Examines Iran and the nature of its relations with neighbouring states. The author argues that certain characteristics of Iranian society have persistently affected Iran's view of the surrounding world. The book analyzes the impact of historical events, regional demography and past conflicts.
Graham Fuller is an author and a political analyst. He has worked for the United States Central Intelligence Agency, the National Intelligence Council, and Rand Corporation.
فولر-نویسنده یِ کتاب- نَه بعنوان جاسوسی خرده پا، بلکه بعنوان تحلیلگر ارشد سیا در خاورمیانه و البته با سابقه زیست میدانی در میانه تحولات این منطقه، ضمنِ نگاه خاص به ایران، این شاهکار را در سال 91میلادی تالیف نموده و جالب تر اینکه، ظهور اصلاحات در ایران، سر بَرآوردنِ القاعده و جنبش های قومی اقلیت هایِ ایران و بسیاری مطالب دیگر را نیز، به درستی در آن سال دیده و این در حالی است که با صراحتی غربی و نَه البته با تواضعی شرقی، مدعی است درباره آینده و از منظر ژئوپولیتیک حرف میزند و یک پیشگو نیست. ترجه عباس مخبر دوست داشتنی ، خوب خوان و روان شده به وقت حاجت است و مخصوصا در ترجمه یِ جملات به قالبِ "مجهول+منفی"، که رایج در انگلیسیِ آکادمیک رایج است، متن ترجمه را به شکلی بَس هنرمندانه، از گردنه یِ سخت گُذرِ پیچیده برگردانی، سالم جان عبور داده است.
گراهام فولر، افسر سابق امنیتی و تحلیلگر فعلی امریکایی، این کتاب را در آغاز دههی نود میلادی نوشته است. با وجود آنکه این تاریخ نگارش باعث شده اتفاقاتی نظیر یازده سپتامبر، سقوط صدام، مسألهی هستهای ایران، شکلگیری القاعده و بنیادگراییهای نسل بعد، در تحلیل فولر امکان طرح نداشته باشند، اما کتاب او پس از سی سال قابل اعتنا و استناد باقی مانده است
کتاب با مقدمهای در خصائل ملی یا فرهنگ سیاسی ایرانیان آغاز میشود و در ادامه به بررسی روابط ایران با تکتک کشورهای منطقه و البته قدرتهای فرامنطقهای حاضر در آن میپردازد. سلسلهی پهلوی و نظام جمهوری اسلامی در مرکز این بررسی اند. در کل کتاب فولر باعث شد با خامی کمتری در مورد خاورمیانه و مجادلات بازیگران آن بیندیشم و ژئوپلیتیکیتر به وقایع نگاه کنم
کتاب جالبی هست. تنها هیبش برای الان اینه که کتاب در دوران اتحاد جناهیر شوروی نوشته شده و خیلی دیره دیگه برای خوندن. اما خوب میتونین برای مقاله یا پایان نامه ازش استفاده کنین
"ایران از موهبت مردمی با استعداد و یک میراث فرهنگی شکوهمند برخوردار است." آخرین کتابم در سال ۱۴۰۲ این کتاب بود و فردا وارد ۱۴۰۳ میشیم. عید باستانیمون رو هم به همه ایرانی ها تبریک میگم. در زندگی شخصیم رویایی و هدفی جز اینکه با هم ایران رو دوباره شاد و آباد کنیم ندارم رویایی که قطعا محقق میشه. سعی کنید شما هم عشق به میهن رو درون خودتون زنده کنید و همین رویا رو داشته باشید تا آرزوی راه رفتن تو طویله ای مثله اروپا یا کار کردن تو مک دونالد. زیاد نمیشه درباره کتاب حرفی بزنم اول بگم مترجم کارو درآورده و این کتاب سنگین رو روان به ما هدیه داده سپاس از مترجم. کتاب در سال ۱۹۹۱ نوشته شده اگه اشتباه نگفته باشم و موقع خوندن قدیمی بودن یه سری چیزا رو حس میکنید یه سری موضوعات هم به کل عوض شده. مثلا یه جا داره از سیاست نه غربی نه شرقی این حکومت میگه درحالی که الان روسیه تا صدا و سیما و صنعت نشر کتابم نفوذ کرده. لعنت به روسیه تا ابد. یا وقتی از عربستان یا امارات میگه کوچکترین شباهتی بین کشوری که الان بن سلمان و بن زاید درست کردن نمیبینید. یه سری چیزای کتاب هنوز ثابت موندن ولی خیلی چیزا متاسفانه نه. پیش بینی هایی هم تو کتاب شده که بعضیا محقق شدن و بعضیا خیر. با این حال گذشت زمان و تغییرات، تغییری در اینکه ایران در پشت پرده مهمترین کشور دنیاست نداره. اینو امروزم میشه دید. هیچکس نمیتونه حتا یک کشور در دنیا رو اسم ببره که خواهان این باشه که اوضاع ایران عادی بشه. ما تنهاییم ولی مهم نیست چون خودمون رو داریم همین کافیه. میگم دلم نمیره درباره کتاب حرف بزنم. حرفی هم نیست راستش. کتابای مرتبط با کشور رو بخونید مخصوصا تاریخمون. زشته نخونیم. مراقب هم باشیم، همدیگه رو تنها نزاریم، کنار هم بمونیم، شاد و امیدوار.
