عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر بن زیار از آل زیار بود. پدرانش در نواحی شمال ایران - گرگان طبرستان، گیلان و ری - سالها حکومت و امارت داشتند. خود او نیز اگر از سلطنتی باشکوه و قدرت برخوردار نبود فیالجمله دستگاهی داشت. بهرسم امیر زادگان آن عهد تربیت شده، آداب مملکتداری را فرا گرفته بود.
بهعلاوه از دانشهای آن زمان و فنون و پیشههای گوناگون اطلاعاتی فراوان داشت. با بزرگان و پادشاهان آن عصر حشر و نشر کرده بود. بر این جمله تجربههای عمری دراز را - که در هنگام نوشتن قابوسنامه به شصت و سه سال بالغ شدهاست - باید افزود.
برای عدهای عجیبه که بعضی از توصیههای قابوسنامه، شاید اخلاقی نباشه و گاهی اصلا اخلاقی نیست. اما اگه درست به کتاب نگاه کنیم این تعجب برطرف میشه. قابوسنامه کتاب اخلاق نیست؛ بلکه کتاب رفتاره. یعنی یه جاهایی برای خلاصی از یک شر بزرگ تو رو توصیه به پناهبردن به شر کوچکتری میکنه. هرچند این نقاط زیاد نیست و عموما بر مدار اخلاق میچرخه. بعضی از بخشهای کتاب همچنان کاربردیه و میشه از توصیههای رفتاریش استفاده کرد. نثر کتاب هم زیبا و دلنوازه. و اینکه کتاب اصلا خستهکننده نیست. دلیل اول اینه که نگارنده از تجربیات خودش بسیار میگه. این بیان تجربیات، کار رو جاهایی به خاطرهگویی میکشونه و جاهایی هم که ریتم یکنواخت شده، حکایتی چاشنی روایت میشه و باز مخاطب رو بیدار نگه میداره. خلاصه که خواندنش لذتبخش بود.
برای آشنایی با سبک نگارش کتاب های قدیمی جالب بود اما نکات ضد و نقیض هم داشت. سوالم اینکه مردم اون دوره که سبک نگارش شون این طور بوده ، چطوری صحبت میکردند و پندهای این کتاب ها چقدر با زمان حال سازگاری دارد !!!؟