Jump to ratings and reviews
Rate this book

حقیقت سمیر

Rate this book
همه‌ی آن‌هایی که می‌خواهند یک زندگی بسیار ویژه‌ی انسانی و اخلاقی، یک پرونده‌ی خاص سیاسی و انقلابی و یا یک فرآیند بسیار عمیق نظری و درک حقایق هستی را تجربه کنند و نیز آن‌هایی که می‌خواند یک کتاب بسیار هیجان‌آور را بخوانند و مدت‌ها با آن زندگی کنند، می‌توانند در خاطرات سمیر قنطار تجربیاتی عظیم از حیات یک انسان مبارز ضد ظلم را بیابند.

534 pages, Paperback

Published January 1, 2015

33 people want to read

About the author

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
6 (35%)
4 stars
10 (58%)
3 stars
1 (5%)
2 stars
0 (0%)
1 star
0 (0%)
Displaying 1 - 7 of 7 reviews
Profile Image for محمدقائم خانی.
258 reviews95 followers
May 25, 2021
.


یکی از بهترین کتب تاریخ شفاهی که تا به حال خوانده ام، حقیقت سمیر
است که انتشارات سوره مهر منتشر کرده است.

دست مریزاد آقای یعقوب توکلی





خرابه‌نشینی فلسطینیان مصیبت بزرگی بود که دل هر انسانی را به درد می‌آورد؛ به خصوص وقتی از رادیوهای عربی و اسرائیلی شنیدیم مناخیم بگین، نخست وزیر اسرائیل، در کنست فریاد زد: «می‌دانم مشکل آوارگان وجود دارد؛ اما من معتقدم این مشکل فقط با نابودی آن‌ها حل خواهد شد.»


گوشی‌های آمپلی‌فایر را به گوشم وصل کردند و صداهای وحشت‌ناک را، تا حدی که دستگاه توان داشت بالا بردند. سرم در حال ترکیدن بود و گوش‌هایم سوت می کشید. بلندم کردند و مرا به دیواری که برق به آنجا وصل بود، مصلوب کردند. فهمیدم می‌خواهند چه بلایی به سرم بیاورند. تنم از شدت درد می‌لرزید. مغزم تیر می‌کشید.


مهمتر از همه ارزان بودن روش های شکنجه آنها بود؛ طوری که پس از تشکیل دولت اسرائیل، این کشور جزء اصلی ترین صادرکنندگان روش های شکنجه در دنیا شد. آموزش روش های شکنجه در بازجویی منبع درآمدی بسیار مهم برای اسرائیل به شمار می رفت.


با اینکه درآوردن آن لباس یکپارچه سخت بود و مایه شرمندگی، شرم نکردم و لباسم را کاملاً درآوردم. کبودی بدن و زخم‌های تازه‌عفونت‌کرده‌ام کاملاً پیدا بود. با وجودی که پزشک‌ها انسان‌های کم‌عاطفه‌تری می‌نمایند – به خصوص اگر اروپایی باشند- وقتی پزشک سوئیسی آثار شکنجه‌هایم را دید، به شدت گریست و در کاغذش شرح همه‌چیز را نوشت. گفت: «ما می‌خواهیم برای شکنجه‌ها از دولت اسرائیل شکایت کنیم.»


وضعیت سختی در پیش داشتیم. نشانه آن برکناری رئیس زندان (آلبرت) و روی کار آوردن استال فلد بود. او شخصیت وحشی گونه ای داشت؛ تا آن اندازه که با دست های خودش یک اسیر را کشته بود. ماجرا از این قرار بود که در 1969، اسیری فلسطینی که لباس های او را در زندان اتو می کرد، هنگام کار، از خراب شدن اتوی برقی در اثر استهلاک شکایت می کند. او هم با این ادعا که اسیر نخواسته کارش را انجام دهد، و به عمد اتو را خراب کرده است، آن قدر اتو را بر سرش می کوبد، تا این که اسیر زیر دست او می میرد.

