشد، او اثری خلق کرده، که در سبک خود بهترین نیست، اما نقاط تابناکی دارد، شایسته ی نام تابناک دولت آبادی.
Profile Image for Ali Danayie.
104 reviews
May 12, 2016
خود دولت آبادی خوب گفته که "نوشتن داستان کوتاه کار من نیست"
Profile Image for Zahra_nozari.
6 reviews
December 26, 2025
خیلی فکر کردم راجع به این کتاب چی بنویسم.. راستش فکر کنم هنوز هم نمیدونم اما داستان‌های کتاب برام مبهم و بعضی وقت‌ها کلافه‌کننده بود؛ موقعیت‌ها گیج‌کننده‌ بودند و فضای سردی داشتن که سخت می‌شد باهاشون ارتباط گرفت. به نظرم آقای دولت‌آبادی توی داستان‌های بلند خیلی موفق‌تره؛ جایی که توصیف‌های طولانیشون لذت خوندن رو چند برابر میکنن
Profile Image for Mojtaba.
111 reviews23 followers
Read
June 19, 2019
واقعا نفهمیدم، حرف حساب سلطان چیه
Profile Image for Shahed.
176 reviews29 followers
January 14, 2017
قبل از نوشتن نظر خودم در مورد این کتاب، مایلم اطلاعاتی را که اضافه کننده کتاب به سایت نوشته است، با استفاده از یادداشت های منتشره در روزنامه ها، مجلات و سایت های مختلف تکمیل کنم
چاپ اول مجموعه داستان «بنی آدم» که جدیدترین اثر محمود دولت ‌آبادی است، در نیمه دوم اسفندماه سال ۹۴ از سوی نشر چشمه منتشر و چاپ دوم آن نیز در مدتی کمتر از دو ماه روانه بازار نشر شده و با استقبال بسیار خوب خوانندگان کتاب رو به‌ رو شده است
با توجه به حجم کتاب‌های منتشر شده در کشور و در بازاری که کتاب‌ها حتی گاهاً با شمارگان پانصد جلد منتشر می ‌شوند، انتشار چاپ اول و دوم این کتاب هر کدام با تیراژ ده هزار نسخه، اتفاق ویژه و فوق ‌العاده ‌ای بوده و استقبال علاقه ‌مندان آثار محمود دولت آبادی از جدیدترین اثر او «بنی آدم»، این کتاب را در ردیف محبوب‌ ترین و پر فروشترین آثار فروردین ماه سال نود و پنج قرار داده است. نشر چشمه، استقبال گسترده اهالی مطالعه از کتاب‌های دولت‌آبادی را به درستی پیش‌بینی کرده است
کتاب مجموعاً صد و هفت صفحه و شامل شش داستان کوتاه با موضوعات اجتماعی مختلف است که به ترتیب «مولی و شازده»، «اسم نیست»، «یک شب دیگر»، «امیلیانو حسن»، «چوب خشک بلوط» و «اتفاقی نمی‌افتد» نام دارند و اکثرشان در سالهای اخیر نوشته‌ شده‌اند و خوانندگان کتاب، فضاهای جدیدی از دولت‌آبادی را در آن‌ها درک خواهند کرد. درون‌مایه‌ی تعدادی از داستان‌ها شهری و بعضی نیز در جغرافیایی خارج از ایران اتفاق می‌افتند
در معرفی مختصر کتاب در پشت جلد آن آمده است
گفتم،‌‌ همان اول کار گفتم که نوشتن داستان کوتاه کار من نیست. این هنر بزرگ را کافکا داشت، ولفگانگ بورشرت داشت و می ‌توانست بدارد که در‌‌ همان «بیرون، جلو در» جان سپرد و داغش لابد فقط به دل من یکی نیست، و پیش‌تر از او چخوف داشت که بالاخره خون قی می‌ کرد در آن اتاق سرد، و چند فقره‌ ای هم رومن گاری، آن‌جا که پرندگان پرواز می ‌کنند می‌ روند در پرو می ‌میرند
-------------------------
محمود دولت‌آبادی بعد از انتشار رمان «سلوک» در اوایل دهه‌ی هشتاد شمسی، تا به امروز کمتر توانسته کار داستانی منتشر کند و بیشتر آثارش در حوزه‌ های خاطره نگاری، نقدهای ادبی و گزیده‌ های متون کهن فارسی بوده است. او در آغاز سال ۹۴ منتخبی از متون کلاسیک ادبیات فارسی را با نام «تا سر زلف عروسان سخن» منتشر کرده است. بنا بر این انتشار این کتاب می‌ تواند فرصت مغتنمی برای علاقه‌مندان حوزه ادبیات د��ستانی باشد
