Jump to ratings and reviews
Rate this book

Listopadový uragán

Rate this book
Soubor krátkých textů napsaných v roce 1989.
Texty jsou chronologicky řazeny, při přípravě byly použity původní strojopisy z archivu Společnosti Bohumila Hrabala, celek byl Hrabalem autorizován. Řada z nich vyšlo již v roce 1989 časopisecky. Převážná většina jsou dopisy Dubence (April Clifford). Autor sám texty charakterizoval jako literární žurnalistiku a byly vyvolány prudkými společenskými změnami v období po listopadu 1989 a bezprostřední reakcí na ně.

144 pages, Paperback

Published January 1, 1990

4 people are currently reading
140 people want to read

About the author

Bohumil Hrabal

185 books1,319 followers
Born in Brno-Židenice, Moravia, he lived briefly in Polná, but was raised in the Nymburk brewery as the manager's stepson.

Hrabal received a Law degree from Prague's Charles University, and lived in the city from the late 1940s on.

He worked as a manual laborer alongside Vladimír Boudník in the Kladno ironworks in the 1950s, an experience which inspired the "hyper-realist" texts he was writing at the time.

His best known novels were Closely Watched Trains (1965) and I Served the King of England. In 1965 he bought a cottage in Kersko, which he used to visit till the end of his life, and where he kept cats ("kočenky").

He was a great storyteller; his popular pub was At the Golden Tiger (U zlatého tygra) on Husova Street in Prague, where he met the Czech President Václav Havel, the American President Bill Clinton and the then-US ambassador to the UN Madeleine Albright on January 11th, 1994.

Several of his works were not published in Czechoslovakia due to the objections of the authorities, including The Little Town Where Time Stood Still (Městečko, kde se zastavil čas) and I Served the King of England (Obsluhoval jsem anglického krále).

He died when he fell from a fifth floor hospital where he was apparently trying to feed pigeons. It was noted that Hrabal lived on the fifth floor of his apartment building and that suicides by leaping from a fifth-floor window were mentioned in several of his books.

He was buried in a family grave in the cemetery in Hradištko. In the same grave his mother "Maryška", step father "Francin", uncle "Pepin", wife "Pipsi" and brother "Slávek" were buried.

He wrote with an expressive, highly visual style, often using long sentences; in fact his work Dancing Lessons for the Advanced in Age (1964) (Taneční hodiny pro starší a pokročilé) is made up of just one sentence. Many of Hrabal's characters are portrayed as "wise fools" - simpletons with occasional or inadvertent profound thoughts - who are also given to coarse humour, lewdness, and a determination to survive and enjoy oneself despite harsh circumstances. Political quandaries and their concomitant moral ambiguities are also a recurrent theme.