پدرم مرد نیرومندی بود و من می دانستم او از درد و رنج من بیمار و فلج شده بود. این دومین فرد از خانواده ام بود که از درد غربت و عذاب من جان می سپرد. به یک باره در غم از دست دادن سناء و پدرم عزادار شدم. با این که چندان احساساتی نیستم، حس می کردم دنیا بر سرم خراب شده است.


باید گفت آن قدر که دولت های عربی برای حفظ اسرائیل هزینه کرده اند، خود دولت اسرائیل چنین نکرد.


مقاومت شیعی شکل دیگری از مقاومت بود، که به آرامی حرکت می‌کرد و پیشروی‌های گسترده‌ای را در داخل لبنان به ظهور می‌رساند. اما احزاب قدیمی‌ترِ ناسیونالیست و سوسیالیست سعی داشتند نقش آن‌ها را کم‌رنگ‌تر جلوه دهند. مهم‌تر این که مقاومت شیعی به دلیل حضور در عرصه‌های مخاطره‌آمیزتر و عملیات‌های حساس‌تر نظامی، مجبور بود مخفیانه و با نام‌های مختلفی وارد عمل شود؛ بنابراین در عرصه رسانه‌ای کمتر فعالیت می‌کرد.


نکته بسیار مهم در روش امام خمینی این بود که حرکت او در منطقه خاورمیانه گسترش پیدا می‌کرد و بر اساس تحول در اندیشه انسان‌ها پی‌ریزی شده بود، و کاملاً ماندگاری داشت. این ماندگاری بر اساس رضایت خداوند و اعتقاد به توحید و معاد، و مبانی دینی و اعتقادی عمیقی بود، که خود ایشان کاملاً به آنها معتقد، و پیشروتر از همه پیروان خود بود. مهم‌تر این که این مبانی اعتقادی بر اعتقاد هستی‌شناسانه و باور عمیق معنوی استوار بود، که در چهارچوب قاعده جدیدی به نام «ولایت» معنی پیدا می‌کرد.



بهانه شتاب‌زدگی یاسر عبدربه، احمد غرایا و محمود عباس ابومازن در تنظیم قرارداد اسلو بسیار جالب بود. آنها می‌خواستند این قرارداد را به عنوان هدیه روز تولد به شیمون پرز، نخست‌وزیر اسرائیل، تقدیم کنند! همین خوش‌آمدگویی به شیمون پرز موجب فراموشی ده‌هزار اسیر فلسطینی دربند شد. در واقع سازمان آزادی‌بخش فقط به دنبال راضی کردن اسرائیل بود، نه حل مشکلات فلسطین!


نکته‌ای که برایم بسیار مهم بود روحیه پراگماتیک، عمل‌گرا و انعطاف‌پذیر حماس بود. قدرت خارق‌العاده در تغییر شکل داشتند، که این ویژگی با شیوه حزب‌الله بسیار متفاوت بود. حزب‌الله همواره روندی استوار داشت. همراه با تحکیم اعتقادات خویش عمل می‌کرد و این‌گونه دشمن را به ستوه می‌آورد؛ طوری که به الگو و معیار راستی، صداقت و مقاومت تبدیل شده بود.


مقایسه عملکردها و خصوصیات اخلاقی گروه‌های فلسطینی با مقاومت لبنان افکار مرا درگیر کرده بود. چه‌گونه بود که همه گروه‌های فلسطینی مسیری رو به شکست را طی کردند؟ ناسیونالیست‌ها، سوسیالیست‌ها، مارکسیست‌ها و قومی‌گرایان همگی در اصلی‌ترین مسأله زندگی خود که آزادسازی فلسطین بود، ناموفق بودند، ولی حزب الله مدام در حال پیش‌روی بدون انقطاع بود. این موفقیت‌ها می‌بایست از حقیقت دیگری سرچشمه می‌گرفت. من به دنبال کشف این پشتوانه معنوی و حقیقت بزرگ بودم؛ حقیقتی که فقط در وجود این بچه‌ها یافت می‌شد... من که سال‌های طولانی با افراد برجسته‌ای بحث و گفت‌وگو کرده و در جهان عرب هیچ کس از مخالفان اسرائیل به اندازه من تجربه زندان و مقاومت در اسرائیل را نداشت، اکنون در برابر حقیقتی قرار گرفته بودم که می‌خواستم فقط بشنوم. در دوره جوانی‌ام حتی دکتر فتحی شقاقی که رهبر گروهی برجسته بود، از من می‌شنید و از تجربه‌هایم استفاده می‌کرد؛ ولی اینک در 42 سالگی، به این نتیجه رسیده بودم که باید فقط بشنوم؛ بدون هیچ اظهار نظری.



