Film making is inevitably based on collaboration and often bogged down by compromise, yet the achievements of the great directors leave no doubt that the cinema is a supreme art form of the 20th century. Detailed analyses of scenes from well-known films, many of them Hollywood classics like "Psycho", show how film makers can tell a story and interpret the events at one and the same time. It is only when we understand the dual role of the camera as a ruthlessly realistic eye and creator of illusions that rational film criticism becomes possible.
Victor Francis Perkins, usually cited as V.F. Perkins, was an English film critic, best known for his work on film aesthetics and interpretation.
Perkins was a founder-editor of the journal Movie (1962 - 2000) and was employed as Teacher Adviser at the British Film Institute (BFI) before leaving to take up an academic post in 1968. He co-founded the film department at the University of Warwick in 1978, where he acted as a full time lecturer/senior lecturer until 2004.
Best known for his first book, Film as Film (1972), which quickly became a core text in Film Studies courses, Perkins influenced the way in which film is studied and became internationally known for his sharp intellect and jargon-less approach to the critical analysis of film. Perkins remained an active scholar until he died, continuing to lecture at Warwick University, as well as write and give papers on film analysis at home and abroad.
۱. در ابتدای سینما، بحث بر سر این بود که بالاخره فیلمها هنر هستند یا نه. نهایتا بنا را بر این گذاشتند تا زمانی که بازنمایی مکانیکی حقیقت داریم (مثل تولد یک ملت) و دوربین، نقش ضبط تئاتر را برعهده دارد، خیر. اما وقتی زاویهی دوربین و ناواقعگرایی را یاد گرفتیم (مطب دکتر کالیگاری)، تازه به هنر وارد شدیم. در واقع سینما برای هنر بودن باید نقاشی و عکاسی «نباشد». بعد به لطف روسها فهمیدند تدوین چه چیز خفنی است و این است نیروی «خلاقه»ی فیلم. نویسنده اما به تئوری ارتودوکس فیلم نقد وارد میکند که اینگونه، ریتم فیلمهای رنوآر و کارهایی که ولز و بقیه در نماهای بلند انجام میدادند نادیده میمانْد، چون فاصلهی بین کاتها که مکانیکی است، مهم خود کاتها است! در کل، نظریهی فیلم قدیمی، به فیلمساز میگوید که چگونه باید از ابزارش استفاده کند، و فیلم را بر آن اساس نقد نمیکند که ادراک میشود.
۲. بعد بازن و کراکوئر در مقابل مونتاژ، تئوری واقعگرایی را علم کردند. فیلمهای نئورئالیسمی ایتالیا، بازنمایی خود جهان نیستند، (که اگر بودند میتوانستیم با نظاره در دنیا به آن برسیم)؛ بلکه نمایی بیطرفانه و بدون ایدئولوژی از جهاناند. نویسنده نهایتا این حکمِ اهمیت نماهای بلند واقعگرایانه را هم --مثل تئوری مونتاژ--، جزمی قلمداد میکند و تبعیضآمیز به ضرر دیگری.
۳. سویهی تکنولوژیک فیلم، همواره میخواست به واقعگرایی [بهتر است بگوییم تجربهی زندگی] نزدیک شود؛ از صامت به صدا، رنگیشدن، پردههای عریضتر [و سینمای سهبعدی]. نظریات ارتودوکس فیلم میگفتند امان از این پیشرفتها و هنر فیلم به فنا میرود با این ثبت واقعیت صرف. اما دیدیم که مثلا هیچکاک از رنگ استفادهی نمادین کرد.
۴. در چند فصل بعدی، نویسنده بیان میکند که باید بین ویژگیهای فیلمیک و داستان، مطابقت و تعادل وجود داشته باشد. فیلم (و نقد فیلم) باید یک انسجام درونی بین این دو باشد. وقتی یکی از این دو (تکنیک یا داستان) بیرون میزند، فیلم بد از آب درمیآید؛ میشود متظاهرانه یا شعاری یا احساساتی.
این کتاب آمیختهای از مفاهیم ابتدایی سینمایی و درگیریهای ابتدایی تاریخ سینماست. کتابی است که فیلم را به عنوان فیلم نه محصولی دیگر مورد مطالعه قرار میدهد. ۹ خرداد ۱۴۰۲
It's quite wordy and a little outdated - at least in the edition that I read. It is somewhat a little too academic in its idea, and some of its opinions do not necessarily co-incide with mine. Then again, the whole concept of the book is a little stale - and I say this as someone who does indeed review films as part of his profession. Nevertheless, some moments are quite thought provoking even for someone who is aware of most or all the things Perkins talks about, but I still expect that the best way to find a voice and critical eye for any film journalist, reviewer of blogger is to simply watch a lot of films and write loads.
- فیلم موظف است تعادلی میان دو کشش، یکی به سوی باورپذیری و دیگری به سوی صورت و مفهوم، که به طور مساوی فشار وارد میکنند پیدا کند. و با این تهدید مواجه است که در هر دو طرف متلاشی شود. فیلم ممکن است در تلاش برای بیان، توهم را نابود کند. و ممکن است به یک بازسازی بی معنا نزول کند که یک دنیای باورکردنی اما بدون مفهوم را ارائه میدهد.
- مردم میتوانند احساسهای خود را در آواز بی مقدمه با، یا بدون، همراهی سازها بیان کنند؛ اشیای بی جان میتوانند خودرای و شریر باشند؛ مرگ میتواند دوستدار شطرنج باشد. اما دنیای خلق شده باید از منطق خاص خود اطاعت کند. هیچ بهانه ای، چه دلالت بر معنا باشد، چه ایجاد تاثیر یا پایان خوش، برای توجیه برملا شدن نظم ایجاد شده کفایت نمیکند. در یک دنیای تخیلی که هر چیزی میتواند روی دهد، هیچ چیزی نمیتواند معنا دهد یا اهمیت داشته باشد.
An absolute pleasure to read: engaging, challenging, and at times polemic. If Perkins’ force seems overstated at times, that may merely be perhaps because so many of the foundations of his arguments have been absorbed as common sense for criticism in the past decades. That said, there is still much within these pages that is richly rewarding for how we might conceive of film criticism (and critical frameworks in general) today, and how we construct useful parameters of judgement for the future. A very worthy read I would recommend to all critics, and to all filmmakers.
Wish I'd had hands on this during my student years, but it can still offer me some excellent points to deploy in teaching Intro to Film and other courses.