Along with Jaroslav Hašek, Karel Čapek, and Milan Kundera - who were also imaginative and amusing satirists - he is considered one of the greatest Czech writers of the 20th century. His works have been translated into 27 languages.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
11 (11%)
4 stars
52 (55%)
3 stars
23 (24%)
2 stars
5 (5%)
1 star
2 (2%)
Displaying 1 - 17 of 17 reviews
Profile Image for Mohammad Hrabal.
448 reviews300 followers
August 22, 2023
اگر هرابال را دوست دارید این کتاب هم برایتان جذاب است.
*******************************************************************
اوایل دهه ۱۹۷۰ در جریان اشغال چکسلواکی به دست ارتش سرخ شوروی، من و همسرم، هر دو بیمار و هر دو از کار بر کنار شده، در بیمارستانی در حاشیه شهر به دیدار پزشک عالی‌قدری رفتیم که یار همه‌ی مخالفان رژیم بود؛ مرد پا به سن خردمندی که به او پروفسور اشماهل می‌گفتیم. ضمن این دیدار با روزنامه‌ نویسی به نام «ا» (E) رو به رو شدیم که او هم از شغلش برکنار شده بود و مثل ماها ناراحتی جسمی داشت. چهار نفری مدتی دور هم نشستیم و با احساس همدردی متقابل گفت‌ و گوها کردیم… در بازگشت «ا» ما را سوار اتومبیل خودش کرد و در راه به بدگویی از [بهومیل] هرابال پرداخت که در آن زمان بزرگ‌ترین نویسنده‌ی چک به شمار می‌آمد. آثارش آکنده از خیال‌ پردازی‌های غنی و بی‌ حد و مرز و پر از تجربه‌های زیستی مردمی، فوق‌العاده خواندنی بودند و تحسین‌شده (موج مشهور سینمایی جدید چک در آن دوره نیز او را به‌ عنوان سرپرست معنوی خویش محترم می‌شمرد) … هرابال در نهایت نویسنده‌ای «غیرسیاسی» بود که در متن رژیمی که اعلام می‌داشت که «همه‌چیز سیاسی است»، امر چندان معصومانه‌ای به حساب نمی‌آمد. غیر سیاسی بودن او موجب ریشخند دنیایی بود که در آن سیاست، حرف اول را می‌زند. در واقع، هرابال در تمامی آن مدت به وجهی غیر رسمی «مغضوب» رژیم بود، با وجود این، از آنجایی‌ که (از نظر سرسپردگی و یا عدم سرسپردگی) برای رژیم مصرفی نداشت، غیر سیاسی بودنش باعث می‌شد که رژیم حاکم در دوران اشغال زیاد پاپی او نشود و هرابال بتواند گاه گداری اثری را به چاپ برساند. دوست روزنامه‌نگار ما در راه بازگشت به شهر به‌ شدت به هرابال حمله می‌کرد که در حالیکه رژیم همکاران او را ممنوع‌القلم کرده‌ است، هرابال چطور به خودش اجازه می‌دهد که بدون حتی یک کلمه اعتراض، تلویحاً با رژیم همکاری کند؟ این رفتار او واقعاً شایان تحقیر است و هرابال در حکم همکار و همدست رژیم…
من با همان شدت خود او با حرف‌هایش مخالفت کردم و گفتم چقدر پرت‌وپلاست صحبت از همکاری هرابال با رژیم در حالیکه روح آثار هرابال و طنز و فانتزی نهفته در آن، در تضاد مطلق و کامل با روحیات و طرز فکری است که در این زمان بر سرزمین ما سلطه دارد و می‌خواهد که [هر نوع طرز فکر دیگری را] خفه کند؟ دنیایی که بتوان آثار هرابال را در آن خواند، به‌ کلی سوای دنیایی است که در آن نشود صدای او را شنید… یک اثر هرابال به‌ تنهایی به آزادی روحی انسان‌ها به‌ مراتب بیشتر خدمت و کمک می‌کند تا تمامی اعلامیه‌های اعتراض‌آمیز امثال ماها در مخالفت با رژیم!. میلان کوندرا. یک برخورد. ۲۰۰۹. صفحات ۱۱-۱۳ کتاب
مدتی بدون چشم به هم زدن به دل سکوت خیره شدم، چون خدایان این جهان و این شهر را ترک کرده بودند و من در آن غروب یکشنبه‌ای حس می‌کردم دیگر به منتهای تنهایی پرهیاهویم، به اوج تهی رسیده‌ام. ص ۱۸ کتاب
پیام و مژده‌ی یان هوس [این] بود:
«ایمان دارم که مردم بار دیگر زمام حکومت بر خویش را در دست خواهند گرفت… » صفحه ۲۴ کتاب
ولی من می‌دانستم که خداوند آن‌ قدرها حقیقت خشک و زمخت را دوست نمی‌دارد. می‌دانستم که خداوند آدم‌های خل و چل مثل عموی مرا دوست می‌دارد. خداوند ناراستی زیبا و رفیع و گرانقدر را بیشتر ترجیح می‌دهد تا حقیقتی بی‌پیرایه و لخت را. صفحه‌ی ۱۱۳ کتاب