من در این کتاب نگرشی متفاوت به دنیا و هستی، چه‌گونگی ارتباط با دیگران، تواضع و فروتنی، فداکاری و ازخودگذشتگی برای انسان‌ها، گسستگی از دنیا، ارتباط با خداوند، و همه مباحثی که سال‌های طولانی در عزلت به آنها فکر کرده بودم، یافتم. البته این پاسخ سوالاتم نبود که در نهج‌البلاغه می‌یافتم، بلکه وجود خودم بود که در گوشه عزلت و تنهایی پیدا می‌شد. انسی که من به این کتاب گرفته بودم، حکایت از روح حاکم بر شخصیت صاحب آن دارد. نهج‌البلاغه کتابی است که برای همه ابعاد انسانی پاسخ‌های عجیبی دارد؛ پاسخ‌هایی که انسان از هماهنگی آن‌ها در می‌ماند... نهج‌البلاغه درک مرا از هستی فراتر برد... آشنایی با امام علی (ع) و نهج‌البلاغه مرا به وادی دیگری کشانده بود. نهج‌البلاغه روحی زنده و حیات‌بخش دارد. گویی با انسان در زمان حال گفت‌وگو میکند. کاملاً مشخص است که از یک روح بزرگ و یک انسان کامل برگرفته شده است.



بعد از کشتار دیریاسین، مناخیم بگین فرمانده این عملیات، در پاسخ به سوال علت کشتار مردم دیریاسین گفت: «ما در این روستا کشتار کردیم، تا در جاهای دیگر مجبور به کشتار نباشیم، و مردم روستاها و شهرها بدانند که پیش از رسیدن ما باید فرار کنند تا کشته نشوند.»



این بار به سوی دنیای دیگری رو کرده بودم. دغدغه‌هایم سلاح و سیاست نبود؛ هستی‌شناسی بود. هستی‌شناسی‌ای که بتواند پاسخی برای رنج‌هایم داشته باشد و پیوندی واقع‌گرایانه بین من و فلسفه حیات آفرینش ایجاد کند. درک درست‌تری از ارتباط این نگاه هستی‌شناسانه با زندگی خود، دیگران و نظام طبیعت در من ایجاد شده بود. گرفتار هیچ طمع و ترسی نبودم. سودای مال و منال نداشتم. آرزوی ازدواج و عشق در سرم نبود. دنیای بیرونی من به رغم هیاهوی پیرامون آن در چهاردیواری کوچکی محصور شده بود، و من برای ماندن چاره‌ای جز گشودن دنیای درون خود نداشتم. این گشایش درون، در آن وضعیت حاد، جز با حقیقت ناب فراهم نمی‌شود. اتفاقاً در این وضعیت خاص است که همه شبه‌حقیقت‌ها به خوبی نخ‌نما می‌شوند. برای انسان فقط حلقه واقعی اتصال باقی می‌ماند و همه اوهام و خیالات واهی فرو می‌ریزد. حقیقت ناب عریان می‌شود و برای انسان چاره‌ای جز دست زدن به دامن حقیقت ناب باقی نمی‌گذارد. آن موقع من درگیر چنین حقایق نابی بودم که ممکن است برای هرکسی پیش نیاید.




