خطر بزرگی که دشت را تهدید میکند بالاخره در شرف آشکار شدن است. ساحر اعظم با لشگری از کلاغ ـ صورتها، سرابتنهای مجازی و خفاشآدمها در سایه انتظار میکشد. کابوس جنگل افسونشده در شکلی مهیبتر در انتظار قهرمانان داستان است.
پیشگویی سپیدهدم جلد دوم از مجموعهی ششجلدی دشت پارسوا در ژانر فانتزی است که بنا به ساختار داستانیش آن را زیرمجموعهی ژانر وحشت نیز میتوان قرار داد.
مریم سال هشتادوپنج لیسانس شیمی محضش را گرفت و از زمستان هشتادوهشت تا دو سال بعد از آن را هم زبان انگلیسی یاد گرفت.
مریم سال هشتادوشش نوشتن در ژانر فانتزی را شروع کرد. مریم مجموعهرمانی ششجلدی به اسم دشت پارسوا برای نوجوانها و جوانها نوشته و تا حالا دو جلد اول آن به نامهای حومهی سکوت و پیشگویی سپیدهدم منتشر شده است.
مریم یک داستان کودک هم به نام چشم شب برای نشر هوپا نوشته است.
مریم کتاب هم ترجمه میکند و تا الان که تابستان نودوپنج است، علاوه بر این رمان یک رمان نوجوان به نام پسری در برج هم برای نشر هوپا ترجمه کرده است.
مریم در مشهد زندگی میکند، عاشق طبیعت و پیادهروی و موسیقی و کتاب و سینما است، از جن و روح و شبح نمیترسد و از دیوها و اژدهاها و کتابخوانها خیلی خوشش میآید و آنهایی را که کتاب نمیخوانند یا حیوانات را اذیت میکنند، هیچ دوست ندارد.
پیشگویی سیپدهدم دومین کتاب از مجموعهی دشت پارسوا ست. بعد از پایان غافلگیر کنندهی کتاب اول، شروع این کتاب هم غافلگیر کنندهست و قوی شروع میشه، تقریباً یک سوم کتاب ادامهی داستان فصل قبل و جنگل افسونشدهست و بعد از اون ماجرای جدیدی که با خارج شدن از جنگل پیش میاد و ساحر اعظم یعنی شارگن سعی در پاکسازی نژادی داره. داستان جذاب و پرکشش بود و از اون شباهت اتفاقات به هریپاتر کمی کاسته شده بود.ه
متاسفانه كتاب اول رو خيلى با عجله خونده بودم و نميتونستم درست و حسابى دربارش نظر بدم چون زياد روش تمركز نكرده بودم و اسم شخصيت ها رو هم هى قاطى ميكردم و اين متنى كه مينويسم هم براى كتاب اوله هم دوم چون تو يه سطح بودن تقريبا.
راستش دشت پارسوا اولين رمان فانتزى ايرانى اى بود كه خوندم و با اينكه نظرات مثبت زيادى راجبش شنيده بودم اما خيلى بهش اميدوار نبودم. (اين بدبينى رو نسبت به تمام كتاب هاى ايرانى داشتم) ولى واقعا بعد از خوندن اين دو جلد به فانتزى هاى ايرانى اميدوار شدم. واقعا برام لذت بخش بود.
البته وقتى خوندنش رو شروع كردم، به دليل ندونستن پيش زمينه داستانى و تا حدى هم گنگ بودن قلم نويسنده، داستان برام نامفهوم بود اما رفته رفته بهتر شد و به گنگ بودن قلم نويسنده هم عادت كردم(درجه گنگ بودنش خيلى كمه)
به طور كلى من هميشه فكر ميكردم وجود اسم هاى فارسى تو كتابا برام غير عادى باشه و نتونم خيلى باهاشون ارتباط برقرار كنم و برعكس تصوراتم اسامى فارسى باعث شده بود بيشتر با كتاب ارتباط برقرار كنم.