رمان مشهور او «زوال کلنل» که روایتی از دوران انقلاب است، از نیمه دوم سال هشتاد و هفت در وزارت ارشاد اسلامی بلاتکلیف مانده و انتظار می رفت بعد از انتخابات خرداد نود و دو تکلیف آن مشخص شود، اما با کمال تأسف در کش و قوسی طولانی هنوز نتوانسته مجوز انتشار به زبان فارسی پیدا کند و همه این وقایع در حالی روی می دهد که این کتاب ابتدا توسط ناشر سوییسی به زبان آلمانی و سپس به انگلیسی ترجمه شده و برگردان انگلیسی آن جزو نامزدهای جایزه بوکر آسیا اعلام شده و محمود دولت‌آبادی با این کتاب به جشنواره‌ های مختلفی در کشورهای آمریکا، ایتالیا، آلمان و انگلیس سفر کرده است
-------------------------
و اما نظر خودم
مدتها پیش از خواندن این مجموعه داستان کوتاه، یعنی دقیقاً بیست و شش سال پیش، من رمان کلیدر محمود دولت آبادی را در بهار سال شصت و نه خوانده بودم. طبیعتاً قلم نویسنده بعد از گذشت اینهمه سال بسیار پخته تر شده است. او صحنه های وقوع و احوالات قهرمانان داستانهایش را با قدرت تمام به تصویر می کشد، گویی تصاویر فیلمی سینمایی از مقابل چشمان خواننده رژه می روند
دولت آبادی در نگارش این داستانها، اغلب ساختار کلاسیک و منطقی جملات را به هم ریخته است و این امر گاهی منجر به خوانش دشوار متن می شود. در نگارش داستان «چوب خشک بلوط» این اتفاق روی نداده، ساختار منطقی جملات حفظ شده و جای فعل و فاعل و ... با هم عوض نشده است
نویسنده در نگارش داستانها از کلمات و اصطلاحاتی استفاده کرده که برای من تازگی داشتند. برای مثال به جای کلمه کوتوله از «کوتاه پایه» و به جای مفهوم نیروی جانبی از کلمه «هنگاو» استفاده کرده است. در این میان اشتباهات خنده داری هم روی داده است. تاریخ پایان داستان اول که بیست و نهم دی ماه می باشد، به اشتباه شب یلدای نود و یک تلقی شده است. در داستان دوم به جای کلمه «وات» که واحد قدرت الکتریکی و مکانیکی است از کلمه «ولت» که واحد پتانسیل الکتریکی است استفاده شده و در جای دیگر کلمه «وزن» را به جای مفهوم کلمه «نیرو» به کار برده است. البته ناگفته نماند که نمی توان و نباید به محمود دولت آبادی به خاطر عدم آگاهی او به این مفاهیم فنی، ایراد گرفت
نویسنده در داستان دوم، سطرهای اول تا هشتم صفحه سی و هشت، توصیف فوق العاده ای از حبس ابد ارائه داده است که بسیار خواندنی است. می نویسد: شخص چگونه شب را به روز برساند، باز همان روز دیروز را از سر بگیرد؟ ذهن برای گذران در حبس به چیزهایی از مفاهیم بشری نیاز دارد
از مجموعه شش داستان کوتاه این کتاب، من داستان «چوب خشک بلوط» را به علت سادگی و صداقت کودکانه «تکه» قهرمان داستان و همدلی و همراهی او با پدر بزرگش، بیشتر از بقیه داستانها پسندیدم و سه ستاره امتیاز کتاب را به این داستان داده ام. این داستان کوتاه کاملاً قابلیت آن را دارد که به عنوان سناریوی یک کارتون عاطفی کودکانه مورد استفاده قرار گیرد
و سخن اخر اینکه: هرگاه این کتاب را خواندید، لطفاً به من بگوئید که در عنوان داستان اول، منظور از «مولی» کیست؟

33 reviews5 followers
January 23, 2019
حضور نویسنده را می‌شود در اغلب داستان ها حس کرد، یک مرد سالخورده که...
