Jump to ratings and reviews
Rate this book

اقتصاد ایران به کدام سو می رود؟

Rate this book
این کتاب چکیده مطالعه‌ای گسترده درباب «عوامل تاثیرگذار بر عملکرد میان‌مدت اقتصاد ایران» است که توسط دکتر مسعود نیلی اقتصاددان ایرانی و همکاری چند اقتصاددان و محقق دیگر تالیف شده است. روایت اصلی این پژوهش در 9 مجلد تنظیم شده است و مولف برای سهولت دسترسی عمومی به نتایج پژوهش، خلاصه آن را در مجلد حاضر منتشر کرده است. پژوهش یادشده که با همکاری اتاق بازرگانی و صنایع و معادن و کشاورزی تهران و پژوهشکده مطالعات اقتصادی و صنعتی دانشگاه صنعتی شریف انجام شده، جامع‌ترین تحقیقِ انجام شده در سطح اقتصاد کلان ایران به‌شمار می‌رود.
مولف کتاب «اقتصاد ایران به کدام سو می‌رود» در مقدمه خود، درباب اهمیت موضوعات مطرح شده در کتاب چنین نوشته است:
با وجودي که اقتصاد ايران داراي ظرفيت‏هاي بالايي است که بهره‏برداري از آن‏ها مي‏تواند در حل مسئله اشتغال و کاهش بيکاري موثر باشد، اما در حال حاضر مساله بيکاري و ايجاد شغل براي جمعيت جواني که در آينده به بازار کار وارد خواهند شد، شايد اصلي‏ترين چالش اقتصاد ايران باشد. در حالي که طي سال‏هاي 1385 تا 1390 خالص تعداد شغل ايجاد شده در هر سال در حدود 14200 نفر بوده؛ در همين دوره جمعيت 15 سال به بالاي کشور که جمعيت در سن کار را تشکيل مي‏دهند، حدود 3.7 ميليون نفر افزايش پيدا کرده و اين موضوع عملکرد ضعيف ايران در بهره‏برداري از ظرفيت‏هاي اقتصاد را نشان مي‏دهد. طي سال‏هاي اخير تعداد بيکاران و نرخ بيکاري افزايش يافته که اين افزايش بيشتر متاثر از بيکاري در بين جوانان بوده است. به گونه‏اي که همواره نرخ بيکاري جوانان در حدود 10 واحد درصد بيش از نرخ بيکاري کل بوده است.
نرخ بيکاري به خودي‏خود نمي‏تواند ساختار بيکاري را در بازار کار ايران نشان دهد، زيرا با توجه به نرخ‏ بالاي بيکاري جوانان، بخشي از آن‏ها از يافتن شغل مايوس شده و از بازار کار خارج شده‏اند. اين اثر در برخي سال‏ها به قدري تاثيرگذار بوده که علي‏رغم کاهش اشتغال، نرخ بيکاري نيز کاهش يافته است. ميزان قابل‏توجهي از افرادي که وارد بازار کار نشده‏‏اند يا در دوره‏هايي بيکار مانده‏اند، اقدام به افزايش تحصيلات کرده‏اند. با اين حال با توجه به عدم توانايي تقاضاي نيروي کار در جذب افراد داراي تحصيلات عالي، اين افراد در دوره‏هاي بعدي نيز موفق به کسب شغل نشده‏‏اند و درنتيجه سطح تحصيلات بيکاران کشور افزايش قابل‏ملاحظه‏اي داشته است. بر اثر اين وضعيت، سهم افراد داراي تحصيلات عالي در بين بيکاران، حتي از سهم افراد داراي تحصيلات عالي در شاغلين بيشتر نيز شده است.
در مجموع عدم تعادل‏ بين عرضه و تقاضاي نيروي کار در سال‏هاي اخير منجر به افزايش نرخ بيکاري و به‏صورت شديدتري منجر به افزايش تعداد جمعيت غيرفعال داراي تحصيلات عالي شده است. البته اين پديده در بين جوانان و زنان با شدت بيشتري رخ داده است، افرادي که مشخصه‏هاي بازار کار آن‏ها (از جمله نرخ بيکاري و نرخ بيکاري بلندمدت) در وضعيت بحراني قرار دارد.
در صورتي‏که سياست‏گذاران براي برطرف کردن عدم تعادل‏ موجود گام موثري برندارند، با افزايش سن جمعيت غيرفعالي که با انگيزه افزايش تحصيل ورود خود به بازار کار را به تعويق‏انداخته‏اند، در آينده‏اي ميان‏مدت احتمال ورود اين افراد به بازار کار افزايش مي‏يابد و بازار کار با شوک افزايش عرضه نيروي کار مواجه مي‏شود و در موقعيت بسيار وخيم‏تري قرار خواهد گرفت. لذا اقتصاد ايران براي گريز از اين مشکل در سال‏هاي آتي به رشد درآمدزاي غير تورمي نيازمند است.
اما عدم بهره‏برداري صحيح از ظرفيت‏ها، بر توليد ناخالص داخلي و سطح رفاه اقتصادي تأثير‏گذار بوده و باعث شده عملکرد چند سال اخير اقتصاد ايران در زمينه ايجاد رشد اقتصادي پايدار ضعيف باشد. به طوري که روند رشد اقتصادي کاهنده، روند تورم فزاينده بوده و شغل جديد ايجاد نشده است. البته بايد توجه داشت اقتصاد ايران به دليل آن‏که در دهه‏هاي گذشته رشدهاي اقتصادي بالايي را تجربه کرده، همچنان از نظر درآمد سرانه در وضعيت نامطلوبي نسبت به کشورهاي منطقه و همسايگان خود قرار ندارد، ولي تداوم رشد کاهنده مي‏تواند منجر به فاصله گرفتن بيشتر رفاه خانوارهاي ايراني نسبت به کشورهايي همچون ترکيه در سال‏هاي آتي شود. پديده‏اي که پيش از اين در مقايسه وضعيت اقتصادي ايران و کره جنوبي مشاهده شده است.
بررسي شاخص تورم نشان مي‏دهد در حالي که در بسياري از کشورهاي دنيا، نرخ تورم و نوسانات آن مهار شده، تورم مزمن همچنان يکي از چالش‏هاي اصلي اقتصاد ايران است. طي سال‏هاي 2000 تا 2012، تورم ايران در بهترين وضعيت حدود 6 واحد درصد و در بدترين وضعيت يعني در سال 2012 (1391) حدود 25 واحد درصد از تورم جهاني بيشتر بوده است. ميانگين تورم ايران در اين دوره 16.3 درصد بوده که از ميانگين تورم جهاني طي همين دوره، 12.3 واحد درصد بيشتر است. از سوي ديگر به عنوان شاخصي از ميزان نوسانات تورم و نااطميناني حاکم بر تصميم‏هاي فعالين اقتصادي، انحراف معيار تورم ايران طي سال‏هاي 2000 تا 2012 بيش از 6 درصد و انحراف معيار تورم جهاني حدود 0.8 درصد بوده، يعني به صورت متوسط خانوارهاي ايراني نااطميناني بيشتري در محيط اقتصادي را تحمل کرده‏اند.
با بررسي روند درآمدها و هزينه‏ها در بودجه ايران مي‏توان نتيجه گرفت بودجه در هر دو بخش درآمد و مخارج با چالش جدي مواجه است به طوري که درآمدهاي ناپايدار و هزينه‏هاي رو به رشد دارد. چالش‏هاي بودجه در اقتصاد ايران در کنار وضع موجود و چشم‏انداز آينده درآمدها و مخارج دولت قابل‏توجه است. اقتصاد ايران در حال حاضر به علت افزايش تحريم‏هاي بين‏المللي، در فروش نفت و تأمين درآمدهاي ناشي از آن با مشکلات جدي مواجه است که باعث کاهش درآمدهاي نفتي هم به لحاظ فروش نفت و هم به لحاظ انتقال ارز ناشي از اين درآمدها شده است. اين موضوع با توجه به وابستگي شديد بودجه به نفت، تأثير زيادي در منابع بودجه عمومي کشور خواهد داشت. همچنين درآمدهاي مالياتي نيز وابستگي به درآمدهاي نفتي دارد و از اين رو ...