Profile Image for ZaRi.
2,316 reviews876 followers
April 9, 2020
رویدادهای اندوه‌بار جزیی از زندگی آدمی و روی دیگر سکه‌ی وجود اوست که بدون آگاهی از آن‌ها انسان نمی‌تواند به‌درستی زندگی را قدر بگذارد و از آن‌ بهره‌مند شود. او قادر است زشتی و زمختی‌های زندگی را بدون کم‌ترین احساس درماندگی و افسردگی وصف کند، او به ما آموخت که برای مقابله با این زشتی‌ها و خشونت‌ها آماده باشیم، و زندگی را با تمام بی‌رحمی و زمختی‌هایش تحمل کنیم، بی‌آن‌که هرگز حس شوخ‌طبعی را از دست بدهیم. گفت که این‌همه ناشی از عشق آگاهانه‌ به زندگی‌ست، زندگی‌یی که در هیچ لحظه و حالتی از مرگ جدا نیست. عشق راستین او به آدم‌ها بود که به او قدرت می‌داد آنان را آن‌چنان که واقعن هستند ببیند، با تمامی رذایل و خطاهای دوست‌داشتنی و قابل ترحم‌شان.
ناگهان به‌نظرم رسید که این آخرین مشق و دست‌خط من است و فقط نوشتن مرا از مرگ می‌رهاند. فقط با ادامه‌ی نوشتن است که از چنگ مرگ می‌گریزم.
Profile Image for Pooya Kiani.
414 reviews122 followers
May 27, 2016
عالی. عالی.
بهترین قلم، بهترین انتخاب‌ها، بهترین هدیه، بهترین ترجمه.
معنای واقعی کتاب، پر از قصه و پرداخت و شور و شعور و احترام به مخاطب.
برای هر آدمی سه چهارتا داستان درجه یک توی این مجموعه پیدا می‌شه. بخونیدش.
Profile Image for امیر.
203 reviews30 followers
November 12, 2016
عاشق نویسنده های چک شدم
کوندرا هربال و...
ترجمه خیلی قوی و مترجم باهوشی برای فرار از سانسور داشت
لایق چهارتا ستاره هست
خوب بود
Profile Image for Peyvand Afshar.
28 reviews2 followers
September 1, 2016
عاليه، عاليه! مثل هميشه دنيا رو جلوي چشمات عريان مي كنه و تو ناگهان به اون پنجره ي آخر فكر مي كني و ميبيني تا يه سقوط ناگهاني چند تا تيكه نون بيشتر فاصله نيست! همين قدر ساده...
Profile Image for Lily .
55 reviews2 followers
May 26, 2025
امروز درحالی ادبیات چک‌ را ترک می‌کنم که هنوز چند عنوان محدود از کتاب‌هایی که انتخاب کرده بودم باقی مانده‌است، اما به دو دلیل گمان می‌کنم که اکنون زمان مناسبی برای این کار است. اول آن‌که تا همین لحظه نیز آنچه را که از آغاز به دنبالش بودم دریافتم و دوم آن‌که نمی‌خواهم به دلیل ارضای احساس کمال‌گرایی و وسواس، طعم شیرین این سفر را زهر کنم و گرفتار ملال شوم.
آنچه از ادبیات چک دریافتم (که با این تعداد کتابِ محدود بی‌شک برآیندی خدشه‌پذیر و بسیار نسبی است) پیوند بسیار عمیق تاریخ و سیاست با انواع آثار ادبی به‌ویژه داستان و رمان است. تاریخ قرن بیستم چنان در دل فرهنگ و ادبیات این کشور فشرده شده‌است که دوره‌های ادبی نیز نام خود را از آن به وام گرفته‌اند. آثار کمونیستی و پساکمونیستی بیشترین آثاری بودند که در این سفر مهمان آن‌ها بودم. به قطع می‌توانم بگویم که چندین جلد کتاب تاریخ سیاسی هم نمی‌توانست چنین دریچه‌ای را از جریان کمونیسم بر من بگشاید که ادبیات چک بر من گشود.
علاوه‌بر این، با مولفه‌های مشابهی روبه‌رو شدم که در آثار نویسندگان مختلف بسیار پررنگ می‌نمود. زبان کنایه‌آمیز و دغدغه‌های هویتی از موتیف‌های اصلی این آثار بودند که کمابیش در بیشتر آن‌ها یافت می‌شد.
نگاه فلسفی، زبان نیش‌دار و انتقادی، مقاومت و انزوای نویسندگان چک نه‌تنها ادبیات این کشور را، که ادبیات تمام جهان را تحت تأثیر قرار داده‌است. بی‌شک اثری که کافکا، میلان کوندرا و یاروسلاو هاشک بر نویسندگان سایر ملت‌ها گذاشته‌اند غیرقابل انکار و چشم‌پوشی است. ادبیات چک یکی از بهترین نمونه‌هایی است که می‌توان از طریق آن زندگی زیر سایه‌ی یک حکومت مستبد و توتالیتر، سانسور و حصرهای طولانی، تبعید و در نهایت درد وطن را با گوشت و استخوان حس کرد.