ناگهان سدحسن نصرالله از پشت سر من وارد شد. سریع بلند شدم. ابتدا باور نمی‌کردم. او را در آغوش گرفتم؛ او هم مرا. باورم نمی‌شد. او را بوسیدم؛ سید هم همین‌طور. اولین بار بود که او را می‌دیدم. او بود که زنجیر اسارت مرا شکسته بود. اولین جمله‌ای که به ذهنم رسید، این بود: «خدا را شکر که شما سلامت هستید.» خیلی تشکر کردم. هنوز باورم نمی‌شد مردی که در کنارم ایستاده است، سیدحسن نصرالله است. دنیای عجیبی است. لحظاتی باورنکردنی و توصیف‌نشدنی بود. من تا دیشب اسیر دست دشمن غدّار بودم، و امروز در اوج شکوه و افتخار، در کنار یکی از بزرگ‌ترین مردان تاریخ لبنان و جهان اسلام در برابر این همه اشتیاق و شادمانی قرار گرفته بودم.


وقتی در اتاقم تنها شدم، نگاهی به تختم انداختم. به خود گفتم: «چطور روی تختی به این بزرگی بخوابم؟! مساحت این تخت جای چند اسیر در زندان‌های اسرائیل است.» برای اولین بار بعد از سی سال راحت خوابیدم.


«گوش کنید دکتر کوهن! شرط می‌بندم حتی گاوهایتان هم در این شرایط زنده نخواهند ماند. اصلاً همان شرایط مناسب نگه‌داری گاوها در مزارعتان را برای ما فراهم کنید... هوا... نور... دیدن فضای باز.»
اما او پاسخی نداد و رفت.
یک بار هیئتی از کنیسه مرکزی برای بازدید به زندان آمد. در حضور مأموران زندان ما را «سگ» خطاب کردند، و در اعتراض ما به این شرایط گفتند: «شما حیوان هستید؛ پس باید مثل حیوان‌ها زندگی کنید.»



