من و تو همهی گوشه ها، زاویه ها و کل دایره را که در آن محاصره هستیم فراموش کردهایم. چه زود دانستیم که ما در یک دایره سیاه محبوس هستیم. گاهی با کلمهای آتش میافروزیم که با آن آتش گرم میشویم و سیگار را روشن میکنیم دیگر نه اهل معاشرت هستیم نه دلمان برای کسی تنگ میشود و نه...
احمدرضا احمدی در ساعت ۱۲ ظهر روز دوشنبه ۳۰ اردیبشهت ماه ۱۳۱۹ در کرمان متولد شد. پدر وی کارمند وزارت دارایی بود و ۵ فرزند داشت که احمدرضا کوچکترین آنها بود. جد پدری وی ثقةالاسلام کرمانی، و جد مادریاش آقا شیخ محمود کرمانی است. سال اول دبستان را در مدرسه کاویانی کرمان گذراند و در سال ۱۳۲۶ با خانواده به تهران کوچ کرد. در دبستان ادب و صفوی تهران دوران ابتدایی را به پایان برد و دورهٔ دبیرستان را در دارالفنون تهران به پایان رساند. در سال ۱۳۴۵ دورهٔ خدمت سربازی را به عنوان سپاهی دانش در روستای ماهونک کرمان آموزگاری کرد.
تا صبح من و نازنین من در خیابان های پاریس در زیر باران راه رفتیم مغازه ها بسته بودند روشنفکران و کارگران و پلیس ها، کارخانه داران در خواب بودند فقط شاعران بیدار مانده بودند گاهی آن ها را در زیر باران بدون چتر می دیدیم که در باران جوانه زده بودند و همه ی قفل های ذهن ما را باز کرده بودند ___
و همیشه در آپارتمان چراغ ها را در بیست و چهار ساعت روشن بگذارید شاید شبگردی به سراغ شما بیاید و جاده ای راکه به دریا ختم میشود به شما نشان بدهد