840 pages, Paperback

Published January 1, 2015

1 person is currently reading
44 people want to read

About the author

مسعود نیلی

10 books28 followers
مسعود نیلی مشاور رئیس‌جمهور روحانی در امور اقتصادی، دبیر ستاد هماهنگی اقتصادی، استاد دانشگاه صنعتی شریف؛رییس موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی(ریاست جمهوری) و یکی از اقتصاددانان ایرانی است. او ۳ سال در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی معاون سازمان برنامه و بودجهٔ ایران بود.
او از سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۹۰ رئیس دپارتمان اقتصاد دانشکدهٔ مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف بوده است. از او تا کنون ۷ جلد کتاب و تعداد زیادی مقاله در حوزه‌های مختلف اقتصاد کلان و اقتصاد سیاسی منتشر شده است. زمینه علمی مورد علاقه او اقتصاد سیاسی و اقتصاد کلان است.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
2 (28%)
4 stars
3 (42%)
3 stars
2 (28%)
2 stars
0 (0%)
1 star
0 (0%)
Displaying 1 - 2 of 2 reviews
9 reviews1 follower
September 4, 2025
این کتاب یکی از مهم‌ترین منابع برای فهم ساختار و تحولات اقتصاد ایران پیش از دههٔ نود و اوایل آن است. مسعود نیلی وقتی این کتاب را می‌نوشت هنوز به امکان اصلاحات خوش‌بین بود، اما از آن زمان تا امروز فاصلهٔ زیادی گذشته؛ با این حال هشدارهای تند و تکان‌دهندهٔ کتاب دربارهٔ روند خصوصی‌سازی، ناترازی در بخش انرژی و شکست طرح هدفمندسازی یارانه‌ها همچنان پابرجا و خواندنی‌اند.
فصلی که در ذهنم ماند، تحلیل نرخ اشتغال در دوران ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد است؛ نیلی با دقت نشان می‌دهد که کاهش نرخ بیکاری در آن دوره ناشی از کاهش نیروی کار حاضر به کار بوده است، نه از ایجاد فرصت‌های شغلی واقعی .
از نظر روش‌شناسی، کتاب متکی بر ابزارهای اقتصادی و داده‌محور است و می‌توان آن را به‌عنوان یک پژوهش علمی جدی در حوزه اقتصاد ایران دید. اگر فقط یک کتاب دربارهٔ اقتصاد ایران قرار باشد خوانده شود، این کتاب قطعاً جزو بهترین ها است .
Displaying 1 - 2 of 2 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.