Profile Image for Hamed.733.
37 reviews9 followers
July 16, 2016
اول اینکه برای کسانی که مثل بنده از مسئله فلسطین فقط روز قدس و چند جمله از امام و رهبری و چند تا داد و فریاد از سید حسن نصر الله را در خاطر دارند تاریخ سی سال از مسئله فلسطین است بدون در نظر گرفتن جغرافیای خاصی یعنی هر آنچه در این سی سال در جهان پیش آمده
دوم اینکه این انسان در محکم بودن مافوق تصور است واقعا تصور انسان نسبت به انسان مقاوم را تغییر می دهد.
سوم اینکه سیر تحول در بینش این مرد برای من خیلی آموزنده بود اینکه اسلام عینیت یافته تنها تبلیغ است و غیر از آن حرف مفت.
چهار اینکه نام افرادی در این کتاب برده شده که علاقه مند شدم از آنها هم بخوانم.
چهار تا جمله در مورد کتاب به ذهنم آمد گفتم نوشتن بهتر از ننوشتن است
23 reviews1 follower
August 26, 2021
بیشتر از یک سوم کتاب رو خوندم به این امید که روایت جذاب‌تر بشه
اما به نظرم علیرغم موضوع جذاب، پرداختن بیش از حد به جزئیاتی مثل معرفی مفصل احزاب و گروههای فلسطینی، لبنانی و...، توضیح بیش از حد اتفاقات رخ داده در طول روزهای اسارت در زندان های گوناگون، جذابیت و روان بودن داستان رو واقعا تحت شعاع قرار داده
البته شاید هم من انتظار زیادی از کتاب داشتم
Profile Image for Mhmd Mosawi.
74 reviews9 followers
August 18, 2017
كتاب، کتاب عالی تری می بود اگر صفحات متعددی صرف معرفی گروه های فلسطینی نمی شد و عکس ها هم باکیفیت تر بودند!
Profile Image for Fateme.
12 reviews1 follower
November 20, 2021
حدود نیمی از کتاب رو خوندم. حقیقتا علاقمند بودم به اطلاعات بیشتر در حوزه فلسطین و شرایط اونجا.
اما طولانی بودن روایتها از زندان ها و نوع شکنجه ها، مانع از این شد که بتونم کتاب رو تموم کنم
Profile Image for Samaneh.
45 reviews2 followers
November 21, 2024
توجه و نگاه به مسائل لبنان از نگاه کسی که سالهای زیادی رو دذ زندانهای اسرائیل گذرونده واقع جالب بود.
استقامت این مرد تعجب‌آور هست.
Profile Image for Seyed Morakabi.
Author 7 books153 followers
July 22, 2017
سمیر. سمیر قنطار علت وقوع جنگ ۳۳ روزه است، حد اقل در ظاهر؛ مبارز لبنانی دروزی‌مذهب ناسیونالیست ۱۶ ساله که سال ۱۹۷۹ در کسوت فرماندهی یک گروه ۴ نفره برای گروگان‌گیری به فلسطین اشغالی نفوذ کرد اما عملیاتشان ناتمام ماند. او به اسارت درآمد و به علت قتل ۶ اسرائیلی به حدود ۵۵۰ سال زندان محکوم شد.
پس از آن و طی ۳۰ سال ۵ عملیات بزرگ از سوی گروه‌های مختلف لبنانی و فلسطینی در داخل و خارج از خاک فلسطین برای آزادسازی او انجام شد. آخرین آن‌ها عملیات اسیرگیری دو اسرائیلی توسط حزب الله بود که آغاز جنگ ۳۳ روزه را در پی داشت!
او در سال ۲۰۰۸ توسط حزب الله آزاد شد و در سال ۲۰۱۵ در پایتخت سوریه با موشکی که مستقیما از اراضی فلسطین اشغالی شلیک شده بود به شهادت رسید. سرگذشت افسانه‌ای سمیر قنطار، روایت مجسم کیمیای اعتقاد به کرامت انسانی و عبور از دسته‌بندی‌های دینی و مذهبی است. شاید بی‌راه نیست که اسم قهرمان این داستان سمیر است. سمیر یعنی افسانه‌گوی شب….
اما کتاب. کتاب حاصل ۵۰ مصاحبه با سمیر قنطار است. به نظرم اگر سمیر قنطار به شهادت نمی‌رسید این کتاب یا هیچ‌گاه یا به این زودی‌ها و یا توسط انتشارات سوره‌ی مهر چاپ نمی‌شد. مشخص است چاپ اول به شدت هول‌هولکی تنظیم شده. امیدوارم در چاپ‌های بعدی مراحل تحقیق و استخراج اعلام کامل شود.
کتاب، نیمه‌تخصصی است. به این معنا که هر کس به اندازه‌ی آشنایی‌اش با تاریخ و جغرافیای خاورمیانه از آن بهره خواهد برد و اگر کسی هیچ اطلاعی در این زمینه‌ها نداشته باشد، کثرت اعلام او را آزار خواهد داد و به معانی بعضی گزارشات و وقایع پی نخواهد برد.
اما مطالعه‌ی دقیق آن می‌تواند بسیار به ایجاد پی‌رنگ ذهنی درباره‌ی نبرد فلسطین و جنس آن کمک کند.
آن‌چه نظر من را بسیار جلب کرد سیر تحرکات عرفات و زمینه‌های تاریخی و سیاسی آن بود. عرفات به عنوان کسی که با آمریکا و اسرائیل پای پیمان اسلو و تأسیس تشکیلات خودگردان رفته است بی‌شک یک شخصیت معتدل و میانه‌رو به معنای آمریکایی آن دسته‌بندی می‌شود. خواندن این کتاب به فهم زمینه‌های برخی تصمیم‌گیری‌هایش و از همه مهم‌تر تفاوت میانه‌روی عرفات با میانه‌روی جانشینانش کمک می‌کند. در مجموع موجب شد بیش‌تر به عرفات انصاف بدهم. چه این که بنا بر روایت این کتاب در سال‌های پایانی عمرش بار دیگر زمینه‌های تقویت شاخه‌های ضداشغال مانند حماس و جهاد را درون دستگاه خود فراهم می‌کند.
به کتاب از حیث کتاب چهار ستاره می‌دهم و از حیث سمیر... او باید به ما ستاره بدهد.
Displaying 1 - 7 of 7 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.