از انتظارم دور بود و لذت چندانی نبردم فرم قصه ها را نپسندیدم و حس می‌کردم قصه جلو نمی‌رود، حال آن که این ها داستان کوتاه بودند و نه کلیدر!
نتوانستم همه را بخوانم، ارتباط برقرار نکردم اما حس عجیبی داشتند داستان ها. داستان چوب خشک بلوط بدون جملات ‌و کلمه های پر سوز و گداز و وارد شدن به جهان سوژه‌ی اصلی تاثیر عمیقی روی من گذاشت
یکه خوردم از حال و روز مرد وامانده. بدون کلمه ای اضافه، بدون توصیف و اطاله ی کلام
هرچند موضوع جدیدی نبود اما پرداخت عالی بود و چشمگیر
انتظاری که از داستان کوتاه داری را برآورده می‌کرد ضربه اش را می‌زد.
اما همان طور که خود دولت آبادی اعتراف کرده او داستان کوتاه نویس نیست.
Profile Image for مسعود.
Author 5 books338 followers
September 23, 2020
مجموعه داستان «بنی‌آدم» که آخرین داستانش در بهمن ماه ۱۳۹۴ نوشته شده و بر اساس مشخصات کتاب باید پیش از نوروز ۱۳۹۵ منتشر شده باشد، نوید یک نویسنده خوب داستان کوتاه در آغاز راه را می‌دهد! ای کاش آقای دولت‌آبادی وقتی را که به نوشتن رمان‌هایی همچون سلوک اختصاص دادند، صرف نوشتن داستان کوتاه کرده بودند. برعکس آنچه در داستان اول و پشت جلد کتاب نوشته‌اند، به گمانم ایشان در حوزه داستان کوتاه نویسنده بهتری هستند. هرچند نویسنده‌ای در آغاز راه که کمی دیر به این حوزه وارد شده است.
نکته پایانی هم این که کاش ویراستار و ناشر صرفا به دلیل نام نویسنده کار خود را آسان نگیرند، جدای از آن که کتاب در بخش‌هایی بی‌دلیل سخت‌خوان و پر دست‌انداز می‌شود، غلط‌های ویرایشی و حتی تایپی هم کم ندارد. با همه این‌ها این اثر آقای دولت‌آبادی را بیش از آثار پیشین ایشان پسندیدم.
Profile Image for Sanaz.
25 reviews51 followers
December 15, 2016
قلم دولت‌آبادی مثل همیشه خاص و عالی بود...مثل همیشه سبک نوشتار من رو به وجد آورد. اما در کل داستان کوتاه، چیزی نیست که من رو راضی کنه و همیشه برام پیچیدگی عجیبی داره و حس می‌کنم شاید حتی نفهمیدم چی شده...!

«امیلیانو حسن» داستانی بود که کلاً نفهميدمش...«يك شب ديگر»، «چوب خشك بلوط»، و «اتفاقى نمى‌افتد»، عجیب من رو یاد دنیای امروز و تقابلش با گذشته انداخت و تونستم با خوندنشون لذت ببرم. به خصوص داستان پایانی و انتخاب هوشمندانه‌ی اون به عنوان پایان...چون باعث شد کتابی که ۹ماه پیش بازش کرده بودم و دست و چشمم به پایان دادنش کمکی نمی‌کرد، با رضایت - هر چند نه کامل - بسته بشه.
Displaying 1 - 30 of 70 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.