آخرین اثر ادبیات چک این کتاب از بهومیل هرابال بود که برای حسن ختام بسیار هم اثر مناسبی شد. برای مدتی نامعلوم با ادبیاتی خداحافظی می‌کنم که از دل به آن علاقه‌مند شدم و اثرش بر فکر و روحم جاودان شد.
Profile Image for Gabriele.
162 reviews136 followers
March 5, 2017
Recensione a "L'Uragano di Novembre": grazie Hrabal.

(Vi svelo un segreto. Quando mi chiedono di consigliare un libro o un autore, io Hrabal non lo nomino mai. Perché a Hrabal voglio talmente tanto bene che non posso rischiare che non piaccia a qualcuno. In effetti ho il terrore, che possa non piacere a qualcuno. Quindi io Hrabal non ve lo consiglio, mai, in nessun caso, neanche se potreste essere la persona più adatta a leggerlo. Perciò non fermatemi con un "hey, tu che hai letto mezza bibliografia del Hrabal, da cosa posso partire?", perché io non vi risponderò. Quindi ora dimenticatevi di lui, non aggiungete questa splendida raccolta di racconti-non-racconti nella vostra wishlist, e non sognatevi minimamente di partire da quel suo capolavoro assolutamente indispensabile che è "Una solitudine troppo rumorosa". Lasciate che Hrabal sia solo per me. Oppure leggetelo, ma di nascosto, in modo che non possa vedervi.)
Profile Image for SerA Mo.
55 reviews18 followers
November 23, 2016
هرابال دوست داشتنی من..
دنیای هرابال، جدای از فضاهای گاهن سورئال، شدیدن دنیای عریان و ملموسی است. فکر می‌کنم به این خاطر که در اکثر داستانهاش، از تجربیات زندگی واقعیِ خودش
بهره برده
ترجمه هم که..فقط به به
Profile Image for Hanieh Habibi.
124 reviews175 followers
June 26, 2018
It is unfortunate that a few number of the masterpieces of this Czech author have been translated into Persian.
He can make you laugh among reading sad stories. And I believe that his miracle happens when he comes to describe feelings and scenes.. It reminds me Bijan Najdi.
Profile Image for Ali Mombeyni pour.
19 reviews1 follower
February 17, 2017
قلم شیوای هرابال همراه با ترجمه ناب پرویز دوایی... حال آدم رو سر جا میاره...
Profile Image for Maurizio Manco.
Author 7 books131 followers
October 8, 2017
"... che tutti quelli che leggono si sporchino con queste mie lettere, con questi miei scritti ..." (p. 173)
Profile Image for Kaveh Rezaie.
281 reviews25 followers
October 12, 2018
۱۵ داستان کوتاه است بعلاوه‌ی یادداشتی از “ییرزی منزل” کارگردان چکی درباره‌ی هرابال. داستان‌هایی که از کودکی هرابال مایه داشتند، عالی بودند.
Profile Image for Amir.
54 reviews14 followers
February 2, 2022