والا خسته شدم از خوندنش. نصفش رو هم به زور خوندم. کهنه بود! کتاب رو نمیگم، ایده های نویسنده رو. حالا خیلی ها شاید خوششون نیاد اما به هرحال جبر جغرافیا رو بیشتر میپسندم چون جدیدتره و به واقعیت امروز خاورمیانه نزدیک تر.
Bukunya pernah kena air hujan. Tampilan fisiknya rada menurun. Tapi tulisan di halaman awalnya bikin susah lupa cerita waktu beli; Vini, Vidi, Visa, Vici. Saya datang saya lihat, Saya Hutang, Saya Menang. He he he. Tidak sengaja waktu main ke Unpar ada pameran buku. Ada buku menarik, tapi gak bawa uang lebih. Belain deh ber-visa dengan teman. :D
Ulasannya tentang konstruk Iran sebagai sebuah bangsa cukup menarik. Iran sebagai Persia dan Islam. Ini masih terasa ketika mendiang Syah Reza melakukan perayaan kekuasaannya di sebuah monumen yang dibangun untuk mengenang The Great Cyrus. Dia pun mengaku sebagai penerus The Great Cyrus. Padahal mah susah kalo ditarik hubungan darah. Lah dia baru jadi penguasa semenjak bapaknya. :D Tapi Iran sebagai Islam juga unik. Dengan Ke-syiah-annya, Iran menjadi minoritas di tengah negara Teluk Persia yang Suni dan Arab. Ketegangan itu baru diturunkan pasca-Perang Iran-Irak berakhir. Dengan latar belakang sejarah yang cukup gemilang, kedua hal itu menjadi sebuah bagian dari nation-building di Iran.
Oh iya, waktu Syah Reza Pahlevi merayakan kekuasaannya, perayaannya dihadiri oleh banyak pemimpin dunia. Termasuk presiden AS ketika itu. Indonesia diwakili oleh Sri Sultan HB IX, yang menjabat sebagai Wapres waktu itu. Tidak lama sesudah pidatonya, perubahan kekuasaan terjadi di Iran.
Satu hal penting yang menarik dari buku ini. Melalui judulnya The Center of The Universe:..., penulisnya ingin menyampaikan konstruk Iran dalam konstelasi hubungan antar bangsa. Menariknya lagi, judul yang menyatakan bahwa Iran merasa dirinya merupakan pusat dunia dirasakan oleh setiap bangsa lain di dunia. Cina yang nama tradisionalnya Tiongkok juga mengacu pada pengertian pusat dunia. Indonesia yang dalam kuliah wawasan nusantara selalu diceritakan terletak di lokasi strategis: di antara dua samudera dan dua benua. (Kalau dalam kuis Klompentapir - Kelompok penjawab tanpa berpikir - di Radio SK dulu pertanyaanya jadi "terletak di dua samudera dan dua...duanya sama-sama dalam :D".) Belum lagi negara lain yang memang sering meng-klaim dirinya sebagai pusat dunia. Waham center of the universe ini ternyata dimiliki banyak negara. Al hasil, sisi positif yang saya tangkap adalah setiap bangsa memiliki sudut pandangnya dalam melihat diri dan lingkungannya.