Felsefe tarihini yönlendiren tüm akım ve öncüler, bir yandan bir kanıyı billurlaştıran, pekiştiren, öte yandan kabul görmüş inanç ve düşünceleri parçalayıp hükümsüz kılan bir tarihsel çevrimi anlatıyor temelde. Felsefe tarihinin bu özellikli ve nitelikli özeti, kimi okul ya da akımların olduğu kadar, insanın düşünme, kavrama ve anlamlandırma çabasının da tarihsel bir kesitini vermeyi amaçlıyor. Parmenides’ten Platon’a, Descartes’tan Spinoza’ya, oradan Comte, Nietzsche, Bergson ve sonrasına uzanan bir kılavuz.
There is a word of Fate, an old decree And everlasting of the gods, made fast With amplest oaths, that whosoever of those Far spirits, with their lot of age-long life, Do foul their limbs with slaughter in offense, Or swear forsworn, as failing of their pledge, Shall wander thrice ten thousand weary years Far from the Blessed, and be born through time In various shapes of mortal kind, which change Ever and ever troublous paths of life: For now Air hunts them onward to the Sea; Now the wild Sea disgorges them on Land; Now Earth will spue toward beams of radiant Sun; Whence he will toss them back to whirling Air Each gets from other what they all abhor. And in that brood I too am numbered now, A fugitive and vagabond from heaven, As one obedient unto raving Strife.
For I was once already boy and girl, Thicket and bird, and mute fish in the waves
In: Fragments of Empedocles (Expiation and Metempsychosis)
*************************
This is a panoramic view of the development of Philosophy since its early years in China and India, and, then, through the centuries, in Europe. Obviously, taking into account the Greek impetus.
By page 120 I was starting to have doubts about the utility of 20th century Philosophy and its future, in the West, because Ducassé was writing “it looks like Philosophy is dissolving in Science and this one becoming philosophical” and “Philosophy risks both: loosing the autonomy of its method and the value of its object”.
I am glad now that in the next pages Ducassé suggests new directions. For a book of the sixties, the case of Emmanuel Mounier's PERSONALISM looked like a very interesting development/direction. And yet, Ducassé recalled a time of "emptiness of philosophical consciousness".
"Hegel remains the imposing and monstrous architect of the imperialism of the impersonal ideas (...) Kierkegaard for his part, confronting the "System" as represented by Hegel and his spiritual imitators, maintains the irreducibility of the source and spring of Liberty" Emmanuel Mounier
I fully agree with his introductory lines: "We all feel, since childhood, the need to explain the universe. (...) Man never gives up the desire to know". As long as there are those who question and seek (true) explanations, the future of Philosophy is guaranteed.
لست أفضل شخص يقيم الكتب الفلسفية، إذ أنني حين أبدأ بقراءتها أدخل بحالة كتلك التي يكون فيها السارح المهموم الذي لا يرى سوى غشاوة من سديم فلا يعرف في أي بعد فيزيائي هو! وفي هذا الكتاب الذي أخذته فقط لأن حجمه صغير وشكله أنيق ههههه..فقلت لعل المحتوى يكون سلسا ممتعا فإذا به رصف كلام لا يقدم شرحا ولا يوضح حالة، فتشعر أنك إما متعسر الفهم أو سقيم أو بك ضلالة.. وإجابتي عمن يسأل: أأقرأه، هي لالا وألف ألف لا لا
أسلوب الكتاب بالغ التعقيد ولا يناسب المبتدئين إطلاقاً وليس فيه أي تبسيط للأفكار المطروحة أو محاولة لتوضيحها، وكأنه يفترض أن كل ما هو مذكور مفهوم تماماً للقارئ وهو فقط يذكره به! الطريقة التي يعرض بها نبذة عن كل مذهب فلسفي فوضوية جداً، وكأنه يقتطع اقتباسات وعبارات من مؤلفات كل فيلسوف ويلصقها متجاورةً دون أن يكلف نفسه عناء توضيحها. لا أدري ما فائدة هذا الكتاب، فالمبتدئ حتى ولو كان يملك خلفية بسيطة ومقبولة عن الفلسفة سيجده معقداً ولن يستفيد منه، ومن يملك القدرة على فهم الكتاب ولا مشكلة لديه مع الأفكار المطروحة فسيجده لا يحمل أي جديد ومفيد!
