Jump to ratings and reviews
Rate this book

شهید خودم

Rate this book
وسایلم را می ریزم داخل کیفم. صدای زنگ مدرسه توی گوشم می پیچد. تا زنگ زده می شود، اصلا نمی فهمم چطور از کلاس دویده ام بیرون. آقای شهبازی، ترکه به دست، به سمت در می آید که من از در بزرگ و آهنی دویده ام توی کوچه باریک. شوهر خانم معلم، با یک ژیان سبز، منتظر پارک کرده است تا زنش از کلاس بیاید و سوارش کند. مرد خوش تیپی است، ولی من ازش خوشم نمی آید. یک بارانی می پوشد که به قد بلندش خوب می آید؛ مثل کاراگاه آیرون ساید در سریال آمریکایی دوشنبه ها.

84 pages, Paperback

Published January 1, 2011

4 people want to read

About the author

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
1 (25%)
4 stars
2 (50%)
3 stars
1 (25%)
2 stars
0 (0%)
1 star
0 (0%)
No one has reviewed this book yet.

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.