Jump to ratings and reviews
Rate this book

درد اهل قلم

Rate this book

Paperback

First published January 1, 1977

2 people want to read

About the author

باقر مؤمنی

13 books1 follower

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
0 (0%)
4 stars
0 (0%)
3 stars
3 (50%)
2 stars
2 (33%)
1 star
1 (16%)
Displaying 1 - 2 of 2 reviews
Profile Image for Tahmineh Baradaran.
567 reviews137 followers
May 27, 2020
بخوانید و ببینید که درداهل قلم چه بوده ودرد دانشجویان و روشنفکرانی که برای پیداکردن این کتابها چقدرسختی میکشیدند و...
نادان حکومتی با روشهای احمقانه همه چیزرابه بادفناداد.
Profile Image for میثم موسوی نسیم‌آبادی.
494 reviews1 follower
June 1, 2025
کتاب «درد اهل قلم»، متن یکی از سخنرانی‌ها‌ و گفت‌وشنودهای باقر مؤمنی، در شب‌های کانون نویسندگان در انجمن ایران و آلمان، است که در مهرماه ۱۳۵۶ صورت گرفته است. اثری که به سانسور کتاب‌ها و عوارض ناشی از آن می‌پردازد.

طرفداران سانسور، در هیئت حاکمه، اخلاق و شریعت را دستاویز سانسور قرار می‌دهند... ولی حقیقت این است که سانسور، به هر شکلش و به هر اندازه‌اش، جلاد آزادی و ترقی است؛ برای این‌که این نیروی اهریمنی در هیچ‌جا ایست نمی‌کند و کافی است به نطفۀ آن امکان حیات داده شود تا مثل گلولۀ برفیِ کوچکی، که در سراشیب می‌افتد، به‌سرعت به بهمنی عظیم تبدیل شود و همه‌چیز را درهم بشکند. قبول سانسور، به هر شکل و به هر اندازه‌اش، یعنی پذیرفتن مرگِ آزادیِ کلام و قلم (مؤمنی، ۱۳۵۷: ۶-۹).

بدون شک سانسور نمی‌تواند همه را برای همیشه سرکوب کند و یا همه را برای همیشه بفریبد و یا همه را برای همیشه بخرد و یا به‌دلخواه جلوی همه‌چیز را بگیرد. اینجاست که به شعبده‌ای دیگر دست می‌زند: ایجاد محیطی پُر از سوءِ‌تفاهم، سوءِ‌تفاهم در همه‌چیز: هنر مترقی را به ابتذال آلوده می‌کند و بر ابتذال جلوه‌ای مترقی می‌دهد... دستگاه سانسور نه‌تنها باتمام امکاناتش مدرنیسم را به بازار می‌آورد بلکه می‌کوشد تا همان هنرمند سانسورشده را هم آرام‌آرام به‌جانب پرداختِ هرچه بیشتر فرم بکشاند و او را از محتوا خالی کند و خلاصه از او یک فرمالیست بسازد (همان: ۲۰).

در سرزمین سوخته‌ای که همین سانسور به‌وجود آورده و حتی یک درخت پُرگل هم نمی‌تواند سبز شود، مردم به‌رنگ‌وبوی گل نیم‌مرده‌ای هم دل‌خوش می‌کنند و درسیاهی تیره‌ای که به‌وجود آمده، ستارۀ کور دوری را هم به‌صورت دریچه‌ای بر دنیای روشنایی‌ها می‌پذیرند. اما اندک‌اندک این مردم گل نیم‌مرده را به‌صورت درخت طور جلوه‌گر می‌بینند که نوای أناالحق سرمی‌دهد و ده‌فرمان را به موسی دیکته می‌کند و خلق را به پرستش خود می‌خواند و آن ستارۀ کور دور را به‌چشم کهکشانی می‌نگرند که راه کعبه را به گمراهان بیابان نشان می‌دهد. اینجاست که اگر مردی یا زنی پیدا شد و گفت این درخت طور نیست بلکه تنها یک گل است و آن‌هم گلی نیم‌مرده و این کهکشان نیست بلکه ستاره‌ای است و آن‌هم ستارۀ کور دور، بی‌شک جمله‌اش به پایان نمی‌رسد ولی ممکن است زندگی‌اش به پایان برسد و باچماق تکفیر همین مردم ازپا درآید. و این خود بزرگ‌ترین فاجعه‌ای‌ست که سانسورِ قدرتِ حاکم به‌وجود می‌آورد (همان: ۲۲-۲۳).

در چنین محیطی بسیاری از مردم به‌دنبال محملی می‌گردند تا علایق و تمایلات خودشان را بر آن بار کنند. آن‌ها مفاهیم را درهم می‌آمیزند و مثلاً اگر از طریق شعر به شاعری علاقه‌مند شدند دلشان می‌خواهد که نقاش خوبی هم باشد و پس از مدتی، در نظر آنان، به نقاش خوبی هم بدل می‌شود. گاه نیز از شاعری که شعر خوب می‌گوید، از مترجمی که در ترجمه مهارت دارد، از قصه‌نویسی که می‌تواند قصه‌هایش باارزش باشد، از فقیهی که در رشتۀ خود عالم و صدیق است، از محققی ادبی یا تاریخی، که احیاناً ممکن است شعور تحلیلی داشته باشد، فقط به‌خاطر این‌که در کار خودش نکته‌گویی‌های مطلوبی کرده ناگهان حتی یک رهبر سیاسی یا پیشوای اجتماعی می‌تراشند، رهبری که محبوب است و کامل است و کسی نباید به حریم مقدسش نزدیک شود (همان: ۲۳).

منبع:

_ مؤمنی، باقر، ۱۳۵۷، درد اهل قلم، تهران، توکا.
Displaying 1 - 2 of 2 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.