عنوان: ديو ديو ، وبا ، یکه و تنها - سه داستان کوتاه؛ نویسنده: بزرگ علوی؛ تهران، امیرکبیر، 1357، در 72 ص، موضوع: داستانهای کوتاه از نویسندگان ایرانی قرن 20 م
سیّد مجتبیٰ آقابُزرگِ علوی شهرتیافته به آقا بزرگ علوی و بزرگ علوی بهمن ۱۲۸۲، تهران -۲۸ بهمن ۱۳۷۵، برلین) نویسندهٔ واقعگرا، سیاستمدار چپگرا، روزنامهنگار نوگرا و استاد زبان فارسی ایرانی بود که بیش از چهار دهه از نیمهٔ دوم سدهٔ بیستم را در آلمان زیست و به ترجمه، نقد و فرهنگنامهنویسی نیز پرداخت. او را همراه صادق هدایت و صادق چوبک، پدران داستاننویسی نوین ایرانی میدانند علوی همپای صادق هدایت در دگرگونی داستاننویسی ایران تأثیر گذاشت و همانند او به سبک واقعگرایی میپرداخت؛ «با گرایشهای رومانتیکی که در روحیهٔ ایرانی ریشه دارد.» و با نثری که «طنین زیباپرستانهای دارد»، در داستانپردازیهایش به نوآوری گرایش داشت. در بیشتر آثارش، ابتدا گِرِهای هست و حادثهٔ اصلی پیشتر روی دادهاست و راوی، حادثهٔ داستان را بازسازی میکند. این شگرد را اساساً ویژهٔ ادبیات پلیسی میدانند. به سبک واقعگرایی اجتماعی میپرداخت و در داستانهایش به نابسامانیهای اجتماعی روی میآورد؛ شخصیتهای داستانهایش پویا یا مبارز هستند
Bozorg Alavi was an influential Iranian writer, novelist, and political intellectual. He was a founding member of the communist Tudeh Party of Iran in the 1940s and – following the 1953 coup against ...
هر سه داستان جالب و بسيار خواندنى نقل شده بودند ، منتهى لحن داستان اول كمى نژاد ستيزانه و ضد عرب به نظر ميرسيد ادبيات خاص نويسنده برترى نژادى ايرانى ها بر عرب ها رو تداعى ميكرد. داستان اول شايد صحنه اون روزگار رو به طور دقيق براى خواننده مجسم كنه ولى متاسفانه حس نژاد ستيزانه بسيار زيادى درش وجود داره كه منزجر كننده ست.
غیر از داستان آخری دوتای اولی ارزش خواندن نداشت. مخصوصا اولی که در مورد حمله اعراب به ایران بود. جو ناسیونالیسم چندشآوری داشت. آخرین داستان هم روایت واقعی از زندانی تودهای بود که منتظر آزادی و دیدن دخترش است.
سه داستان کوتاه از سه بخش از تاریخ ایران. البته داستان آخر واقعا قشنگ تر بود و داستان های دیگه فقط یه سری تصاویر جسته گریخته از وضع و روزگار مردم ایران رو نشون میده.