آقای عبدالله نوری، بعد از شنیدن اتهامات نشر اکاذیب و تبلیغ علیه نظام و غیره در روزنامهی خردادش، ابتدا نفس دادگاه ویژه روحانیت را زیر سوال میبرد و میگوید طبق قانون اساسی، چنین دادگاهی غیرقانونی است، و ضمنا هیئت منصفهاش هم که همه روحانی هستند، با روند قانونی انتخاب نشده اند. دادستان (نکونام) میگوید که امام پیشتر هم احکامی صادر کرده بودند (از جمله همین دادگاه ویژه) که در وظایف رهبری در قانون اساسی نبود، پس آنها را چه میگویید آقای نوری. و اینکه شورای نگهبان صلاحیت دادگاه ویژه روحانیت را تایید کرده. رئیس دادگاه (سلیمی) هم میگوید کاش سال ۶۶ مخالفت خود را با صلاحیت دادگاه ویژه اعلام میکردید، نه حالا (سال ۷۸) که میخواهید از محکمه فرار کنید. آقای نوری در پاسخ میگوید که اولا خود رئیس دادگاه باید به این ایرادات من پاسخ بدهد، نه اینکه ارجاع بدهد به دادستان. سپس میگوید اینکه دولت به دادگاه ویژه بودجه میدهد، دلیل بر قانونی بودن آن از منظر قانون اساسی نیست. ضمنا به رئیس دادگاه میگوید که هر متهم حق دارد در اولین جلسهی دادگاهش، ایرادات علمی و استدلالی خود را به جریان تحقیقات وارد آورد. نیز اینکه، امام بدلیل اینکه انقلاب با نام ایشان شناخته میشود، فراتر از قانون بودهاند، ولی ایشان همواره تاکید میکردند که همه منجمله خودشان باید به قانون اساسی پاسخگو باشند، و اینکه هدف امام از دادگاه ویژهی روحانیت، موقتی بود.
یکی از کیفرخواستها علیه آقای نوری این است که در مصاحبهای که در روزنامهشان چاپ شده، ابراز خوشنودی شده که افراد صاحب قدرتی که از آن سواستفاده میکنند، به محاکمه کشانده میشوند، و این یک دستاورد عالی است.
دفاعیههای کل کتاب، عملا تکرار همان اتهامات هستند، مثل مورد بالا. کیفرخواست را که میخوانی، میگویی خب این حرف که خوب بوده، و بعد آقای نوری میآیند توضیح میدهند که بابا این حرف را شما یا نفهمیدی یا خودتان را به جایی زدهاید. بقول آقای نوری، «اینگونه دادخواست تنظیم کردن صدور «بیانیهی سیاسی» بر علیه یک «اندیشهی سیاسی» است.» حتا اگر نهایتا مجازاتی هم برای عبدالله نوری تعیین نمیشد، آدمی غصه میخورد که چرا برای چنین قضایایی باید وقت و انرژی متفکران زمان به هدر رود. (آقای محسن کدیور هم در همان زمان به زندان محکوم شدند.)
کیفرخواستها حول مسائل روز کشور هستند و تفاوت همیشگی نگاه جناحین، یکی را محکوم و دیگری را دادستان کرده؛ از روابط با آمریکا گرفته تا مذاکرات صلح فلسطین، از پیگیری قتلهای زنجیرهای تا دستاوردهای انقلاب. یک دفاعیهی طولانیای دربارهی آیتالله منتظری از صفحهی ۱۷۰ شروع میشود که پیشنهاد میکنم اگر کتاب را نمیخوانید، این بخش را مطالعه کنید؛ بقول نوری، بقیهی اتهامات صرفا پروندهسازی است برای پوشاندن این اتهام اصلی و علتالعلل.
مطالبی که در روزنامهی خرداد چاپ شدهاند و دادستان از آنها به عنوان سخن مجرمانه یاد کرده، در یک کلام، حرف از آزادی عقیده و سبک زندگی و تحمل دیگری میزنند. که چطور دین حقیقیِ عاری از ریا را حفظ کنیم. حرفهایی که مرا به یاد دکتر سروش میاندازند. (دفاعیهی نسبیت حق و باطل را در صفحهی ۲۳۸ حتما بخوانید.) بنظرم چاپ کردن چنین مقالات روشنبینانهای در یک روزنامهی صبح باید شدیدا تشویق شود، و اگر اجازه میدادند این راه -بدون سنگاندازی- ادامه یابد، الان وضعیت دیگری برای فرهنگ عمومی ایرانیان رقم میخورد. برخلاف نظر بعضی، بنظرم اتفاقا این مقالات نه تنها غربزده نیستند، که جلوی غربزدگی را هم میتوانند (میتوانستند) بگیرند. و وضعیت کنونی کشور، حاصل تخطئهی افکار این بزرگان است.
آقای نوری نهایتا با حکم دادگاه به ۵ سال زندان محکوم گردید.
مطالعه این کتاب نه به عنوان اینکه در گذشته و در یک برهه از تاریخ این مملکت چه گذشته که با این دید برایم جالب بود که حرفهایی به غایت نرمتر از خواست امروز و حتی همان روزهای جامعه وقتی در عرصه عمومی مطرح میشوند چطور مضحک و مسخره برای خفه کردنش تلاش میکنند. شما فرض کن با امثال این آقایان در یک سر طیف اصلا گیریم یک مشت به حق مصلح و اصلاحطلب هم هیچ گهی نمیتوانند بخورند. عصارۀ ته و توی اصلاحات در این مملکت همین شوکرانیست که به حلق امثال عبدالله نوری ریختهاند.
برای کسی مثل من که اون روزها رو درک نکرده کتاب واقعا جالبیه. درسته کتاب جالبه و نشون میده در خود روحانیون هم کسانی هستن که تفکری باز داشته باشن ولی از جهاتی ناامید کنندست. اینکه با وجود فاصله تقریبا بیست ساله این کتاب و جامعه امروز، ما تفاوتی بین دیدگاه های حاکمین و اقتدارگراها دیروز و امروز نمیبینیم. هرچند جامعه مسلما آگاه تر شده و شرایط باز تر نشده. هنوز هم به اسم امام و انقلاب، خیلی ها خیلی ساده سرکوب میشن
این جوری بنویسم خوبه که تا الان سه بار یادمه این کتاب رو خوندم به زیبایی تمام نوشته شده خیلی جذاب هست هنوزم برام به طور خوبی از اصلاحطلبی و دوم خرداد و کلا اون آرمانهایی که تو ذهن من بوده دفاع کرده کسانی که جریان اصلاح طلبی دینی و سیاسی رو دنبال می کنن مطمئنا باید این کتاب رو خونده باشن حتی من تو چند مقاله سیاسی به خوبی ازش رفرنس داده بودم