با این کتاب باید به شیوه متفاوتی برخورد کرد چون در عینِ حال که روایتِ جالبی از بعضی فیلسوفانِ -در حالِ حاضر حتی- ناشناخته میده هم خودِ کتاب و هم نگاهش به مثلا قرونِ وسطا کهنه است و اینکه چاپ اولِ ترجمه فارسی اش سالِ هزار و سیصد و بیست و هفت درآمده و برای همین زبانِ سخته و نثرِ دشواری داره. نثرِ دشوار ایراد نیست اما برایِ کتابی که مشخصه به صورت کلّی و گزیده در چند بند به هر فیلسوف میپردازه و برای مخاطب عام در نظر گرفته شده میتونه در مطالعه و فهم دست-انداز ایجاد کنه. باید توجه داشت که این کتاب در زمانه ای منتشر شده که هنوز آثارِ فلسفیِ زیادی به طبع نرسیده بوده و تازه هفده سال از انتشارِ اثرِ سترگِ فروغی "سیر حکمت در اروپا" میگذشته و برای همین خواندن این کتاب جدا از لذت فلسفی برای خواننده جدی باعثِ آگاهی ما از کیفیات برگردانِ تِرم هایِ مفهومیِ غربی در اون زمان میشه. مشکل بزرگ اما از نشرِ وزینِ علمی و فرهنگی هست که این کتاب رو به همون شیوه و شکلِ هزار و سیصد و بیست و هفت دوباره منتشر کرده با همون کهنگیِ ترجمه و غلط ها و ایرادات املایی. برای بسیاری از اسم ها و مفاهیمی که در این کتاب در اون زمان برگردان انجام گرفته در حالِ حاضر برابرنهاد هایِ خوبی پیشنهاد شده و استفاده شده جدا از ترکیب های کهنه ای مانند: (روش استهزایی- مخترعات- ترقی روح - فعالیت طرفینی- سخریه). در جاهایی از کتاب هم جملاتِ بی معنی ای دیده میشه که مشخص نیست مرحوم آرام چرا اینگونه ترجمه کرده. مثلا صفحه نوزده: "...ولی چون سقراط در افلاطون و ارسطو تاثیر داشته، او را باید خالق حقیقی همه فلسفه هایی که امروز در دست است، دانست. سقراط فیلسوف رنگ پریده ای نیست. پدرش سنگ تراش بود و خودش..." "سقراط فیلسوف رنگ پریده ای نیست" یعنی چی؟ یا مثلا صفحه بیست و سه: "آکادمی افلاطون بیش از آنکه مکتبی باشد، مرکز تحقیق و تجسس، یعنی کانون عملی اشتراکی است." صفحه سی و دو: "اپیکوروس مذهب محبت داشت." این دو تکّه ای که شاهد آوردم بی معنا نیستند ولی برای خواننده امروزیِ نوآموز در فلسفه چنین زبانِ کهنه ای باعث پیچشِ بیهوده و اضافه ای میشن که فهم متنی ساده رو بی دلیل مشکل میکنه و فرایند خوانش رو مختل و خودِ نشر باید با ترجمه ای تازه این مساله ساده رو چاره میکرد. و از این دست یادکرد ها بسیار در این کتاب موجوده. متاسفانه غلط های نگارشیِ بازمانده از چاپ های پیشین هم بر این چیزهایی که گفتم اضافه کنید. از روی چاپ چهارم که سال هزار و سیصد و نود و هفت منتشر شده آوردم. نمونه ها: "صفحه هفتاد و پنج: منصحرا. صفحه هفتاد و هفت: پاکیزیگی. صفحه هفتاد و هفت: دروان حیات. صفحه هشتاد و سه: در نقد عقل علمی." نقد عقل علمی آخه؟! در کل برخی از نکته سنجی هایِ پیر دو کاسه قابل تأمل بود ولی به فلسفه پژوهانِ ابتدایِ راهی چون خودم پیشنهاد میکنم مثلا داستان فلسفه مَگی رو بخونن که خوانش پربار تری رو نصیبشون میکنه.
كتاب جميل موجز يلخص اهم النظريات الفلسفية لاهم الفلاسفة الذين مروا عنر التاريخ و يجعلك ترغب بمعرفة المزيد الشيء الوحيد الذي يمكن ذكره هو انه يجب ان تكون لك خلفية و لو صغيرة عن نشأة الفلسفة حتى تتمكن من متابعة ، لكنه سبب جيد لجعلك تبحث اكثر فاكثر !
كتاب لابأس به ،يقدم شرحا موجزا عن أسباب النهضة في اوربا وعن التيارات الفكرية في تلك الفترة ويقسمها الى التيار الارسطي الأفلاطوني بلحاظ الرأي في خلود النفس عند الثانية وعدم ذلك عند الأولى فالتيار الأخلاقي ممثلا في الكتاب بميشيل دي مونتين والتيار العلمي ممثلا بدافينشي وجاليليو وكوبيرنيكوس. ثم يعرض الكتاب لبيكون كعلامة على عصر الإعداد للفلسفة الحديثة متناولا نظرية الأوثان التي تحجب الانسان عن الوصول للحقيقة وهي أوثان النوع والكهف والسوق والمسرح. بعدها يتناول الكتاب ديكارت كممثل وزعيم للمذهب العقلي عارضا فلسفته العامة ومنهجه مركزا على تأملاته الشهيرة تاليا ذلك بعرض للنشاط الفكري المبني على نتاج ديكارت من قبل أشياعه وخصومه كمالبرانش و سبينوزا و ليبنز .
فشرده و سخت خوان بدون زمینه ی فلسفی لطفی ندارد مطالعه تطبیقی نگرش ها و ایده های فلسفی مختلف در طول تاریخ و در پایان عقب نشینی فلسفه در مواجهه با علم اینکه زبان فلسفه از کار افتاده است و به تدریج در علم تحلیل می رود و علم به شکل مستقیم و اساسی حالت فلسفی پیدا میکند و فلسفه استقلال روش و ارزش خود را از دست میدهد ... علم خود به تنهایی مسائل فلسفی را طرح کرده و حل می کند
İlk yarısından sonrasını kafam basmadı. Benim felsefeye yabancı olmamdan kaynaklı. Güzel kitap, açıklayıcı. Ama az-çok felsefe bilmeniz gerekebilir. Burada yazarın değil, filozofların düşünceleri uçlarda.