شخصيت ها هم قابل باور بودن و شخصيت پردازيشون تو اين دوجلد به مرور زمان بهتر ميشد متاسفانه من تو خلاصه كردن داستان به هيچ وجه خوب نيستم و اگه بخوام خلاصه بگم نصف داستان رو لو ميدم پس از اين بابت شرمنده :(
خلاصه اينكه حتما بخونيد ارزشش رو داره و اينكه سريع از ٤٠ صفحه اولش قضاوت نكنيد. نمره اى هم كه دادم كاملا واقعيه و به خاطر ايرانى بودن تخفيفى قائل نشدم.
"ولی رازهای همسان نمیتونن توی یه سینه با هم جمع بشن."
لعنتی، عجب تَهی بود. اولین بار که خوندن این کتاب رو شروع کردم یه سال پیش بود. تقریباً هیچی از کتاب اول و شخصیتاش یادم نمیاومد و با توجه به اینکه تنبلتر از اون بودم که کتاب اول رو دوباره بخونم، نصفه ولش کردم. اما خب، خراب شدن آیپدم و از دست رفتن کتابای انگلیسیم، بهانهی خوبی بود واسه اینکه یه کم برم سمت فانتزی ایرانی و این شد که حومهی سکوت رو دوباره خوندم و بعدشم رفتم سراغ این. و تصورم خیلی خیلی زیاد راجعبه این مجموعه تغییر کرد (شاید چون با دقتتر خوندمش) و خب تلاش کردم بهش بعنوان فقط یه کتاب دیگه نگاه کنم، و نه یه کتاب «ایرانی» دیگه. این شد که بیشتر از اون چیزی که فکرشو میکردم دوستش داشتم و همین بنظرم ارزشمندترین نکتهای بود که توی روند خوندن این کتاب رسیدم بهش(بعلاوهی چیزایی که از خودِ کتاب یاد گرفتم البته). و بعد میرسیم به کتاب که حقیقتاً به بهترین شکل ممکن تموم شد بنظر من، و هر جور دیگهای میبود من مسلماً اینقد سرش احساساتی نمیشدم. "-" در پایان هم اینکه من نمیرم سراغ جلد سوم، نه بخاطر اینکه لازمه یه کتاب دیگه رو بخونم و نه بخاطر اینکه لزومی به خوندنش نمیبینم، بلکه چون کتاب پنجم هنوز چاپ نشده و من نمیخوام این مجموعه رو به این زودی تموم کنم :)))
به جرعت میتونم بگم بهترین کتابیه که بین فانتزیای ایرانی میشه پیدا کرد و به راحتی هم میتونه رقابت کنه با خیلی از فانتزی های غیر ایرانی بنظرم اگه تصمیم دارین بخونین(که به شدت توصیه میکنم) اصلا وقت رو تلف نکنین
از کتاب اول خیلی خیلی بهتر و فوق العاده تر بود (شاید چون به اسم ها عادت کردم و سبک نویسنده هم دیگه همون گنگی سابق رو نداره برام) ، خیلی نفس گیر و عالی روایت شد، خسته کننده نبود و خواننده رو ترغیب به دنبال کردنش میکرد. کیانیک پسر خوبیه :) و خط داستان جالبی داشت تو این کتاب ولی هنوز باید بهش مشکوک بود
خیلی دوست دارم بدونم اون بردیا کی بوده ؟ و چجوری اومده بود تو این دنیا
وقتی به این فکر میکنی که این مجموعه اولین کار مریم عزیزی است واقعا شگفت زده میشی. تخیلات بی نظیر این کتاب تو رو وارد یک دنیای دیگه میکنه . هرچند از نظر من بعضی قسمتهاش گنگ بود که شاید در جلدهای بعدی مشخص شه و بعضی قسمتها رو خیلی سریع گذشته بود ازشون ولی بعد از خوندن دو جلد از این مجموعه سریعا شروع به خوندن جلد سوم میکنم و به همه ی طرف های فانتزی این کتاب رو پیشنهاد میدم.
خیلی لذت بردم. کلمه به کلمهی این کتاب جادوی خالصه. از جلد یک هم دوست داشتنیتر بود. نمیتونم برای نفرین دفراش صبر کنم. I need more of کیانیک in my life.