در اینکه هرابال نویسنده قهاری است اصلا شکی نیست. قبلا کتاب تنهایی پر هیاهو را از او خوانده بودم و بسیار به هرابال علاقمند شده بودم. این بار هم با این سطح از توقع این مجموعه داستان را انتخاب کردم و شروع به خواندن. سبک نگارش داستانهای انتخابی در این کتاب با هم هماهنگی نداشتند. به نظرم به این خاطر بود که داستانهای انتخاب شده زا دوره های مختلف زندگی حرفه ای هرابال و احتمالا تحت تاثیر اتفاقات همان دوره نوشته شده بودند. همین جهش از یک داستان به داستان دیگر کمی باعث سردرگمی میشود.
اما چند داستان کوتاه بودند که واقعا همانی بودند که توقع داشتم. مثل داستان روشنهایی های شهر. همان طرز نگاه به دنیا که انگار فقط و فقط منحصر به قهرمان داستان است و عجیب اینکه خواننده هم با قهرمان همزادپنداری میکند. به نظرم همین ظرافت در پرورش قهرمان داستان و ایجاد این حس در خواننده ویژگی متمایزگر هرابال است.
حال با این پیش فرض اگر داستان کافکائیه را بخوانید کاملا گیج میشوید. طولانی ترین زمان خواندن را صرف این داستان کردم چراکه سعی داشتم همان تجربه همزادپنداری را با این داستان هم ایجاد کنم که به نظرم اصلا امکانپذیر نبود. کافکائیه را باید بدون هیچ فکری و حتی تلاش برای تصویرسازی ذهنی خواند. فقط باید خواند و از عجایب و شگفتی هایی که هرابال در خط بعد قرار است به رختان بکشد هیجان زده شوید. شبیه همین شرایط در داستان نی سحرآمیز هم بود. و از بد شانسی من این داستان اولین این مجموعه بود. که شاید بهتر بود که در اواخر کتاب آورده شود.
نکته دیگه اینکه به واقع نمیشود بدون داشتن تصویری از پراگ و تصوری از اروپای شرقی در دوران کمونیسم فضاهای داستان را حس کرد. شاید پیش زمینه ای قبلی به لذت بردن از داستانها کمک کند.
هنوز هم هرابال را دوست دارم و از او خواهم خواند.
Profile Image for Ebi.
151 reviews73 followers
September 28, 2019
مجموعه‌ای از چند داستان و نوشته و خودزندگی‌نامه از هرابال و یک ذکر خیر از کارگردان برخی از کارهای هرابال، باری به هر جهت و پخش و پلا بود و با همین خاطر ارتباط برقرار کردن سخت. هرچند تسلط مترجم بر متن اگر نبود احتمالا ناتمام میماند خواندن کتاب. مجموعه‌ای برای عشاق هرابال با پیوستی از تصاویر مربوط به نویسنده.
Profile Image for Barbora Pravda.
61 reviews
March 16, 2021
Pracujeme s literární žurnalistikou, ve které se Hrabal otevřeně smířil s přicházející smrtí. Vzpomíná a smutní. Připomíná si své úspěchy a selhání. Jsou to poslední záchvěvy autora, veškerý požitek z literární tvorby z něho vyprchal. Texty jsou dobrou metaforou pro autorovu zpověď.
Vědomí že končí nejen jeho život, ale i život spisovatele.
Profile Image for Omid Hajavi.
14 reviews5 followers
February 16, 2022
این داستان رو تو گرمای تیرماه پادگان آموزشی صفر پنج کرمان خواندم، حتی به هم خدمتی ام هم دادم که بخواند. لذت بردیم و چون گوشی هوشمند و اینترنت نداشتیم عمیقا به تاویل داستان ها فکر می کردیم.
Displaying 1 - 17 of 17 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.